چگونه یک نام تجاری قوی ایجاد کنیم؟
نام تجاری بخشی از ویژگیهای عملیاتی و هیجانی (احساسی) است که مشتری به یک کالا یا خدمات نسبت میدهد.
«نام تجاری» یا «برند» چیست؟
● سازمان به عنوان یک برند
● چرا نامهای تجاری مهم هستند؟
● راههای متفاوتسازی
● طرح ایجاد نامهای تجاری
● راهنمای سازندگان نامهای تجاری
● سنجش قدرت نامهای تجاری
● نامهای تجاری در اقتصاد نوین
● عملی ساختن این طرح
● آینده نامهای تجاری
هویت برند چیست؟
هویت برند در واقع جوهر اصلی هر برند است. هر شرکت با تعریف هویت برند خود این پیام را به شرکای تجاری، مشتریان و کارکنان سازمان خود میدهد که ما چگونه سازمانی و با چه اهدافی هستیم. به بیان دیگر شرکت با تعریف این هویت تصویر ذهنی مطلوب خود را برای شکل گیری در ذهن مشتری در آینده ترسیم مینماید. هویت بخشی به هر برند فرآیندی است که مستلزم تعریف این هویت، عینیت بخشیدن به آن در نمادها و لوگوهای تجاری سازمان (رنگ، فرم و …) و نیز پایش دائم کلیه فعالیتهای عملیاتی و تبلیغاتی سازمان برای همسو بودن با آن هویت است. به طور مثال یک شرکت خدمات پرداخت الکترونیک میخواهد در ذهن مشتریان خود به عنوان شریکی قابل اطمینان نقش بسته و با توجه به اهمیت عامل اطمینان در مبادلات مالی، به انتخاب اول مشتری در فضای رقابتی خود تبدیل گردد. در واقع قابل اعتماد بودن و پایداری شرکت در شرایط مختلف اقتصادی و توان مالی آن بهعنوان اجزای تشکیلدهنده هویت شرکت عمل نموده و میبایست کلیه فعالیتهای شرکت از نحوه برخورد پرسنل مرکز تماس آن با مشتریان، نحوه و مدت زمان رفع مغایرتهای مالی ایشان، ادبیات، پوشش و نحوه ارایه خدمات کارشناسان پشتیبانی، نام و علامت تجاری و …. در ارتباطی هدفمند و یکپارچه با یکدیگر برندی را شکل دهند که این تصویر را به صورت پایدار خلق نمایند. تصویر برند: کلیه فعالیتهای سازمان در عرصه های گوناگون بازاریابی، پشتیبانی خدمات، تبلیغات و… منجر به نوع خاصی از ادراک در مشتری نسبت به شرکت میگردد که به آن تصویر ذهنی میگوییم. در واقع روح اصلی حاکم بر تصویر ذهنی مشتری از شرکت، همان ویژگیهای اصلی خدمات اوست. در مثال قبل، چنانچه ویژگی اصلی برند شرکت قابل اعتمادبودن تعریف و شرکت در توسعه و ترویج این مفهوم در نام تجاری خود موفق بوده باشد؛ ویژگی اصلی مورد اشاره همین ویژگی خواهد بود. میخواهیم در این بخش بگوییم که دوست داریم هنگامی که مشتری به ما فکر میکند و یا نام تجاری ما را مشاهده مینماید، چه چیزی در ذهن او نقش ببندد؟
مکانیسم تشکیل تصویر ذهنی در مشتری عبارت است از ترکیب پیچیدهای از کلیه علائم، نشانه ها و پیامهای ارسالی به مشتری که در کلیه فعالیتهای سازمان تجلی مییابد. اهمیت این امر از آن جهت است که از یک طرف میبایست کلیه کارکنان سازمان در تمامی سطوح با درک اهمیت ارتباط خود با مشتریان (در هر مرحله و هر سطح) نسبت به انطباق این ارتباط با تصویر ذهنی مشتریان از شرکت اقدام نموده و از طرف دیگر شرکت نیز با برقراری ارتباط مداوم و مستمر بین تمامی واحدهای مرتبط با مشتری، نسبت به هماهنگ سازی و ایجاد درک واحد از تصویر ذهنی مطلوب اقدام نماید.
شخصیت برند: هر مشتری در ذهن خود یک یا چند ویژگی از ویژگیهای شخصیت انسانی را به هر برند اختصاص میدهد. در خصوص ویژگیهای شخصیت انسانی مطالعات گستردهای صورت پذیرفته که در نهایت پنج ویژگی به عنوان اصلی ترین آنها معرفی میگردند که عبارتند از: شایستگی دلفریب خشونت صمیمیت هیجان
هفت نکته آوازه سازی برند
هفت نکته آوازه سازی برند
پنج استراتژی مهم برای دستیابی به یک برند جهانی موفق
نقل از سایت Marketingweek ، در ماه آوریل، موسسه تحقیقاتی Forrester در انگلیس از برندهای مختلف خواسته است تا برای مقابله با فشارهای دوران پس از رونق مجدد اقدام به جذب مشتری در سرتاسر جهان کنند. به نظر میرسد که برندهای مختلف برای جهانی شدن ملزم به رعایت یک سری اصول و مبانی مهم در این رابطه هستند.
برند کوکا کولا با توجه به این موضوع و با اجرای یک استراتژی برتر بین الملی در ماه می افرادی را به عنوان مدیر بازاریابی به نقاط مختلف دنیا فرستاده است. این افراد بیشتر بر روی بازارهای کشورهای اروپایی تمرکز کرده اند.
برای ورود به بازارهای جهانی رعایت پنج استراتژی مهم ضروری به نظر میرسد. این استراتژی ها ایجاد یک فرهنگ برند قوی و قاطع، بازاریابی بی حد و مرز، تاسیس مراکز در داخل کشور، پذیرفتن یک ساختار جهانی و تولید با توجه به نظرات مصرف کننده را در بر میگیرد.
1-یک فرهنگ برند قوی و قاطع ایجاد کنید.
در گذشته، یک ساختار محکم و منسجم یک عنصر مهم برای تشکیل یک برند جهانی به شمار میآمد. در آن زمان بازارهای داخلی مسئولیت توسعه برندهای ملی خود را بر عهده داشتند.
به هر حال امروزه ایجاد یک فرهنگ برند قوی و قاطع که بتواند مشتریان قدیمی خود را در سرتاسر دنیا حفظ کند، تبدیل به یک اولویت مهم برا شرکت ها شده است. یک برند معتبر برای کسب موفقیت جهانی نیاز به داشتن نگاهی واحد به دنیا دارد.
توسعه رسانه های دیجیتالی باعث شده است تا تاکید برندها بر ساختار جای خد را به تمرکز بر روی فرهنگ بدهد.
گسترش رسانه های ارتباط جمعی و توسعه روابط بین المللی برندهای بزرگ را متوجه این موضوع کرده است که مداومت بر عمل به شیوه های قدیمی امکان پاسخگویی به نیاز مصرف کنندگان در سرتاسر جهان را از آنها میگیرد.
بازتاب فرهنگ شما در برند تجاریتان بسیار مهمتر از آن است که به فکر اشاره به نکات راهنمای استفاده از کالا بر روی آن باشید. این امر موفقیت شما را در عرصه تجارت جهانی تضمین میکند.
برای اطمینان از سازگاری و مطابقت یک فرهنگ برند موفق با دیگر برندها زبان یک عنصر مهم و اساسی به شمار میرود. برای نمونه استفاده از اسانس های طبیعی در نوشابه های گازدار همان نشاطی را به مصرف کننده فرانسوی میدهد که یک انگلیسی در یک جای دیگر از آن لذت خواهد برد.
اگر فرهنگ شما واقعا در صورت گسترش در تمام کشورها برای دیگران نیز قابل درک باشد، پروسه جهانی شدن در مورد برندتان به آسانی انجام خواهد شد.
2-در بازاریابی بی حد و مرز رفتار کنید.
با توسعه رسانه های دیجیتالی دیگر پس از این امکان بکارگیری استراتژی های مختلف برای برندها در راستای پیشرفت در سطح جهان وجود خواهد داشت. درشرایط کنونی برندها ملزم به اجرای یک روش بازاریابی منسجم تر برای بقای خود هستند.
فعالان در بازار باید نگاهی دوباره به واژه جهانی شدن داشته باشند. ایده تفکر جهانی و فعالیت در داخل کشور در عصر دیجیتال کنونی دیگر کاربرد ندارد. عصر دیجیتال حد و مرز نمیشناسد.
برندهایی که استراتژی تجارت بی حد و مرز را نمیپذیرند باید خطر در حاشیه قرار گرفتن را قبول کنند. مردم کمتر از قبل از مرز بین الملی آگاهی دارند. رسانه های دیجیتالی حد ومرز نمیشناسند بنابراین برندهایی که از این طریق فعالیت میکنند احساس نفوذ بیشتری کرده و خود را بخشی از جهان میدانند.
با نگاهی به برندهایی نظیر نایک، آدیداس، کوکا کولا و مک دونالد درمییابید که آنها در همه جای جهان شعبه داشته و علی رغم دستیابی به موفقیتی بزرگ در کشور خود، در بازارهای جهانی نیز اسم ورسمی دارند.
تبلیغات جدید نایک برای لباس های بازی فوتبال همزمان با برگزاری جام جهانی یک نمونه عالی از بازاریابی جهانی به حساب میآید. در این تبلیغات شرکت نایک فوتبالیست های معروف از سرتاسر جهان را گرد هم آورده و از آنها استفاده میکند. این کار چند ملیتی بودن نایک را اثبات نمیکند بلکه آن را به عنوان یک برند بینالمللی معرفی خواهد کرد.
سابقا یک برند میتوانست جمعیت هدف خود را فقط مردم یک کشور خاص در نظر بگیرد اما امروزه هر کسی میتواند از طریق اینترنت به سایت یک برند معروف دسترسی یابد. این امکان برندهای مختلف را به این فکر وا میدارد که چگونه میتوانند به بازارهای بینالمللی راه پیدا کنند.
تمرکز برندهای جهانی امروزه از طبقه بندی به یکسان سازی تغییر رویکرد داده است. به جای تلاش برای تقسیم بندی مصرف کنندگان برندها باید به راههایی برای ایجاد نقاط مشترک میان آنها بیندیشند. در سالهای دور بازاریابی به تفاوت ها و دسته بندی ها میاندیشید. در دنیای امروز توجه برندها به دغدغههای مردم این اختلاف ها را از بین خواهد برد.
3-یک مرکز در داخل کشور برای خود ایجاد کنید.
نیاز به تشکیل یک سیستم بازاریابی متحد هماکنون بیشتر از همیشه احساس میشود. اعمال استراتژی پوشش دادن تمام بازارها توسط یک برند جهانی یک نوع ارتباط بینالمللی به وجود میآورد.
فقط ارائه یک استراتژی خاص نمیتواند تضمینی برای موفقیت یک برند باشد. مدیران برندها باید احساس کنند که شانسی برای اجرای آن و بحث پیرامون این سیاست به ویژه شخصا با دیگر روسای برند را دارند. به طور خلاصه آنها بایدیک نوع احساس مسئولیت و مالکیت مشترک را با دیگر مدیران برد داشته باشند.
برندهای جهانی موفق چند وقت یک بار تمام مدیران مراکز بینالمللی خود را از سرتاسر جهان دور هم جمع کرده و این امکان را برای آنها فراهم میکنند تا چکیده بهترین روشهاٰ، اطلاعات و دانش خود را با هم به اشتراک بگذارند.
4-یک ساختار جهانی را بپذیرید.
دو برند بزرگ جهانی اخیرا ساختار بازاریابی داخلی خود را کنار گذاشته و نوعی تعادل را میان بازاریابی داخلی و بینالمللی برقرار کردهاند. در حقیقت آنها برای ایجاد اتحاد بیشتر بخش عمدهای از فعالیت خود را بر روی اروپا متمرکز کردهاند.
برند کوکا کولا فعالیت مدیر بازاریابی بینالمللی خود را با کاهش مراکز کاری وی از ده مرکز به چهار مرکز به اروپا محدود کرده است. به این ترتیب آنها تجارت جهانی خود را از اروپا هدایت میکنند.
تغییر ساختار بازاریابی فقط بخشی از یک فرآیند بزرگتر است. این تحولات امکان ایجاد نوآوری با شتاب بیشتر و تسریع روند افزایش هماهنگی در بازاریابی را برای ما فراهم میکند. این همکاری و هماهنگی قبلا در اروپا و در نتیجه در سرتاسر جهان به وجود آمده است.
کوکا کولا نفوذ در بازارهای جهانی و نیزبرقراری یک ارتباط داخلی را از صاحبان قبلی خود به ارث برده است. این برند به اهمیت ایجاد تعادل بین این دو مقوله به خوبی آگاه است.
در حال حاضر دو مدل متفاوت برای شیوه فعالیت برندهای جهانی تعریف شده است. یکی از آنها که منحصرا از مرکز اداره میشود روشی است که در آن فقط یک برند جهانی فعالیت میکند. برند HP به این شیوه عمل میکند. تمام شعبات HP در سرتاسر جهان نمایندگیهای این شرکت هستند اگرچه ممکن است نوع خدمات آنها با توجه به شرایط محلی تغییر کند.
در مدل دیگر شعبات داخلی هر برند اختیار انجام هر کاری را دارند. به این ترتیب نوعی سازگاری و انعطاف پذیری را برای خود حفظ میکنند. این مدل بیشتر از الگوی قبلی در شرایط کنونی مورد استفاده قرار میگیرد.
به هر حال با وجود قدرت و اختیار فراوان شعبات داخلی آنها باید تحت نظارت کمپانی اصلی قرار بگیرند. این طبیعی است که افراد در این موقعیت تمایل به آزادی یشتر برای تغییر عملکرد برند به میل خود را دارند.
5-با توجه به نظرات مصرف کننده نوع تولیدات خود را تغییر دهید.
در دنیای امروز رسانه های ارتباط جمعی کمک بزرگی به ایجاد یک محیط عالی برای برقراری روابط متقابل میان مصرف کننده و برند کردهاند. این شرایط امکان تبادل نظرات میان مصرف کنندگان و همچنین به همین میزان ارائه پیشنهادات به برند مورد نظر را ایجاد میکند. همه این کارها در سطح جهانی و به طور همزمان صورت میگیرد.
انتقادها و نظرات مثبت مصرف کننده ها از طریق اینترنت در اختیار دیگران قرار داده میشود. یک راه تازه برای مدیریت یک برند جهانی جدید توجه به عقاید و پیشنهادهای مصرف کنندگان و تقاضا برای همکاری مشترک با آنها است.
کوکا کولا معتقد است که امروزه ایجاد یک فضای باز برای مصرف کنندگان یک ضرورت به نظر میرسد. عملکرد این شرکت با تحول در تقاضای مصرف کنندگان خود را وفق میدهد. ما از توسعه خط تولید به سوی ایجاد یک فضا برای دریافت توصیه های مصرف کنندگان تغییر مسیر دادهایم.
در پایان ممکن است وجود ابزارهای مختلف برای مصرف کنندگان در راستای جذب برندها به سوی خود بر توسعه نقش این کمپانیها در بازارهای جهانی بیفزاید.
ارزش تجاری نام و نشان تجاری
دو اتومبيل را در نظر بگيريد كه در خط توليد يك كارخانه اروپايي توليد مي شوند. اين دو خودرو داراي شكل يكسان و مشابه هستند و روي يك شاسي مشابه سوار شده اند. تنها فرق موجود ميان آن دو، نام آنهاست. يكي از آنها نامش فيات و ديگري نامش تويوتا كرولا است. بدون درنظر گرفتن كليه موارد مشابه ميان اين دو خودرو، تويوتا گرانتر از فيات به فروش مــــــي رسد. چرا؟ براي اينكه مصرف كنندگان اروپايي به نام تجاري تويوتا اعتماد دارند و حتي حاضرند جهت دريافت آن مبلغ اضافي هم بپردازند.
ارزش مالي نام تجاري
در يك محيط بازار بسيار پيچيده، نامهاي تجاري يك راه ميان بـــــر را در فرآيند تصميم گيري مصرف كننده به وجود مي آورد. در مواجهه با محصولاتي كه به لحاظ كليه جوانب برابر هستند، مصرف كنندگان غالباً برنده هايي را انتخاب مي كنند كـــــه آن را مي شناسند، محترم مي شمارند و تاييد مي كنند. هرچند كه اين موضوع مدتهاست در صنعت محصولات مشتريان مصداق داشته است - بيش از 160 سال است كه در صنعت صابون ايوري اين چنين بوده است - در حال حاضر انتخاب مصرف كننده را در صنايع مختلف مثل خدمات مالي، حمل و نقل، و تجارت الكترونيك هدايت مي كند. مركز مشاوره مديريت مرسر (MMC) اخيراً از مصرف كنندگان پرسيده است كه تمايل دارند با چه نوع شركت كار كنند، مصرف كنندگان پاسخ دادند كه شركتهايي را انتخاب مي كنند كه برند مورد تاييد دارند، به جاي شركتهايي كه تنوع گسترده اي از كليه محصولات را با قيمت پايين به مشتري ارائه مي دهند.
از آنجا كه مشتريان بيشتر نامهايي را انتخاب مي كنند كه مي شناسند، استنباط مي شود كه وفاداري مشتريان به شركتهايي با برند مورد تاييد، بيشتر است. در نتيجه سود مالي روشني را براي اينگونه شركتها به وجود مي آورد براي اينكه هزينه جذب مشتريان جديد، به طور متوسط 10 تا 20 برابر هزينه حفظ مشتريان موجود است.
شركتهايي با نام تجاري قوي اغلب مي توانند قيمتهاي بيشتري براي كالاهاي خود درخواست كنند. تويوتا خودروهاي خود را با قيمت بيشتر از قيمت خودروهاي ژئو(GEO) مي فروشد. برعكس، يك برند ضعيف براي رقابت بايد قيمتهاي پايين ارائه دهد. ديويد روبرت معاون اول استراتژي بازار در شيكاگو مي گويد يكي از دلايلي كه نيسان ضرر داد (در سالهاي اخير) اينست كه شركت نيسان تقريباً 1000 دلار در هر خودرو به خاطر ضعيف شدن برند از دست داد. وي مـي افزايد: اين چيزي است كه رئيس هيئت مديره نيز پذيرفت.
شركتهايي با نام تجاري قوي بهتر مي توانند نخبگان را جذب كنند. در سال 1998 مركز مشاوره مديريت مرسر(MMC) از فارغ التحصيلان كارشناسي ارشد مديريت بازرگاني نظرخواهي كرد كه چه عاملي بر تصميمات استخدامشان تاثير گذاشته است. پاسخ دهندگان به اين نظرخواهي نام تجاري و شهرت شركت را عامل شماره يك تاثيرگذارنده بر انتخابشان دانستند. در واقع نام تجاري شركت حداقل 25 درصد بيشتر از ساير عوامل ديگر نظير حقوق، نوع كار، فرهنگ شركت، فرصتهاي ترفيع و تشويق امتياز كسب كرد.
سرمايه گذاري براي توسعه نام تجاري
وظايف مدير فروش در آغاز كار
متاسفانه عدم درايت در هنگام شروع كار مديران فروش در يك شركت آنها را دچار زحمت ميكند. آنها بعد از مدتي در مييابند كه ابتداي راه اشتباه رفتهاند.
● پنج اشتباه بزرگی كه ممكن است مدیر فروش مرتكب شود عبارتنداز:
سه نوع استراتژي عمومي پورتر
چگونه یک برند واقعی باشیم؟
برند دارایی نامشهود (نهفته) یک محصول یا یک سرویس است، که شامل نام، اصطلاحات، علائم، نماد، آرم، سابقه ذهنی مشتریان و مصرف کنندگان، ماندگاری در بازار، اعتبار، اصالت (کپی صرف نبودن) است در طول تاریخ، به ویژه در عصر صنعتی توسط مخترعین، صنعت گران، تجار و سرمایه گذاران محصولات و خدمات گوناگونی به جامعه متقاضیان و مصرف کنندگان عرضه شده است، با نگاهی گذرا بر روند پدیدار شدن شکل گیری، تولید انبوه این سازه ها و سرویس ها در می یابیم که از میلیون ها پدیده پدیدار شده، فقط تعداد محدودی موفق شدند که مرزها را در نوردیده و جهانی شوند و حتی زیاد نبودند و نیستند بنگاه ها و کارخانجاتی که در بازارهای داخلی و محدوده کشورشان بیش از یک دهه تداوم فعالیت داشته باشند. می بینیم که دفعتاً محصولی به یمن تبلیغ، جایزه و طرفندهای دیگر در بازار مصرف ظاهر می شود، تعدادی مصرف کننده جذب آن می شوند ولیکن در کوتاه مدت و حداکثر در میان مدت از بازار مصرف دفع می شوند و فراموش می شوند. فاکتورهایی که می تواند به مقبولیت و حضور مستمر یک محصول یا یک سرویس در فضای کسب و کار تداوم بخشد، علمی پیچیده و مبتنی بر تخصص، تجربه و توجه به شاخه های متنوعی از فنون تولید و بازارسنجی، بازاریابی و فروش می باشد.
استراتژی نام تجاری در فرا بازار ها
بیوگرافی هیلتون پایه گذار هتلهای زنجیره ایی هیلتون
پسری که در ابتدا برای امرار معاش خانواده اش تلاش کردو در نتیجه امپراطور عظیمی از خود ساخت :
چگونه علامت تجاری خود را طراحی کنیم؟
در دنیای بازاریابی امروز اشکال، رنگ ها و نوشته ها نقش بسزایی رادر تسخیر ذهن مشتری ایفا می کنند. امروزه صاحبان شرکت ها و بنگاه های اقتصادی برای برقراری ارتباط موثر با مشتری و القای منافعی که از فروش محصولاتشان نصیب آنها می شود، در چالش بزرگی به نام رقابت گرفتار شده اند.
مدیریت آرم تجاری (Brand Management)
از لحاظ قانونی قابل پشتیبانی باشد
تلفظ آن ساده و روان باشد
به خاطر سپردن آن آسان باشد
شناسایی و تشخیص آن کار دشواری نباشد
توجه افراد را جلب کند
مزایای استفاده از محصول را در خود داشته باشد
پیام محصول و یا شرکت تولید کننده را به همراه داشته باشد
موقعیت محصول را در میان محصولات رقیب مشخص سازد
هزینهی یک آرم تجاری خوب، بیش از هزینهی سایر محصولات عادی دیگر است. یک علامت تجاری اقتصادی اغلب بخشهای منعطف بازار را در برابر قیمت مورد هدف قرار میدهد. یک علامت تجاری رقابتی و جنگجویانه برای مقابله با تهدیدهای رقابتی ایجاد میشود. زمانی که یک علامت تجاری برای چند محصول متعدد به کار برده میشود، به عنوان یک آرم تجاری خانوادگی شناخته میشود. وقتی که تمامی محصولات یک شرکت، هر کدام دارای نام تجاری مجزایی برای خود هستند، به آرم تجاری منفرد مشهور میشودند.
زمانی که شرکتی از یک آرم تجاری به همراه آرم تجاری دیگری که پیش از این به کار گرفته میشده برای معرفی محصول و یا خط محصول جدیدی استفاده کند، به یک اهرم تجاری مشهور میشود. زمانی که فروشندگان بزرگ، محصولات را از تولید کنندگان خریداری میکنند، نام تجاری خود را بر روی آن محصولات قرار میدهند که به آن، آرم تجاری خصوصی میگویند. علامتهای تجاری خصوصی ممکن است با نام اصلی که تولید کنندگان برای محصولات در نظر میگیرند، تفاوت زیادی داشته باشند.
انطباق آرم تجاری به کاهش تعداد علامتهای مخصوص هر شرکت میانجامد. برخی از شرکتها تلاش میکنند تا آرمهای تجاری بیشتری را برای محصولات متعدد و گوناگون خود ایجاد کنند. آنها این کار را انجام میدهند تا میزان فضای اختصاصی آرمهای تجاری رقیب را کاهش دهند. اما از آن جایی که ممکن است این اقدام، استراتژی مناسبی نباشد، بنابراین بسیاری از شرکتها تصمیم میگیرند تا ارتباطی منطقی میان نامها تجاری گوناگون خود برقرار سازند.
بسیاری از مدیران نام تجاری خود را محدود به اهداف و مسایل مالی میکنند. آنها مسایل استراتژیک را با این تصور که مسئولیت آن بر عهدهی مدیر ارشد است، نادیده میگیرند. اکثر مدیران نام تجاری، خود را محدود به اهداف کوتاه مدت میکنند، زیرا بستههای محصولات آنها برای مدتی کوتاه و محدود طراحی شدهاند. باید اهداف کوتاه مدت را گامی مهم به سوی اهداف بلند مدت به حساب آورد.
در شرکتهایی که دارای متنوع سازی محصولات هستند، ممکن است هدف از ایجاد برخی از نامهای تجاری با سایر نامها مغایرت پیدا کند و یا بدتر از آن ممکن است اهداف شرکت با نیازهای نام تجاری مغایر باشند.
همچنین لازم است مدیر نام تجاری از استراتژیهای مدیریت ارشد اطلاع داشته باشد. چنانچه مدیریت شرکت قصد داشته باشد از بازاریابی بلند مدت استفاده کند، به کارگیری جریان پرداخت هزینهها به صورت کوتاه مدت، اشتباه بزرگی خواهد بود.
بسیاری از مدیران نام تجاری در زمان هدف گذاری، اهدافی را در نظر میگیرند که عملکرد واحد خودشان را نسبت به کل سازمان بهبود میبخشند.
اصول مدیریت نام تجاری
هر کسب و کاری می خواهد که به انتخاب اول مشتریان تبدیل شود. ایجاد و مدیریت یک نام تجاری می تواند نقش تعیین کننده ای در تحقق این امر ایفا کند.
مفهوم نام تجاری (brand) برای کسب و کار، بسیار گسترده تر از علامت (logo) شرکت شما است. نام تجاری به معنای ارزش اصلی کسب و کار شما و هر تعاملی که با مشتریان و عرضه کننده گان دارید است. نام تجاری شما در واقع نشان دهنده شهرت شما است و تجربه مشتریان از سازمان شما را منعکس می کند.
مشتریان و کارکنان می توانند به نام های تجاری خاص وابستگی عاطفی پیدا کنند که باعث ایجاد وفاداری قوی و حتی احساس مالکیت در آنها می شود. این امر می تواند به حفظ انگیزه کارکنان و افزایش فروش کمک کند. ولی همچنین در صورتی که همزمان با رشد کسب و کارتان نتوانید این ذینفعان را مد نظر قرار دهید می تواند باعث ایجاد مشکل شود.
یک نام تجاری قوی هر کسب و کاری را در برابر فشارها، خصوصا در بازار رقابتی پایدار می سازد.
شما اگر می خواهید یک نام تجاری را خلق و مدیریت کنید باید بر روی این موضوع تمرکز کنید که مشتریان شما چه می خواهند و چگونه شما می توانید ارائه خواسته آنها را تضمین کنید. شما باید در زمینه خدمات و هر نقطه تماس ای که با مشتریان دارید(مثلا فکس، نامه ها و تماس های تلفنی) انسجام خود را حفظ کنید.
این مقاله به شما نشان خواهد داد که چگونه یک نام تجاری را خلق کنید، برای آن بودجه ریزی کنید و آن را مدیریت کنید.
اولین گام در خلق یک نام تجاری
مدیریت نام تجاری موفق در واقع ترویج نقاط قوت شماست. با تفکر در مورد نقاط قوت و باورهای خود در کسب و کار آغاز کنید. به عنوان مثال :
· مهارت های خاص – مانند مهارت در طراحی
· خدمات مشتریان با کیفیت بالا
· فراهم کردن بالاترین ارزش در برابر پول در بازار
· نوآوری – احتمالا در یک باریکه بازار(niche)
شما باید مطمئن شوید که با استفاده از نقاط قوت خود همواره به وعده های خود عمل می کنید. موردی که گاهی ارزش های نام تجاری نامیده می شود.
مشتریان چه می خواهند :
شما همچنین باید ارزشهای نام تجاری خود را با نیازهای مشتریان خود تطبیق دهید.
چه چیز مشتریان شما را بر می انگیزد.؟ چه چیز آنها را وادار به خرید می کند؟ در بسیاری از مواقع این قیمت یا عملکرد محصول شما نیست که این کار را می کند.
از مشتریان کنونی خود بپرسید که چه چیزی را در تعامل با شما دوست دارند. و پرسیدن این سوال از مشتریان احتمالی که در تصمیم گیری خرید خود به دنبال چه چیزی هستند؛ اطلاعات مفیدی برای توسعه کسب و کار و نام تجاری شما فراهم می کند.
اگر ارزش های نام تجاری شما در مسیری است که مشتریان موجود و بالقوه در پی آن هستند، آنگاه شما در آغاز یک نام تجاری مفید قرار دارید و برای آغاز ساختن آن آماده هستید.
اما اگر اینطور نیست، باید در مورد منافعی که به مشتریان کنونی خود ارائه می کنید یا اینکه افراد مناسبی را به عنوان هدف انتخاب کرده اید؛ تجدید نظر کنید.
به عنوان مثال یک فروشگاه لباس که سبک عالی در مد را به عنوان ارزش نام تجاری انتخاب کرده در صورتی می تواند بر روی آن سرمایه گذاری کند که مشتریان کنونی و بالقوه آن خواهان خرید لباس های مد روز باشند. اما اگر مشتریان هدف او از بازنشستگان تشکیل شده باشد، این ارزش های نام تجاری در راستای نیازهای خرید آنها نخواهد بود
خلق نام تجاری خود
اگر می خواهید یک نام تجاری قوی بسازید و آن را حفظ کنید، باید بر خواسته های مشتریان خود و چگونگی برآورده کردن این خواسته تمرکز کنید. شما باید در خدمات خود و هر نقطه تماس دیگری که با مشتریان دارید(مثل تماس تلفنی، نامه ها، پست الکترونیک و غیره)، ثبات خود را حفظ کنید.
هنگامی که ارزش های نام تجاری و نیازهای مشتریان خود را تعریف کردید، می توانید با ترویج پایدار ارزش های نام تجاری خود خلق آن را آغاز کنید.
مشتریان خود را مطلع کنید
به یاد داشته باشید که هر تماسی که با یک مشتری یا یک مشتری بالقوه دارید باید ارزش های نام تجاری شما را تقویت کند.
محدوده های کلیدی که باید در نظر گرفته شوند عبارتند از :
· نام کسب و کار شما
· نام کالا ها و خدمات شما
· هر شعاری که مورد استفاده قرار می گیرد
· علامت تجاری شما
· سبک و کیفیت نوشتاری شما
· بسته بندی و قیمت گذاری کالایتان
· وعده های شما
· کجا و چگونه تبلیغ کنید
· پوشش شما و کارکنانتان
· رفتار شما و کارکنانتان
· وب سایت شرکت شما
اگر همه اینها به شکل پایدار در جهت ارزش های نام تجاری شما باشند، نام تجاری شما تقویت خواهد شد. اما اگر همه آنها هم راستا نباشند نام تجاری و کسب وکار شما به شدت آسیب خواهد دید. یک نام تجاری به مشتریان وعده هایی می دهد و اگر نتواند آن وعده ها را برآورده کند، مشتریان شما به ندرت مجددا از شما خرید خواهند کرد.
مثلا جواهراتی زیبا و شیک که به زیبایی تولید، به شکلی شیک بسته بندی و به شکلی دلفریب در مجلات گلاسه تبلیغ شده. ارزش نام تجاری آن می توان " شیک خاص و باکلاس" باشد. اما اگر کارکنان در تماس های تلفنی بی ادب یا غیر حرفه ای باشند؛ مشتریان به جواهرات زیبا و شیک فکر نخواهند کرد بلکه به بی ادبی کارکنان خواهند اندیشید. در نتیجه نام تجاری- و احتمالا کسب وکار- تضعیف خواهد شد.
نشان تجاری شما می تواند نشانه خاصی برای مشتریان شما باشد. شما باید برای استفاده از آن سیاستی تدوین کنید تا مطمئن شوید که به شکلی منسجم از ان استفاده شود و کیفیت آن همواره حفظ شود. این کار می تواند یک عامل اطمینان بخش در مواقعی باشد که مشتریان شما قصد دارند کالاهای شما را خریداری کنند یا آنها را بعد از خرید دریافت کنند. نشان تجاری شما می تواند به عنوان یک ضمانتنامه اولیه در این شرایط عمل کند.
به شکلی مشابه باید اطمینان پیدا کنید که طراحی و کیفیت فرم ها و فاکتورهای خود را که اغلب در تعامل با مشتریان ناچیز انگاشته می شود، درنظر گرفته اید. این موضوع میتواند تمایل آنها را در انجام رویه های تکراری و حتی پرداخت به موقع تقویت کند.
مدیریت نام تجاری شما
این ایده خوبی است که مسئولیت استراتژی نام تجاری خود را به فردی محول کنید. ( اگر نمی توانید خودتان این کار را انجام دهید یک کارمند واجد شرایط را برای این کار استخدام کنید)
همه کارکنان شما نقشی حیاتی در مدیریت نام تجاری شما ایفا خواهند کرد، زیرا چگونگی رفتار آنها تاثیر قوی ای بر باور مشتریان و کارکنان شما از کسب و کار شما خواهد داشت. اگر کارکنان شما به ارزش های نام تجاری شما باور داشته باشند، اعمال آنها شواهدی موثر به هنگام تعامل با همکاران و مشتریان ارائه خواهد کرد.
کارکنان تان را همواره وادار نمائید تا پیشنهاد ارائه کنند و یا به سادگی زمان خود را صرف بحث با آنها در مورد نام تجاری تان و چگونگی عملکرد کسب و کارتان کنید.
همواره این پیام را که " کاری که آنها انجام می دهند مهم است" تقویت کنید و علت این اهمیت را توضیح دهید. مطمئن شوید که آنها به این موضوع آگاهند که شکستن قولی که نام تجاری شما به مشتریان می دهد -حتی برای یک بار- می تواند صدمات جبران ناپذیری به نام تجاری شما وارد کند.
بیرون از نام تجاری شما
از مشتریان راضی خود بازخورد های متناوب بگیرید تا مطمئن شوید که کسب و کار شما آنچه نام تجاری تان وعده می دهد، ارائه می کند. به همین ترتیب می توانید از مشتریان ناراضی یا مشتریان پیشین خود اطلاعات با ارزش و حتی صادقانه تری راجع به چگونگی برداشت آنها از نام تجاری تان بدست آورید. انتقاد صادقانه و سازنده می تواند به شما کمک کند تا راه پیشرفت را بیابید.
به یاد داشته باشید که مشتریان هم مثل دیگران تغییر می کنند.
نقش نام تجاری (brand) در تشویق فروش کالا
برند – این نام تجاری کالا است که آنرا از انبوه کل كالاها تفکیک می کند. مثلاً برای هر انسان دارای نام مشخص ، برای برند نیز لازم است که نام آن بتواند باعث احساسات مثبت زیاد در نزد اطرافیان شود تا نام کار کند.
برند – این یکی از نشانه های جامعه دموکراسی آزاد است ، جامعه ای که در آن انسان حق انتخاب را دارد. تا چند سال پیش زمانی ما به مغازه می رفتیم و در آنجا فقط شیر ، کالباس ، روغن نباتی را جستجو می کردیم. امروزه ما به مغازه می رویم به دنبال نام و علامت مشخص كالا. برند – این همیشه چیز مخصوص به خود و متفاوت از دیگري است.
توسعه برندها تسلسل و نظمی را ایجاب می کند. این فرآیند با ساخت و ساز مشابه است چون برنامه ریزی ، طراحی ، ساختمان ، هدایت ، کنترل و بی شک ، اجرای مجموعه درخواست های جامع که موفقیت کلیه کارخانه را تأمین می کند ، شامل است.
توجیه کمپانی فقط جهت تولید – این اشتباه معمولی است. در اکثریت کارخانه ها و موسسات فرآیند تولید به صورت مفصل راه اندازی شده است. چنین کارخانه می تواند مشابه موزه قشنگ باشد: در آنجا تجهیزات مدرن نصب شده است ، کارشناسان متخصص کار می کنند ، کالای مرغوب تولید می شود ولی در مرحله معین زنجیره قطع می شود و پتانسیل سازنده هنگفت به اندازه کامل مورد اجراء قرار نمی گیرد. این امر با روش های بد فروش ، نبودن تبلیغات مناسب ، بسته بندی نارساي کالا ارتباط دارد.
اکثریت کارفرمایان و توليدكنندگان می دانند که «قيمت همه چیزرا تعیین می کند». برایشان منظره افت آنی تقاضا ، در صورت ظهور در بازار کالای مشابه ولی با پایین ترین بها ، آشنا است. طوری می شود که در برابر فراخوانی رقبا با کاهش متقابل قيمت جواب داد. در نهایت امر ، این منجر به سودآوری پایین خود تولید می شود.
تجربه جهانی چندین بار به اثبات رسانده است ، رقابتی که بر اساس آن بهای محصولات نهفته است این «راهی بسوی هیچ است» . چنین برخورد از حیث ماهیت خویش نادرست است چون کاهش دایمی قيمت باعث زیان آوری تولید ، فقر بازار و در نتیجه کاهش کیفیت کالا می شود. برای آنکه این دایره محدود را قطع نمود ، لازم است از رقابت «قيمت» فاصله گرفت و برخوردهای دیگر در روابط با مصرف کنندگان و رقبا را جستجو کرد.
دیگر گمراهی معمولی - «خواهش قانع کردن همه» است. اغلب فرمول «برای ما همه مصرف کنندگان لازم اند» استراتژی تجارت را تعیین می کند. کمپانی های بازاریابی جدی و مسئول درک می کنند که تنها برند و یا محصولات نمی تواند دسته های مختلف مصرف کنندگان را به طور کامل قانع سازد.
یک استریوتیپ معمولی دیگر - این عقیده ای است که قيمت جزء ترکیبی ساخت مناسبات با مصرف کننده می باشد. در برابر سؤالی که جهت بالا بردن تقاضا چه باید کرد ، اکثریت رؤسا و مسئولان کنونی جواب می دادند- باید قيمت را پایین آورد.
تحقیقات و تجربه عملی نشانگر آن است که امروزه کمپانی موفق باید استراتژی برند متوجه شکل گیری وفاداری مصرف کننده را دارا باشد. «ارزش» برند توسط آماده بودن مصرف کننده جهت خرید کالا طبق بالاترین بها ، حین موجودیت در بازار کالاهای مشابه علامت تجاری دیگر تعیین می شود.
در هر گونه حوزه می توان برند را ایجاد کرد ، در ضمن نه فقط کالا و یا خدمات که شما آنرا ارائه می کنید بلکه خود کمپانی نیز به صورت" برند" در می آید. موضع گیری ، تمرکز ، تقسیم سازی به چند قسمت و وعده دهی – این اساس و پايه استراتژی برند است. روی هر عبارت به تفکیک مکث می کنیم.
موضع گیری :
امکان دارد ، تعاریف مختلف مفهوم «موضع گیری» موجود باشد. در واقعیت امر ، موضع گیری – این جایی است که آنرا برند در ذهن مصرف کننده اشغال می کند. هر کمپانی کوشش می کند صورت ظاهری – تصور مشخص را با کالای خویش شکل دهد. برای مثال ، یک کمپانی محصولات خود را به مثابه «رفع گرسنگی» و کمپانی دیگر «رفع تشنگی» و غیره توصیف می کند.
بر اساس موضع گیری یکی از اساسی ترین تأیید های قابل قبول بدون دلایل مبدا بازاریابی نهفته است. آن حاکی است ، «همه انسان ها از هم دیگر فرق دارند و محصولات به طور مطلق نمی تواند مورد پذیرش همه شود». کمپانی ها وادار می شوند مصرف کننده خود را انتخاب کنند. جناب لارری لایت ، کارشناس بازاریابی امریکایی ، بنيانگذار نظریه برند ، می دانست که هر گونه کمپانی باید به خاطر آن اموري سعی و تلاش ورزد تا محصولات آن بخش نه چندان زیاد مصرف کنندگان ، نه به طور ساده هر گونه توده های وسیع را بپرستد. موقع موضع گیری ضعیف کمپانی نمی تواند مقابله رقابتی را با آنانی که مساعی خود را در گروه های هر چه کوچک تر خریداران متمرکز ساخته اند ، تحمل کند. در مسابقه رقابتی آنانی که مصرف کننده خود را درست انتخاب کردند ، غالب هستند.
محصولات را مورد ارزیابی قرار داده ، مردم خود را در نکته عمده متمرکز می سازند. تولید کننده باید انسان را جهت متوجه ارزش اساسی محصولات خویش شدن ، وادار نماید. و طبق کلیه قواعد ساخت و ساز تبلیغات ، این خودویژگی باید تک و نمونه باشد. لازم است دقیق نشان داد که محصولات تان از بقیه محصولات چه فرقی دارند ، از این رو اغلب کارشناسان تبلیغات و بازاریابی مصالحه می کنند. برایشان لازم است حل نمایند که در محصولات آنان چه چیزهایی درجه اول و چه اموري درجه دوم است. برای مثال ، شما مدل جدید خودرو را تبلیغ می کنید. شما حل می کنید که در دست اول در باره کدام امرباید گفت – در با ره موتور قوی ، اطمینان ، بهای جاذب و یا ایمنی؟ این آن معنی را ندارد که همه کاركنان تبلیغات در باره عین یک چیز می گویند ، آخر که برتری عمده کالا و یا خدماتتان – این منحصربه فرد بودن است. سرانجام ، هر ماشین چرخ و موتور دارد. در هر بار روی آن فکر نمود که کدام تصور این و یا آن محصولات را شما می خواهید در ذهن و شعور مصرف کننده خود شکل دهید.
همچنین مهم است در یاد داشت : محصولاتی با کیفیت مطلق وجود ندارد. آن کیفیت مطلق در واقعیت امر نیست ! کیفیت – این فقط آن است که انسان در باره محصولات مذکور و یا برند مذکور فکر می کند. کمپانی هایی هستند که 99 درصد انرژی و پول را جهت تولید محصولات مرغوب ، در باره سیمای آن فکر نکرده ، مصرف می کنند. در نتیجه بدست می آید که کیفیت واقعی محصولات بالا است و قابل درک – پایین است. چنین برخورد یک طرفه اثر نمی کند و سودی ندارد. بدون شک ، نباید فراموش کرد که خود محصولات نیز به عنوان اس اساس باقی می ماند.
درجه مطلع بودن خریدار در باره کالا بر درک محصولات از سوی مصرف کننده تأثیر می گذارد. آزمایشات زیادی حاکی است ، بعد از دریافت از طرف انسان مقدار معیین اطلاعات تبلیغاتی ادراک محصولات از جانب وی تغییر می کند. در بازاریابی قانونمندی جالب موجود است: برند بزرگ همیشه توسعه پیدا می کند ، برند کوچک آهسته آهسته، خاموش می شود.
برند باید جزء جداناپذیر هر گونه کمپانی شود. آن وفاداری مصرف کننده را پرورش می دهد که در نوبت خود ، رقابت پذیری پایدار را فراهم می سازد. برند دایمی بودن تقاضا و عدم وابستگی آن به عوامل بازار ، از آن جمله به سطح کل قيمت در بازار را تعیین می کند. می توان با جرأت گفت که برند تولید کننده را محافظت می کند و آمادگی خریدار را جهت پرداخت زیادتر فراهم می سازد. چنین اوضاع و احوال مساعد برای کمپانی در بالا بردن راندمان مالی خویش ، بهترسازی فرآیند برنامه ریزی امکان می دهد.
عناصر تشکیل دهنده برند عبارت اند از: طراحی صنعتی ، تنظیم ظاهری ، تدابیر تبلیغاتی سنجیده شده ، تشویق فروش و تماس مستقیم با مصرف کننده. تولید کننده با عمل خود باید به مصرف کننده وعده برند را داده ، در نزد وی انتظار خوب را ایجاد کند.
وعده ایی که تولیدکننده با ساخت برای بازار این و یا آن محصولات می دهد – این نکته مهم است. هر فردی که در بخش تجارت کار می کند ، باید از خود سؤال کند:«برند بنده چه وعده می دهد؟» در اینجا صورت های مختلف ممکن است ولی چیز عمده – این تعیین شود که وعده شما کدام چیز مشخصی را ارائه می کند. محصولات مورد تولید باید دقیقاً مطابق وعده داده شده باشد وگرنه اختلافات ظاهر می گردد.
در نتیجه کارهای مربوط به ایجاد و تشویق برند کمپانی باید سودآوری تولید خود را به طور قابل ملاحظه افزایش دهد. این امر با آن ارتباط دارد که شما گروگان بازی های قيمتي رقبا نخواهید بود چون شما مصرف کننده وفادار دارید. مسلم است ، بها و وضع عمومی بازار چنین کالا و یا خدمات مشابه از عوامل مهم است ولی همانا تقاضای با ثبات قادر است در برابر نوسان قيمت در بازار مقابله کند.
کمپانی موفق نمی تواند به خود اجازه زندگی کردن «به مثابه روی آتشفشان» بدهد. کمپانی برای آنکه خرید مواد اولیه را درست انجام دهد ، تولید را برنامه ریزی نماید ، روابط مشترک شریکی را برقرار سازد ، لازم است تقاضای مصرفی را پیش بيني کند.
برند قوی و مصرف کنندگان وفادار – کلیدی است به سوی پيروزي و کامیابی ها.
استراتژی بازاریابی با هدایت چهار عنصر کلیدی خلاصه می شود – این به اصطلاح «چهار پی » (به انگلیسی Product , Price , Place ,Promotion – چهار پی) هستند. به زبان روسی – محصولات ، قيمت ، راه کارها ، تبلیغات و تشویق فروش. برخی از کمپانی ها یک عنصر دیگر تجارت – موضع گیری را عنوان می کنند.
همه چهار عنصر بازاریابی در ارتباط متقابل قوي قرار دارند. آنها به نحو ذیل عمل می کنند: تبلیغات و تشویق فروش انتظار از برند را فراهم می سازد که آن باید مصرف کننده را جهت خرید اول و استفاده بعدی از برند را مستدلل و توجيه کند . مثلاً ، Blend –a- med دندان های سالم را برای تمام عمر وعده می دهد ، Ariel شستن حتی پایدارترین لکه هارا بهتر از هر گونه مواد دیگر شوینده وعده می دهد.
تجارت – استراتژی کمپانی ها با آن خلاصه می شود که عناصر بقیه بازاریابی (4 پی) صحت و درستی وعده مذکور را به طور مداوم به اثبات برساند.
مهم است وعده های عمل را داد. وعده های غیر عمل را می توان در مثال برند «داو گن» بررسی کرد. نخست ، وعده ایی که به مثابه «کیفیت محافظت شده» طنین انداز بود ، شسته شده بود. به دیگر سخن ، برند شعار «نه تقلبی » را به مثابه یگانه برتری پیشنهاد می کرد. این وعده بلند مدت ویا استراتژی نبود. کیفیت محافظت شده تا زمانی که تقلبی محصولات است ، موجود می باشد. آن نمی تواند «پردوام» و پايدار باشد.
دوم ، استراتژی این کمپانی در خصوص گسترش خط تولید محصولات را در عمل به عنوان بازاریابی «خونخوار» می خوانند. در این صورت کلیه برندها ، تمام محصولات که تحت یک علامت تجاری راه اندازی می شود ، صحت و درستی «وعده برند» را به ثبوت نمی رساند بلکه برعکس ، در ضمن ارزش آنرا کاهش داده ، در برند طفیلی گری می شود.
ولی ایجاد سبک بادوام و موفقیت آمیز برند ، تشکیل و انجام تدابیر تبلیغاتی کامل ، مطالعه برند و هدایت آن ، سرمایه گذاری ها را می طلبد. معنی آن این است که کمپانی وارد راه توسعه برند باید جهت سرمایه گذاری در برند آماده باشد و این کار را پیگیرانه ، حمایت را از پروژه آغاز شده حین بروز نخستین مشکلات قطع نکرده ، انجام دهد.
کامیابی را در تشویق فروش کالا می توان تنها دارای خلاقیت ، علاقه و ریسک مشخص بوده که بدون آن تجارت خارج از تصور است ، بدست آورد و برندهای مدرن یکی از قوی ترین ابزارهای آن بشمار می روند.
منبع:هفته نامه «دلاوی پارتنر»شماره 47 مورخ 26 نوامبر سال 2008 چاپ تاشکند. انتشارات وزارت روابط اقتصادی خارجی ، سرمایه گذاری و بازرگانی جمهوری ازبکستان.
نقش نام تجاری (brand) در تشویق فروش کالا
برند – این نام تجاری کالا است که آنرا از انبوه کل كالاها تفکیک می کند. مثلاً برای هر انسان دارای نام مشخص ، برای برند نیز لازم است که نام آن بتواند باعث احساسات مثبت زیاد در نزد اطرافیان شود تا نام کار کند.
برند – این یکی از نشانه های جامعه دموکراسی آزاد است ، جامعه ای که در آن انسان حق انتخاب را دارد. تا چند سال پیش زمانی ما به مغازه می رفتیم و در آنجا فقط شیر ، کالباس ، روغن نباتی را جستجو می کردیم. امروزه ما به مغازه می رویم به دنبال نام و علامت مشخص كالا. برند – این همیشه چیز مخصوص به خود و متفاوت از دیگري است.
توسعه برندها تسلسل و نظمی را ایجاب می کند. این فرآیند با ساخت و ساز مشابه است چون برنامه ریزی ، طراحی ، ساختمان ، هدایت ، کنترل و بی شک ، اجرای مجموعه درخواست های جامع که موفقیت کلیه کارخانه را تأمین می کند ، شامل است.
توجیه کمپانی فقط جهت تولید – این اشتباه معمولی است. در اکثریت کارخانه ها و موسسات فرآیند تولید به صورت مفصل راه اندازی شده است. چنین کارخانه می تواند مشابه موزه قشنگ باشد: در آنجا تجهیزات مدرن نصب شده است ، کارشناسان متخصص کار می کنند ، کالای مرغوب تولید می شود ولی در مرحله معین زنجیره قطع می شود و پتانسیل سازنده هنگفت به اندازه کامل مورد اجراء قرار نمی گیرد. این امر با روش های بد فروش ، نبودن تبلیغات مناسب ، بسته بندی نارساي کالا ارتباط دارد.
اکثریت کارفرمایان و توليدكنندگان می دانند که «قيمت همه چیزرا تعیین می کند». برایشان منظره افت آنی تقاضا ، در صورت ظهور در بازار کالای مشابه ولی با پایین ترین بها ، آشنا است. طوری می شود که در برابر فراخوانی رقبا با کاهش متقابل قيمت جواب داد. در نهایت امر ، این منجر به سودآوری پایین خود تولید می شود.
تجربه جهانی چندین بار به اثبات رسانده است ، رقابتی که بر اساس آن بهای محصولات نهفته است این «راهی بسوی هیچ است» . چنین برخورد از حیث ماهیت خویش نادرست است چون کاهش دایمی قيمت باعث زیان آوری تولید ، فقر بازار و در نتیجه کاهش کیفیت کالا می شود. برای آنکه این دایره محدود را قطع نمود ، لازم است از رقابت «قيمت» فاصله گرفت و برخوردهای دیگر در روابط با مصرف کنندگان و رقبا را جستجو کرد.
دیگر گمراهی معمولی - «خواهش قانع کردن همه» است. اغلب فرمول «برای ما همه مصرف کنندگان لازم اند» استراتژی تجارت را تعیین می کند. کمپانی های بازاریابی جدی و مسئول درک می کنند که تنها برند و یا محصولات نمی تواند دسته های مختلف مصرف کنندگان را به طور کامل قانع سازد.
یک استریوتیپ معمولی دیگر - این عقیده ای است که قيمت جزء ترکیبی ساخت مناسبات با مصرف کننده می باشد. در برابر سؤالی که جهت بالا بردن تقاضا چه باید کرد ، اکثریت رؤسا و مسئولان کنونی جواب می دادند- باید قيمت را پایین آورد.
تحقیقات و تجربه عملی نشانگر آن است که امروزه کمپانی موفق باید استراتژی برند متوجه شکل گیری وفاداری مصرف کننده را دارا باشد. «ارزش» برند توسط آماده بودن مصرف کننده جهت خرید کالا طبق بالاترین بها ، حین موجودیت در بازار کالاهای مشابه علامت تجاری دیگر تعیین می شود.
در هر گونه حوزه می توان برند را ایجاد کرد ، در ضمن نه فقط کالا و یا خدمات که شما آنرا ارائه می کنید بلکه خود کمپانی نیز به صورت" برند" در می آید. موضع گیری ، تمرکز ، تقسیم سازی به چند قسمت و وعده دهی – این اساس و پايه استراتژی برند است. روی هر عبارت به تفکیک مکث می کنیم.
موضع گیری :
امکان دارد ، تعاریف مختلف مفهوم «موضع گیری» موجود باشد. در واقعیت امر ، موضع گیری – این جایی است که آنرا برند در ذهن مصرف کننده اشغال می کند. هر کمپانی کوشش می کند صورت ظاهری – تصور مشخص را با کالای خویش شکل دهد. برای مثال ، یک کمپانی محصولات خود را به مثابه «رفع گرسنگی» و کمپانی دیگر «رفع تشنگی» و غیره توصیف می کند.
بر اساس موضع گیری یکی از اساسی ترین تأیید های قابل قبول بدون دلایل مبدا بازاریابی نهفته است. آن حاکی است ، «همه انسان ها از هم دیگر فرق دارند و محصولات به طور مطلق نمی تواند مورد پذیرش همه شود». کمپانی ها وادار می شوند مصرف کننده خود را انتخاب کنند. جناب لارری لایت ، کارشناس بازاریابی امریکایی ، بنيانگذار نظریه برند ، می دانست که هر گونه کمپانی باید به خاطر آن اموري سعی و تلاش ورزد تا محصولات آن بخش نه چندان زیاد مصرف کنندگان ، نه به طور ساده هر گونه توده های وسیع را بپرستد. موقع موضع گیری ضعیف کمپانی نمی تواند مقابله رقابتی را با آنانی که مساعی خود را در گروه های هر چه کوچک تر خریداران متمرکز ساخته اند ، تحمل کند. در مسابقه رقابتی آنانی که مصرف کننده خود را درست انتخاب کردند ، غالب هستند.
محصولات را مورد ارزیابی قرار داده ، مردم خود را در نکته عمده متمرکز می سازند. تولید کننده باید انسان را جهت متوجه ارزش اساسی محصولات خویش شدن ، وادار نماید. و طبق کلیه قواعد ساخت و ساز تبلیغات ، این خودویژگی باید تک و نمونه باشد. لازم است دقیق نشان داد که محصولات تان از بقیه محصولات چه فرقی دارند ، از این رو اغلب کارشناسان تبلیغات و بازاریابی مصالحه می کنند. برایشان لازم است حل نمایند که در محصولات آنان چه چیزهایی درجه اول و چه اموري درجه دوم است. برای مثال ، شما مدل جدید خودرو را تبلیغ می کنید. شما حل می کنید که در دست اول در باره کدام امرباید گفت – در با ره موتور قوی ، اطمینان ، بهای جاذب و یا ایمنی؟ این آن معنی را ندارد که همه کاركنان تبلیغات در باره عین یک چیز می گویند ، آخر که برتری عمده کالا و یا خدماتتان – این منحصربه فرد بودن است. سرانجام ، هر ماشین چرخ و موتور دارد. در هر بار روی آن فکر نمود که کدام تصور این و یا آن محصولات را شما می خواهید در ذهن و شعور مصرف کننده خود شکل دهید.
همچنین مهم است در یاد داشت : محصولاتی با کیفیت مطلق وجود ندارد. آن کیفیت مطلق در واقعیت امر نیست ! کیفیت – این فقط آن است که انسان در باره محصولات مذکور و یا برند مذکور فکر می کند. کمپانی هایی هستند که 99 درصد انرژی و پول را جهت تولید محصولات مرغوب ، در باره سیمای آن فکر نکرده ، مصرف می کنند. در نتیجه بدست می آید که کیفیت واقعی محصولات بالا است و قابل درک – پایین است. چنین برخورد یک طرفه اثر نمی کند و سودی ندارد. بدون شک ، نباید فراموش کرد که خود محصولات نیز به عنوان اس اساس باقی می ماند.
درجه مطلع بودن خریدار در باره کالا بر درک محصولات از سوی مصرف کننده تأثیر می گذارد. آزمایشات زیادی حاکی است ، بعد از دریافت از طرف انسان مقدار معیین اطلاعات تبلیغاتی ادراک محصولات از جانب وی تغییر می کند. در بازاریابی قانونمندی جالب موجود است: برند بزرگ همیشه توسعه پیدا می کند ، برند کوچک آهسته آهسته، خاموش می شود.
برند باید جزء جداناپذیر هر گونه کمپانی شود. آن وفاداری مصرف کننده را پرورش می دهد که در نوبت خود ، رقابت پذیری پایدار را فراهم می سازد. برند دایمی بودن تقاضا و عدم وابستگی آن به عوامل بازار ، از آن جمله به سطح کل قيمت در بازار را تعیین می کند. می توان با جرأت گفت که برند تولید کننده را محافظت می کند و آمادگی خریدار را جهت پرداخت زیادتر فراهم می سازد. چنین اوضاع و احوال مساعد برای کمپانی در بالا بردن راندمان مالی خویش ، بهترسازی فرآیند برنامه ریزی امکان می دهد.
عناصر تشکیل دهنده برند عبارت اند از: طراحی صنعتی ، تنظیم ظاهری ، تدابیر تبلیغاتی سنجیده شده ، تشویق فروش و تماس مستقیم با مصرف کننده. تولید کننده با عمل خود باید به مصرف کننده وعده برند را داده ، در نزد وی انتظار خوب را ایجاد کند.
وعده ایی که تولیدکننده با ساخت برای بازار این و یا آن محصولات می دهد – این نکته مهم است. هر فردی که در بخش تجارت کار می کند ، باید از خود سؤال کند:«برند بنده چه وعده می دهد؟» در اینجا صورت های مختلف ممکن است ولی چیز عمده – این تعیین شود که وعده شما کدام چیز مشخصی را ارائه می کند. محصولات مورد تولید باید دقیقاً مطابق وعده داده شده باشد وگرنه اختلافات ظاهر می گردد.
در نتیجه کارهای مربوط به ایجاد و تشویق برند کمپانی باید سودآوری تولید خود را به طور قابل ملاحظه افزایش دهد. این امر با آن ارتباط دارد که شما گروگان بازی های قيمتي رقبا نخواهید بود چون شما مصرف کننده وفادار دارید. مسلم است ، بها و وضع عمومی بازار چنین کالا و یا خدمات مشابه از عوامل مهم است ولی همانا تقاضای با ثبات قادر است در برابر نوسان قيمت در بازار مقابله کند.
کمپانی موفق نمی تواند به خود اجازه زندگی کردن «به مثابه روی آتشفشان» بدهد. کمپانی برای آنکه خرید مواد اولیه را درست انجام دهد ، تولید را برنامه ریزی نماید ، روابط مشترک شریکی را برقرار سازد ، لازم است تقاضای مصرفی را پیش بيني کند.
برند قوی و مصرف کنندگان وفادار – کلیدی است به سوی پيروزي و کامیابی ها.
استراتژی بازاریابی با هدایت چهار عنصر کلیدی خلاصه می شود – این به اصطلاح «چهار پی » (به انگلیسی Product , Price , Place ,Promotion – چهار پی) هستند. به زبان روسی – محصولات ، قيمت ، راه کارها ، تبلیغات و تشویق فروش. برخی از کمپانی ها یک عنصر دیگر تجارت – موضع گیری را عنوان می کنند.
همه چهار عنصر بازاریابی در ارتباط متقابل قوي قرار دارند. آنها به نحو ذیل عمل می کنند: تبلیغات و تشویق فروش انتظار از برند را فراهم می سازد که آن باید مصرف کننده را جهت خرید اول و استفاده بعدی از برند را مستدلل و توجيه کند . مثلاً ، Blend –a- med دندان های سالم را برای تمام عمر وعده می دهد ، Ariel شستن حتی پایدارترین لکه هارا بهتر از هر گونه مواد دیگر شوینده وعده می دهد.
تجارت – استراتژی کمپانی ها با آن خلاصه می شود که عناصر بقیه بازاریابی (4 پی) صحت و درستی وعده مذکور را به طور مداوم به اثبات برساند.
مهم است وعده های عمل را داد. وعده های غیر عمل را می توان در مثال برند «داو گن» بررسی کرد. نخست ، وعده ایی که به مثابه «کیفیت محافظت شده» طنین انداز بود ، شسته شده بود. به دیگر سخن ، برند شعار «نه تقلبی » را به مثابه یگانه برتری پیشنهاد می کرد. این وعده بلند مدت ویا استراتژی نبود. کیفیت محافظت شده تا زمانی که تقلبی محصولات است ، موجود می باشد. آن نمی تواند «پردوام» و پايدار باشد.
دوم ، استراتژی این کمپانی در خصوص گسترش خط تولید محصولات را در عمل به عنوان بازاریابی «خونخوار» می خوانند. در این صورت کلیه برندها ، تمام محصولات که تحت یک علامت تجاری راه اندازی می شود ، صحت و درستی «وعده برند» را به ثبوت نمی رساند بلکه برعکس ، در ضمن ارزش آنرا کاهش داده ، در برند طفیلی گری می شود.
ولی ایجاد سبک بادوام و موفقیت آمیز برند ، تشکیل و انجام تدابیر تبلیغاتی کامل ، مطالعه برند و هدایت آن ، سرمایه گذاری ها را می طلبد. معنی آن این است که کمپانی وارد راه توسعه برند باید جهت سرمایه گذاری در برند آماده باشد و این کار را پیگیرانه ، حمایت را از پروژه آغاز شده حین بروز نخستین مشکلات قطع نکرده ، انجام دهد.
کامیابی را در تشویق فروش کالا می توان تنها دارای خلاقیت ، علاقه و ریسک مشخص بوده که بدون آن تجارت خارج از تصور است ، بدست آورد و برندهای مدرن یکی از قوی ترین ابزارهای آن بشمار می روند.
منبع:هفته نامه «دلاوی پارتنر»شماره 47 مورخ 26 نوامبر سال 2008 چاپ تاشکند. انتشارات وزارت روابط اقتصادی خارجی ، سرمایه گذاری و بازرگانی جمهوری ازبکستان.
درباره عادت از زیر کار در رفتن ما ایرانی ها!
مجله چلچراغ :یک مدل جوگیری است، جو انجام کار، جو زندگی فعال بدون بازده مثبت، جو زندگی با انواع راههای از زیر کارت در رفتن. اسمش چیست؟ کار کردن، رسمش چیست؟ فراری از انجام کارها، احساسش چیست؟ زرنگی. آنها فکر می کنند با ساعت ها در محل کار پلکیدن و مدام به ساعت نگاه انداختن، وظیفه شان را انجام داده اند. وقتی می پرسی چرا درست کار نمی کنی؟ مدعی می شوند که بهترین گزینه در محل کارشان هستند و وقتی می گویی مگر دنبال پیشرفت مملکت نیستی؟ صددرصد پوزخندی می زنند که آنه بالاها دارند می ریزند و می پاسند و بدبختی اش را ما می کشیم. می گوید: پدرمان توی کار در می آید اما نمی گویند: کدام پدر؟ کدام کار؟
در زمان های دور در این کشور، مردمانی زندگی می کردند که عشق مدیرکل بودن داشتند. آدمهایی که روزی دو ساعت به محل کار سرک می کشیدند و حضوری به هم می رساندند و می رفتند پی خوش گذرانی هایشان. آدم هایی که پسر فلان خان بودند و از کارهای اداری همین اندازه را می دانستند که باید داد و دعوایی راه بیندازند و بقیه اش را به شادمانی بگذرانند. هر چند از آن زمان های دور، مدتی طولانی گذشته اما آن آدم ها همچنان همان وضعیت را دارند. آنها فکر می کنند کار کردن یعنی همان. برای همین است که وقتی در رفتارهایشان دقیق می شوی، مدل برخوردو لن رفتارشان می تواند لحظات شادمانه ای برایتان بسازد.
می توانند از زمین و زمان شکایت کنند و نسبت به اتفاقاتی عکس العمل های تند و یکجانبه نشان دهند که دهانت وا می ماند. و خب، بدترین شانس ما این است که در کنار مردمی زندگی می کنیم که «آن بالاها» برایشان مجوزی است برای کار نکردن، مجوزی برای دست به سیاه و سفید نزدن. برای از زیر کار در رفتن. برای پوزخند زدن به پیشرفت کشور.
نه آن که امروز باشد که ما با «آن بالاها» مشکل داشته باشیم، ما از همان دوران قاجاریه که اداره جات در ایران راه افتادند، با این مسئله روبروییم. با آدم هایی که حوصله کار کردن ندارند و فکر می کنند کسی در آن بالاها نشسته و همان بهتر که کار نکنیم.
به مرور زمان، ما شده ایم آدم هایی که با همان فرهنگ ایلی و قبیله ای با کت و شلوار یا مانتوهای بلند و مقنعه های تیره پشت میزهای کارمان می ایستیم و گوشی های هوشمند دستمان می گیریم و روزهایمان را با گپ و گفت با دیگران می گذرانیم. در اداره های خصوصی این وضعیت کمتر است اما نه به این خاطر که آن فرهنگ در روح و جانمان نباشد، به این خاطر که اینجا هرچقدر کار کنی، آش می خوری و خب، نمی شود آنطور که در زمان های دور زندگی می کردیم، همچنان به زندگی ادامه دهیم.
به واسطه آن فرهنگ، به راحتی از زیر کار در می رویم و همین مدل از زندگی باعث می شود تا رفتارهای بعدی مان هم تغییر کند. باعث می شود در امروزمان نابلد پیش برویم و رویای دو پله یکی کردن در سر بپرورانیم. باعث می شود آدم های پاچه خار و مجیزگویی شویم تا پایمان به پله های مدیریتی برسد. امتیاز بدهیم، اما صندلی مان را نگه داریم. امتیازهای اشتباه بدهیم به بالادستی مان، قربان صدقه اش برویم و در نهایت حقوق سر ماهمان را بگیریم و توی مجامع خصوصی بنشینیم و از فضایل کار کردن بگوییم و در باب اهمیت جدی بودن در کار صحبت کنیم.
خدا را شکر فضای مجازی هم فرصت بیشتری در اختیارمان می گذارد تا به دوستانمان پز بدهیم و از میزان اهمیت خودمان بگوییم. غافل از اینکه در محیط کار حرکت مثبتی انجام نمی دهیم. کارمان را درست پیش نمی بریم. ساعت می زنیم که ساعت هشت آمده ایم سر کار اما پرونده روی پرونده تلنبار می شود و ما به روی خودمان نمی آوریم. به روی خودمان نمی آوریم، چون بلد نیستیم کار را انجام دهیم؛ به هیچ کس هم نمی گوییم مبادا صندلی را از یر پایمان بکشند یا از هیچ کس کمک نمی خواهیم نکند زیرآبمان را بزنند و اگر هم کار را بلدیم که چرا باید خودمان را خسته کنیم وقتی دیگران می ریزند و می پاشند. وقتی آدم های باحال آنهایی هستندکه ادای کار کردن درمی آورند و پشت درهای بسته به مدیران امتیازهای ویژه می دهند، چه دلیلی دارد ما از آن آدم باحال ها نباشیم؟
این آدم باحال های ویژه، رفتارهای خاص خودشان را دارند، از زمین و زمان می ترسند و نسبت به هر اتفاقی واکنش منفی نشان می دهند. آنها فرزندان همان پدران هستند، چند ساعتی سر کار می آیند، غر می زنند، داد و قال راه می اندازند، و مهم ترین راه مقابله با شما را برگه های نظم و انضباطتان می دانند؛ چه ساعتی رفته اید و چه ساعتی آمده اید، آنها از شما درباره اجرای پرونده تان سوال نمی پرسند. آنها نمی گویند در این هشت ساعتی که اینجا گذراندی چه کردی، آنها تنها به ساعت شان نگاه می کنند. نکند خودشان کار را بلد نیستند که تنها به ساعت توجه می کنند؟ انجام کارها تا اندازه ای برایشان اهمیت دارد که بتوانند به بالادستی شان توضیحات لازم را بدهندو پس از آن، دیگر هیچ.
به آنها نگویید ساعت های کاری شناور در جهان مد شده است و کارمندها می توانند به جای ساعت هشت صبح در ساعت 10 صبح یا حتی 12 ظهر به محل کار بروند. آنها سوژه خنده شان را از دست می دهند، فرصتشان برای غر زدن از کف می رود، آنها که کاری به کار درست انجام دادن کارها ندارند، آنها نابلدی شان را در پوسته ای به نام انضباط پنهان می کنندو به شما می گویند که چه کنید و چه نکنید. حالا بیایید و به آنها بگویید نظریه پشت نظریه آمده است که از ویژگی های فردی کارمندان در محیط کار استفاده کنید تا محیط کاری تان پویا شود.
آنها بی توجه به نتیجه به دنبال برچسب زدن می گردندو خنده شان را در هوا پخش می کنند و هر ایرادی که به ذهنشان می رسد، به زبان می آورند. فکر نمی کنند شبیه به داستان های طنز می شوند و می بایست فکری به حال خودشان کنند؟ فکر نمی کنند دستشان رو شده از پس این سال ها؟ فکر نمی کنند از زیر کار در رفتن هایشان و به صندلی چسبیدن هایشان یک اتفاق مفرح برایمان می سازد؟ یک اتفاق مفرح بدون آنکه مجبور شویم پولی بپردازیم و روی صندلی های قرمزرنگ سینما بنشینیم؛ بزرگترین فیلم طنز امسال و سال های گذشته و احتمالا سال های آینده. تا سال هایی که تعداد آدم هایی که به این پدیده مفرح می خندند، از تعداد آدم هایی که در پاسخ به سوال پیشرفت مملکت پوزخند می زنند، بیشتر شود.
منبع: برترین ها
بهترین تبلتهای موجود در بازار
اپل آیپد ایر
جدیدترین تبلت کمپانی بزرگ اپل کیفیت ساخت بسیار عالی، صفحه نمایش با رزولوشن بالا و پردازنده بسیار قدرتمند دارد. در ضمن، بدنه تبلت بسیار باریک است و 7.5 میلیمتر ضخامت و 469 گرم وزن دارد. Air با همه سبکی و باریکی، همچنان یکی از مستحکمترین و بادوامترین بدنهها را دارد. جنس بدنه آیپد ایر نیز همچون برادران بزرگتر خود از آلومینیوم یکپارچه ساخته شده است.
این باریکی باعث حذف پورتها و اتصالات دستگاه نشده است و همه اتصالاتی که در نسخههای پیشین شاهد آنها بودهاید همچون کلید پاور، کنترل صدا، قطع صدا، شبکههای بلندگو، میکروفون، پورت داک نوری، سوکت 3.5 میلیمتری صدا همچنان در Air حاضر هستند. این تبلت دوربین دوم با کیفیت 1.2 مگاپیکسل در جلوی نمایشگر و دوربین دیگری با کیفیت 5 مگاپیکسل در پشت دارد. دوربین عقب قابلیت فوکوس خودکار نیز دارد.
یک نمایشگر 9.7 اینچ IPS السیدی با رزولوشن 2048×1536 پیکسل از نوع رتینا که بسیار شفاف است و جزئیات تصویر به خوبی در آن دیده میشود. تراکم تصویر این نمایشگر 264 پیکسل در هر اینچ است.
تبلت بسیار باریک آیپد Air، پردازنده دو هستهای و 64 بیتی اپل A7 را دارد. حدود 800 هزار اپلیکیشن فعال نیز دارد و قیمت آن از 399 پوند آغاز می شود.
مایکروسافت سرفیس 2
سرفیس دو نسخه اصلاح شده و ارتقا یافته سرفیس اولیه 10.6 اینچ مایکروسافت است. این تبلت، 8.1 اینچ اندازه و قلم نوری، پردازنده قوی و عمر باتری 8 ساعته دارد. در این تبلت یک کامپیوتر ویندوز کامل را می توان مشاهده کرد به بیش از 100 هزار اپلیکیشن در فروشگاه ویندوز دسترسی دارد. هنگام خرید حتما کاور صفحهکلید لمسی 2 را نیز خریداری کنید. قیمت این دستگاه از 719 پوند آغاز می شود.
سامسونگ گوگل نکسوس 10
یکی از مقرون به صرفه ترین تبلت های اندرویدی با رزولوشن بالا که امکان دسترسی به همه امکانات و محصولات گوگل رابه کاربر می دهد. این تبلت، آخرین نسخه سیستمعامل اندروید را در خود دارد که بسیار پرسرعت است و گشت و گذار در تبلت را برای کاربر آسان می کند. صفحه نمایش عریض این دستگاه، برای تماشای فیلم بسیار مناسب است. قیمت این محصول از 319 پوند آغاز می شود.
سونی اکسپریا تبلت Z
Tablet Z جدیدترین تبلت اندرودی 10 اینچی شرکت سونی است. این تبلت به خانواده اکسپریا تعلق دارد و علاوه بر طراحی زیبا، صفحه نمایشی با رزولوشن بالا نیز دارد. بدنه این تبلت ضدآب است و حدود 6.9 میلیمتر ضخامت دارد. قیمت این تبلت از 370 پوند آغاز می شود.
آیپد مینی با صفحه نمایش رتینا
از دیگر تبلت های برتر بازار کنونی باید به آیپد مینی 2 با صفحه نمایش رتینا اشاره کرد. این دستگاه شباهت بسیاری به آیپد مینی معمولی دارد و البته از آن سبکتر ساخته شده است. بدنه دستگاه به طور کاملا آلومینیومی است و باتری آن تا 10 ساعت استفاده را پاسخگو است. آیپد مینی 2، رکورددار میزان تراکم تصویر در میان تبلتهای موجود در بازار است. به طوری که از این نظر در صدر همه نمایشگرهای تبلتهای این اندازهای قرار گرفته است.
این تبلت 7.9 اینچ با رزولوشن 2048×1536 پیکسل نمونه واقعی رتینا است و تراکم تصویر آن نیز 324 پیکسل در هر اینچ است. به این معنا که نمیتوانید از فاصله معمول، پیکسلهای تصویر را تشخیص دهید. حتی چشمهای ریزبین نیز نمیتوانند اتصال پیکسلها را ببینند. این باعث میشوند تا همه نوشتهها و آیکونها در این تبلت کاملا واضح و چسبیده به هم به نظر برسند.
همچون آیفون 5 و آیپد Air، تبلت آیپد مینی 2 تراشه جدید 64 بیتی دارد. این پردازنده دو هستهای با سرعت 1.3 گیگاهرتز و از نوع A7 اپل است و پردازنده گرافیکی PowerVR G6430 دارد. این ترکیب به نسل دوم آیپد مینی اجازه میدهد تا به بهترین شکل و بالاترین سرعت، چند کار همزمان را مدیریت کند.
این پردازنده در اجرای بازیهای سهبعدی نیز بسیار عالی است. در حال حاضر، بسیاری از توسعهدهندگان در حال کار روی توسعه انواع بازی و نرمافزار برای پردازندههای 64 بیتی جدید اپل هستند. قیمت این محصول از 319 پوند آغاز می شود.
گوگل نکسوس 7 (2013)
یکی از بهترین تبلت های کوچک موجود در بازار، گوگل نکسوس 7 است. این تبلت، صفحه نمایش با رزولوشن بالا، پردازنده بسیار قوی و عمر باتری 10 ساعته دارد و جدیدترین نسخه سیستمعامل اندروید یعنی 4.4 کیتکت روی آن نصب است. قیمت این دستگاه از 199 پوند آغاز می شود.
کیندل فایر HDX 7
یکی از تبلت های کوچک خانواده فایر کیندل ها، HDX 7 است. این تبلت کوچک، صفحه نمایش بسیار باکیفیت و پردازنده قدرتمند دارد و سیستمعامل آن نسخه شخصیسازی Fire OS اندورید است که آمازون ساخته است. کاربران این دستگاه به استفاده از اپلیکیشن های اپاستور خود آمازون محدود هستند. این فروشگاه حدود 75 هزار اپلیکیشن در خود دارد. قیمت این دستگاه از 199 پوند آغاز می شود.
Tesco Hudl
نخستین تبلت از کمپانی Tesco بسیار ارزان اما کارآمد است. این دستگاه، نسخه استاندارد آب نبات ژلهای اندروید را در خود دارد و کاربر می تواند آن را به دلخواه خود تغییر دهد. با این تبلت، کاربر امکان دسترسی به Play Store برای دانلود اپلیکیشن و رسانه های مختلف را دارد. قیمت این دستگاه از 119 پوند آغاز می شود.
چهل سال با CES، نمایشگاه فناوری های جدید
2. در CES سال 1969، تلویزیون ها و رادیوها بهترین محصولات نمایشگاه به شمار می رفتند. در آن سال، قیمت رادیوهای ترانزیستوری کاهش پیدا کرد. به طوریکه یک رادیوی آمریکایی که در سال 1954 حدود 270 پوند قیمت داشت، در سال 1969 به 70 پوند کاهش پیدا کرده بود. این مساله باعث شد تا فناوری برای بیشتر مردم قابل دستیابی باشد.
3. در سال 1969 میلادی، دستگاه های پخش کننده صدا در میان خانواده ها رواج بسیاری یافته بود. فرمت دستگاه هی وینیل در آن زمان وجود داشت که بعدها در سال 1981 توسط دیسک های فشرده جایگزین شد. اما این دستگاه ها همچنان با عنوان لوازم عتیقه و تزئینی روی طاقچه های خانه ها باقی ماند.
4. سال 1971 بیش از 275 شرکت برای نمایش محصولات خود در نمایشگاه CES شرکت کرده بودند. سونی در CES سال 1970 دستگاه های ضبط ویدئوکاست (VCR) خود را معرفی کرد و نخستین وی سی آرهای یومتیک خود را به فروش رساند.
5. در سال 1972، تعداد بازدیدکننده های نمایشگاه به 40 هزار نفر رسید، یعنی دو برابر تعداد بازدیدکننده های سال 1967 و حدود 300 کمپانی در آن شرکت داشتند.
6. در نمایشگاه CES سال 1975 رشد خوبی داشت به طوریکه دوبار در سال در شیکاگو برگزار می شد. آنجا به محلی برای نمایش محصولات فناوری جدید شرکت های مختلف تبدیل شده بود. در این سال، کنسول بازی آتاری معرفی شد. وسیله ای که پایه گذار نسل جدیدی از بازی در دهه های آینده بود.
7. در اواخر سال 1977 میلادی، CEA تصمیم گرفت نمایشگاه های زمستان را در لاس وگاس و CES تابستان را در شیکاگو برگزار کند. CES تابستان در شیکاگو تا 17 سال ادامه داشت اما به تدریج در برابر لاس وگاس، جذابیت خود را از دست داد.
8. در نمایشگاه زمستانه CES در سال 1980، شرکت هایی شرکت داشتند که در نمایشگاه سال 2013 نیز حضور دارند، همچون سونی، پناسونیک، یاماها، جی وی سی و کن وود.
9. در سال 1985، نینتندو سیستم سرگرمی نینتندو (NES) را معرفی کرد. بازی و کنسول های بازی به عضوی ثابت از نمایشگاه CES تبدیل شده بودند. به طوریکه در سال 2001، مایکروسافت کنسول ایکس باکس را و در سال 2013، انویدیا، Project Shield را معرفی کردند.
10. در سال 1985، بازی تتریس معرفی شد. صرف نظر از نسخه هایدیگر این بازی که در کنسول های مختلف وجود داشت، بیش از 35 میلیون کپی از این بازی فقط در GameBoy فروخته شد.
11. در سال 1990 ، فرمت برگزاری دوبار در سال CES برداشته شد زیرا بیشتر شرکت ها از سال 1998 دیگر کمتر در نمایشگاه تابستان شرکت می کردند. به همین دلیل، فرمت برگزاری CES به یک بار در سال در لاس وگاس تغییر کرد. همین شکلی که اکنون نیز برگزار می شود.
12. در سال 1993 ، سونی میی دیسک خود رابه جهانیان معرفی کرد. فرمتی که به سختی خواهانی در بازار داشت زیرا سی دی ها و بعدها، پخش کننده های MP3 کنترل بازار را از دست سونی خارج کرده بودند. نمایشگاه سال گذشته در سال 1992، آخرین سالی بود که اپل در آن شرکت داشت. در آن سال آنها ب مدیریت جان اسکالی، تبلت جدید خود به نام نیوتن را معرفی کردند. دستگاهی که بعدها برای ساخت آی فون و آی پد از آن الهام گرفته شد.
13. در CES سال 2003، سونی فرمت بلو-ری را معرفی کرد. فرمتی که قرار بود جانشین DVD شود که در نمایشگاه سال 1996 معرفی شده بود. موسس و مدیر مایکروسافت، بیل گیتس نیز در آن سال سخنرانی کرد و این مساله تا سال 2012 میلادی ادامه پیدا کرد.
14. نمایشگاه CES سال 2013 بیش از 150 هزار بازدیدکننده داشت و بیش از 3 هزار شرکت از سراسر جهان در آن محصولات آینده خود را معرفی کردند.
15. در نمایشگاه CES سال 2014 قرار است نخستین گوشی هوشمند Li-Fi معرفی شود. نمایشگاه امسال از 7 تا 10 ژانویه در لاس وگاس برپا است. این گوشی هوشمند از اتصال SunPartner's Wysips استفاده می کند که نوعی فناوری برای تبدیل امواج نوری به انرژی قابل استفاده است. این باعث می شود تا گوشی توان دریافت و کدگشایی سیگنال ها را بدون مصرف زیاد باتری انجام دهد. الجی تلویزیون 77 اینچ خمیده و OLED و سامسونگ نیز تلویزیون های خمیده خود را معرفی کردهاند.
دیودهای لیزری که برای چراغ جلو اتومبیل ها است را آئودی معرفی کرده است. از دیگر محصولات بارز این نمایشگاه باید به فناوری های پوشیدنی اشاره کرد.
منبع: برترین ها
آینده تاریک تجارت گوشی های هوشمند در ایران
روزنامه هفت صبح: در مورد فروش گوشی های هوشمند در کشور خیلی آمار دقیقی وجود ندارد اما طبق آمارهای میدانی حدود 75 درصد گوشی های فروش رفته از ابتدای سال جاری از این دسته بوده است. اگر در اطرافیان خود هم جستجو کنیم به وضوح فراگیر شدن گوشی های هوشمند را مشاهده می کنیم. میل خرید تلفن های همراه گرانقیمت دیگر فقط مختص جوانان نیست، گروه های سنی بالاتر هم با این موج همراه شده اند.
گوشی های هوشمند مرور صفحات اینترنت را دلپذیرتر می کند و امکان استفاده از ابزارها و نرم افزارهای جالبی را فراهم می سازد. حالا تصور کنید قرار باشد دسترسی به خیلی از این نرم افزارها در کشور مسدود شود چنانچه در چند هفته اخیر همین اتفاق رخ داده و دسترسی به وی چت، کوکو، اینستاگرام، وایبر و ... محدود شده است.
حالا سوال اینجاست اگر قرار باشد همه این نرم افزارها فیلتر شود، واردات گوشی های هوشمند به کشور چه توجیهی دارد؟ اگر امکان استفاده از این نرم افزارها فراهم نباشد یک گوشی مثلا آی فون سه میلیونی با نوکیا 1100 چه فرقی دارد؟ آیا خریداران باید با انگیزه استفاده از نور صفحه این گوشی های بزرگ به عنوان چراغ قوه، چند میلیون خرج کنند؟ البته همان 1100 هم چراغ قوه مستقل زیبایی داشت. در گزارش امروز مروری خواهیم داشت به همه نرم افزارهای مکالمه متنی، صوتی و تصویری و امکانات آنها که این روزها به نوبت از دسترسی کاربران ایرانی خارج می شوند.
آیا فروش گوشی های هوشمند کم شده؟
برای اطلاع از اینکه آیا فیلترینگ چند هفته اخیر نرم افزارهای موبایلی در کاهش فروش گوشی های هوشمند تاثیر داشته است یا خیر با رئیس انجمن فروشندگان سیم کارت و گوشی گفتگو کردیم. «در چند هفته اخیر اتفاق غیرعادی در میزان فروش گوشی های هوشمند رخ نداده است. به نظر من این دسته گوشی ها همیشه مشتریان خاص خود را خواهند داشت چون اکثر افرادی که دنبال این گوشی ها می آیند راهکارهای لازم را هم پیدا می کنند. بخش دیگری از جامعه هم که بر حسب مُد و عقب نماندن از بازار سراغ این قبیل گوشی ها می روند برایشان فیلتر شدن نرم افزارها فرقی نمی کند.»
افشار فروتن لاریجانی در ادامه می گوید: «البته چون بیشتر نیاز ما در بازار از راه قاچاق تامین می شود میزان دقیق ورود و فروش گوشی ها به بازار جایی ثبت نمی شود که این روند هم تا زمانی که تعرفه واردات گوشی اصلاح نشود ادامه خواهد یافت.»
او در مورد تعرفه ها توضیح می دهد: «تعرفه واردات گوشی تلفن همراه در سال 84 از 4 درصد ناگهان به 60 درصد رسید. سپس دو مرحله کاهش داشت که ابتدا به 25 و بعد به 10 درصد رسید. البته 10 درصد الان اسمی است و با اضافه شدن ارزش افزوده، گمرک و هزینه های جانبی به همان حدود 20 درصد می رسد.»
انقلاب نرم افزارهای موبایلی علیه اپراتورها
1-وایبر
وایبر یکی از اولین نرم افزارهای عرضه شده برای تلفن های هوشمند و تبلت ها بود که امکان مکالمه صوتی و متنی و تبادل رایگان فایل را فراهم کرد. این نرم افزار به وضوح تهدیدی برای اپراتورهای تلفن همراه محسوب می شودکه سود سرشارشان از مکالمه و ارسال پیامک در معرض تهدید قرار گرفته است.
وایبر در دسامبر سال 2010 برای اولین بار برای رقابت با نرم افزار مکالمه تصویری اسکایپ عرضه شد اما کم کم با انتشار نسخه قابل نصب روی اندروید توانست بیش از 100 میلیون کاربر جذب کند. برای ثبت نام در این برنامه باید شماره تلفن همراه شخص به آن اعلام شود و توسط یک پیام کوتاه، کد ورود به برنامه به کاربر اعلام می شود. همچنین کاربران می توانند توسط همان تلفن همراه برنامه را روی کامپیوتر شخصی و یا تبلت خود نصب کنند و به صورت اشتراکی از این برنامه در همگی آنها استفاده کنند وایبر با استفاده از دفترچه تلفن موجود در تلفن همراه سایر افرادی که نرم افزار فوق را نصب کردند، شناسایی کرده و آنها را در لیست دوستان قرار می دهد.
2- تانگو
تانگو یکی از اولین نرم افزارهایی بود که امکان مکالمه ویدئویی رایگان را هم علاوه بر مکالمه متنی و صوتی فراهم کرد. این نرم افزار که در سال 2009 نسخه اولیه آن عرضه شد قابلیت نصب روی سیستم عامل های اندروید، ویندوز فون و IOS را دارد. طبق آنچه روی سایت این شرکت آمده تا مارس 2013 بیش از 130 میلیون کاربر در جهان آن را نصب کرده اند و دوازدهمین نرم افزار پرطرفدار اندرویدی ها محسوب می شود.
تانگو از 14 زبان از جمله عربی، ترکی و چینی پشتیبانی می کند و بازی های آنلاین آن هم مورد توجه قرار گرفته است. اخیرا همه این نرم افزار با اضافه کردن امکاناتی جدید در عین حال که یک ابزار پیام رسان است ظاهری شبیه شبکه های اجتماعی هم پیدا کرده است.
3- پیر
پیر یا کوپل هم نام یک نرم افزار پیام رسان است که در فوریه سال 2013 معرفی شد. طبق ادعای سازندگان آن این نرم افزار رایگان فقط در طول یک هفته توانست بیش از 100 هزار کاربر پیدا کند. پیر برای دو سیستم عامل اندروید و IOS عرضه شده است که فضای نیمه عمومی آن را ظاهرا خیلی از کاربرها پسندیده اند.
وجه ممتاز این نرم افزار با سایرین همانطور که از نامش پیداست امکان ارتباط مستقیم فقط با یک کاربر است؛ به این معنا که فقط دو کاربر می توانند با هم گفتگو کنند و با هم فایل به اشتراک بگذارند یا حتی مشترکا روی یک صفحه سفید نقاشی بکشند.
سه برنامه محبوب
لاین، وی چت و کوکو، سه نرم افزاری هستند که تقریبا کارکردهای مشابه یکدیگر دارند. اگر بخواهیم به زبان ساده توضیح دهیم، برای استفاده از این برنامه نیاز به یک گوشی تلفن همراه دارید و قابلیت استفاده از اینترنت. این برنامه از طریق خطوط اینترنت کارهای ارتباطی را انجام می دهد و هزینه ای بابت تماس و ارسال پیامک از مشترکان کسر نمی شود. برای استفاده از این برنامه ها هر دوی فردی که خواهان ارتباط با یکدیگر هستند باید آنها را روی گوشی های خود نصب کنند.
کارکرد اصلی این برنامه ها برقراری ارتباط تلفنی، تصویری و ارسال پیام به سایر کسانی است که از این برنامه ها استفاده می کنندو هر دو فرد استفاده کننده از این دست برامه ها باید به اینترنت متصل باشند.
روش کار هم ساده است و زمانی که از طریق گوشی و یا تبلت های خود به اینترنت متصل هستید، وارد این برنامه ها می شود و با انتخاب فرد مورد نظرتان با او تماس می گیرید و یا پیام می دهید. این تماس ها و پیام ها از طریق خطوط اینترنت به آن فرد ارسال می گردد.
سه نرم افزار لاین، وی چت و کوکو البته یک نقطه تمایز مهم با سایر برنامه های ارتباطی دارند که در واقعقابلیت شبکه های اجتماعی را نیز در درون خود قرار داده اند و همین عامل موجب استقبال گسترده از آنها شده است. نحوه کار این به این صورت است که هر فرد در این برنامه ها می تواند یک پروفایل برای خودش درست کند و همانند فیس بوک عکس و نوشته های خودش را به اشتراک بگذارد. سایر افراد هم می توانند برای آنها کامنت بگذارند. این سه برنامه البته تفاوت ها و ویژگی های مخصوص به خود را نیز دارند که به صورت جداگانه آنها را می آوریم.
1- لاین
نرم افزار لاین اولین نسخه خود را در سال 2012 عرضه کرد. دو شرکت ژاپنی با یکدیگر ادغام شدند و با تاسیس یک کمپانی تحت عنوان NHN نرم افزار لاین را عرضه کردند. این برنامه تاکنون 7 نسخه خود را منتشر کرده و در همان سال 2012 تلاش های زیادی برای ارتقای برنامه خود انجام داد و در این راه هم بسیار موفق بود.کیفیت بالای تماس های تلفنی جزو نقطه قوت این برنامه محسوب می شود که از سایر برنامه های مشابه بالاتر است.
2- وی چت
برنامه وی چت توسط شرکت تنسنت در چین ساخته شده و اولین انتشار آن در ژانویه 2011 بوده است. این برنامه بیش از 300 میلیون کاربر در سراسر جهان دارد و صاحب این شرکت در حال حاضر دومین فرد ثروتمند کشور چین است.
علاوه بر ویژگی های ذکر شده، کاربران وی چت می توانند با امکانات این برنامه افرادی که در مجاورت آنها از وی چت استفاده می کنند را پیدا و با آنها در ارتباط باشند. این قابلیت وی چت تا شعاع حدودا دو کیلومتر فعال است و کلیه کاربرانی که در این محدوده وجود داشتند را نشان می داد. «people near» نام این قابلیت بود که به همین دلیل برنامه وی چت فیلتر شد.
کمیته تعیین مصادیق مجرمانه معتقد بود که این ویژگی مصداق ورود به حریم خصوصی است. همچنین «شیک کردن» یا «تکان دادن» از دیگر قابلیت های این برنامه بود که کاربران با تکان دادن گوشی خود سایر کاربرانی که در سرتاسر دنیا به صورت هم زمان گوشی خود را تکان داده بودند نشان می داد. همین پدیده باعث شده بود بسیاری از جوانان در زمان های مختلف مشغول تکان دادن گوشی خود باشند.
3- کوکو
کوکو نرم افزاری بسیار شبیه وی چت است که پس از فیلتر شدن وی چت استقبال ها به سمت آن به شدت افزایش یافت. این برنامه نخستین بار در سال 2011 توسط گروهی از دانشجویان هاروارد طراحی شد. ایده طراحی این برنامه هم از آنجا شکل گرفت که دانشجویان این دانشگاه تصمیم گرفتند برنامه ای طراحی کنند که بتوانند با استفاده از آن با خانواده های خود در نقاط دور افتاده در ارتباط باشند.
آنها به دنبال برنامه ای بودند که چیزی فراتر از ایمیل و متن باشد تا خانواده هایشان بتوانند با آن کار کنند و صدایشان را بشنوند و البته این ارتباط از طریق خطوط اینترنت برقرار شود تا در هزینه های بالای تماس از طریق خطوط مخابراتی صرفه جویی شود. این برنامه تقریبا تمامی قابلیت های وی چت را یکجا در درون خود دارد و البته قابلیت «people near» آن با تغییراتی روبرو بوده و به شکل جزیی تر و تخصصی تر افراد نزدیک را مشخص می کند.
آینده مبهم اینستاگرام
این برنامه در حال حاضر به یکی از پرطرفدارترین برنامه های جوانان تبدیل شده و بسیاری معتقد هستند اگر همین روند را ادامه دهد حتی از فیس بوک نیز جلو می افتد. تفاوت این برنامه با برنامه های دیگر آن است که اینستاگرام صرفا یک شبکه اجتماعی به اشتراک گذاری عکس است و قابلیت تماس و ارسال پیام در آن وجود ندارد. (البته در نسخه جدید خود برخی از این امکانات را راه اندازی کرده است.)
تفاوت این شبکه اجتماعی با فیس بوک چیست؟ نکته اصلی تفاوت این برنامه آن است که این شبکه اجتماعی مختص تلفن همراه است و روی آنها نصب می شود و باید از طریق اینترنت تلفن همراه خود به این برنامه متصل شود. (نسخه وب سایت اینستاگرام هم البته وجود دارد که قابلیت های آن بسیار محدود است.)
نکته تفاوت دوم آن با فیس بوک در اشتراک گذاری عکس است. اینستاگرام برخلاف فیس بوک تنها مختص به گذاشتن عکس است و قابلیت دیگری در آن وجود ندارد. فلسفه تاسیس این شبکه اجتماعی در واقع آن بود که هر فرد در هر نقطه ای از دنیا از تصاویر مورد علاقه اش در همان لحظه با گوشی خود عکاسی کند و آن را فورا به اشتراک بگذارد. همین ماجرا سبب شد تا اینستاگرام به محبوبیت فوق العاده ای دست پیدا کند و فیس بوک در آوریل 2012، اینستاگرام را به مبلغ یک میلیارد دلار خریداری کرد.
آیا نرم افزار جایگزین وجود دارد؟
ابتدای دی ماه که خبر فیلترینگ وی چت رسما منتشر شد، کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه در بیانیه ای اعلام کرد: «کاربران از نرم افزارهای جایگزین داخلی استفاده کنند.» اما گفته نشد آیا تاکنون برنامه مشابه داخلی معرفی شده است یا نه.
چند روز بعد یکی از نمایندگان مجلس در جایی گفت: «از زمانی هم که وی چت فیلتر شد نرم افزارت کوکو «coco» جایگزین آن شده و مردم این نرم افزار را دانلود کرده اند. من خودم همین امروز کوکو را دانلود کردم و به مردم هم توصیه می کنم تا رفع فیلترینگ وی چت از کوکو استفاده کنند.»
البته چند روز بعد coco هم به همان سرنوشت وی چتد دچار شد. این سردرگمی کاربران ادامه داشت تا اینکه عبدالصمد خرم آبادی، دبیر کارگروه فیلترینگ در جایی گفت: «به خاطر دارم که در سال های گذشته در نمایشگاه مرکز رسانه های دیجیتال وزارت ارشاد نرم افزاری با عنوان «سیم کارت مجازی» معرفی شد که دقیقا همه امکانات وی چت را داشت و در آن زمان این نرم افزار به عنوان نرم افزار نمونه معرفی شد.»
سیم کارت مجازی برنامه ای است که وقتی دو طرف آن را نصب می کنند داخل محیط برنامه می توانند برای یکدیگر پیامک رایگان بفرستند. این برنامه محدود به دو نفر نیست و تمامی کسانی که مشترک باشند می توانند به صورت رایگان برای هم پیامک بفرستند. البته از این نکتهنگذریم که برای ثبت نام اولیه این برنامه باید مبلغ 15 هزار تومان بپردازید. همین مشکل می تواند به پاشنه آشیل این برنامه داخلی تبدیل شود. طبعا کاربران قید نرم افزارهای رایگان را نمی زنند و یک نرم افزار پولی که نیاز به اشتراک ماهانه و هزینه فعال سازی اولیه دارد را نصب کنند.
در روزهای بعد از فیلترینگ وی چت هم بعضی پیشنهاد کردند کاربران از نرم افزار فارسی «دیالوگ» استفاده کنند که بعدا معلوم شد آن هم توسط برنامه نویسان ایرانی ساخته نشده و یک نرم افزار چینی است که زبان فارسی به آن افزوده اند و البته ضعف بزرگی دارد؛ این نرم افزار در سرویسی مشابه people nearby وی چت محل دقیق استقرار شما را مشخص می کند که نقض آشکار حریم خصوصی محسوب می شود و حتی ممکن است برای کاربران دردسرساز شود.
منبع: برترین ها
آموزش عکاسی: 6 عادت بد عکاسی که باید بشکنید
۱ ثابت ایستادن
ثابت نگه داشتن پاهایتان هنگام عکاسی راهی قطعی برای محدود کردن خلاقیت شماست. این رسم بدی است که راحت به آن دچار می شوید مخصوصا اگر یک لنز زوم داشته باشید. به جای عکاسی یک صحنه فقط از یک زاویه، به این عادت کنید که در اطراف آن قدم بزنید، نزدیکتر شوید و به عقب برگردید. به زوم دوربین خود تکیه نکنید! از پاهایتان کمک بگیرید و ببینید که چه سریع شروع به عکاسی از زاویه های جذاب تر می کنید. نکته: اگر شما از یک سرعت شاتر دو دقیقه ای استفاده می کنید می توانید کاملا بی خیال این توصیه شوید. در این حالت بهتر است کاملا ثابت بایستید.
۲ چیمپینگ
چیمپینگ (Chimping) به عمل عکس گرفتن و پس از آن به عکس گرفته شده نگاه کردن (در حال گفتن اوووو!!!!) گفته می شود. چک کردن عکس هایتان اشکالی ندارد حتی می تواند یک راه عالی برای یادگیری و تصحیح اشتباهاتتان باشد. اما وقتی شما این کار را انجام می دهید، توجهتان از آنچه در اطراف شما رخ می دهد منحرف می شود و لحظات ناب را از دست می دهید. بنابراین از نمایشگر تنها وقتی استفاده کنید که کاملا نیاز باشد، (به طور مثال چک کردن نور در محیط کاملا بد نور) و نگاهتان را به صحنه نگه دارید و آماده عکاسی باشید.
۳ پایین آوردن دوربین برای تغییر تنظیمات
این در چیمپینگ هم اتفاق می افتاد ولی این یک عادت بد دیگر است. و حتی من که به مدت ۶ سال است حرفه ای عکاسی می کنم، هنوز این عادت را دارم. نمی دانم چرا! اما اصولا وقتی به تغییر ایزو نیاز دارم، دوربین را پایین می آورم، به صفحه نگاه می کنم، و آن را تغییر می دهم. و با انجام این، چشمانم از صحنه دور خواهند شد و لحظات مهمی را از دست می دهم. این یک نیروی ذهنی زیاد می طلبد که خودم را مجبور کنم همانطور که دوربین جلوی صورتم است تنظیمات را تغییر دهم. برای این کار لازم است که جای تمام کلید ها را حفظ کنید، ولی وقتی موفق به آن شدید، واقعا به شما کمک میکند تا دقت و تمرکز خود را معطوف به سوژه کنید. پس معطل نکنید که این را حین عکاسی تان تمرین کنید. مقداری زمان اختصاص دهید که مطمئن شوید می توانید تمام تنظیمات ضروری را بدون پایین آوردن دوربین تغییر دهید. شما حتی می توانید این تمرین را وقتی روی مبل نشسته اید و دارید درباره عادت های بد عکاسی مطالعه می کنید انجام دهید.
۴ صحبت کردن از پشت دوربین
آیا تا کنون در حال خطاب قرار دادن سوژه تان، با یک قیافه بهت زده مواجه شده اید که دارد به شما می گوید "هااا؟”، و بعد شما متوجه می شوید که دوربین صورت شما را پوشانده بوده است؟ اگر شما این عادت بد را دارید، باید جدا آنرا ترک کنید! نه تنها یک مکالمه واضح با سوژه به او کمک می کند تا آرام شود و به شما اعتماد به نفس بهتری در عکاسی تان می دهد، بلکه نشان دادن کل صورتتان (همراه با یک لبخند زیبا) به مردم واقعا به راحت بودن آن ها کمک می کند. این نکته هنگام عکاسی از کسی که به شما پول پرداخت کرده یا عکاسی از یک خارجی در کشوری بیگانه، کاملا حیاتی است.
۵ غفلت در تراز کردن
دقت کنید که ترکیب بندی کلید یک عکاسی خوب است، بنابراین عادت بد در این مورد می تواند شما را عقب نگه دارد. اول، اگر در عکستان خط افقی دارید، آن را تراز کنید. چشم انسان انتظار دارد خطوط افقی صاف باشند، و اگر نباشد حواس مخاطب را پرت خواهد کرد. اگر با این عادت بد مشکل دارید، می توانید یک شبکه (grid) روی نمایاب دوربین نصب کنید تا به شما در تشخیص تراز بودن عکس کمک کند.
نکته: برخی اوقات وجود خط افقی کج به عکس شما کمک می کند (شاید به منظور ایجاد حس حرکت)، اما این باید یک تصمیم خود آگاه باشد نه یک اشتباه! پس، هنگامی که دارید از یک دیوار یا ساختمان عکس می گیرید – چیزی که خطوط مستقیم دارد – مطمئن شوید که شما کاملا صاف مقابل آن ایستاده اید. این قانون می تواند شکسته شود، البته وقتی که تصمیم به شکستن آن می گیرید.
۶ فکر کردن به اینکه «بعدا درستش می کنم»
این عادت می تواند به هرچیزی، از عکسبرداری با نور نامناسب تا رها کردن یک تکه آشغال در گوشه کادر تصویر، تعمیم داده شود. ممکن است هنگام عکس گرفتن به این فکر کنید که بعدا این مشکل کوچک را با کامپیوتر درست خواهم کرد و به این عادت بد دچار شوید. خواهید توانست، ولی ترک این عادت به ارزش ارتقا دادن مهارت های شما و یک عکاس بهتر شدن خواهد بود. آسان است. تا آنجا که می توانید در عکاسی خوب شوید. اجازه ندهید پردازش دیجیتالی مانعی شود که شما را از قوی شدن در توانایی هایتان باز دارد. وقتی که می فهمید اشکالی را که در چند ثانیه می توانستید رفع کنید با کامپیوتر باید ساعت ها روی آن وقت بگذارید، از خودتان شاکی خواهید شد. این اشتباهی است که امیدوارم تنها یک بار مرتکب شوید.
جمع بندی
عادت های بد راحت به وجود می آیند و سخت از بین می روند. اما اگر روی کسب عادت های خوب کار کنید، و از شر عادت های بد خلاص شوید، مطمئنا خواهید دید که تکنیک هایتان و عکس هایی که می گیرید بهتر و بهتر خواهند شد.
10 چراغ برتر خودروهای 2013
مجله تخت گاز: قدیمترها بیشتر دایرهای شکل بودند. شیشهشان گرد و کدر بود و وقتی از نزدیک به آنها نگاه میکردید شکستها و زائدههای مختلفی به چشمتان میخورد که جهت شکست و هدایت هرچه بهتر نور رویشان وجود داشت. چراغهای عمدتا گرد خودروهای قدیمی، به اتفاق این حس را به بیننده القا میکردند که گویی خودرو با چشمانی خیره در حال تماشای آدمها و دنیای اطراف است.
با گذر زمان و تغییرات مختلف در طراحی خودروها، این بخش نیز به تبع سایر قسمتها دستخوش تغییر هندسه شد. دیگر الزامی به شکل گرد وجود نداشت و سایر اشکال هندسی هم در طراحی چراغهای جلو خودروها بهکار گرفته شدند، اما همچنان چینوشکن شیشه آنها موجود بود.
با ورود به هزاره جدید، باز هم چراغها تغییرات بسیاری به خود دیدند. شیشه و طلق بیرونی آنها شفاف شد و چراغ اصلی درون پایهای قرار گرفت که خود شکست صحیح نور را صورت میداد. کمکم فرمهای عجیبتر آمدند و چراغهای الایدی روشنایی در روز و نئونها به بخش اصلی روشنایی جلو خودروها افزوده شدند...
پس از معرفی 10 مورد از اجزا برتر طراحی داخلی و خارجی خودروهای سال در شمارههای قبلی مجله تختگاز، اینبار به سراغ 10 چراغ برتر خودروهای 2013 رفتهایم. با ما در ادامه همراه باشید.
Jeep Wrangler 2013
حتی اگر فکرمان سمت دنیای خودروها نباشد، وقتی دو چراغ دایرهای شکل با فاصلهای مشخص از هم را میبینیم ناخودآگاه به یاد چراغهای کلاسیک جیپ میافتیم. هر چه به عقب برمیگردیم و خودروهای نسلهای قبل این خودروساز را بررسی میکنیم به اصالت این طرح بیشتر پی برده و احترام بیشتری برایش قائل میشویم.
چراغهایی که اغلب با حبابهای کدر پوشانده شدهاند، حالا دیگر رنگ و بویی قدیمی گرفته و ما را به یاد پیرمردهای سر حالی میاندازد که هنوز هم حرفهای زیادی برای گفتن دارند. وقتی نشان Jeep را میبینید مطمئن باشید که در شعاعی نزدیک به آن دو دایره تمام عیار در انتظار روشن کردن فضای پیش رویتان هستند.
BMW M5 2014
چشمان زیبای BMW همیشه یکی از جزئیات تحسین برانگیز خودروهای این برند هستند. چراغهایی کشیده که با اولین نگاه به آنها متوجه حضور یک آلمانی جذاب در چند قدمیتان میشوید. بهرهگیری از تازهترین فناوری در انعکاس بهتر نور و نوار الایدی مختص بامو، این طرح را به یک فرم منحصر به فرد در چراغهای اتومبیلهای امروزه تبدیل کردهاست.
فرمی که آنقدر جذاب است که برای بسیاری از خودروسازان نوپا تزریق تکه کوچکی از بامو در چهره خودرویشان آرزویی است دست نیافتنی! یادمان نرود که بامو، بامو است.
Mercedes Benz S class 2014
اسکلاس مرسدس بنز آن قدر زیباست که شاید اگر ساعتها برای تماشای جزئیات اتاق مجللش وقت بگذاریم، کافی نباشد. مقابلش که میایستید ضربان قلبتان دو برابر میشود و نمیدانید از کجا شروع کنید. ما سعی میکنیم که حواسمان را به چراغهای جلویش معطوف کنیم. طراحی حجیم، ترکیب نور سفید و آبی و نوار سفید رنگ حیرتانگیز چراغها دیدنی هستند.
نوار بالاییاش هم که وقتی راهنما را روشن میکنیم، با نور نارنجی رنگ چشمکزن میشود در افزایش جذابیتش نقش موثری دارد. ابهت و بزرگی مرسدس از چشمان این مخلوق پرآوازهاش میبارد.
SsangYoung Actyon
نتوانستیم از کنار چراغهای عجیب این پیرمرد گوژپشت و باوقار اهل کره جنوبی به راحتی عبور کنیم. ابعاد غریبی دارد. هم دایره در طرح چراغهایش دیده میشود و هم مثلث!
با این که هر وقت نام این مدل سانگ یانگ را میآوریم همگی در متفاوت بودن طراحیاش اتفاق نظر دارند، طرح چراغ جلویش یک طرح کمنظیر است و میتوان گفت نسبت به خودروهای آسیایی فرم جالبی داشته و راننده را از روشنایی مناسبی بهرهمند میکند.
Bentley Flying Spur 2014
چهار چراغ گرد و خیره مزین به نوار دایرهای الایدی و برشهای ظریف درونی برای انعکاس بهتر نور، نوید نزدیک شدن به یک بریتانیایی اصیل را میدهد.
بنتلی را هم میتوان مثل جیپ از روی چراغهایش شناخت. این چراغها نمادی از بنتلی شدهاند و در کنار جلو پنجره همیشگیاش در همه نسلهای این برند خودنمایی میکنند. این که این چهار دایره با دو شعاع متفاوت از هم طراحی میشوند یک فرم منحصر به فرد را برای این خودرو به وجود آوردهاست.
Ford Mustang GT 2013
چهره خشن فورد موستانگ را همه ما میتوانیم در ذهنمان تصور کنیم. چراغهای خشمگینش یکی از عوامل اصلی برای هرچه خشنتر نشان دادن سیمای آن هستند.
این چراغها نمادی برای قدرت، اصالت و از همه مهمتر موستانگ بودن به حساب میآیند. دو نورافکن با نور سفید رنگ هم در کنار این چراغهای سفید و نارنجی طراحی شدهاند که در مجموع یکی از مجهزترین نوع چراغ و روشنایی را در اختیار مالک خود میگذارند.
Pininfarina Cambiano 2013
طرحهای پینینفارینا هر کدام ایدهای دارند که همه را متعجب میکنند. در میان چراغهایی که انتخاب کردیم تا به اینجا به طرح نامتعارفی اشاره نشد؛ اما حالا موقع آن رسیده که شما هم از دیدن این شکاف عجیب برای چراغ این خودروی کانسپت تعجب کنید.
اگر چراغهایش خاموش باشند و شما هم منتظر تماشای یک طرح غیرمعمول نباشید تصور خواهیدکرد که چراغ جلویی برای این خودرو طراحی نشدهاست. اما وقتی به منظره چراغهای روشن آن مینگریم متوجه یک نوار بسیار باریک به عنوان چراغهای جلو میشویم که در نوع خود ایده جالب توجهی است. هر چند که به نظر نمیرسد که از نظر کاربردی چنگی به دل بزند.
Audi S3 2015
آئودی همیشه در طراحی چراغهای جلوی خودروهایش از طرحها و المانهای بسیار سادهای استفاده میکند. اما این سادگی دلیلی بر نبود جذابیت در طرحهایش نیست.
با وجود سادگی، نگاهها را به سمت خود میکشاند و برای اتومبیلهایش جذابیت خاصی را ایجاد میکند. این محصول تازه آئودی هم از این نوع طراحی مستثنا نیست و با نگاهی گذرا به چراغهایش میتوان دریافت که این خودرو ساخته دست آلمانیهاست.
Lexus IS 2014
ژاپنیها را به استفاده از خطوط کشیده در طراحی بدنه اتومبیلهایشان میشناسیم. خطوطی که گاهی اوقات هم زیادهروی در آنها چهره اغراقآمیزی برای خودروهایشان به وجود میآورد. اما این بار در این لکسوس با این که طراحانش در طراحی چراغهای عقب دست از این عادتشان برنداشتهاند و شاید هم در آن افراط کردهاند، طراحی چراغهای جلو شکل کمنظیری دارند.
نور سفید رنگ و نواری که اکثرا درون چراغ جای دارند، جدا شده و به شکل یک تیک که در راستای جلوپنجره زیبایش قرار گرفته و زیر چراغ اصلی برای خود جایی باز کردهاست.
Cadillac Elmiraj Concept
کادیلاک همیشه در طراحی چراغهای جلو سنتشکنی کرده و به جای این که چراغها را به صورت افقی طراحی کند، سعی دارد تا از طرحهای عمودی بهره بگیرد. این کمپانی در طرح مفهومی جدیدش با نام Elmiraj به نظر میرسد که به دنبال ایجاد تغییر جدیدی در سبک چراغهایش بوده و با حفظ اصالت از عرض چراغها کاستهاست تا شکل جدیدی به خودروی خود ببخشد.
کادیلاک نشان میدهد که چراغهای جلو و عقب خودروها حتما نباید فرمی افقی داشته باشند و چراغهای عمودی هم در نوع جذاب، گیرا در عین حال کارآمد خواهند بود، هر چند ساختارشکنیهای اینچنین را تنها از کمپانی با اصالتی چون کادیلاک میتوان انتظار داشت.
رانندگی موفق زمستانی در شب
شش ماهه سرد سال آغاز شده و بارش برف و باران چهره شهرها و جادهها را دگرگون ساختهاست. در زیبایی روزهای دلانگیز برفی و بارانی شکی نیست، اما این زیبایی بینهایت تا حد زیادی میتواند خطر آفرین نیز باشد.
تصور کنید زمانیکه در یک شب برفی یا بارانی قصد رانندگی دارید، چراغهای سالم خودروی شما تا چه حد میتوانند به دید مناسب و تصمیمگیریهای صحیح در زمان بروز سوانح کمک کنند. جهت بهرهگیری هرچه بهتر از نور مناسب حین رانندگی، سلامت چراغهای جلو و عقب خودرویتان را بهصورت منظم بررسی و جهت تعویض لامپهای سوخته حتما از قطعات اصلی استفاده کنید.
پاکیزگی و شفافیت شیشه یا طلق بیرونی چراغها مخصوصا در جلو نقش بسزایی در روشنایی هرچه بهتر آنها خواهند داشت، پس اگر خودرویتان را زود به زود به کارواش نمیبرید، دستکم هر چند روز یکبار سطح رویی چراغهای آنرا با یک دستمال نرم تمیز کنید.
در خودروهای جدید، زاویه نوردهی و خط افقی چراغها قابل تنطیم است. همیشه حین رانندگی در شب و خصوصا در یک رانندگی شبانه زمستانی، علاوه بر تنظیم آینه و صندلی، افق نور چراغها را نیز متناسب با دید خود تنظیم کنید تا کمتر مجبور به بهرهگیری از نوربالا و کور کردن دید سایر رانندگان شوید.
از تغییر فرم استاندارد چراغها و تغییر رنگ نور آن با نورهای زننده و نامتعارف یا تعویض رنگ آنها به رنگهایی چون آبی جهت حفظ ایمنی خود و سایرین خودداری کنید. استفاده از عینکهای مخصوص رانندگی در شب نیز میتواند دید شما را با از میان بردن هاله نورانی چراغ سایر خودروها؛ بهبود بخشیده و از خستگی چشمانتان جلوگیری کند... در هر کجای نیمکره شمالی که هستید رانندگی پاییزی و زمستانی آرام، لذتبخش و ایمنی را برایتان آرزو داریم.
منبع: برترین ها
آموزش عکاسی: یک شبه عکاس بهتری شوید!
اما همه ی ما میدانیم که این همه زمان صبر کردن برای بهتر شدن چه قدر سخت است. فرآیند های سریع می تواند روحیه ی شما را بهتر کند، و شما را برای حرکت با انگیزه نگه دارد. بنابراین بیایید تا نکته هایی را یاد بگیریم که عکاسی شما را به سرعت بهبود می بخشد.
۱ در ساعت طلایی عکاسی کن
عکاسی در ارتباط با نور است، پس بهترین نور روز را برای عکاسی انتخاب کنید تا لایه ای ضخیم از جادو به عکس شما اضافه کند. ساعت طلایی به یک ساعت قبل از غروب خورشید و یک ساعت بعد از طلوع آن گفته می شود. همین امروز در یکی از این ساعات بیرون بروید و عکس بگیرید و بگیرید و بگیرید. شما از اینکه چه طور نور عکس شما را زنده می کند شگفت زده خواهید شد.
۲ از تکنیک ترکیب بندی چهارگوشه استفاده کن
شما به راحتی می توانید با استفاده از فن ترکیب بندی چهار گوشه، چیزها را جور دیگری ببینید و ایده های ترکیب بندی جدیدی را کشف کنید. این به راحتی آب خوردن است. همینطور که دوربین جلو چشم شما قرار دارد، سوژه را در چهار گوشه کادر قرار دهید و یکی یکی عکاسی کنید (همچنین اگر به نظرتان جذاب می آید می توانید سوژه را دقیقا در وسط کادر قرار دهید). این روش به شما کمک می کند تا هر عادتی دارید را بشکنید و در پیدا کردن کادر بندی های خلاقانه جدید موثر خواهد بود.
۳ یک حلقه فیلم عکاسی کن
یکی از ارزشمند ترین نکته ها در مورد عکاسی آنالوگ این است که شما محدودیت دارید. شما فقط می توانید ۲۴ یا ۳۶ عکس بگیرید، همین. این شما را مجبور می کند تا در مورد تک تک عکس ها با دقت فکر کنید و بعد عکس بگیرید. پس یک دوربین آنالوگ تهیه کنید و بروید قدم بزنید تا ببینید که چه خلق خواهید کرد! اگر دوربین آنالوگ ندارید، از دوربین دیجیتال استفاده کنید، اما خودتان را محدود کنید تا بیشتر از ۲۴ عکس نگیرید. شما حتی می توانید LCD را بپوشانید که نتیجه عکس هایتان را تا قبل از رسیدن به خانه نبینید.
۴ به یک نفر عکاسی یاد بده
تقریبا باور نکردنی است که چه طور فرآیند آموزش یک مفهوم به دیگری می تواند آنرا فورا در ذهن خود شما ساده سازی و روشن کند. علاوه بر این، به اشتراک گذاشتن علاقه شما در عکاسی، دوز زیادی از رضایت و انرژی را به شما تزریق خواهد کرد! یک دوست یا یکی از اعضای خانواده که به عکاسی علاقه مند است را پیدا کنید، بنشانید و به او درس بدهید! آنها احتمالا از شما سوالاتی میپرسند که ذهنتان را به کار خواهد گرفت!
۵ دفترچه راهنمای دوربین را بخوان
در رابطه با هر عکس دو تصویر وجود دارد: تصویری که شما در ذهنتان می بینید، و تصویری که دوربین خلق می کند. یاد گرفتن اینکه دوربینتان چگونه کار می کند و چگونه باید آنرا کنترل کنید، چیزی است که به شما امکان می دهد به آن تصویر ذهنی جان ببخشید! پس بنشینید و کتاب راهنمای دوربینتان را از اول تا آخر بخوانید. این بخش ضروری یادگیری این است که گجت دوست داشتنیتان چگونه کار می کند. شما حتی ممکن است خودتان را در حالی که دارید می گویید "خدای من، اصلا فکرش را نمی کردم این گونه کار کند” پیدا کنید. پس برای خود یک نوشیدنی بریزید و بنشینید و کتابچه ی راهنما را بخوانید.
۶ یک مستند ببین
عکاسی شما یک نمایش بصری است از اینکه شما چگونه دنیا را می بینید، پس تغییر طرز تفکرتان به تغییر نحوه عکاسی شما کمک خواهد کرد! یکی از سریع ترین راه ها برای انجام این کار، تماشای مستند است. نه تنها چیزهای جذابی یاد می گیرید، بلکه شانس این را پیدا می کنید که در مورد اطرافتان به گونه ای دیگر فکر کنید و به نحوی دیگر مشاهده کنید. علاوه بر اینها، گاهی از هنر فیلمبرداری الهام گرفته و استفاده خواهید کرد.
۷ محدودیت ایجاد کن
گاهی اوقات مشکل اینجاست که شما زیاد عکس می گیرید و این منجر به آبکی شدن کارتان می شود. ممکن است ممکن است به نظر حسابگری بیاید ولی محدود کردن خودتان به خلاق شدن کارتان کمک خواهد کرد. وقتی شما به عکسبرداریتان محدودیت می دهید، خودتان را مجبور می کنید تا به سبکی دیگر فکر کنید و واقعا تمرکز کنید.
موارد مختلفی وجود دارد که بتوانید این نکته را به کار بگیرید، اما در اینجا چند ایده مطرح می شود. کل یک روز را با یکی از این ایده ها عکاسی کنید و ببینید چه ساده عکاسی شما پیشرفت خواهد کرد:
فقط با دوربین گوشی موبایل عکاسی کنید
به صورت سیاه و سفید عکس بگیرید
فقط از خودتان (self-portrait) عکاسی کنید
از غریبه ها عکس بگیرید
تنها از دوستانتان عکاسی کنید
از فضای داخلی ساختمان عکس بگیرید
فقط در خارج از ساختمان عکاسی کنید
۸ یک تکنیک جدید یاد بگیر
یکی از جذابیت های عکاس بودن، اضافه کردن یک تکنیک جدید به دانسته هایتان است. برخی اوقات تنها یک حقه ساده می تواند برای بقیه عمر عکاسی شما را تغییر دهد! پس روزی را به آموختن چیز های جدید و تمرین آنها بپردازید.
۹ مقابل چیزهای جذاب بایست
ساده است؟ بروید بیرون و سوژه های جذاب پیدا کنید! اما منظور از جذاب چیست؟ این کاملا به شما بر میگردد. و قطعا نیاز نیست نصف کره زمین را بگردید. هزاران سوژه جذاب در شهر شما وجود دارد. کلید کار این است که شما سوژه را جذاب ببینید و این باعث می شود که عکس های بهتری از آن بگیرید!
این یک نقل قول جالب از یک عکاس نشنال جئوگرافیک است:
اگر می خواهید عکاس بهتری شوید، در مقابل چیزهای جذابتری بایستید. – جیم ریچاردسون
یک عکاسی پیاده به سادگی قدم زدن در یک بخش تازه شهر است (یا قسمتی تکراری که شما با دیدی تازه به آن نگاه می کنید!) راه های زیاده هست ولی کافی است به دنبال محلی برای عکاسی بگردید، دوربینتان را همراهتان ببرید، خودتان یک سوژه جالب پیدا کنید و مقابل آن بایستید و عکاسی کنید.
۱۰ به عکس های قدیمی ات نگاه کن
راهنمایی آخر این است که زمانی را به نشستن و مرور عکس های قدیمی اختصاص دهید. این کار از چند جهت به شما کمک می کند. شما را هیجان زده می کند، و به یادتان می آورد که چرا عکاس هستید. این همچنین به شما کمک می کند که نقاط ضعف و قوت خود به عنوان یک عکاس تشخیص دهید. شما را متوجه می کند که برای بهتر شدن به چه آموزش ها و چه تمرین هایی نیاز دارید!
تجارت و کسب و کار بدون موبایل میشه؟
در سال 2011 میلادی، شرکت مایکروسافت تخمین زده بود د سال 2014 میلادی تعداد کاربران اینترنت گوشی های تلفن همراه بسیار بیشتر از کاربران اینترنت کامپیوترها خواهند بود. اکنون که در سال 2013 میلادی قرار داریم این افزایش را می توانیم به خوبی ببینیم و لمس کنیم. 63 درصد از کاربران موبایل، از آن برای فعالیت های آنلاین استفاده می کنند. تعداد کاربرانی که اینترنت موبایل برایشان اولویت دارد نیز حدود 21 درصد است.
با اینکه در سال آینده میلادی دسکتاپ همچنان وسیله ای برای دسترسی به اینترنت باقی خواهد ماند، اما نقش اصلی این نمایش را موبایل ها به عهده می گیرند. اسمارتفون، به ویژه در زمینه تجارت و کسبوکار بسیار مناسب کارمندان است زیرا می توانند همیشه و همه جا به داکیومنت ها و فایل های موردنظر خود دسترسی داشته باشند.
تعداد کاربران اینترنت موبایل در سال 2014 میلادی از این که هست نیز بیشتر خواهد شد. این موضوع نیز بر کسبوکار تاثیر مستقیم دارد. برای این ادعا، 7 دلیل داریم که در ادامه مطرح کرده ایم.
امنیت BYOD
اگر هنوز از سیاست BYOD استفاده نمی کنید باید بدانید از دنیای دیجیتال عقب هستید. BYOD در واقع مخفف عبارت «وسیله الکترونیک خودت را بیاور» است. به این مفهوم که کارمندان می توانند از وسایل شخصی خود همچون لپتاپ، اسمارتفون یا تبلت برای دسترسی به اطلاعات شرکت و انجام کارهای آنها استفاده کنند. کسبوکارهای امروزی بیشتر به این سمت پیش رفته است که نرمافزارهای کدگذاری شده روی موبایل ها نصب شوند و موبایل هر فرد به محل کار مجازی او تبدیل شود. هنگامی که همه کارمندان از راه دور به اطلاعات کاری دسترسی داشته باشند، شرکت ها نیز می توانند خطمش نوشته و امضا شده برای کارمندان تعیین کنند.
ارتباط دایمی
فاصله میان زندگی شغلی و شخصی افراد پس از زیاد شدن اضافه کاری ها در بعدازظهر یا روزهای تعطیل در حال از بین رفتن است. کاربران گوشی های هوشمند که نیروی کار شرکت های مختلف هستند می توانند همیشه و همه جا به اطلاعات و پانل پروژه های کاری دسترسی داشته باشند. این اتفاق بسیاری خوبی برای کارمند و کارفرما است زیرا ساعات کاری کارمند تغییرپذیر است و می تواند در بازه های گسترده ای تغییر کند. این مساله برای کارفرما نیز سود دارد زیرا پروژه هایشان حتی در روزهای تعطیل نیز پیش می رود.
افزایش اپلیکیشنهای سیستم ابری
برای دسترسی به اطلاعات، برخی از شرکت ها کارمندان را به سمت سیستم ذخیره ابری هدایت می کنند. راهکارهایی همچون آفیس 365 یکی از نرمافزارهایی است که اطلاعات شرکت را در خارج از شرکت ذخیره می کند و ماهانه هزینه بسیار کمی نیز برای کارفرما دارد. ارایه دهنده های سرویس ها ابری از جمله شرکت هایی هستند که از انتقال محل کار روی موبایل های هوشمند بیشترین سود را خواهند برد. البته باید همیشه راه حل های مناسب برای هر مشکل احتمالی را نیز داشه باشند تا شرکت های تجاری به استفاده از تیم برنامه نویس برای برطرف کردن مشکلات خود مجبور نشوند.
بازاریابی مبتنی بر موبایل
حتی گوگل نیز دریافته دنیای جستوجوی کاربران تغییر کرده است. در این زمینه نیز الگوریتم جدید Hummingbird را ارایه کرده است. کاربران امروزی بیشتر تمایل دارند از گوشی خود سوال بپرسند تا اینکه سوال خود را تایپ کنند. به همین دلیل، بسیار مهم است شرکت ها کمی عقب بایستند و از دید وسیع تری با خود فکر کنند و حدس بزنند کاربران چه سوال هایی از آنها خواهند پرسید و پاسخ آنها را از قبل آماده کنند. به طور مثال، ممکن است کاربری بپرسد: «از کجا می توانم یک لوله کش خوب پیدا کنم؟» یا «بهترین رستوران ایتالیایی کجاست؟» و ... .این کار قابل اجرا است و به تدریج پاسخ ها کامل تر و دقیق تر خواهند شد.
تنوع گسترده اپلیکیشنها
نیاز نیروی کار به ابزارهای کاری در حال تغییر است. روزی بود که کارفرماها فقط به بسته های آفیس و نرم افزار اختصاصی شرکت خود نیاز داشتند. اما امروز آنها اپلیکیشنهای بیشماری در اختیار دارند که قیمت بسیاری از آنها از نرمافزارهای سنتی بسیار کمتر است. تمایل به استفاده بیشتر از موبایل برای انجام کارها باعث می شود تا افراد به نرمافزارهای متنوع بیشتری توجه نشان دهند. این اپلیکیشن ها از نرمافزارهای مدیریتی گرفته تا مبتنی بر اینترنت و سیستم ابری تنوع دارند. به این ترتیب، شرکت های کوچک نیز می توانند با کمپانی ها بزرگ وارد رقابت شوند.
کیف پول موبایل
هر چه سال ها جلوتر می روند احتمال اینکه کیف پول خود را در خانه جا بگذاریم بسیار کمتر خواهد شد زیرا شرکت های تجاری به اهمیت برنامه های موبایل در زمینه تجارت پی برده اند. به جای اینکه از کارت های اعتباری برای خریدهای خود استفاده کنید، می توانید از یک اپلیکیشن واحد موبایل بهره بگیرید. کاربران در سال 2014 میلادی به طور گسترده تری می توانند از طریق موبایل هوشمند هزینه ها و قبض های خود را پرداخت کنند.
استفاده از موبایل در فروشگاه ها
سیستم پوز موبایلی در فروشگاه ها به فروشنده ها کمک می کند تا هزینه های نقد کردن پول را تا حد زیادی کاهش دهند. در سال 2014 میلادی، کاربران بیشتری از این سیستم برای پرداخت هزینه ها در فروشگاه های مختلف استفاده خواهند کرد.
آموزش عکاسی: 10 اشتباه عمده در عکاسی دیجیتال
رایجترین گلایه عکاسان آماتور، تار شدن عکس آنها است. پاسخ سادهای به این مشکل وجود دارد: معمولا نور کافی به حسگر دوربین نمیرسد در نتیجه دوربین برای ثبت یک تصویر واضح یا شارپ به زحمت میافتد. راههای مختلفی برای حل این مشکل وجود دارد، مثل استفاده از سه پایه یا تک پایه (داشتنش در شرایط کم نور ضروری است)، انتخاب تنظیمات ISO بالاتر برای سرعت بیشتر شاتر یا استفاده از فلاش برای ثابت کردن هرگونه حرکت در عکس.
۲ تضاد زیاد
تصویری که تضاد یا کنتراست زیادی دارد یعنی عکسی که بین نواحی روشن (پرنور) و تاریک آن (مثل سایه) تمایز زیادی وجود دارد. این مشکل در روزهای آفتابی به وفور دیده میشود. برای حذف نواحی سایهدار از فلاش استفاده کنید و یک یا دو پله نوردهی را کمتر کنید و ببینید در نتیجه کار شما چه تغییری در مقایسه با حالت قبل کرده است. اگر نمی دانید نوردهی چیست یا می خواهید در مورد آن بیشتر بدانید این مطلب که به تعریف نوردهی می پردازد را مطالعه نمایید. درک نوردهی – همراه با توضیح ISO، دریچه دیافراگم و سرعت شاتر
۳ چشم قرمز
علیرغم این که چشم قرمز را میتوان به سادگی و با استفاده از یک نرم افزار ویرایش عکس مثل فتوشاپ اصلاح کرد، اما پیشگیری از رخ دادن آن در همان ابتدای عکس گرفتن بهتر است. چشم قرمز زمانی رخ میدهد که افراد با چشم روشن جلوی فلاش دوربین قرار میگیرند و شبکیه چشم نور فلاش را بازمیگرداند. میتوانید با استفاده نکردن از فلاش درونی دوربین تا جای ممکن، از بروز این پدیده جلوگیری کنید. بسیاری از دوربینها نیز حالت حذف قرمزی چشم خودکار دارند؛ از آن استفاده کنید. تکنیک دیگر قابل استفاده این است که به سوژه بگویید به جایی غیر از لنز دوربین نگاه کند تا بازتاب نور در چشمش در لنز نیافتد. آخرین روش هم این است که اگر بتوان اتاق را کمی روشنتر کرد، مردمک چشم به دلیل وجود نور بیشتر در محیط تنگ تر خواهد شد. اگر چه این روش در بیشتر مواقع عملی نیست.
۴ مغایرت رنگی
مغایرت رنگی یا بهم ریختگی رنگها نیز مشکل رایج و معروفی در عکاسی دیجیتال است. در عکاسی دیجیتال میتوانیم از تنظیمات تعادل رنگ سفید (WB – White balance) برای مقابله با این مشکل استفاده کنیم. حالت خودکار یا تنظیمات WB بهینه را برای این حالات انتخاب کنید. به عنوان مثال تصاویر داخل خانه معمولا به نارنجی میگرایند چراکه لامپ حبابی تنگستن گرما یا نور نارجی رنگ ساتع می کند. تنظیم تنگستن (tungsten) در این مثال با اضافه کردن نور آبی باعث توازن رنگ ها در عکس می شود.
۵ کمتر، بهتر است
هنگام کادربندی و ترکیب چینی عکس، میخواهیم چیز جالبی را ایجاد کنیم که به چشم خوشآیند باشد اما در عین حال چیز هایی که حواس مخاطب را پرت میکنند، در عکس قرار نگیرند. در حالت عادی یک نقطه کانونی کافی است. اگر نقطه کانونی را در زمینه داشته باشید و در جلوی تصویر مثلا یک صخره موجب پرت شدن حواس بیننده شود، بهتر است با زوم کردن عکس را کراپ کنید که این شی ناخواسته از عکس خارج شود. نکته اصلی داشتن عکسی است که چشم در آن به خودی خود به سمت سوژه اصلی برود.
۶ سوژه دور است
در تمام عکس هایی که میگیریم، میخواهیم چیزی جذاب را در کادر قرار دهیم. اگر سوژه بیش از حد دور باشد، اثر خاصی روی بیننده نخواهد گذاشت. میتوانید با استفاده از یک لنز تله فوتو (telephoto ) با کیفیت زوم کنید یا میتوانید عکس را بعدا کراپ کنید. به خاطر داشته باشید که تصویر را همواره در بالاترین رزولوشن بگیرید وگرنه کراپ کردن عکس موجب کاهش کیفیت آن خواهد شد.
۷ رزولوشن یا وضوح پایین
عکاسی با رزولوشن پایین شما را قادر به ذخیره سازی تعداد بیشتری تصویر روی حافظه جانبی دوربین خواهد کرد اما این اصلا فکر خوبی نیست. استفاده از تنظیمات وضوح پایین به معنی از دست دادن کیفیت عکس است و شما قادر به چاپ تصاویر در ابعاد بزرگ نخواهید بود. علاوه بر این هر بار که شما یک تصویر را به صورت JPEG ذخیره میکند اندکی کیفیت آن کاهش مییابد. اگر از ابتدا با فایلی کوچک آغاز کنید، قدرت مانور شما در ویرایش بسیار محدود می شود. به جای این کار کارت حافظه جانبی بیشتری خریداری کنید و تصاویر خود را با رزولوشن بالا بگیرید و از عکسهای با کیفیت پایین، دوری بجویید!
۸ نویز زیاد
نویز دیجیتال مثل دانه هایی است که روی نگاتیو یا فیلم تشکیل می شوند. هر چه ISO استفاده شده در عکاسی بالاتر باشد، میزان این نویز نیز بیشتر خواهد بود و در نتیجه هر چه تصویر را بزرگتر کنید نویز بیشتری مشاهده خواهید کرد. عکس هایی که در شب گرفته میشوند معمولا در معرض نویز هستند چرا که دوربین تلاش میکند که جزییات عکس را ثبت کند. به منظور کاهش نویز از بالاترین کیفیت عکس موجود استفاده کنید، از سه پایه برای عکاسی استفاده کنید و پایینترین میزان ISO را بدون تار شدن عکس مورد استفاده قرار دهید.
۹ عکس های کم نور
یک عکس کم نور، تاریک است چرا که نور کافی در هنگام گرفتن عکس به حسگر دوربین نرسیده است. اگر در LCD دوربین دیدید که یک تصویر پر از سایه و با نوردهی کم است، سعی کنید دریچه دیافراگم را کمی باز تر کنید تا نور بیشتری به داخل آن برسد. همچنین میتوانید نوردهی (EV – Exposure value) دوربینهای DSLR را تنظیم و با انتخاب علامت + نور بیشتری اضافه کنید (افزایش های نیم درجه ای را امتحان کنید).
۱۰ نوردهی زیادی
اگر عکس شما بسیار نورانی است و در عوض جزئیات روی آن کمتر نمایش داده شده است، نوردهی زیادی روی آن رخ داده است؛ یعنی نور بیشتر از حد نیاز به حسگر دوربین رسیده است. نوردهی زیادی را میتوان در نور زیاد روز یا در سوژههای رنگ روشن دید. به منظور اصلاح این مورد سعی کنید نوردهی (EV) را نیم یا یک پله پایین بیاورید و ببینید که آیا جزئیات بیشتری مشاهده میشود یا خیر. برای نتایج دقیق تر از نورسنجی نقطهای استفاده کنید – یک ناحیه خاکستری متوسط را راهنمای کار آن قرار دهید.
چه کسی اپل را عاشق رنگ سفید کرد؟
لیندر کانی (Leander Kahney) نویسنده کتاب "جانی آیو: نابغه خالق بهترین محصولات اپل" به این نکته اشاره کرده که "در ابتدا ذات استیو جابز با محصولات سفید در تضاد بود".
این در حالی است که جانی آیو عاشق محصولات سفید رنگ بود. اکثر کارهایی که جانی آیو در دوران تحصیلش انجام می داد، از پلاستیک سفید ساخته شده بودند.
جانی آیو در واکنش به آیمک های رنگارنگ اپل در دهه 90، شروع به جا انداختن رنگ سفید در اپل کرد. حقیقت ماجرا این بود که خود او در دهه آخر هزاره دوم آیمک های رنگارنگ با بدنه های خمیده و نیمه شفافی را برای اپل طراحی کرد. اما بالاخره نتوانست جلوی علاقه وافرش به محصولات سفید را بگیرد، تا این که ابتدا در آیبوک و سپس در آیپاد از رنگ سفید استفاده کرد.
جانی آیو در مورد آیپاد گفته:
از همان اولین باری که ما در مورد آیپاد فکر می کردیم، محصولی از استیل ضد زنگ و سفید در ذهنمان نقش می بست. محصولی که به طرز شگفت آوری ساده بود. رنگی در کار نبود، بلکه به طور آشکاری خنثی بود.
هر گاه طراحان اپل می خواستند محصولی را به استیو جابز نشان دهند، او در ابتدا روی خوشی به رنگ سفید آن ها نشان نمی داد. بنابراین طراحان نهایت تلاش خود را می کردند که با انتخاب رنگ های مشابه سفید، نظیر خاکستری، توجه استیو جابز را جلب کرده و او را راضی کنند.
همین شد که طراحان اپل در نهایت به رنگ هایی در طیف سفید-خاکستری رسیدند. استیو جابز از یک رنگ خاکستری خاص موسوم به خاکستری ماه خوشش می آمد، و استفاده از آن را در یک سری از محصولات از جمله کیبورد تائید کرد.
این طیف خاص از رنگ خاکستری از سیم هدفون های اپل هم سر در آورد. تمام این محصولات در وهله اول از دید بسیاری سفید به نظر می رسند، در حالی که تمایل زیادی به خاکستری دارند.
شاید اکنون دیگر سر منشا این رنگ های سفید متمایل به خاکستری به کار رفته در محصولات اپل را بهتر درک کنیم، و بدانیم که چرا سیم هدفون های اپل چنین رنگی دارند.
منبع: برترینها
کتاب کاغذی با دوام تر از سی دی و هارد؟
در همان زمان وقتی در فیلمهای محبوب زمان جنگ سرد میدیدم که عکسها و اطلاعات جاسوسها روی میکروفیلم ذخیره میشود، باز هم شگفتزده میشدیم.
سالها گذشت و با آمدن اینترنت و DVD و هاردهای پرظرفیت و حافظههای فلش همه چیز متحول شده است، ما دیگر حس میکنیم که برای ذخیره کردن حجم انبوه اطلاعات شخصی، هیچ محدودیتی نداریم، ما میتوانیم تقریبا همه موسیقیهای مورد علاقه خود را روی گوشی موبایلمان داشته باشیم، ما میتوانیم روی یک تبلت، صدها کتاب را با خود به این سو و آن سو ببریم.
اما آیا تا حالا به دوام این اطلاعات فکر کردهایم؟
اگر جزو کسانی هستید که آرشیو فیلم دارند، نگاهی به سیدیهایی که بیشتر از ۱۰ -۱۲ سال از عمرشان گذشته است و در آرشیو دارید بیندازید، میبینید که بعضی از آنها به درستی کار نمیکنند. طول عمر مفید آنها به طور متوسط فقط یک دهه است، نه بیشتر!
هارد دیسکها قابل اعتماد نیستند و شما نباید انتظار داشته باشید که مثلا چند دهه بعد هم اطلاعات آنها قابل دسترسی باشند.
از یک بعد، ممکن است قضیه را چندان جدی نگیرید، چرا که مثلا اگر سیدیهای فیلمتان از بین رفته، میتوانید به آسانی از اینترنت با کیفیت بهتری آنها را دانلود کنید یا اصلا نسخه بلو ری آنها را بخرید.
اما چه بر سر عکسهای باارزش شخصی شما خواهد آمد؟ مهمتر از آن ما انسانها برای حفظ میراث فرهنگی خود چه کردهایم؟
بسیار عجیب است که «کاغذ» که به نظر فناوری قدیمیای میآید، نسبت به سیدیها و هاردها، دوام بیشتر دارد. کاغذ اگر با شیوه خوبی تهیه شده باشد و کیفیتاش بد نباشد، در شرایط نسبتا خوب، میتواند پنج قرن دوام بیاورد، اما آیا شما هماکنون در منزل میتوانید قسم بخورید که عکسها و فیلمهای خانوادگیای را که روی یک DVD ذخیره کردهاید، بتوانید چند دهه بعد هم تماشا کنید؟
کتیبههای سنگی، به نظر فناوری بسیار پیش و پا افتادهای بودند، اما دستکم آن موقع سفارشدهندگان این کتیبههای میتوانستند مطمئن باشند که هزاران سال بعد هم، اطلاعات آنها قابل دستیابی هستند.
خلاصه اینکه فناوری ما، توانسته است اطلاعات را بسیار فشرده کند و دسترسی پرتابل به آنها را ممکن کند و امکان اشتراک آنها را فراهم کند، اما گویا چیز فراموششده، کار روی تضمین دوام و فناناپذیری آنها بوده است.
منبع: http://www.bartarinha.ir
آموزش عکاسی: تنظیمات دوربین برای عکاسی در شب
بیرون رفتن در شب و عکاسی در هوای تاریک یکی از هیجان ترین راه ها برای پیشرفتتان در شاخه های مختلف عکاسی است.
با عکاسی در شب می توانید دنیای دیگری را به نمایش بگذارید، و به عکس رضایت بخش تری دست پیدا کنید تا اینکه در طلوع و یا غروب عکاسی کنید و به نتیجه ای قابل پیش بینی برسید.
خبر خوب این شاخه از عکاسی این است که به وسایل گران قیمتی نیاز ندارید. دوربین های حرفه ای DSRL قابلیت کاملی برای گرفتن این عکسها دارند، حتی ارزانترین و ابتدایی ترین آنها. حتی به لنز گران قیمتی هم احتیاج ندارید، تمامی لنز ها و دوربین های DSLR برای گرفتن عکسهایی روشن و رویایی مناسب هستند.
عکاسی در شب، عکاسی از پشت دوربین با دیدن صفحه ای تاریک و حدس زدن کادر نیست. برای شروع از ماه کامل استفاده کنید تا فضای نسبتاً روشنی داشته باشید و بتوانید کادر بندی کنید.
نور ماه، نوری طبیعی، سفید و بزرگ است که قسمت بزرگی از زمین را روشن میکند. برای شروع مکان مورد علاقه تان را انتخاب کنید که با ماشین بتوانید به راحتی به آنجا بروید و پیاده روی زیادی لازم نداشته باشد.
دوربین را روی سه پایه بگذارید، و آن را در حالت دستی تنظیم کنید تا بتوانید کنترل بیشتری روی تنظمیات دوربین داشته باشید، و مقدار دیافراگم را باز انتخاب کنید (برای مثال f/4).
همچنین برای روشن شدن عکس باید ایزوی بالایی انتخاب کنید (مانند ISO 800) و سرعت شاتر هم باید چیزی نزدیک به ۳۰ ثانیه باشد تا عکستان نور لازم را داشته باشد. شاتر را با استفاده از یک کنترل از راه دور فشار دهید تا از داشتن عکسی با جزئیات و روشنایی بسیار بالا شگفت زده شوید.
اگر به دنبال یک عکس کیهانی واقعی هستید، در شب های تاریک از آسمان عکس بگیرید. در شبهایی که ماه خیلی در آسمان پیدا نیست نور بسیار کمتری خواهید داشت اما می توانید با بالا بردن مقدار ایزو این تاریکی را جبران کنید.
مقدار ایزو ۳۲۰۰ را انتخاب کنید. با این کار در عکستان می توانید هزاران ستاره را ثبت کنید، اما از دوربین انتظار نداشته باشید تا تمامی جزئیات را نشان دهد!
وقتی می خواهید عکسهایتان را با استفاده از کامپیوتر ویرایش کنید بیم استفاده از نرم افزار های کاهش دهنده نویز را نداشته باشید و از آنها استفاده کنید. اکثر نرم افزارهای تبدیل فرمت RAW مثل Adobe Camera Raw قدرت قابل ملاحظه ای در زمینه کاهش نویز عکس دارند. با استفاده از Luminance در Adobe Camera Raw می توانید به راحتی و با خیال راحت نویز را کاهش دهید بدون اینکه از جزئیات عکستان چیزی کم شود.
کم کردن نویز را در دو مرحله امتحان کنید: یک بار روی فایل با فرمت Raw و یک بار دیگر در Photoshop CS با استفاده از ابزار Noise Reduction، که به شما این امکان را می دهد که در کانال های رنگی مجزا مقدار نویز را کنترل کنید. گاهی متوجه می شوید که یک کانال رنگی خاص نویز بیشتری تولید کرده است.
اگر Noise Reduction در Photoshop هم شما را راضی نکرد، می توانید دفعه بعد که خواستید عکس بگیرید یک عکس تاریک بگیرید و آن را از عکسهای بعدی کم کنید.
فایل عکس تاریک و عکسی که می خواهید آن را ویرایش کنید را در Photoshop اجرا کنید. عکس تاریک را در لایه ای بالای لایه ای که می خواهید ویرایش کنید کپی کنید و نوع لایه را به Difference تغییر دهید.
ممکن است در تجربه اول عکاسی در شب موفق نباشید، اما بعد از کسب کمی تجربه و درک بیشتر از عکاسی در شب، این سبک عکاسی می تواند برایتان بسیار پربار باشد. با تکنیک های خوب و مهارت خوب در ویرایش عکس می توانید عکسهای خارق العاده ای خلق کنید.
تنظیماتی که در عکاسی شب باید آنها را رعایت کنید
در ادامه به تنظیماتی اشاره می کنیم، که در عکاسی شب به شما کمک خواهند کرد.
عریض عکاسی کنید
تا جای ممکن دیافراگم را باز بگذارید. اگر لنزهای Prime با دیافراگم باز ندارید ( مانند ۲۴mm یا ۳۶mm با f/1.4 ) می توانید از f/4 هم نتیجه خوبی بگیرید. در طول روز با لنزتان عکس بگیرید تا ببینید با دیافراگم باز چقدر عکستان واضح خواهد بود.
ISO بالا
حساسیت دوربین به نور را با بالا بردن مقدار ISO بیشتر کنید. اگر نور مهتاب باشد، نیاز ندارید از ۱۶۰۰بالاتر بروید. اما اگر در شرایطی کاملاً تاریک عکاسی می کنید می توانید تا ISO 3200 هم انتخاب کنید، تا ستاره هایی درخشان با کمی روشنایی در آسمان داشته باشید.
سرعت شاتر را تعیین کنید
مطمئن شوید که سرعت شاتر بالا تر از ۳۰ ثانیه نباشد، اگر سرعت شاتر بالا تر از ۳۰ ثانیه باشد ممکن است کمی از حرکت ستاره ها در عکس ثبت شود و از شفافیت آنها کم شود. با استفاده از Self Timer (تایمر خودکار) و یا شاتر سیمی/بیسیم از کوچکترین لرزش دوربین هنگام فشردن دکمه شاتر جلوگیری کنید.
رنگها را کنترل کنید
اگر تعادل رنگ سفید (White Balance) دوربین را در حالت خودکار قرار دهید، عکسهای شب شما به رنگ آبی خواهند زد.
دلیل آن این است که بر خلاف چشم شما که شب را سیاه و تا حدی تک رنگ می بیند، دوربین آسمان را همچنان آبی می بیند.
با عکاسی در فرمت Raw می توانید در مرحله ویرایش عکس این مشکل را برطرف کنید. همچنین می توانید برای بهبود رنگها در عکس مقدار تعادل رنگ سفید را به صورت دستی کمی گرم تر کنید (مقداری نزدیک به ۵۰۰۰K می تواند مناسب باشد) که در این صورت عکستان رنگهای طبیعی تری خواهد داشت.
در عین حال حواستان باشد تا زیاد مقدار تعادل رنگ سفید را افزایش ندهید. اگر اینکار را بکنید زمین به شکل غیر طبیعی ای به سمت زرد و قهوه ای تغییر رنگ خواهد داد، که از آن رنگ آبی که صحبت شد هم بدتر است.
آخرین نکات برای عکاسی در شب
در ادامه به نکات تکمیلی عکاسی شب اشاره خواهیم کرد.
برای عکستان برنامه ریزی کنید
اگر در شهر زندگی می کنید، بهتر است تا حد ممکن از چراغهای خیابان دور شوید. اگر نتوانید از این چراغ ها دوری کنید خواهید دید که این چراغ ها در عکس به شکل نور های زرد پر نور و نامطلوبی ثبت خواهند شد. برای نتیجه بهتر در حد امکان از فضای خیابانی دوری کنید.
قبل از عکس گرفتن فوکوس کنید
دوربین را از حالت فوکوس خودکار بردارید و روی بینهایت فوکوس کنید. کوچکترین لغزشی در این زمنیه می تواند فوکوس عکستان را با مشکل مواجه کند. بعد از گرفتن اولین عکس از طریق LCD دوربین فوکوس عکستان را بررسی کنید.
از محکم بودن پایه دوربین اطمینان حاصل کنید
از سوار شدن محکم سه پایه دوربین در مکانی ثابت اطمینان حاصل کنید، ترجیحاً سه پایه را بر روی زمین سنگی قرار دهید. این امر باعث می شود کوچکترین لرزش و تکانی به دوربین وارد نشود. اگر سه پایه محکمی ندارید کیف دوربینتان را از قسمت وسط سه پایه آویزان کنید تا به سنگین شدن آن کمک کند.
از کاهش دهنده نویز خود دوربین استفاده نکنید
کاهش دهنده نویز دوربین نورهای سفیدی ایجاد می کند، که باعث می شود سرعت شاتر شما دو برابر شود تا باز هم مقداری از نویز را کم کنید و نه همه آن را. این می تواند تأثیر مخربی روی زیبایی عکستان بگذارد. برای از بین بردن نویز ها از نرم افزارهای قدرتمند کامپیوتر مانند فوتوشاپ استفاده کنید.
منبع: برترین ها
آزمایش سیستمعامل اندروید روی گوشیهای نوکیا
به گزارش فارس به نقل از جیاسام آرنا، روزنامه نیویورکتایمز گزارشی منتشر کرده که در آن آینده شرکت نوکیا بدون حضور مایکروسافت ترسیم شده است.
در این گزارش آمده است که شرکت نوکیا پیش از آنکه قرارداد نهایی خود را با مایکروسافت منعقد کند و به این شرکت بزرگ نرمافزاری واگذار شود، سیستم عامل اندروید را روی سری گوشیهای هوشمند Lumia آزمایش کرده بود.
شرکت نوکیا فرصت دارد در صورت تمایل تا پایان سال 2014 میلادی از قرارداد منعقد شده با مایکروسافت خارج شود. آزمایش سیستمعامل اندروید روی گوشیهای هوشمند نوکیا اقدامی در این زمینه محسوب میشود.
این طور که منابع آگاه به روزنامه نیویورکتایمز گزارش دادهاند، استفاده از گوشیهای نوکیا مبتنی بر سیستمعامل اندروید اقدامی ساده محسوب میشوند و از نظر مهندسی فرآیند پیچیدهای نیست.
لازم به ذکر است که مدیران ارشد مایکروسافت از آزمایش سیستمعامل اندروید روی گوشیهای نوکیا آگاه بودهاند. به هر حال، استفاده از این سیستمعامل روی گوشیهای نوکیا بخشی از مذاکرات صورت گرفته در فرآیند فروش نوکیا نبوده است.
کارشناسان اعلام کردند که اگر نوکیا فرآیند فعالیتهای خود به اندروید منتقل میکرد عواقب بدی برای مایکروسافت به همراه داشت. زیرا در حال حاضر 80 درصد گوشیهای ویندوزی جهان در شرکت نوکیا تولید میشوند.
البته این واگذاری به ضرر نوکیا تمام نشده است. این شرکت فنلاندی در نیمه نخست سال 2013 میلادی صاحب 3 درصد بازار جهانی گوشیهای هوشمند بوده است که رقم یاد شده در مدت مشابه سال 2010 میلادی 32.8 درصد گزارش شده بود. در حال حاضر سهچهارم بازار جهانی گوشیهای هوشمند در اختیار اندروید است.
منبع: http://www.asriran.com
تلويزيون 4K چيست؟ + معرفي مدل هاي برتر
تلویزیون های اچ دی با کیفیت 1080 p ؛ رزولوشنی برابر با 1920 در 1080 پیکسل دارند و در استاندارد 4K این رزولوشن به 4096 در 2160 پیکسل می رسد. یعنی رزولوشنی ۴ برابر استاندارد 1080p که هم اکنون در تلویزیون های اچ دی و دیسک های بلو- ری در دسترس است.
4K از كجا آمد؟
ریشه های اصلی تکنولوژی 4K به صنعت سینما باز میگردد. اواخر دهه 90 بود که جورج لوکاس نویسنده و کارگردان مشهور فیلم جنگ ستارگان تصمیم گرفت که فرمت های جدید دیجیتالی را جایگزین فیلم کند.
بعد از انتشار نسخه HD اپیزود اول جنگ ستارگان با عنوان "The Phantom Menace" در سال 1999، جورج لوکاس تصمیم گرفت اپیزود دوم "Attack of the Clones" را در سال 2002 و با کیفیت کاملا دیجیتال 1080p منتشر کند.
اما کیفیت 1080p برای صفحه نمایش های غول پیکر سینما کافی نبود و اگر فردی در ردیف اول صندلی های سینما می نشست ممکن بود تصویر را نرمتر و به صورت شبکه پیکسلی مشاهده کند. به همین منظور سازمان ابتکارات سینما (DCI) در مارس 2002 با هدف ایجاد یک استاندارد دیجیتال شکل گرفت. بر اساس تلاش های این سازمان که با کمپانی های بزرگ فیلم سازی همکاری دارد، 2 رزولوشن جدید با عنوان 2K و کمی بعد در سال 2005 4K معرفی شد.
اولین فیلم 4K در سال 2007 و توسط وارنر بروس منتشر شد. این فیلم که The Final Cut نام دارد نسخه جدیدی از فیلم Blade Runner بود که در سال 1982 ساخته و تولید شد. با این حال، سینماهای کمی قادر بودند تا فیلم ها را با این کیفیت نمایش دهند.
فیلم سه بعدی آواتار ساخته کارگردان مشهور جیمز کامرون، نمونه ای از نمایش 4K به شمار می آید. این فیلم به کمک تلویزیون های 4K سونی و در سینماهای سراسر جهان اکران شد و پول هنگفتی را نصیب سازندگان این فیلم کرد. شاید بتوان گفت که تلویزیون های 4K جایگزینی مناسب برای تلویزیون های 3 بعدی باشند.
قيمت هاي سرسام آور تلويزيون هاي 4K :
با وجود اینکه سونی قیمت تلویزیونهای 4K خود را کاهش داد اما ارزانترین آنها هنوز 5 هزار دلار قیمت دارد. حال کمپانی Seiki اعلام نموده که به زودی تلویزیونهای اولترا اچدی با قیمت بسیار پایین 1300 دلار را روانه بازار خواهد کرد. این بدین معناست که قرار نیست قیمت این تلویزیونهای برای مدت زمان طولانی گران باقی بماند.
برخي از نمایشگرهای 4K:
سوني:
چندی پیش ال جی و سونی تلویزیون های 4K خود را در سایز 84 اینچ روانه بازار کردند، اما قیمت این تلویزیونهای اولترا اچدی 84 اینچ نزدیک به 25 هزار دلار تعیین شده بود که خرید آنها برای هر کسی آسان نبود. اما به تازگي سونی نسبت به عرضه دو تلویزیون 4K دیگر در سایزهای 55 و 65 اینچ با قیمت مناسبتر زیر 7 هزار دلار اقدام نموده است.
westinghouse:
احتمالا بزرگترین تلویزیون 4K ؛ تلويزيون 110 اینچی از کمپانی وستینگهاوس است. قیمت این تلویزیون 300,000 دلار تعیین شده است!
:Seiki

سیکی تلویزیون 50 اینچ 4K را به قیمت 1299 دلار، هم قیمت فولاچدیهای رایج بازار به فروش میرساند. Seiki کمپانی شناخته شدهای نیست و هنوز نمیدانیم کیفیت تصویر تلویزیون 4K آن چقدر است اما به هر حال قیمت این تلویزیون نشان می دهد که امکان ساخت پنلهای 4K با قیمت پایین میسر شده است و به زودی شاهد محصولات مشابه از تولیدکنندگان شاخص بازار خواهیم بود.
سامسونگ :
تلویزیون بزرگ ۸۵ اینچی سامسونگ که توانسته عنوان بزرگترین Ultra HD را تنها با یک اینچ تفاوت، از آن خود کند. البته به نظر می رسد با قیمت اعلامی، عنوان گرانترین را هم بتواند کسب کند. قرار است سری اول این تلویزیون های غول پیکر با قیمت ۴۰ میلیون وون (۳۷۸۷۷ دلار) در کره پیش فروش شوند.
قطر صفحه این تلویدیون 4K خارق العاده ۲۱۴ سانتی متر است و از اسپیکر های 2.2 کاناله بهره می برد. از امکانات آن می توان به پردازنده ۴ هسته ای و پنل ال سی دی Precision Black Pro اشاره کرد.
منبع: http://www.yjc.ir
وضعیت زنان دارای تحصیلات عالی در بازار کار ایران
از طرف دیگر، ارتقای نقش زنان در فعالیتهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی منجر به دستیابی به فرصتهای بیشتر برای رشد و توسعه اقتصادی میگردد.
امروزه یکی از مهمترین مباحث در حوزه مسایل زنان، مسئله تحصیلات و حضور آنان در عرصههای اجتماعی- اقتصادی از جمله نقش و حضور زنان در بازار کار است. در ایران با توسعه آموزش عالی در سالهای پیش و پس از انقلاب و گسترش دانشگاهها و فضاهای آموزشی و به موازات آن ارتقای فرهنگ عمومی جامعه و توجه بیشتر به حقوق زنان و دختران، امکان بیشتری برای حضور دختران در دانشگاهها پدید آمده است. با این حال و با توجه به پیشرفتهایی که در این خصوص پدید آمده ، وجود نابرابریهای جنسیتی در عرصههای مختلف از جمله آموزش از مهمترین چالشهای پیش روی کشورهای در حال توسعه از جمله ایران محسوب میشود. نابرابریهای جنسیتی نه تنها دارای آثار سوء بر زنان و دختران است بلکه منجر به آسیب رساندن به کل افراد جامعه میشود. به عبارت دیگر نابرابریهای جنسیتی دارای اثر منفی بر توسعه انسانی و ارتقای کیفیت نیروی انسانی است[i].
از اینرو توجه به موضوع نابرابریهای جنسیتی و جنبههای مختلف آن در حوزه هائی نظیر آموزش، بهداشت، دستمزد و اشتغال از اهمیت برای اقتصاد دانان از اهمیت بالائی برخوردار است.
در حال حاضر یکی از مهمترین چالشهای بازار کار در ایران افزایش فارغالتحصیلان و دانشآموختگان آموزش عالی در کشور و جذب آنان در بازار کار است. در این میان، افزایش حضور زنان و دختران در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی و تمایل زنان به داشتن تحصیلات عالی و رشد قابل توجه دانشآموختگان دختر دانشگاهها در کشور، به عنوان چالشی در رابطه با بازار کار و مباحث اشتغال، بیکاری و دستمزد مطرح است. در این مقاله به دنبال بررسی وضعیت فارغالتحصیلان دختر دانشگاههای ایران و رابطه آن با اشتغال در بازار کار هستیم.
تعداد کل دانشآموختگان آموزش عالی در کشور طی سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۴ به طور متوسط ۴.۱۵ درصد رشد یافته است. همچنین متوسط نرخ رشد دانشآموختگان آموزش عالی در این سالها برای مردان و زنان به ترتیب ۵.۷۳ و ۱۱.۸۵ درصد بوده است[ii]. این نکته نشان دهنده این است که تعداد زنان فارغالتحصیل دانشگاهها طی سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۴ به مراتب بیشتر از فارغالتحصیلان مرد رشد داشته است. یکی از عوامل این مسئله ناشی از افزایش تعداد ورودی دختران نسبت به پسران به دانشگاهها است. بطوریکه طی سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۴ همواره تعداد پذیرفتهشدگان دختر دانشگاهها از پسران بیشتر بوده است.
بررسی ساختار فارغالتحصیلان دانشگاههای کشور به تفکیک مقاطع تحصیلی مختلف نشان می دهد که توزیع فارغالتحصیلان زن و مرد در میان مقاطع تحصیلی مختلف یکسان نمی باشد. در مقاطع تحصیلی بالاتر مانند کارشناسی ارشد و دکتری حرفهای و تخصصی تعداد فارغالتحصیلان مرد به مراتب بیشتر از فارغالتحصیلان زن است. از جمله دلایل این مسئله، گذشته از اعمال برخی سیاستهای جنسیتی برضد زنان، میتواند ناشی از سن ازدواج پایینتر در دختران و بارداری آنان باشد. این عوامل موجب عدم توانایی و یا عدم تمایل زنان به ادامه تحصیل در مقاطع تحصیلی بالاتر میشود.
افراد جامعه اعم از زنان و مردان براساس انگیزهها و عوامل مختلفی خواهان آموزش بیشتر میباشند. به عبارت دیگر تقاضا برای آموزش بیشتر تابعی از عوامل مختلفی مانند هرینههای آموزشی، منافع انتظاری فرد و کسب موقعیت اجتماعی و اقتصادی بهتر است.
تقاضا برای آموزش عالی در واقع به معنای عرضه نیروی کار تحصیلکرده و متخصص، با چند سال تاخیر، به بازار کار میباشد. برخی مطالعات صورت گرفته نشان دهنده این است که طی سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۱ همواره بیش از ۸۰ درصد فارغالتحصیلان دورههای آموزش عالی از نظر اقتصادی فعال بودهاند[iv].
این مطالعه همچنین بیان میکند که میزان مشارکت اقتصادی زنان فارغالتحصیل دورههای آموزش عالی از ۸۱.۶ درصد در سال ۱۳۷۶ به ۷۱.۱ درصد در سال ۱۳۸۱ کاهش یافته است. این نکته نشان دهنده این است که با توجه به نقش نانآوری مردان و محدودیت فرصتهای شغلی برای زنان، به مرور درصد زنان خانهدار دارای تحصیلات عالی افزایش پیدا کرده است.
مروری بر شاخصهای عمده نیروی کار طی سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۴ نشان می دهد که نرخ مشارکت اقتصادی در کشور به طور متوسط در حدود ۳۸.۵ درصد بوده ضمن اینکه میان نرخ مشارکت اقتصادی زنان و مردان تفاوت و شکاف قابل ملاحظهای وجود دارد. بطوریکه متوسط نرخ مشارکت زنان و مردان طی سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۴ به ترتیب ۱۲.۵ و ۶۳.۷ درصد بوده است.
نرخ مشارکت اقتصادی زنان از ۱۱.۸ درصد در سال ۱۳۸۰ به ۱۷.۱ درصد در سال ۱۳۸۴ رسیده است. همچنین نرخ مشارکت اقتصادی مردان از ۶۲.۱ درصد در سال ۱۳۸۰ به ۶۴.۹ درصد در سال ۱۳۸۴ رسیده است. واضح است که رشد مشارکت اقتصادی زنان از مردان بیشتر بوده است. از طرف دیگر، نرخ بیکاری در میان زنان از ۱۹.۹ درصد در سال ۱۳۸۰ به ۱۷ درصد در سال ۱۳۸۴ رسیده است. نرخ بیکاری زنان ۱۵ تا ۲۴ سال نیز از ۴۱.۱ درصد در سال ۱۳۸۰ به ۳۲.۲ درصد در سال ۱۳۸۴ کاهش یافته است.
مطالعه سهم اشتغال زنان در بخشهای مختلف اقتصادی (صنعت، کشاورزی و خدمات) طی سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۴ نشان می دهد که زنان در بخش خدمات (۳۹.۸۴ درصد) بالاترین میزان مشارکت را نسبت به دیگر بخشهای اقتصادی (کشاورزی ۳۱.۷۴ درصد و صنعت ۲۸.۴ درصد) دارا هستند.
سهم اشتغال زنان و مردان در بخشهای مختلف اقتصادی از لحاظ ساختاری تا حدودی متفاوت است. طی سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۴در بخش صنعت سهم اشتغال مردان (۳۰.۶ درصد) از زنان (۲۸.۴ درصد) بیشتر بوده است. در حالی که میزان مشارکت زنان در بخش کشاورزی (۳۱.۷۴ درصد) از مردان (۲۲.۸ درصد) بیشتر بوده است.
براساس آخرین اطلاعات منتشره از سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۸۵ ، در کشور در حدود ۲.۸ میلیون نفر (۱۳.۶ درصد) از جمعیت شاغلان کشور را زنان تشکیل میدهند که از این میزان در حدود ۳۶ درصد آن زنان دارای تحصیلات عالی میباشند[v]. این اطلاعات نشان دهنده سهم کم زنان و به خصوص زنان دارای تحصیلات عالی در نیروی شاغل کشور است. به عبارت دیگر علیرغم افزایش تعداد زنان و دختران دارای تحصیلات عالی در سالهای اخیر و گسترش حضور زنان در عرصههای اجتماعی و اقتصادی، هنوز سهم اندکی از بازار کار را در اختیار دارند.
همچنین تفکیک شاغلان به گروههای عمده شغلی و به تفکیک جنسیت، براساس اطلاعات منتشره از سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۸۵، نشان دهنده این است که ۲۹.۶ درصد از کل شاغلان زن را متخصصان و ۲۰.۱ درصد نیز به گروه صنعتگران و کارکنان مشاغل مرتبط اختصاص دارد. هرچند به نظر میرسد که عمده نیروی کار شاغل در گروه صنعتگران و کارکنان مشاغل مرتبط فاقد تحصیلات عالی باشند.
ترکیب شاغلان در هرکدام از گروههای شغلی به تفکیک جنسیت نشان دهنده این است که از کل متخصصان شاغل در کشور در حدود ۴۲.۸ درصد از آنان را زنان تشکیل میدهند. همچنین در حدود ۲۶.۳ درصد از شاغلان در گروه شغلی کارمندان امور اداری و دفتری را زنان تشکیل میدهند. اما در سایرگروههای شغلی شکاف زیادی میان ترکیب جنسیتی شاغلان وجود دارد.
اطلاعات این جدول به وضوح نشان می دهد سهم زنان متخصص در مشاغلی که ادعا می شود متناسب با ویژگیهای زنان نیست (نظیر کشاورزی ،جنگلداری وماهیگیری و یا صنعتگران وکارکنان مشاغل مربوط") به قدری کم است که هیچ نوع تاثیری در این نوع مشاغل نمی تواند داشته باشد.
بهبود نسبی و ضعیف اشتغال زنان، در سالهای اخیر، جدا از سایر عوامل اقتصادی مانند ادوار تجاری و دیگر عوامل موثر بر بازار کار ایران میتواند ناشی از ارتقای تحصیلات عالی در میان زنان و دختران و افزایش قابل توجه فارغالتحصیلان دختر از دانشگاهها و مراکز آموزش عالی باشد. از اینرو توجه به سیاستهای جنسیتی در رابطه با آموزش عالی در کشور از اهمیت زیادی برخوردار بوده و دارای تاثیرات مهمی بر اقتصاد کشور خواهد بود. بررسی دقیقتر درباره رابطه فارغالتحصیلان دختر آموزش عالی و وضعیت اشتغال در بازار کار ایران و تاثیرات نابرابریهای جنسی در آموزش بر رشد و توسعه اقتصادی کشور نیازمند استفاده از مدلهای اقتصادی و ابزارهای اقتصاد سنجی است.
مقایسه نسبت دانشآموختگان دختر دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور به کل دانشآموختگان (۴۹.۸ درصد) با نسبت زنان متخصص شاغل به کل متخصصان شاغل (۴۲.۸ درصد) نشان دهنده این است که بیشتر زنان دارای تحصیلات عالی جذب بازار کار شدهاند و بخش کمی از آنان بنا به دلایلی مانند عدم تمایل فرد برای ورود به بازار کار و یا مرتبط نبودن تخصص فرد با نیازهای بازار کار در بازار کار جذب نشدهاند. به همین دلیل در حالی که سهم گروههای شغلی قانونگذاران ، مقامات عالی رتبه ومدیران، متخصصان و تکنسین ها از کل شاغلین در حدود ۱۸ درصد و سهم مردان شاغل در همین گروهها از کل شاغلین مرد حدود ۱۴ درصد است اما سهم زنان شاغل در این سه گروه از کل شاغلین زن به ۴۰ درصد افزایش می یابد. به عبارت دیگر زنان برای ورود به بازار کار نیاز بیشتری به تخصص و تحصیلات عالی دارند. همچنین می توان این گونه هم استدلال کرد که افزایش تحصیلات عالی زنان به بازار کار هم منتقل شده و این ادعا که زنان علیرغم اشغال فرصتهای آموزشی جذب بازار کار نمی شوند قابل مناقشه است.
از طرف دیگر بررسی ساختار گروههای شغلی و جنسیت در آنها در بازار کار ایران نشان دهنده این است که در گروه شغلی متخصصان که نیروی کار نیازمند داشتن تحصیلات عالی است یک تناسب میان فارغالتحصیلان زن و مرد و ترکیب جنسیتی آنان در بازار کار برقرار است. همچنین با توجه به ترکیب و سهم گروههای شغلی مختلف ملاحظه میشود که سهم کل متخصصان از بازار کار در ایران کمتر از ۱۰ درصد است. به عبارت دیگر عمده نیروی کار شاغل در کشور فاقد تحصیلات عالی بوده و بخش عمدهای از آنان را مردان تشکیل میدهند. از اینرو با جمعبندی نکات فوق میتوان بیان داشت که اعمال سیاستهای جنسیتی و تبعیض علیه زنان در حوزه آموزش عالی با بهانههایی مانند بهبود وضعیت اشتغال مردان و کاهش بیکاری، نمیتواند از لحاظ علمی توجیهپذیر باشد. چراکه مشکل بیکاری در کشور نه تنها ناشی از افزایش فارغالتحصیلان زن آموزش عالی نبوده بلکه معلول عوامل دیگری است که پرداختن به آنها خارج بحث این نوشتار است. از طرف دیگر، در بسیاری از کشورهای جهان، به منظور توانمندسازی زنان و رفع عقبماندگیها گذشته آنان در حوزه آموزش تبعیضهای مثبت برای زنان اعمال میکنند تا در سایه آن جمعیت فعال جامعه توانمندتر شده و منجر به افزایش تولید ملی و بهبود کیفیت زندگی برای تمام اقشار جامعه گردد.
منبع: http://www.vista.ir
عوامل نارضایتی از شغل
ـ خستگی به دلیل تکراری بودن کار ـ دستمزد پائین و فشار زیاد کار ـ سال های زیاد در یک شغل ماندن و از دست دادن انگیزه ـ نبودن امکان ترقی شغلی ـ انجام کاری در حد پایین تر یا بالاتر از تخصص فرد ـ کارکردن در محیطی که به نیازها و پیشنهادهای کارمندان پاسخگو نیست و شان پائین اجتماعی آن شغل; از جمله مواردی هستند که سبب خستگی و دلزدگی افراد از کارشان می شود. علیرغم این واقعیت که بسیاری از مردم از شغل خود ناراضی هستند، ولی بدون هیچ گونه تغییری بر سر آن کار می مانند. برخی از آنان، دیدگاه بدبینانه ای نسبت به زندگی دارند و در نتیجه تصور می کنند که نباید منتظر هیچ چیز بهتری در زندگی شان باشند. برخی دیگر، فقط به دنبال امنیت شغلی هستند و نارضایتی خود از شرایط کاری شان را نادیده می گیرند. |
منبع : روزنامه ابتکار |
7 قدم تا راه اندازی شرکت
برترین ها: مهم نیست چند ساعت کار می کنید و در این زمان چه سختی هایی را تحمل می کنید، مهم این است که کسب و کاری راه اندازی کنید و با حفظ کیفیت و قواعد کاری، خیلی سریع از نقطه الف به ب برسید.
اغلب اوقات وقتی تجارتی راه اندازی می کنیم، کارآفرین ها و سرمایه گذارها به جزئیات ریز و کم اهمیت بسیار توجه می کنند. اما شما باید بدانید که هر کاری بالا و پایین خود را دارد و باید با هوشمندی، درایت بالا و زمان بندی صحیح حرفه خود را راه اندازی کنید.
1. تعیین محصول خود و تشخیص نیاز بازار
کارآفرینی این نیست که همه سرمایه خود را وسط بگذارید و همه پل های پشت سر را هم خراب کنید. باید با درایت بهترین محصول که کمترین ریسک را دارد، انتخاب کنید.
به جای اینکه به فکر سود زیاد باشید برای خود شغلی انتخاب کنید که دوست دارید. برای خود مشخص کنید قصد عرضه و فروش چه محصولی را دارید؟ به محصولی فکر کنید که باعث خوشحالی شما می شود و خیلی به سوددهی آن فکر نکنید.
اگر کاری که انجام می دهید را دوست داشته باشید بدون شک به موفقیت های بزرگی دست پیدا می کنید و می توانید پول و سود موردنظر را از آن کسب کنید. برعکس، اگر از ابتدا هدف شما پول باشد شاید خیلی زود سرخورده و ناامید شوید.
2. محصول یا خدمات خود را قیمت گذاری کنید
اگر تازه وارد کسب و کار شده اید از اینکه محصول خود را با قیمت زیر بازار عرضه کنید، هراس نداشته باشید. در آینده می توانید قیمت ها را افزایش دهید. وقتی تازه کار خود را راه اندازی کرده اید هنوز مشتری ها شما را نمی شناسند، پس بهتر است کاری کنید تا به خرید محصولات شما تشویق شوند.
بسیاری از شرکت مشهوری که امروزه خودنمایی می کنند همچون وامارت، آمازون و ... همه با حفظ کیفیت محصولات خود، سر قیمت با هم رقابت دارند. شاید در چند ماه اول درآمد لازم را نداشته باشید اما باید به مرور مشتری های خود را بیابید و هرگز از کیفیت محصول کم نگذارید.
اگر نخستین فروش شما حدود 6 ماه زمان نیاز دارد باید سرمایه یک سال آینده خود را داشته باشید تا بتوانید در این بازار رقابتی دوام بیاورید. با تمام دقت سرمایه خود را بودجه بندی کنید زیرا پول کم آوردن و دنبال سودهای غیرواقعی بودن فقط باعث استرس می شوند و در عملکرد و کیفیت تاثیر منفی دارند.
4. تفاوت خود را تعیین کنید
به غیر از قیمت چه مساله ای می تواند محصول یا خدمات شما را از دیگر رقبا مجزا کند؟ در بیزینسی اگر روش مشخص و ویژه ای برای فروش بیشتر و جذب بیشتر مشتری داشته باشید، با دیگر رقبا تفاوت دارید. همچنین اعتماد به نفس و اعتقاد داشتن به درک های درونی خود نیز باعث تفاوت شما از رقبایتان می شود. به غیر از اینها نیز باید به دو عنصر قیمت و کیفیت اشاره کرد که در درجه دوم اهمیت قرار دارند.
5. تعیین بازار
اگر قصد فروش یک بیزینس یا ارایه خدمات را دارید، رسانه های اجتماعی می توانند کمک بسیاری به شما بکنند و لازم نیست به طور مستقیم از آنها کسب درآمد کنید. برای شروع کار می توانید از بلاگ های عمومی شروع کنید و حتی بعدها می توانید وب سایتی برای حرفه خود راه اندازی کنید.
6. اصول فروش را یاد بگیرید
بهترین فروشنده ها هرگز نمی فروشند. بلکه فروش را به دو مرحله تقسیم می کنند:
گوش کردن –بازاریاب های حرفه ای اغلب به این فکر می کنند که در مرحله بعد چه چیزی باید بگویند در عوض اینکه روی حرف های دیگران تمرکز کنند. تجربه ثابت کرده است اگر دهان خود را ببندید و بیشتر گوش دهید تا 70 درصد در فروش خود موفق تر خواهید بود.
بدانید در مورد چه چیزی صحبت می کنید – بازاریاب های حرفه ای با صحبت های خود این اعتماد را در مشتری خود به وجود می آورند که محصول یا خدمات عرضه شده را نیاز دارند.
7. شناختن مراحلی که برای انجام پروژه و تکمیل آن نیاز است
پروسه ای سازمان یافته و دقیق را از آغاز تا پایان تولید یک محصول تعریف کنید که تا حد زیادی هم قابل پیش بینی و نتیجه خوبی در پی داشته باشد. برای این منظور باید همه کارهای خود را گروه بندی کنید و اولویت های لازم را برای آن تعریف کنید.
پیش بینی اقتصاد ایران در چند ماه مانده به سال ۹۳/ سرمایه های خود را بهتر مدیریت کنید
عواملی که باعث رکود اقتصاد ایران در شرایط کنونی شده اند عبارتند از:
تغییر مدوام نرخ ارز و چند نرخی شدن آن
کاهش درآمدهای ارزی
تحریم و سخت شدن مبادلات با کشورهای خارجی
تشکیل حس عمیق عدم اطمینان در بین فعالین حوزه اقتصاد ایران
دشواری اجرای راه حل هایی که علم اقتصاد در شرایط رکود تورمی پیشنهاد می دهد به دلیل تحریم
ایجاد هر نوع رونق در اقتصاد ایران مستلزم تغییر یک یا چند عامل از عوامل ذکر شده خواهد بود. اما آیا تغییر ممکن خواهد بود؟ پر واضح است که اکثر عوامل رکود اقتصاد ایران ناشی از وضع تحریم های بین المللی علیه کشورمان است. بنابراین مهمترین راه حل مشکلات اقتصادی ما برداشته شدن تحریم هاست. با توجه به اینکه در شرایط کنونی قدرتهای غربی در مقابل ما در موضع قدرتمندتری قرار گرفته اند اصولا رغبت غرب جهت حل مساله هسته ای ایران محل تردید است. اینکه به راستی آیا آمریکا اراده ای برای حل مساله هسته ای ایران دارد یا خیر در آینده نه چندان دور مشخص خواهد شد اما حتی اگر توافقی حاصل شود برداشته شدن تحریم ها پروسه ای زمان بر خواهد بود. باقی ماندن تحریمها حتی تا آخر سال ۱۳۹۲ می تواند رشد اقتصادی کشور را حتی با اتخاذ سیاستهای درست اقتصادی در دولت جدید تا حدود زیادی کاهش دهد.
درصورتی که تحریم های بین المللی شدت بیشتری پیدا نکنند می توان امیدوار بود که دولت تدبیر و امید نرخ ارز را در حوالی قیمت ۳۰۰۰ تومان تک نرخی کند. از طرفی با انتخاب آقای حسن روحانی حس عدم اطمینان در میان فعالین اقتصادی داخلی تا حدودی کاهش پیدا کرده است. می توان به این عوامل با نگاه مثبت نگریست و انتظار داشت وضعیت اقتصادی کشور در سال ۹۳ بهبود مختصری پیدا کند اما هرگونه بهبود پایدار در وضعیت اقتصادی در کوتاه مدت عملی به نظر نمی رسد.
بنابراین پیش بینی اقتصاد ایران در سال ۹۲ از نگاه ما با دید آخر سال ۹۲ به شرح زیر خواهد بود:
ارز: کاهش موقت قیمت حداکثر تا ۳۰۰۰ تومان و سپس افزایش قیمت در صورت عدم گشایش در پرونده هسته ای تا بالای ۴۰۰۰ تومان
طلا: کاهش قیمت به صورت موقت حداکثر تا ۹۰۰ هزار تومان برای هر سکه و سپس افزایش تا حوالی قیمتهای کنونی
مسکن : کاهش جزئی قیمت حداکثر تا ۲۰% و سپس افزایش قیمت تا قیمتهای کنونی
بورس: افزایش شاخص تا حداکثر ۲۰% و سپس در صورت برچیده نشدن تحریم ها کاهش به سطح کنونی
سپرده های بانکی: افزایش نرخ سود سپرده ها بعید به نظر می رسد اما نگهداری پول در بانک در شرایط حاضر ریسک کمی دارد و عاقلانه است.
شایان ذکر است که در صورت باقی ماندن تحریم ها یا تشدید آنها قیمتها تمامی سقفهای قبلی را خواهند شکست و کار زیادی از دولت تدبیر و امید بر نخواهد آمد.در واقع قیمتهای کنونی نیز به خاطره ها خواهند پیوست. بنابراین توصیه ما دوستان عزیز این است که گرچه نگهداری ریال در حسابهای سپرده بانکی برای بازه زمانی ۲ تا ۳ ماهه می تواند استراتژی خوبی قلمداد شود اما پس از آن با برآورد جدید از شرایط کشور باید سرمایه خود را در یکی از بازارهای فوق یا کار تولیدی سرمایه گذاری کنید که به وقت خود در مورد آن صحبت خواهیم کرد.
حسین خاندانی/کارشناس اقتصادی
جایگاه بورس در اقتصادکلان
![]() پژوهشهای انجام شده در این زمینه، ناکارآمدی این نهاد را مورد تایید قرار می دهند. اما دلایل چنین ناکارآمدی چیست؟ آیا می توان ضعف ساختار تشکیلاتی بورس تهران را عامل اصلی این ناکارآمدی دانست یا نفوذ و دخالت مستقیم دولت و سازمانهای دولتی عامل ناکارآمدی این نهاد است. برخی معتقدند شفاف نبودن و کمبود اطلاعات و نیز شیوه کارکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس عوامل مهم تلقی می شوند. گذشته از دلایل بالا شاید بتوان ناکارآمدی بورس در کشورمان را در عوامل زیر جست وجو کرد: ▪ وجود ضعف یا نبودن پویایی در قوانین و مقررات مربوط به بورس، تجارت و قانون مالیاتها. ▪ نبودن بازنگری لازم در قوانین و مقررات موثر بر فعالیتهای این سازمان. ▪ بی توجهی به ضرورت تدوین قانون بازار سرمایه ایران. ▪ نبودن ابزارهای حمایت کننده بورس در مواقع بحرانی و... ماهنامه تدبیر نیز باتوجه به موارد بالا، درصدد است تا موضوع جدید گزارش ویژه خود را به نقش بورس در رشد اقتصادی کشور اختصاص دهد تا بتواند تنگناهای موجود در بورس اوراق بهادار را مطالعه و بررسی نماید و راههای گریز از این تنگناها را بیابد. اینکه جایگاه بورس اوراق بهادار تهران در اقتصاد کلان کشور کجاست و این نهاد مالی چه نوع ارتباط و همکاری فعال با بانکهای داخلی و خارجی دارد، موضوع مهم این گزارش می باشد. در ادامه این گزارش ویژه نقش قوانین و مقررات اقتصادی کشور در رشد یا رکود بورس در کشورمان را مطالعه خواهید کرد و مقایسه ای میان بورس کشورشان با بورس سایر کشورها جهت مشخص شدن جایگاه بورس اوراق بهادار کشورمان در میان کشورهای توسعه یافته یا در حال توسعه، انجام خواهد شد. با هم این گزارش را می خوانیم. از جمله مهمترین نهادهـای بازار سرمایه میتوان به بورس که نقش مهمی در تجهیز منابع پس انداز در جهت سرمایه گذاری ها و تامین نیازهای مالی واحدهای تولیدی دارد، اشاره کرد. این میان بورس اوراق بهادار تهران به عنوان یکی از نهادهای مهم در بازار سرمایه کشور، اگرچه نزدیک به چهار دهه سابقه فعالیت دارد اما هنوز موفق به کسب جایگاه مناسب خود در اقتصاد کشور نشده است. پژوهشهای انجام شده در این زمینه، ناکارآمدی این نهاد را مورد تایید قرار می دهند. اما دلایل چنین ناکارآمدی چیست؟ آیا می توان ضعف ساختار تشکیلاتی بورس تهران را عامل اصلی این ناکارآمدی دانست یا نفوذ و دخالت مستقیم دولت و سازمانهای دولتی عامل ناکارآمدی این نهاد است. برخی معتقدند شفاف نبودن و کمبود اطلاعات و نیز شیوه کارکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس عوامل مهم تلقی می شوند. گذشته از دلایل بالا شاید بتوان ناکارآمدی بورس در کشورمان را در عوامل زیر جست وجو کرد: ▪ وجود ضعف یا نبودن پویایی در قوانین و مقررات مربوط به بورس، تجارت و قانون مالیاتها. ▪ نبودن بازنگری لازم در قوانین و مقررات موثر بر فعالیتهای این سازمان. ▪ بی توجهی به ضرورت تدوین قانون بازار سرمایه ایران. ▪ نبودن ابزارهای حمایت کننده بورس در مواقع بحرانی و... ماهنامه تدبیر نیز باتوجه به موارد بالا، درصدد است تا موضوع جدید گزارش ویژه خود را به نقش بورس در رشد اقتصادی کشور اختصاص دهد تا بتواند تنگناهای موجود در بورس اوراق بهادار را مطالعه و بررسی نماید و راههای گریز از این تنگناها را بیابد. اینکه جایگاه بورس اوراق بهادار تهران در اقتصاد کلان کشور کجاست و این نهاد مالی چه نوع ارتباط و همکاری فعال با بانکهای داخلی و خارجی دارد، موضوع مهم این گزارش می باشد. در ادامه این گزارش ویژه نقش قوانین و مقررات اقتصادی کشور در رشد یا رکود بورس در کشورمان را مطالعه خواهید کرد و مقایسه ای میان بورس کشورشان با بورس سایر کشورها جهت مشخص شدن جایگاه بورس اوراق بهادار کشورمان در میان کشورهای توسعه یافته یا در حال توسعه، انجام خواهد شد. با هم این گزارش را می خوانیم. یکی از ویژگی های حرکت به سوی توسعه اقتصادی، این است که مجموعه اقتصاد، بتواند منابع پس انداز را به سوی سرمایــــــــه گذاری های مورد نیاز اقتصاد ملی و در صورت مــــــــازاد، به سوی سرمایه گذاری های خارجی هدایت کند. وظیفه تجهیز منابع پس انداز به ســـوی سرمایه گذاری مورد نیاز نیز، توسط بازار پول و بازار سرمایه انجام می شود. البته در نخستین مراحل توسعه، بازار پول نقش اساسی را در تجهیز منابع پس انداز به عهده دارد، اما به تدریج که اقتصاد توسعه می یابد. بازار سرمایه، بخش فزاینده ای از پس اندازها را به سوی سرمایه گذاری هدایت می کند. با نگاهی به تجربه کشورهای توسعه یافته و صنعتی نیز مشاهده می شود که توسعه بخش مالی و اجزای آن، از جمله بازار سرمایه در این کشورها، بهگونه ای بوده است که همواره بخش چشمگیری از منابع مالی مورد نیاز بنگاههای تولیدی و اقتصادی، از طریق بازار سرمایه و بورس اوراق بهادار به عنوان مهم ترین نهاد بازار سرمایه تامین شده است. در دهه های اخیر نیز اقتصاد جهانی، شاهد ظهور بازارهای سرمایه و گسترش نقش و رشد بازارهای متشکل سرمایه از جمله بورس اوراق بهادار در کشورهای در حال توسعه مانند کره، مالزی، تایلند و ترکیه بوده است. در این میان بازار سرمایه کشور ما و بورس اوراق بهادار، به عنوان نماد اصلی این بازار، بااین که از پیشینه ۳۰ ساله برخوردار است، هنوز نتوانسته جایگاه اصلی خود را در اقتصاد کشور پیدا کند. این در حالی است که تاثیر متقابل گسترش بازار سرمایه و توسعه اقتصادی، مورد توافق بیشتر پژوهشگران اقتصادی است و نقش مثبت بازار سرمایه و بورس اوراق بهادار در رشد و توسعه اقتصادی، از راه افزایش و سالم سازی سرمایهگذاری، پذیرفته شده است. از این رو در کشور ما به عنوان کشوری در حال توسعه، که می خواهد گامهای بلندی در جهت توسعه پویا بردارد، لزوم توجه به مشکلات و نارسایی های بازار سرمایه و علل عدم توسعه این بازار و نیز بورس اوراق بهادار به عنـــوان نماد اصلی آن، به خوبی احساس می شود. ● ساختار بازار بورس بورس اوراق بهادار تهران، یکی از قـــدیمی ترین بورس ها در منطقه خاورمیانه می باشد. مبادله اوراق مشارکت و قرضه از سال ۱۳۴۷ آغاز شد و تا اندک مدتی پس از تهاجم رژیم عراق در شهریور ۱۳۵۸ ادامه یافت. سه سال بعد، پس از اینکه بخشهای بانکی و مالی کشور خود را با مقررات اسلامی که استفاده از روشهای مالی به نرخ بهره ثابت را منع می کند تطبیق دادند، بازار اوراق بهادار منحل گردید. پس از پایان یافتن جنگ عراق علیه ایران، دولت به عنوان بخشی از برنامه پنج ساله اول و به منظور جداکردن حدود ۳۹۱ بنگاه دولتی از بدنه دولت، بورس اوراق بهادار را مجدداً فعال نمود. مبادله اوراق بهادار در سال ۱۳۶۸ مجدداً آغاز شد و با حمایتهای همه جانبه رئیس جمهوری وقت و نیز در نبـودن روشهای سرمایه گذاری با شتاب زیادی توسعه یافت. به سبب بدگمانی مسئولین نسبت به بازارهای مالی، بورس اوراق بهادار تهران عمدتاً محدود به فروش سهام می باشد، از سال ۱۳۷۴ به این سو، تعداد سهامی که در بورس ارائه شده سریعاً افزایش یافته است، اما بازار در مقایسه با دیگر بورس های موجود در خاورمیانه از ژرفای کمتری برخوردار است. تا اسفند ۱۳۷۵، ۲۰۱ شرکت، سهام خود را در بورس عرضه نموده اند که رقم کل سرمایه عرضه شده بالغ بر ۲۰۲۵۵ میلیارد دریال یعنی ۱۶ درصد GNP کشور می باشد. سهام فوق شرکتهایی از صنایع مختلف شامل، صنایع نساجی، پوشاک، شیمیایی، شکر، خودروسازی، کاغذ، فراوری مواد خوراکی و فولاد را در بر می گیرد. بااین وجود بازار در سلطه چند شرکت عمده است. که از این میان ۴۸ درصد از کل سرمایه متعلق به ۱۰ بنگاه بزرگ می باشد. متوسط برگشت سرمایه سالیانه حدود یک درصد GDP می باشد که با متوسط ۱۷ درصدی در سرتاسر خاورمیانه قابل مقایسه است. عمده تازه واردین به بورس اوراق بهادار تهران را بنگاههایی تحت کنترل دولت تشکیل می دهند که با هدف افزایش سرمایه قدم در بورس می گذارند. بورس در سال ۱۳۷۳ کامپیوتری گردید. جابه جایی وجوه، ثبت سهام، تسویه حسابها و ارائه خدمات دلالی هم اکنون به صورت الکترونیکی انجام می شود. هرچند که بیشتر سرمایه گذاران هنوز شخصاً به بورس مراجعه می کنند و امکان مبادله سهام با بورس های دیگر منطقه وجود ندارد. از نظر فنی، سرمایه گذاران خارجی مـــــی توانند حداکثر ۴۹ درصد سهام ارائه شده در بورس را خریداری نمایند. اما در عمل با وجود مقررات محدودکننده ای که برای خروج ارز وضع شده است یک سرمایه گذار خارجی به سختی می تواند پول خود را به خارج از کشورمنتقل نماید. شرکتهای خارجی که قرارداد کاری یا سرمایه گذاری در ایران را پذیرفته اند وجوه لازم را از خارج از کشور تامین می نمایند. تعداد شرکتهایی که سهام خود را در بورس عرضه داشته اند نسبتاً کم است. علت آن است که دولت از انجام وعده های خود در زمینه خصوصی سازی وسیع بازمانده است. طی برنامه پنج ساله اول قرار بود ۳۹۱ بنگاه دولتی فروخته شود، اما تنها ۱۳۶ بنگاه فروخته شد که از این تعداد ۱۰۹ شرکت از طریق اوراق بهادار به خریداران عرضه گردید. این روند از سال ۱۳۷۲ به این سو همچنان کاهش یافته است. در میانه سال ۱۳۷۳، مجلس موقتاً عرضه سهام به بورس را متوقف ساخت و دولت را مجبور ساخت تا از طریق قانونی اولویتهایی برای خانواده های شهدای جنگ تحمیلی قائل شود. در سال ۱۳۷۴ و طی اجرای برنامه پنج ساله دوم اعلام شد. بنگاههای دولتی تعداد ۱۰۰۰ شرکت وابسته به خود را به ارزش بازاری ۴۰۰ میلیارد ریال به بخش خصوصی واگذار خواهند کرد. بدینسان دولت مجدداً تضمین نمود که خصوصی سازی را ادامه خواهد داد. اما بحران ارزی سال ۱۳۷۴ کارساز شد و دولت را مجبور کرد تا زمان فائق آمدن به بحران، عرضه سهام به عموم را به تاخیر بیندازد. طی این مدت تنها یک فروش قابل ملاحظه در سال ۱۳۷۴ به وقوع پیوست و آن زمانی بود که یک بنگاه دولتی ۴۰ درصد از سهام صنایع فلزی ایران را فروخت. بورس اوراق بهادار در سال ۱۳۷۳ حرکت شتاب آلودی را در جهت کاهش وابستگی به برنامه خصوصی سازی از طریق معرفی یک بازار اصلی آغاز نمود. مقامات بورس گفتگوهایی را با پرسودترین شرکتها درباره امکان انتشار سهام شرکتی انجام دادند. این نوع سهام اولین نوع پس از انقلاب می باشد و هدف از آن، تامین مالی توسعه صنعتی است. مدیران بورس اوراق بهادار تهران همچنین تلاش نموده اند تا بنگاههای دولتی را متقاعد نمـایند به جای مراجعه به بانکها از بازارهای سرمایه برای تامین مالی توسعه پروژه هایی از قبیل سدها و فراوری شکر استفاده نمایند. اما تا آغاز به کار بازارهای اولیه (اصلی) زمان زیادی باقی مانده است. این عامل حائز اهمیت است که در ایران، سهم بازار سهام در تشکیل سرمایه ملی و تجهیز بازار سرمایه مانند برخی از کشورهای در حال رشد نیز نمی باشد. در ایران هنوز مکانیزم اوراق بهادار در تشکیل سرمایه ناخالص ثابت داخلی چندان مورد استفاده قرار نمی گیرد و بازار سهام هنوز از ابزار دقیق برای حمایت از منافع سرمایه گذاران برخوردار نیست. از سوی دیگر، توسعه بازار سرمایه نقش محوری در تامین مالی طرحهای سرمایه گذاری دارد. هر اندازه بازار سرمایه از وسعت بیشتر، تحرک بالاتر و ابزارهای متنوع تر در تامین مالی طرحهای اقتصادی برخوردار باشد می توان به روند آینده فعالیتهای اقتصادی امیدوارتر بود. هنوز نظام بانکی ما نقش اصلی در بازار سرمایه و گردش وجوه و منابع دارد. در حالی که این بخش در اقتصادهای پویا در حدود نیمی از تشکیل بازار سرمایه را به عهده دارد. از سوی دیگر در مقایسه با سایر کشورها، هنوز میزان استفاده از مکانیزم اوراق بهادار در تامین منابع مالی مورد نیاز طرحهای اقتصادی در ایران، بسیار ناچیز است و برای پیشبرد آن و افزایش نقش بازار سهام در تشکیل سرمایه باید تلاشهای بیشتری انجام گیرد. بازار سرمایه ملی با محدودیتهای بسیاری روبرو است. منابع بانکها برای پاسخ گویی به تقـاضای پول برای سرمایه گذاری کافـی نیست. اقتصاد ملی به رشد بالا و افزایش سرمایهگذاری های مولد برای بالابردن سطح تولید ملی نیازمند است. رشد جمعیت همراه با فشار تقاضا و کمبود تولید بر مشکلات جاری زندگی مردم افزوده و در این میان منابع مالی دولت از صدور نفت نیز برای تامین نیازهای جاری و سرمایه گذاری، دورنمای چندان امیدوارکننده ای ندارد. در این بین شرکتهای خصوصی ایرانی هنوز بر سرمایه در گردش یا شبکه های غیررسمی خانوادگی و دوستانه جهت دستیابی به وجوه تکیه می کنند. اما مدیران اجرایی شرکتها، توجه به بورس اوراق بهادار را به عنوان دومین انتخاب برای تشکیل سرمایه آغاز نموده اند. خصوصاً اینکه اندکی در ارائه وامهای بلندمدت از سوی بانک دولتی به وجود آمده است. بااین حال هنوز ۷۵ درصد بازار سرمایه کشور تحت کنترل نظام بانکی است. این نظام دولتی با تکلیفی که در بودجه سالانه به آن محول می شود یارای پاسخ گویی به تقاضای منابع برای سرمایه گذاری را ندارد در حالی که اقتصاد ملی به شدت به تشکیل سرمایه ثابت، افزایش نرخ سرمایه گذاری و متعاقب آن رشد سریع بخشهای مولد در اقتصاد نیازمند است. تحت این شرایط، بنگاههای تحت کنترل دولت همچنین به موفقیت هایی در زمینه تشکیل سرمایه جدید از طریق بورس دست یافته اند، روندی که احتمالاً به گسترش خود ادامه می دهــــد زیرا مدیران بخش عمومی می خواهند فواید شناوربودن نرخ سهام را به چشم مشاهده نمایند. بنابراین انتظار می رود که بر تعداد شرکتهایی که سهام آنها در بورس عرضه می شود در دوره مورد پیش بینی افزوده شود. سودآوری شرکتهای ایرانی عرضه شده در بورس به طور مداوم روند مطلوبی داشته و بازگشت سرمایه های سرمایه گذاری شده در بورس از بازده سپرده گذاری در بانکها بیشتر بوده است. اگرچه بازگشت سرمایه کل بیش از بازده سرمایه داخلی است و پیش بینی نرخ تورم نیز چندان دقیق نیست. ولی بااین همه به احتمال زیاد بر تعداد افرادی که به بورس به عنوان بهترین راه حفظ و افزایش پس اندازهای خود نگاه می کنند افزوده می شود. بورس اوراق بهادار تهران از توان بالقوه قابل ملاحظه ای برخوردار است. اقتصاد کشور سومین قدرت اقتصادی در خاورمیانه و دومین تولیدکننده نفت اوپک می باشد. تعداد شرکتهایی تولیدی و خدماتی قابل ملاحظه است و این واحدهای اقتصادی چنانچه نسبت به عملکرد بلندمدت بازارهای مالی اطمینان حاصل کنند احتمالاً از آن بیشتر استفاده خواهند کرد. میزان پس اندازهای شخصی نیز قابل ملاحظه است و این پس اندازها به دنبال محل مناسبی برای سرمایه گذاری هستند. در بلندمدت بورس اوراق بهادار تهران همچنین این توان بالقوه را خواهد یافت تا منابع مالی حدود ۲ میلیون نفر را که در خارج از کشور زندگی می کنند جذب نمایند. ● ساختار تشکیلاتی بورس در قانون تاسیس بورس، برای اداره بورس به چهاررکن اساسی اشاره شده است که عبارتند از: ۱) شورای بورس اوراق بهادار شورای بورس اوراق بهادار به عنوان رکن اصلی تصمیم گیری و نظارت بر فعالیتهای بورس، مسئول تصویب آیین نامه ها و مقررات و نظارت بر اجرای قانون و مقررات است. ۲) هیات پذیرش اوراق بهادار این هیات برای تصمیم گیری در مورد قبول یا رد اوراق بهادار یا حذف اوراق بهادار موجود در بورس تشکیل می شود. اغلب، شرکتی که می خواهد سهامش در بورس عرضه شود، تقاضای خود را از طریق یکی از کارگزاران بورس اوراق بهادار، به همراه دیگر اطلاعات لازم به هیات مدیره بورس ارائه می دهد. هیات مدیره، تقاضای مزبور را به همراه اطلاعات پیوست، به اداره نظارت بر شرکتها (یکی دیگر از ارکان سازمان بورس اوراق بهـادار) ارسال می کند. ۳) سازمان کارگزاران بورس این سازمان دارای شخصیت حقوقی مستقل از بورس است و توسط هیأت مدیره ای که توسط مجمع عمومی عادی انتخاب مـیشوند کنترل می شود. وظیفه اساسی هیات مدیره، ایجاد تسهیلات لازم برای خرید و فروش اوراق بهادار، نظارت بر انجام معاملات، مراقبت در حسن جریان امور و روابط بین کارگزاران و مشتریان، تنظیم و ارائه فهرست نرخهای اوراق بهادار بلافاصله پس از هر جلسه، رسیدگی به درخواست متقاضیان کارگزاری و تصویب بودجه سالانه سازمان است. هیات مدیره بورس، یک نفر را نیز خارج از اعضای سازمان بورس بـــه عنوان دبیرکل سازمان برای مدت ۲ سال که قابل تمدید است، به منظور تصدی امور اجرایی هیــات انتخاب می کنند. به دنبال اصلاحات به عمل آمده در اساسنامه بورس، از سال ۱۳۶۹، تعداد اعضای حقیقی هیات مدیره (کارگزاران خصوصی)، از سه نفر به دو نفر کارگزار کاهش یافت و ۵ عضو دیگر هیات مدیره از میان کــــارگزاران حقوقی انتخاب می شوند. دست کم ۴ عضو از اعضای اخیر باید از بین کارگزاران بانکها انتخاب شوند. ۴) هیات داوری بورس این هیات مرجع رسیدگی به اختلافهای میان کارگزاران و نیز اختلافات خریداران و فروشندگان اوراق بهادار در بورس می باشد. این نهاد دارای ضعف هایی است که ساختاری است. از جمله این ضعف ها می توان به موارد زیر اشاره کرد: الف) ساختار تشکیلاتی بورس تهران، زیرنظر و دخالت مستقیم دولت و سازمانهای دولتی، به ویژه بخش پولـــی می باشد. به گونه ای که نمی توان گفت سازمان بورس اوراق بهادار تهران، سازمانی مستقل و متعلق به کارگزاران عضو است و توسط آنها اداره می شود، زیرا همان گونه که می بینیم، همه اعضای شورای بورس و هیات پذیرش، دولتی هستند. البته باتوجه به قانون بورس، در گذشته نمایندگان اتاق بازرگانی تهران و اتاق صنایع و معادن، به عنوان بالاترین مرجع بخش خصوصی در شورای بورس و هیات پذیرش و داوری حضور داشتند، اما باوجود مدیریت دولتی حاکم بر اتاق بازرگانی و صنایع و معادن، نماینده این اتاق به عنوان یک ارگان دولتی در تشکیلات بورس حضور دارد. اعضای هیات مدیره نیز بیشتــر از نمایندگان بانکهای دولتی می باشند که بهعنوان کارگزار در هیات مدیره مشارکت دارند و تنها دو کارگزار خصوصی در هیات مدیره حضور دارند. ب) علی رغم تصویب قانون ملی شدن بانکها، قانون و مقررات حاکم بر بورس در این رابطه، تغییر اساسی نداشته است و بانکها که در گذشته به عنوان شرکتهای خصوصی و ذی نفع در کنار دیگر شرکتها در بورس فعال بودند، امروزه نه تنها به عنوان کارگزار، بلکه به عنوان سازمانهای دولتی که بیشتر نیز از سهامداران عمده شرکتهای واگذارشده از سوی دولت و سهامدار برخی از شرکتهای سرمـــــــایه گـــذاری می باشند، از اقتدار به سزایی در بورس برخوردار شده اند. آن چنان که می توانیم بگوییم، امروزه تفکر حاکم بر بورس، تفکر دولتی و بانکی است. در حالی که همکاری بانکها در بورس، بیشتر از آن جهت پیش بینی شده بود که بانکها علاوه بر آن که با اصناف و بازرگانان و دیگر طبقات مردم، در تماس و مورد اعتماد آنها بودند، بتوانند نقش هدایت و ارشاد مشتریان در امور مالی را نیز به عهده داشته باشند. نکته ای که در این جا باید مورد توجه قرار گیرد، این است که بانکها در واقع باید در بازار پول فعال باشند و به دلیل ساخت قانونی خود، دولتی هستند. حال آن که بازار سرمایه براساس قانون اساسی می تواند به کلی خصوصی باشد. بنابراین، مهارکردن بازار سرمایه توسط نهادهای بازار رقیب (بازار پول) و با مالکیت مخالف ارکان بازار سرمایه، منطقی نمی باشد. ج) شورای بورس نیز به عنوان نهادی که وظیفه نظارت بر اوراق بهادار و تضمین سلامت آنها را به عهده دارد، دولتی است. از آنجا که بیشتر شرکتهای فعال و پذیرفته شده در بورس نیز، تحت نظارت و مدیریت دولت یا نهادها و سازمانهای دولتی هستند، این نهاد نمی تواند نقش خود را به عنوان حمایت کننده و تضمین کننده سلامت بازار سرمایه به خوبی اجرا کند. در حالی که در بیشتر کشورها، علاوه براین که شرکتهای پذیرفته شده در بورس خصوصی هستند، شورای بورس به طور کامل از بورس مجزاست و نمایندگان دولت و بانک مرکزی در آن جا، در کنار نمایندگان کارگزاران و سرمایهگذاران و دیگر مشارکت کنندگان در بازار سرمایه، تنها برای هماهنگی سیاستهای پولی و مالی دولت با بازار سرمایه حضور دارند. برای مثال در کشور کره، علاوه بر قانون بورس اوراق بهادار، شورای بورس اوراق بهادار تحت نظارت وزیر اقتصاد و دارایی، بـــه منظور تضمین سلامت اوراق بهادار عرضه شده به عموم، مقرراتی تنظیم می کند. همچنین وزیر امور اقتصادی و دارایی، سیاستهای لازم برای عملیات بازار اوراق بهادار و تدابیر لازم را بهمنظور نظارت بر معاملات اوراق بهادار تدوین می کند (بورس اوراق قرضه کره). در مالزی نیز قانون شورای اوراق بهادار تصویب شد و به دنبال آن نیز شورای اوراق بهادار برای تعیین چارچوب های عملیاتی بازار سرمایه، انتشار اوراق بهادار، ادغام شرکتها، بازار معاملات آتی و دیگر موضوع های مرتبط با آن تشکیل شد. این شورا در تمام زمینه های مورد اشاره، به ارائه نظرات مشورتی به وزارت دارایی اقدام می کند (قانون صنایع اوراق بهادار و بورس اوراق قرضه کوآلالامپور). در ترکیه نیز قانون بازار سرمایه ترکیه تصویب شده و نهاد نظارتی و تنظیمی، باعنوان هیــات بازار سرمایه یا شورای بازار سرمایه بــه وجود آمده است. این شورا مسئول ثبات، نظارت و تنظیم بازار سرمایه ترکیه و نیز بازار سهام استانبول است. به طوری که همه اوراق بهادار، پیش از انتشار و عرضه عمومی در بازار سهام، باید از سوی این شورا به ثبت رسیده باشد. همچنین شورا حافظ منافع عمومی و همه سرمایه گــــــذاران در بازار سرمایه و سهام می باشد. اعضای شورا، مجاز به انجام هیچ نوع کار خصوصی و دولتی نیستند و نمی توانند اقدام به هیچ نوع فعالیت تجاری - از جمله سهامدار شرکت - نمایند. رئیس شورا، از سوی دولت انتخاب می شود. شورای بازار سرمایه از نظر مالی، مستقل از دولت است و درآمد آن، حاصل از کارمزد دریافتی از اوراق بهادار ثبت شده توسط شوراست. در آمریکا، شورای اوراق بهادار توسط ۵ مامور بلندمرتبه دولتی به انتخاب رئیس جمهوری و با تایید مجلس سنا اداره می شود. شاغلان یا فعالان در بازار بورس، از جمله کارگزاران و دلالان و مـــدیران سرمایه گذاری، توسط این شورا بـــــه ثبت می رسند و مجوز فعالیت دریافت می کنند. فعالان در بازار بورس، علاوه بر این که از سوی شورای اوراق بهادار به ثبت می رسند و عضو آن محسوب می شوند، عضو سازمان بورس نیز هستند. البته در بیشتر بورس های جهان نیز بررسی قانون شکنی و عدم رعایت قوانین و مقررات و تخلفات کارگزاران و مجریان بورس، در اختیار یک واحد دولتی و جدا از بورس می باشد. اما به منظور اشراف کامل این واحد بر اعمال و فعالیتهای بورس و کارآیی بیشتر آن، نماینده سرمایه گذاران خصوصی و نهادهای مالی که در بورس فعال هستند، در این شورا در کنار نمایندگان دولت حضور دارند. برای مثال در فرانسه، هیات بررسی معاملات بورس اوراق بهادار، به عنوان یک نهاد دولتی مستقل، وظیفه رهبری بازار مالی از راه ارائه توصیه ها و اخطارها، بررسی درستی یا نادرستی اطلاعات منتشره توسط شرکتهای پذیره نویسی شده، نظارت بر معاملات بازار به منظور بررسی موارد تخلف از قانون اوراق بهادار و نیـــز رسیدگی به شکایت مردم در زمینه های مربوطه را به عهده دارد (بازار اوراق بهادار پاریس). در مجموع می توانیم بگوییم چنین ساختار تشکیلاتی خاص در بورس اوراق بهادار تهران و قوانین و مقررات مربوط، از پویایی لازم برخوردار نیست که این از جمله عوامل ناکارآمدی این نهاد است. علاوه بر این، در چارچوب قانون اساسی کشور نیز حضور گسترده بخش پولی در این بازار، الزامی نیست. ● مصاحبه اول فرصتی برای سرمایه گذاری طی مصاحبه ای که با خانم گلاله مشرفی کارشناس ارشد اقتصاد در مرکز تحقیقات سازمان بورس انجام شده است. دیدگاه ایشان را درباره تاثیر بور س بر اقتصاد، تنگناهای موجود در بورس، نقش کارگزاران در بورس و جایگاه ایران میان کشورهای در حال توسعه از نظر رشد بورس اوراق بهادار پرسیدیم. نظر ایشان را درباره پرسشهای مطرح شده بـــــــالا با هم می خوانیم: نحوه بورس اوراق بهادار بر رشد و توسعه اقتصادی را می توان در چگونگی تاثیرگذاری سرمایه های جذب شده از طریق بورس بر عملکرد اقتصادی جستجو کرد. شیوه صحیح تامین سرمایه های لازم در یک اقتصاد، منوط به جمع آوری، جذب و سامان دادن صحیح منابع مالی سرگردان است که بازار سرمایه به عنــــــوان متولی چنین امری با جمع آوری نقدینگی جامعه و فروش سهام شرکتها و موسسات ضمن به حرکت درآوردن چرخهای اقتصاد جامعه از طــریق تامین سرمایه های مورد نیاز پروژه ها، کاهش دخالت دولت در اقتصاد از طریق کاهش هزینه های دولت و نیز افزایش درآمدهای مالیاتی منافع اقتصادی چشم گیری را به ارمغان می آورد، ضمن اینکه اثرات تورمی ناشی از وجود نقدینگی در جامعه را نیز از بین می برد. ▪ تدبیر : تنگناهای موجود در بورس اوراق بهادار کدامند؟ ـ چارچوب قانونی و مقرراتی لازم برای شکل گرفتن بازار اوراق بهادار در ایران، به سبب الزام پوشش فعالیت مجموعه گسترده ای از نهادها، فعالان، بازارهای انتشار و دادوستد و ابزارهای مالی به یقین از مجموعه قانونی و مقرراتی کنونی ناظر بر شکل گیری و فعالیت بورس اوراق بهادار تهران بسیار فراتر است. به طور کلی، بازار سرمایه ایران در حرکت به سوی وضع مطلوب به گونه ای که بتواند در ایفای نقش و کارکردهای خود در چارچوب اقتصاد ملی موفق عمل کند، با محدودیتها و مشکلاتی مواجه است. بنابراین به علت نبودن یک بازار فراگیر، قاعده مند و کارآمد اوراق بهادار در ایران نه می توان و نه باید انتظار داشت که یک نهاد فعال در بازار دست دوم، بتواند نقش و جایگاهی سزاوار را در اقتصاد ملی و همانند بازارهای متعارف اوراق بهادار در کشورهای توسعه یافته یا بسیاری از کشورهای در حال توسعه به دست آورد. در این راستا می توان به نبودن قوانین و مقررات لازم برای جلوگیری از اعمال و اقدامات منجر به دستکاری بازار، دادوستد متکی به اطلاعات نهانی، نبودن معیارهای مناسب برای تضمین افشای اطلاعات مهم یا فوری، نبـــــــودن سازوکارهای کارآمد اطلاع رسانی، نبودن نهادهای مورد نیاز بازار سرمایه نظیر بانکهای سرمایه گذاری، پردازش گران اطلاعات، موسسات مرتبه بندی خطر و اعتبار و موسسات سپرده گذاری و نگهداری اوراق بهادار، نبودن ابزارهای لازم برای پوشش نیازهای طیف وسیعـــی از سرمایه گذاران - کم ریسک تا پرریسک -، کمبود فرهنگ سهامداری و معاملات اوراق بهادار، نبودن زیرساختهای فنی برای معاملات الکترونیک و بسیاری دیگر از این گونه کاستی ها و تنگناهای ساختاری در بازار سهام ایران اشاره کرد. ▪ تدبیر: نقش قوانین و مقررات اقتصادی کشور در رشد یا رکود بورس کشورمان چگونه است؟ ـ خانم مشرفی : از آن جا که بورس اوراق بهادار با بسیاری از نهادهای اقتصادی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در ارتباط است. لذا قوانین و مقررات وضع شده چنین نهادهایی نیز با بورس ارتباط پیدا کرده است. بنابراین لازم است که قوانین و مقررات اقتصادی کشور از نظرپوشش دادن امور مربوط به بورس از قبیل نحوه ثبت شرکتها، افزایش سرمایه آنها، اخذ تسهیلات و ارتباط با بانکها و بسیاری موارد دیگر به گونه ای باشند که مکمل قانون فعلی بورس باشند. قوانینی، نظیر قانون تجارت، قانون پولی و بانکی، قانون ثبت شرکتها، قوانین مالیاتی باید به گونه ای باشند که کاستی های موجود در قانون بورس را پوشش دهد تا از این طریق امکان فعالیت شفاف و قاعده مند کلیه نهادهای فعال در بازار سرمایه فراهم شود. ▪ تدبیر : جایگاه بورس در اقتصاد کلان را در کجا می توان جست وجو کرد. - جایگاه بورس در اقتصاد و ارتباط آن با سایر نهادهای مالی را می توان در طبقه بندی بخشهای متفاوت اقتصاد جست وجـــو کرد. به طور کلی، اقتصاد هر کشور از دو بخش واقعی و مالی تشکیل می شود که بخش مالی در برگیرنده جریان وجوه، اعتبارات و سرمایه از ناحیه پس اندازکنندگان، موسسات اعتباری و مالی و صاحبان سرمایه به طرف سرمایه گذاران و تولیدکنندگان کالاها، خدمات یا دولت است. بازارهای مالی باتوجه به معیارهای متفاوتی از قبیل سررسید تعهدات مالی قابل طبقه بندی هستند. برپایه این معیار بازارهای مالی به دو بازار پول و سرمایه تفکیک می شوند که به صورت ساده، بانکها جزو نهادهای بازار پول و بورس اوراق بهادار از جمله نهادهای بازار سرمایه هستند؛ که باید همگام با یکدیگر رشد یافته و حرکت کنند. این بدان معنا است که عدم هماهنگی و هم ترازی بازار پول و سرمایه منجر به بروز مشکلاتی نظیر حجم بالای نقدینگی و در نهـــــایت مشکلات بزرگ تر نظیر تورم می شود. ▪ تدبیر: کارگزاران بورس تا چه حد در جلب مشتریان و در نهایت رشد بورس تاثیرگذار هستند؟ - کارگزاران در یک بازار توسعه یافته اوراق بهادار، به عنوان نهادهای اجرایی عملیاتی بازار و با برخورداری از کارکردی چندمنظوره، نقش مهمی را در مجموعه وظایف و فعالیتهای بازار برعهده دارند. فعالیتهایی مانند مدیریت پرتفوی، انجام سفارشهای خریدوفروش مشتریان، مشاوره و سایر امور مرتبط از جمله تهیه، پردازش و انتشار اطلاعات دادوستد بازار اغلب برعهده کارگزاران است و از همین رو، بخش قابل توجهی از وظایف تنظیمی و نظارتی مقام ناظر را نیز ویژه خود می سازند. ▪ تدبیر: در نهایت جایگاه ایران میان کشورهای در حال توسعه از نظر رشد بورس کجاست؟ ـ خانم مشرفی: بازار سهام ایران در طی نیم دهه اخیر همواره در شمار پررونق ترین بازار در بین بورس های اوراق بهادار جهان به شمار آمده است. از سال ۱۳۷۶ به این سو، هرسال نماگرهای سنجش فعالیت بورس نسبت به سال پیشتر در سطح بالاتری قرار گرفته اند و بورس در همه این سالها، پیوسته فراهم آورنده بهترین فرصت سرمایه گذاری در اقتصاد ایران به شمار می آمده است. ● عوامل بیرونی و درونی اثرگذار بر فعالیت بورس اوراق بهادار تاثیرپذیری بورس اوراق بهادار از سیاستها و شرایط اقتصادی، اجتناب ناپذیر است و به همین دلیل، بورس اوراق بهادار را به دماسنج اقتصاد تشبیه کرده اند. اما آنچه مهم است، شدت تاثیرپذیری بورس از عوامل بیرونی است. اگر ساختار تشکیلاتی و سازوکارها و ابزارهای موجود در بازار سرمایه، به عنوان مکمل بورس اوراق بهادار و پشتیبان آن به درستی پیش بینی و طراحی شده باشد، به بیان دیگر، بازار سرمایه و بورس اوراق بهادار در بستری مناسب فعالیت داشته باشند، از شدت تاثیرپذیری بورس اوراق بهادار از عوامل خارجی، کاسته می شود و در صورت لزوم نیز بورس اوراق بهادار می تواند خود را باشرایط تطبیق دهد. اما تجربه بیش از سه دهه فعالیت بورس اوراق بهادار تهران، بیانگر شدت تاثیر و آسیب پذیری فعالیت این نهاد نسبت به سیاستها و راهبردهای دولتی و شرایط اقتصادی است. در ادامه به برخی از عوامل بیرونی اثرگذار بر فعالیت بورس اشاره می شود: الف) شفاف نبودن و ضعف اطلاعات و شیوه عمل شرکتهای پذیرفته شده در بورس. عامل مهمی که می توان به عنوان عامل بیرونی اثرگذار بر فعالیت بورس تهران از آن نام برد، ضعف اطلاعاتی حاکم بر بازار بورس است که منجر به ناکارآمدی این بازار شده است. یک علت اساسی این ضعف اطلاعاتی، همکاری اندک شرکتها با بورس در زمینه ارائه اطلاعات کامل و به هنگام در مورد فعالیتها و وضعیت مالی شرکت است. بیشتر شرکتها، تنها برای استفاده از معافیت های مالیاتی، با عرضه ناچیزی از سهام خود. متقاضی ورود به بورس می شوند. اما پس از پذیرش و درج نام آنها در فهرست نرخ های بورس، همکاری لازم را بااین نهاد در جهت ارائه اطلاعات کامل و بههنگام، به منظور استفاده سهامداران و سرمایهگذاران ندارند. در مواردی نیز برخی از شرکتهااطلاعات نادرست در اختیار بورس و سرمایه گذاران قرار داده اند. برای مثال، آنچه اغلب مورد توجه همه سرمایه گذاران است و در تصمیم گیری آنها نقش موثری دارد، اطلاعات مربوط به درآمد هر سهم شرکتهاست. اما اغلب، تازه ترین اطلاعات مربوط به شرکتها از جمله درآمد هر سهم آنها، همزمان با برگزاری مجامع عمومی آنها مشخص می شـود که این زمان برای تصمیم گیری سرمایه گذار دیر است. در این میان، تنها تعداد اندکی از کارکنان شرکت، مدیران و حسابرسان که در جریان تهیه صورتهای مالی یا رسیدگی بـــه آنها هستند، می توانند از اطلاعات موجود استفاده کنند و سود ببرند. در حالی که بررسی تجربه دیگر کشورها در این زمینه، بیانگر این است که در این کشورها به علت وجـود نهادها و موسسـه های مکمل بورس - در زمینه جمــع آوری اطلاعات از شرکتهای تولیدی و تجاری - از جمله مجمع یا شورای اوراق بهادار، موسسه های حسابرسی مستقل و موسسه های کارگزاری فعال در بورس، صورتهای مالی شرکتها تحلیل می شود و گزارشها و اطلاعات لازم در اختیار بورس قرار می گیرد. برای نمونه، در بورس توکیو، کره و سنگاپور، صورتهای مالی شرکتها توسط موسسه های حسابرسی مستقل، حسابرسی می شوند، سپس توسط بخش تحقیقات موسسههای کارگزاری، مورد تحلیل قرار می گیرد و سرانجام به بورس گزارش داده می شود. در بورس مالزی نیز موسسه مستقلی وجود دارد که مشکلات شرکتهای پذیرفته شده را به مــــوقع اطلاع می دهد. در ضمن، موسسه های حسابرسی موظفند اطلاعات مالی لازم را در اختیار بورس بگذارند. اما در ایران، به علت نبودن چنین موسسه هایی، همچنین نارسایی قوانین و مقررات و نبودن ضمانت قوی در اجرای قوانین، نبودن اطلاعات کافی و به هنگام، مانع بزرگی در زمینه توسعه فعالیت بورس بوده است. نارسایی های دیگری که از سوی شرکتهای پذیرفته شده، فعالیتهای بورس را تحت تاثیر قرار داده است، عرضه ناکافی سهام از سوی برخی از شرکتهاست. این شرکتها اغلب به طور مشروط در بورس پذیرفته می شوند. پس از پذیرش، صاحبان اصلی سهام این شرکتها، با عرضه مقـــدار کمی از سهام خود در بورس می توانند از امتیازهای پذیرش در بورس، مانند معافیت مالیاتی سود ببرند و بیشتر، هنگام پرداخت سود سهام نیز سهامداران اصلی در اولویت قرار می گیرند. برخی از شرکتها نیز علی رغم تاکید بورس، نظام حسابداری صنعتی (حسابداری قیمت تمـــام شده) را رعایت نمی کنند و بدین وسیله، ضعف اطلاعاتی بورس را تشدید می کنند. برخی از شرکتها نیز به دلیل وابستگی به نهادها و بنیادهای دولتی یا عمومی، خود را در مقابل بورس پــاسخ گو نمی دانند. این مشکلات نیز تا اندازه زیادی به نبودن قوانین و مقررات لازم یا ضعف بورس در اجرای قوانین و مقررات بر می گردد. بنابراین، ضعف و نارسایی قوانین و مقررات نیز عامل بیرونی دیگری است که بر فعالیتهـای بورس تاثیـر میگذارد. ب) ضعف و عدم پویایی قوانین و مقررات قانون بازار بورس ایران، در مورد بازار دست دوم (بازار ثانویه) اوراق بهادار، در بورس پذیرفته شده است، اما مقررات جامع پیرامون بازار دست اول و فعالیتهایی مانند پذیره نویسی را در بر نمی گیرد. این ویژگی از اساسی ترین نارسایی های قانون بورس است. همچنین قوانین و مقررات کنونی، موضوع هایی مانند شیوه معاملات داخلی، حمایت از سهامداران و ضمانت اجرای قوانین را شامل نمی شود. بنابراین، ضرورت بازنگری در قوانین و مقررات موجود در خصوص بورس اوراق بهادار و تدوین قانون جامع بازار سرمایه ایران به خوبی احساس می شود. به طور کلی در یک تقسیم بندی، می توان نیازهای مقرراتی و قانون بازار سرمایه ایران را به شرح زیر بیان کرد: ▪ نیازهای مقرراتی به منظور افزایش شفافیت اطلاعاتی. ▪ نیازهای مقرراتی در رابطه با توسعه تشکیلات و ایجاد نهادهای لازم. ▪ اصلاح هرچه بهتر قوانین مربوط به تجارت و مالیاتها. عوامل درونی اثرگذار بر فعالیت بورس اوراق بهادار منظور از عوامل درونی اثرگذار، ابزارها و سازوکارهای بازار سرمایه و بورس اوراق بهادار است که در صورت وجود و کارکرد مناسب آنها، پویایی و توسعه بازار سرمایه تضمین می شود. نبودن آنها یا نارسایی های آنها، از توسعه بازار سرمایه و بورس اوراق بهادار، جلوگیری می کند. برخی از عوامل درونی اثرگذار بر فعالیت نهاد یادشده بالا عبارتند از: ۱) شورا یا مجمع بورس اوراق بهادار در بیشتر کشورها، سازمانی به نام مجمع یا شورای بورس اوراق بهادار، بر عرضه عمومی اوراق بهادار نظارت دارد. این سازمان، شرکتهایی که قصد عرضه عمومی سهام دارند را وادار می کند تا اطلاعات دقیقی در مورد شرکت خود منتشر نمایند و چنانچه، اطلاعات ناقص و گمراه کننده ای را منتشر نمایند، جریمه خواهند شد. سازمان مزبور، پس از اطمینان یافتن از درستی و کامل بودن اطلاعات، اجازه فروش اوراق بهادار را صادر می کند. هدف از وجود چنین نهادی و همچنین وضع مقررات عرضه عمومی اوراق بهادار از سوی آن، جلب اعتماد سرمایه گذاران و اطمینان یافتن از دسترسی همه سرمایه گذاران به اطلاعات کامل و درست در مورد ناشر اوراق است. این مجمع یا شورا، اغلب دولتی و به طور کلی از تشکیلات بورس جــــداست و تضمین کننده سلامت اوراق بهادار است. ۲) موسسه های پذیره نویسی و متعهد خرید در بیشتر کشورها، شرکتهایی که قصد فروش سهام به عموم را دارند، برای ارزیابی قیمت سهام و پذیره نویسی آن از خدمات مـــوسسه های پذیره نویسی و بانکهای سرمایه گذاری استفاده می کنند. این موسسه ها باتوجه به اوضاع عمومی بازار سرمایه و تحلیل وضعیت مالی و چشم انداز سودآوری شرکت و نیز قیمت سهام شرکتهای مشابه، به تعیین قیمت سهام و اوراق بهادار شرکتهای متقاضی اقدام می کنند. بورس و توسعه اقتصادی بورس اوراق بهادار یکی از بخشهای اصلی بازار متشکل سرمایه است. نقش آن جذب و هدایت پس اندازها و نقدینگی سرگردان و پراکنـده جامعه به مسیرهای بهینه است، به گونه ای که با تخصیص بهینه منابع مالی کمیاب، بخش عمده ای از سرمایه ها جذب سودآورترین فعالیتها و پروژه ها شود. بورس اوراق بهادار که در بیشتر کشورهای اروپا حتی پیشینه ای ۳۰۰ ساله دارد، ابزار مالی کارآمدی برای ایجاد صنعت و خدمات جدید به شمار می رود. توجه به بورس و راه اندازی آن، به دلیل نقش بسیار مهم بازار متشکل سرمایه در ساختار اقتصادی هر کشور، از ضروریات و لوازم حیات سالم اقتصادی محسوب می شود. در شرایط فعلی اقتصاد کشورمان، که دولت سیاست فروش و واگذاری سهام برخی از شرکتها و واحدهای تحت پوشش به مردم را در پیش گرفته است، بورس اوراق بهادار می تواند ابزاری موثر در اجرای این سیاست باشد. در عین حال، این نهاد آثار مثبت و مزایای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی گوناگون در جامعه باقی می گذارد که برخی از آنها به شرح زیر است: ۱) تجهیز پس انداز مردم و مشارکت مستقیم آنها در فعالیتهای اقتصادی. ۲) تامین مالی و فراهم کردن سرمایه موردنیاز شرکتها و واحدهای تولیدی. ۳) کنترل نقدینگی و در نتیجه ایجاد آثار ضد تورمی. ۴) سالم تر کردن اداره واحدهای تولیدی از طریق گسترش مالکیت خصوصی. ۵) نظارت و کنترل نحوه فعالیت شرکتهای دولتی. ۶) سالم سازی فعالیتهای مختلف اقتصادی از طریق ایجاد تعادل در شرایط عرضه و تقاضا و به عبارتی بازاری کردن فعالیتهای اقتصادی. ۷) کمک به افزایش آهنگ رشد پس انداز و سرمایه گذاری در کشور. ۸) بهبود و سالم سازی هرچه بیشتر بافت مالی و ترازنامه های شرکتهای تولیدی. منبع: http://vista.ir |
اپل بالاتر از کوکاکولا در جایگاه برترین برند جهان
اساس گزارشی که از سوی شرکت مشاوره برند Interbrand منتشر شده اپل توانست جایگاه شرکت کوکاکولا را به عنوان معتبرترین برند در دست بگیرد.
کوکاکولا برای مدت ۱۳ سال این عنوان را در دست داشت.
اپل در سال ۲۰۱۱ به جایگاه دوم برترین برندها رسید و توانست شرکتهایی چون IBM ، گوگل و مایکروسافت را پشت سربگذارد. امسال گوگل در جایگاه دوم برترین برندها قرار گرفته است.
منبع: http://itiran.com
از سایت جدید ما دیدن فرمایید
برای راهنمایی های بیشتر میتوانید با شماره تلفن های سایت تماس حاصل فرمایید.
رابطه تنبلي و ترس با موفقيت!
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
وقتي با خود حساب ميكنيم
تغييرات در زندگي تا چه اندازه ميتواند ما را آسيب پذير كنند يا موجب شكست شوند،
به طور ذاتي گرايش داريم در همين وضعيت باقي بمانيم.
اگر به طول زندگي خود تا
به امروز نگاه كنيد، متوجه ميشويد خيلي وقتها بوده است كه آرزو داشته ايد شجاعتر
باشيد، بيشتر به خود اعتماد و كمتر احتياط و دو دو تا چهار كنيد تا بتوانيد
تغييرات مورد نظر را در زندگي خود به وجود بياوريد. خيلي از مردم اين حسرتها، ترس
و آرزوها را دارند.
بيشتر آنها معتقدند اگر
زمان به عقب بر ميگشت حتما با خطرپذيري بيشتري كار و زندگي ميكردند. اغلب اوقات
ميدانيم چه ميخواهيم اما هنوز آن را انجام نداده ايم. چرا؟ زيرا به طور ذاتي
محافظه كار هستيم و ميترسيم نقطه ضعف هايمان رو شوند. وضع موجود با اينكه خيلي
رضايت بخش نيست اما راحت تر، كم خطرتر و بيدردسرتر به نظرمان ميرسد.
تحيقات ثابت كردهاند
براي انسان بسيار راحت است در همين وضعيت موجود بماند، دهانش را ببندد و به همان
روش هميشگي پيش برود تا اينكه تغييراتي در زندگي ايجاد يا حرفهايش را بازگو كند.
وقتي با خود حساب ميكنيم
تغييرات در زندگي تا چه اندازه ميتواند ما را آسيب پذير كنند يا موجب شكست شوند،
به طور داتي گرايش داريم در همين وضعيت باقي بمانيم.
1. هميشه احتمال ميدهيم همه
چيز بد پيش ميرود
همان طور كه "دانيل
خانمان"در كتاب "فكر كردن، سريع و آرام"نوشته است، وقتي به ريسكي
در زندگي خود فكر ميكنيم، هميشه شكستها بيشتر از موفقيتها در ذهنمان نقش ميبندند.
ما هميشه به تمركز روي مسايلي گرايش داريم كه بد پيش ميروند مسايلي كه باعث شكست
يا قرباني شدن ما ميشوند نه مواردي كه موفقيت در بر دارند. همين تمركز غلط است كه
منجر به كژ داوري ميشود. واقعيت اين است كه خطرات كاري كه هنوز انجام نشده است به
آن اندازهاي نيست كه انسان براي خود متصور ميشود.
2. ما در تصور عواقب كارهاي
اشتباه زياده روي ميكنيم
اين چيزي است كه
كارشناسان به آن "فاجعه هراسي" ميگويند. به واسطه اين طرزفكر، انسان
بدترين سناريو را براي كارهاي در دست انجام در ذهن خود متصور ميشود و فكر ميكند
كهاي واي اگر كاري اشتباه پيش برود ديگر او قادر به كنترل شرايط نيست و همه چيز
در بدترين حالت ممكن پيش خواهد رفت. خير! اين گونه نيست. ما انسان هستيم و روي
كارها و شرايط ميتوانيم تا حدي كنترل داشته باشيم. اگر كاري بد پيش رفت، كنترل آن
را به دست بگيريد و دوباره به مسير درست بازگردانيد. نيازي به اغراق و هيجانهاي
منفي نيست. هميشه انسانها تصور ميكنند بيپول يا از خانواده و دوستان طرد ميشوند.
حالا شايد به اين بدي هم تصويرسازي نكنيد اما انسان عادت دارد در خطرات احتمالي
بالفعل كردن تصميمات خود بدترين تصورات را داشته باشد. به همين دليل نميتواند
تواناييهاي خود را بشناسد و آنها را در مسير موفقيت پرورش دهد.
3. ما خودمان را در كنترل
عواقب خطرهايمان دست كم ميگيريم
اين فاكتور با مواردي كه
در بالا ذكر كرديم مرتبط است اما بيش از آن به تواناييهاي كلي انسان مربوط ميشود.
با اينكه دوست نداريم اين حرف را بزنيم، اما مجرمان اصلي خانمها هستند كه كمتر
خودشان را قبول و توانايي هايشان را باور دارند. بيشتر مواقع با بدگماني به آينده
كار خود نگاه ميكنيم و تصور ميكنيم نميتوانيم از عهده مشكلات آن بر بياييم. به
همين دليل، در همين شرايط باقي ميمانيم و باور نداريم كه ميتوانيم با مشكلات
مسير خود رودررو شويم. شايد شما هم با خانمهايي روبه رو شده باشيد كه حاضر نيستند
مسووليت مديريتي به عهده بگيرند زيرا از عواقب آن ميهراسند. اين گونه افراد هميشه
تواناييهاي خود را ناديده ميگيرند و به استعدادهاي ذاتي خود هيچ توجهي ندارند.
4. ما هزينههاي تنبلي و عدم
فعاليت خود را ناديده ميگيريم و به همين وضعيت موجود ميچسبيم
هميشه خودمان را با اين
جمله گول ميزنيم كه "اين خيلي هم بد نيست" و اميد داريم با گذشت زمان
همه چيز بهتر شود. اين مساله را نيز اينگونه براي خود حل ميكنيم كه وضعيت موجود
بسيار هم خوب است. بايد بدانيد اگر شرايط در حال حاضر بد باشد با گذشت زمان بدتر
ميشود نه بهتر!بايد كمي به خود تكان دهيم و سعي كنيم با تصميمات درست در مسير
بهتر قدم بگذاريم. اين چهار تمايل انسانها دست در دست يگديگر باعث ميشوند تا
انسانهايي كه تصور ميكنيم باهوش هستند، در همين چرخه محدود زندگي خود باقي
بمانند و براي تغيير آن هيچ تلاشي نكنند. بنابراين براي دانستن اينكه چه خطرهايي
ارزش انجام دارند سوالات زير را از خود بپرسيد:
1. اگر شجاعت بيشتري داشته
باشم چه كارهايي انجام ميدهم؟
2. منفعل بودن و تنبليهاي
من از اكنون تا يك سال آينده چه هزينههايي براي من خواهد داشت؟
3. كجا ترسهاي من از شكست
باعث شده است تا ريسك انجام آن را براي خود بزرگ كنم و به واسطه آن هيچ اقدامي
براي ايجاد تغيير در زندگي انجام ندهم؟
به هر پاسخي كه به ذهنتان
خطور ميكند توجه كنيد. اين پاسخها تصوير روشني از آينده در خود دارند. همچنين ميتوانيد
به واسطه آنها براي انجام اصلاحات شجاعت بيشتري پيدا كنيد. بايد باور كنيد انسان
بيشتر از آنچه تصور ميكند قدرت و توانايي دارد.
منبع: http://www.entekhab.ir
برای رسیدن به موفقیت باید از شکست شروع کنیم - دکتر رضا کیاسالار
زندگی ایدهآل: ادیسون فکر میکرد ساخت لامپ فقط دو هفته کار دارد اما عملا دو سال و اندی طول کشید تا اختراعش را تکمیل کند. او در این مدت، 6000 رشته کربنی را امتحان کرد تا بالاخره به آنچه میخواست، رسید. این یعنی 6 هزار بار شکست که البته خیلیها تحمل آن را ندارند اما ادیسون داشت. خیلی از ما دور رویاهایمان را خط میکشیم و بیخیالشان میشویم چون این کار، مخاطراتی دارد. خطر کردن هم با شکست عجین است ولی ما، بیشترمان، دوست نداریم شکست بخوریم. این در حالی است که اگر پای حرف آدمهای موفق بنشینید، همهشان یک نسخه واحد را برای موفقیت میپیچند: شکست را با روی باز بپذیرید...
ما آدمها فکر میکنیم واژه «شکست» متضاد کلمه «موفقیت» است. به عبارت دیگر، «شکست» را به صورت «عدم موفقیت» تعریف میکنیم. این طرز فکر میتواند عوارضی جبرانناپذیر داشته باشد. شاید الان که دارید این نوشته را میخوانید به نظرتان بدیهی بیاید که شکست یعنی قدم اول برای کسب موفقیت اما همین شما وقتی شکست میخورید، نمیتوانید آن را بپذیرید. نمیتوانید آن را دستمایه موفقیتهای بعدیتان بکنید.
پدر و مادر وقتی چیزی تازه به کودک خود یاد میدهند، با هر بار شکست، سعی میکنند او را دلگرم کنند. تشویقش میکنند تا دوباره و چند باره آن کار را انجام بدهد. آنها خوب میدانند که کودک، رفتهرفته در مسیر موفقیت قرار خواهد گرفت. خوب میدانند که او نیاز به زمان و تمرین دارد اما آیا هنگامی که خودشان هم با شکست مواجه میشوند، همین رویه را در پیش میگیرند؟
شکست، قدم اول در کسب هر موفقیتی است و اگر چنین باوری نداشته باشیم و آن را به کار نبندیم، خیلی زود دلسرد میشویم و هرگز به موفقیت نخواهیم رسد. اصلا علم مدرن بر همین اساس استوار شده است؛ دانشمندان باور دارند که یک آزمایش هرگز حقیقتا با شکست مواجه نمیشود بلکه صرفا نوعی تجربه شکل خواهد گرفت. نوعی درس که به ما یاد میدهد دفعه بعد چه کار نباید بکنیم. درسی که به ما میگوید باید دفعه بعد دنبال رویکرد متفاوتی باشیم. رویکردی که ما را به خواستهمان برساند.
اما برخلاف این نگرش علمی، اکثر ما در زندگی روزمره وقتی با شکست رو به رو میشویم آن را نوعی «درس» تلقی نمیکنیم بلکه آن را به شکل یک «اشتباه» میبینیم که «ما» مرتکبش شدهایم. بعد سرخورده میشویم و دست از کار میکشیم. خودمان را سرزنش میکنیم که «دیگر از من گذشته «من برای این نوع کارها ساخته نشدهام.» و به این ترتیب برای همیشه پرونده آن کار را میبندیم.
نیروی عظیم شکست را بشناسید
هر شکستی، حتی بدترین شکستها، درون خود نیرویی ارزشمند دارد. به این شرط که بتوانیم آن را بشناسیم و بر اساس آن ساختار جدیدی بنا کنیم. جیمز جویس، نویسنده ایرلندی معتقد بود «اشتباه دروازه اکتشاف است.» اما ما باید «بخواهیم» که این اکتشاف را انجام بدهیم. باید به اشتباهاتمان نگاه کنیم و از آنها درس بگیریم وگرنه، جادوی شکست، قدرت خود را از دست میدهد و فقط دلسردتر میشویم.
یادتان باشد که شکست نوعی بیماری مزمن یا یک موقعیت همیشگی نیست که دست از سرتان برندارد. اصلا هم به این معنی نیست که ارزش، هوش یا توانایی شما از قبل کمتر شده است. شکست، ماهیت یا شخصیت شما نیست. شکست فقط یک اتفاق گذرا است. آنچه آینده شما را تعیین میکند، نحوهای است که شما با شکست برخورد میکنید. اگر خود را برای موفقیت بازسازی کنید، قویتر و حتی از نظر جسمی و عاطفی سالمتر خواهید بود.
از شکستتان درس بگیرید
شکست فقط وقتی مفید است که از آن درس بگیریم. درس گرفتن هم که همینجوری خودبهخودی نمیشود. باید وقت بگذاریم و بفهمیم که کجای راه را اشتباه رفتهایم. کجای راه را درست؟ بعد باید اشتباهات را کاهش بدهیم و نقاط مثبت را تقویت کنیم. به قول چارلز دیکنز، نویسنده انگلیسی، «هر شکست به آدمی درسی میآموزد البته اگر او اهل آموختن باشد.»
خیلی وقتها درک اینکه کجای کار میلنگد، مهمتر از این است که ببینیم کجای کار درست از آب درآمده است. باید ببینید دقیقا چه اتفاقی افتاده است. چه چیزی عامل اصلی بروز این شکست بوده است؟ با خودتان صادق باشید. سعی کنید خیلی دقیق به مساله نگاه کنید. مشکلات خود را بشناسید و مسوولیت آنها را به عهده بگیرید.
اما آموختن به تنهایی کافی نیست. شرطِ لازم است اما کافی نیست. درس گرفتن از شکست مهم است اما از آن مهمتر آگاهی و دانشی است که به دنبال آن نصیبتان میشود. با هر شکست، شما صاحب دانشی گرانبها میشوید. دانشی که کمکتان میکند در آینده به موفقیت برسید. حالا که فهمیدهاید مشکل کجا بوده، سعیکنید دیگر همان اشتباه را مرتکب نشوید. به قسمتی از کار که با موفقیت انجام شده فکر کرده و سعی کنید روی آن تمرکز کنید. انعطافپذیر باشید. قوا، مهارتها و استعدادهای خود را بسط بدهید و به جریان بیندازید. تواناییهای خود را به تفکیک، از نو مرور کنید و دوباره به کار ببندید. به خودتان به شکلی متفاوت، مثلا از چشم یک غریبه، نگاه کنید و سعی کنید، ببینید چه استعدادها و تواناییهای پنهانی در شما وجود دارد.
برای دلسرد شدن همیشه زود است
خیلی وقتها فکر میکنیم کاری که داریم انجام میدهیم، درست است اما نمیفهمیم چرا نتیجه دلخواه را نمیگیریم. نمیفهمیم که چرا آنطور که باید، پیشرفت نمیکنیم. پس دلسرد میشویم و کار را رها میکنیم. اما یادتان باشد، راز بزرگ یک شکست موفقیتآمیز این است که به قدرت شکست ایمان داشته باشید حتی وقتی احساس میکنید به آخر خط رسیدهاید.
ناامید شدن اصلیترین دلیلی است که باعث میشود خیلیها طعم موفقیت را هرگز نچشند. اگر قرار باشد وسط کار دلسرد شوید و دست از تلاش بردارید، مطمئنا هیچ توصیه و نکتهای در دنیا وجود نخواهد داشت که شما را در رسیدن به هدفتان یاریکند. ادامه دادن و دلسرد نشدن، کار آسانی نیست اما تنها راه است.
شکست، بخش اجتنابناپذیر زندگی و هر موفقیتی است. گاهی کوچک است، گاهی بزرگ اما اگر بدانیم که این ماییم که میتوانیم شکست خود را به نیرویی مثبت یا منفی تبدیل کنیم، دیگر پذیرش آن سخت نیست.
با کسانی همنشین نشوید که قدر شکست را میدانند
جهان پر است از آدمهایی که قدر شکست را نمیدانند. اینها همانهایی هستند که به ما میگویند: «به ریسکش نمیارزد، مگر بیکاری؟، حوصله داری؟، سرت درد میکند؟» همانها که اهدافمان را «محال، ناممکن، عجیب و غریب و نشدنی» میدانند. بهتر است از این آدمها دوری کنید و درعوض، آنهایی را پیدا کنید که به بزرگی روح آدمی اعتقاد دارند. افرادی که به شما و به نیروی شما ایمان دارند.
با افراد موفقی که از موقعیتهای مشابه سربلند بیرون آمدهاند، صحبت کنید. ببینید آنها چه کار متفاوتی کردهاند. داستان خود را با آنها مقایسه کنید. شکستتان را قایم نکنید. هر چه بیشتر آن را پنهان کنید، روحیهتان را بیشتر میبازید. در مورد ضعفها و حسرتهایتان با خودتان و دیگران روراست باشید. این کار نه تنها از لحاظ عاطفی به سودتان است بلکه فرصتهای جدیدی را هم در اختیارتان قرار خواهد داد.
آدمهای موفق معمولا زود با دیگران ارتباط برقرار میکنند. پس فرصت را غنیمت بدانید و از توصیه و تجربه آنان استفاده کنید. گاهی ممکن است نتوانید بهتنهایی مشکل کار را پیدا کنید. خوب است نظر کسی را که در آن زمینه موفق بوده و به کار شما هم اعتقاد دارد، جویا شوید. او میتواند جوانب مختلف کار را برایتان تجزیه و تحلیل کند. استفاده از توصیههای تخصصی یک آدم موفق میتواند شما را سالهای سال جلو بیندازد.
خلاصه اینکه
اگر میخواهید در کار خود موفق باشید، باید یاد بگیرید که شکست را با روی باز بپذیرید و آن را خشت اول بنای موفقیت قرار بدهید. بلند شدن از زمین متعاقب زمین خوردن یا به عبارت دیگر، استفاده از سویههای مثبت شکست، اصلیترین عامل موفقیت در روابط اجتماعی، در کسب و کار و بهطور کلی در زندگی است. آنها که در زمینههای مختلف پیشگام بودهاند، اغلبشان آدمهایی خطرپذیر، خوشبین و البته سرسختاند. آدمهایی که میدانند چه طور بعد از شکست، تجدید قوا کنند.
برای موفقیت باید شکست را دستمایه کنید. یک گام به عقب برگردید، به زندگی خود به شکلی هدفمند نگاه کنید و به این درک برسید که شکست معرف شخصیت شما نیست. شکست میتواند شما را باهوشتر و باتجربهتر کند. شکست به شما ترحم، مهربانی و فروتنی میآموزد. به شما حسی جدید و متفاوت میدهد تا با دنیای پیرامون خود بیشتر ارتباط برقرار کنید. فقط و فقط به این شرط که شما به او این اجازه را بدهید. این همان سویه مثبت شکست است که میتواند از شما یک آدم موفق بسازد.
منبع: سلامت ایران
ابزارهای بیان و ترسیم یک مدل کسب و کار
حتماً برای توضیح نحوه کار شرکتها از عبارت «مثل شرکت ... میمونه» استفاده کردهاید. شما با این کار، از تمثیل برای بیان مدل کسب و کار یک شرکت استفاده کردهاید. در استفاده از این ابزار، فرض بر این است که افراد با مدلکسب و کار شرکتی که به آن ارجاع میشود، کاملاً آشنا هستند. در اینصورت میتوان مدل کسب و کار شرکتی که دقیقاً با همان مدل کسب و کار فعالیت میکند را با یک تمثیل ساده و بدون زحمت توضیح دادن، بیان نمود.
به عنوان مثال، شرکت هواپیمایی ساوتوست که به هواپیمایی کمهزینه معروف است، تقریباً در همه جای جهان شناخته شده میباشد. دو شرکت رایانایر و ایزیجت نیز دو شرکت هواپیمایی کمهزینه هستند. مدل کسب و کار این دو شرکت نیز با کمی تفاوت، شبیه به مدل کسب و کار ساوتوست میباشد. بنابراین اگر میخواهید مدل کسب و کار این دو شرکت را برای فردی توضیح دهید که با مدل کسب و کار شرکت ساوتوست آشناست، کافی است برای مثال بگویید: «ایزیجت مثل ساوتوست میمونه.» سپس اگر بخواهید دقیقتر توضیح دهید، میتوانید به بیان نقاط تفاوت آنها بپردازید.
مثل
میمونه!!!
2. چارچوبهای جاهای خالی را پر کنید
آیا تاکنون سندهای مرسوم استراتژی شرکتها که شامل: مأموریت شرکت، چشمانداز، ارزشهای شرکت و استراتژی است را ملاحظه کردهاید؟ این سندها همگی از قالبی استفاده میکنند که در تمامی آنها مشترک میباشد. اگر به ابزارهای مدیریتیای که در سازمانتان مورد استفاده قرار میدهید، نگاهی دقیقتر بیاندازید، ابزارهای دیگری از این نوع را خواهید یافت.
طیف وسیعی از ابزارهای استفاده شده برای بیان و ترسیم مدل کسب و کار نیز بکار رفتهاند، از همین نوع میباشند. یکی از این انواع ابزارهای که معروفیت جهانی پیدا کرده و بخاطر سادگی کاربردش، بسیار مورد استفاده قرار گرفته است، تابلوی طراحی مدل کسب و کار استروالدر و پیگنیور میباشد. کافی است موارد اجزای مدل کسب و کارشرکت مورد نظر خود را در هر یک از این جاهای خالی قرار دهید و نوع ارتباط آنها با یکدیگر را مشخص نمایید تا مدلکسب و کار مورد نظرتان را به نمایش درآورید.
این چارچوب از نه جزء تشکیل شده است: 1) بخشهای مشتری، 2) ارزشهای پیشنهادی، 3) کانالها، 4) ارتباط با مشتری، 5) جریانهای درآمدی، 6) منابع کلیدی، 7) فعالیتهای کلیدی، 8) مشارکتهای کلیدی و 9) ساختار هزینه.
3. سوال بر مبنای هر جزء مدل کسب و کار
این ابزار که بر مبنای ابزار قبلی است، کار کردن با ابزار «چارچوبهای جاهای خالی را پر کنید» را آسان میکند. در این ابزار، بر مبنای هر یک از اجزای مدل کسب و کار، سوالاتی پرسیده میشود که با در کنار هم قرار دادن جواب این سوالها، مدل کسب و کار شرکت مورد سوال را میتوان استخراج نمود.
برای مثال، سوالاتی که میتوان در خصوص جزء سازنده ارزشهای پیشنهادی پرسید، به قرار زیر میباشند:
- چه ارزشهایی را به مشتریانمان ارائه میکنیم؟
- به حل کدام یک از مشکلات مشتریان خود کمک میکنیم؟
- چه نیازهایی از مشتری را برآورده مینماییم؟
- چه بستهای از محصولات و خدمات را به هر بخش مشتری پیشنهاد میدهیم؟
4. حلقههای تصمیم و پیامد
بر مبنای کار صاحبنظرانی همچون نیکولاج سیگلکاو (رئیس دانشکده مدیریت دانشگاه پنسیلوانیا) که سازمان را همچون سیستمی به هم پیوسته از تصمیمات در نظر میگیرند، ابزاری برای نشان دادن مدل کسب و کار یک شرکت توسعه داده شده است که برای استفاده در موارد خاص بسیار جالب توجه و کاربردی است.
این ابزار با مدنظر قرار دادن تصمیماتی که اتخاذ میشوند و پیامدهایی که این تصمیمات به دنبال دارند، حلقههای علت و معلولیای را تشکیل میدهند که نشاندهنده مدل کسب و کار آن شرکت است. در این روش، تصمیماتی که اتخاذ میشوند، به رنگ آبی نشان داده میشوند و پیامدهای انعطلفناپذیر به رنگ زرد و پیامدهای انعطافپذیر بدون رنگ هستند.
در این روش، مدل کسب و کار را در هر برش زمانیای باید ترسیم نمود. به عنوان یک مثال، شکل زیر نشان دهنده مدل کسب و کار شرکت رایانایر در ابتدای تأسیسش میباشد که با ابزار حلقههای تصمیم و پیامد ترسیم شده است.
5. قصهگویی
قصهگویی ابزاری است که استفاده از آن در سازمانها بسیار رایج شده است و به صورت یکی از مهارتهای ضروری رهبران سازمانها درآمده است. این ابزار عمدتاً در ترکیب با سایر ابزارهای پیشتر گفته شده و پس از استخراج مدلکسب و کار با یکی از این ابزارها مورد استفاده قرار میگیرد تا بتوان بهتر مدل کسب و کار را برای تمامی افراد با هر سطحی توصیف کرد.
استفاده از ابزار قصهگویی با اضافه نمودن شخصیتها به فرآیندهای موجود در آن سازمان و توصیف اقدامات و منابع صورت میگیرد و از آن طریق میتوان به توصیف مدل کسب و کار آن سازمان پرداخت.
منبع: http://mbaland.net
بازاریابی شبکه های اجتماعی - چگونگی عملکرد فراتر از انتظار like و share در فیس بوک
فیلم های امروزی مانند آواتار با بودجه هایی قابل مقایسه با سرمایه گذاری سخت افزارهای نظامی ساخته می شود.
تلفن اختراعی الکساندر گراهام بل به سختی می توانست بین دو اتاق کار کند. اما در حال حاضر به طور متوسط iPhone بیشترین مصرف کننده را در سراسر دنیا داشته و قدرت محاسبات آن از مجموع تمام رایانه های مورد استفاده در جنگ جهانی دوم نیز بیشتر است.
این روند به خودی خود با ظهور رسانه های اجتماعی و شیوه های جدید بازاریابی شبکه ای تکرار شده است. زمان آغاز برنامه های اجتماعی، فقط کمی پیچیده تر از ایمیل های شخصی بود که با رشد و تکمیل روز به روزشبکه های اجتماعی در حال حاضر به یکی از جدیدترین و نومید بخش ترین راه های بازاریابی اینترنتی در سراسر دنیا تبدیل شده است.
استفاده از مزایای شبکه های اجتماعی به معنی آشنایی فرد با مفاهیم ساده و شگفت انگیز می باشد که پیامد های گسترده و غیر منتظره ای نیز دارد.
به خصوص بازاریابان دریافته اند که ویژگی های "like" و "share" در فیس بوک به یکی از شیوه های جدید و بهترین ابزار بازاریابی اینترنتی تبدیل شده است.
- Like
کارکرد "Like" یک عملکرد بسیار ساده است – افراد روی چیزهای مورد علاقه خود دکمهء like را کلیک می کنند. در نظر ظاهری تقریباً با بازاریابی اینترنتی بی ربط به نظر می رسد، اما به روش برعکس آن یعنی "نادیده گرفتن" در عملکرد فیس بوک نیز فکر کنید.
استفاده از مزایای عملکرد "like" در واقع کلید بدست آوردن فرصت های طلایی بازاریابی اینترنتی در خارج از فیس بوک می باشد. هنگامی که یک کاربر بر روی دکمه "like" کلیک می کند، چه در خود وب سایت فیس بوک و چه از طریق plug-in های فیس بوک انجام شود، فیس بوک این اطلاعات را ثبت کرده و از روش های متعددی از آن اطلاعات استفاده می نماید.
اول از همه تایید Like های انجام شده کاربر به صورت اطلاع رسانی بر روی صفحهء پروفایل شخص (wall) قرار می گیرد. این عمل باعث اطلاع رسانی به دیگر کاربران می شود و فرصتی است که خبرها، رویدادها و یا محصولات را بررسی کرده و به طور بالقوه آنها را like نمایند.
بنابراین اگر یک کاربر حتی تا 200 دوست داشته باشد، که البته این عدد بزرگی در ارتباطات جوامع آنلاین نیست؛ آن 200 نفر قادر به مشاهده این هستند که دوستانشان چه چیزهایی را like کرده و این شانسی است که آنها نیز به شخصه بتوانند آن موارد را like کنند. این امر پایه و اساس بازاریابی ویروسی در اینترنت می باشد. مطالب و محتوا توانایی حرکت سریع از طریق ارتباطات در شبکه های اجتماعی میان میلیونها نفر را دارد.
علاوه بر این فیس بوک بر اساس چیزهایی که افراد like کرده اند، توصیه ها و پیشنهاداتی نیز برای like کردن به آنها ارائه می کند. مثلاً اگر شخص A دوست B داشته باشد و دوست A کسب و کار اینترنتی C را Like کرده باشد، دوست B نه تنها با اطلاع رسانی ها متوجه Like های دوست A خود می شود، بلکه امکان ارائه پیشنهاد Like کردن کسب و کار دیگری به دوست A نیز وجود دارد.
این مسیر دیگری از ارتباطات و فرصت های بازاریابی غیر مستقیم است که نیاز به تلاش زیادی به غیر از یک کلیک ساده ندارد. بنابراین هرگونه کسب و کار اینترنتی می تواند از مزیت های قرار دادن Plug-in ها در وب سایت تجاری خود استفاده کرده و به افراد اجازه دهند تا آنها را در فیس بوک از طریق وب سایت شان like کنند.

"Sharing" یا "اشتراک گذاری" فرایند دیگری در بازاریابی شبکه های اجتماعی است که به کاربران اجازه می دهد تا اطلاعات در مورد خود یا محصولات، اخبار و رویداد هایی که از آن لذت می برند را در سراسر شبکه ها گسترش دهند. این سطح از ارتباطات فوق العاده در اصل مانند همان تابع "like" عمل می نماید. اما دارای اطلاعات بیشتری برای افراد بوده و با آنها می توانند به ارزیابی مخاطبین پرداخته و ارتباط برقرار نمایند.
Like به سادگی یک واقعیت اساسی را نمایان می سازد. Share به کاربران بیشتر از دیگران می گوید. اجازهء نوعی از بازاریابی شبکه که باعث کسب و کار مدرن می شود را به افراد می دهد. همچنین موجب گسترش مخاطبان از طریق فیس بوک به منابع دیگری مانند LinkedIn و یا تویتر نیز می شود.
این ویژگی باعث ایجاد پتانسیل هر مطلب ارسالی برای انتشار به صورت ویروسی در شبکه می باشد. و اجازهء گسترش سریع آن در میان مخاطبان مرتبط و در عین حال متمایز را به افراد می دهد.
- خیابان دو طرفه
مدل ارتباطی شبکه ای (ویروسی) نسبت به مدل Broadcast و با وجود liking و sharing در خدمت بازاریابان اینترنتی می باشد. بله هنگامی که یک کاربر کسب و کاری را like می کند بسیار مناسب است؛ باعث هدایت ترافیک به وب سایت شده و اجازه می دهد تا اطلاعات بیشتری از کسب و کار اینترنتی شما گسترش پیدا کند.
با این حال به همان اندازه هنگامی که یک کسب و کار برای دیگران نیز like ایجاد می کند هم بسیار مفید و موثر می باشد. در مثال اول باعث افزایش کسب و کار و افزایش ترافیک وب سایت به صورت خودکار خواهد شد . دوستان A و B که در قبل ذکر شده بودند را در نظر بگیرید؛ اگر دوست A کسب و کار C را به هر دلیلی Like کند، دوست B این Like را مشاهده می کند.
این امر باعث بوجود آمدن فرصت های زیادی برای بازاریابی غیر مستقیم و ارجاع ترافیک وب سایت به صورت اتوماتیک می باشد. بنابراین برای کسب و کارهای اینترنتی منافع استفاده از این ویژگی ها کاملاً واضح است که باید در جوامع و شبکه های اجتماعی به طور مداوم فعال بوده و چیزهای مختلف را که در کسب و کارشان جالب به نظر می رسد را like کنند.
در جوامع اجتماعی به صورت غیر مستقیم حسن نیت ایجاد می شود. مدل اینترنتی آن مکانی است که افراد در آن تبادل افکار و اطلاعات می کنند و افراد به خوبی نظرات و عقاید خود را اظهار می کنند. اگر کسب و کار C مطالب ارسالی دوست Aرا like کند و در پاسخ دوست A ممکن است مجدداً در یک عمل متقابل آن را like نماید.
این امر می تواند موجب ارائه نظرات مناسبی شود. کامنت های مناسب و روشنگر بر روی دیوارهای مختلف (wall) در سراسر جامعه فیس بوک و sharing در شبکه های اجتماعی باعث ایجاد فرصت های بیشتری برای درگیر کردن افراد و افزایش اندیشمندانه مشارکت های خود جوش افراد به صورت اتوماتیک خواهد شد.
به طور فعال باید از طریق جوامع و شبکه های اجتماعی باید به برندهای تجاری و علایق آنها و like های آنها که موجب ارجاع دیگران به سمت شما می شود، دسترسی پیدا کنید. برای نام تجاری خود تفسیر مناسبی در شبکه های اجتماعی ایجاد نمایید به صورتی که موجب جذب علاقه افراد شود و مخاطبان نیز با حسن نیت پاسخ گو خواهد بود. نام های تجاری که مانند یک انسان در جوامع و شبکه های اجتماعی رفتار می کنند، پاسخ انسانی نیز از طرف افراد دریافت می کنند. در حالی که نام های تجاری که مانند ربات عمل می کنند به صورت خودکار مسدود خواهند شد!
منبع: http://www.kaspid.com
هنر برقراری ارتباط
1- به طور ارادي، اغلب افراد خط پايان را در ذهن خود مجسم مي کنند اما از تجسم راه رسيدن به آن عاجز هستند به صورت ناخودآگاه انسانها به طور قطع تنها با تکيه بر عقايد شخصي خود از مسير مستقيم منحرف خواهند شد. ما به اعتبار، مقام و منزلت خود اطمينان کامل داريم و تصور مي کنيم به هر طريقي که پيام خود را انتقال دهيم، نتيجه مطلوب از آن ماست. چنين تصوري يکي از مخاطره آميز ترين موانع در مسير استيلا و ارتقا فرد به درجات بالاتر به شمار مي رود. هنگاميکه بر طبق عقايد خود بر روي نتيجه حساب باز مي کنيد در حاليکه واقعيت چيز ديگري است به ناچار از فتح خط پايان در مي مانيد. بنابراين داشتن اجحاف کامل نسبت به مطلب مورد نظر امري ضروري در راه مقابله با موانع موجود مي باشد.
مفهوم اصلي گفته هاي خود را بر روي يک تکه کاغذ يادداشت کنيد و آنرا به کناري بگذاريد، روز بعد دوباره به آن مراجعه کنيد و يکبار ديگر آنها را مرور کنيد. هدف نهايي با توجه به خواستهاي شما شکل مي گيرد و مسيرهاي مختلف براي رسيدن به آن پديدار مي شود. پس لازم است که زماني را به مرور نکات کليدي اختصاص دهيد تا با آمادگي کامل به سمت هدف حرکت کرده، با موانع روبرو شويد و آنها را از بين برده و تمام تمرکز خود را بر روي نتيجه نهايي معطوف کنيد.
2- اگرچه اين کار مشکلي است اما متاسفانه بسياري از صاحبان کالا و مشاغل توانايي تميز دادن خودشان را از افکار و عقايد شخصي شان ندارند. بارها و بارها از خود سوال مي کنند که چگونه مي توانند بر روي ديگران ( چه اشخاص و چه شرکتها) تاثير گذار واقع شده و خواست هايشان را بيان کنند.
به خاطر داشته باشيد که هر چقد بيشتر بتوانيد به داخل ذهن افراد نفوذ کنيد، خيلي سريعتر مي توانيد آنها را در مورد پذيرش شرايط خود متقاعد کنيد. البته منظور من اين نيست که ذهن و افکار آنها را به بازي بگيريد، بلکه بايد بدانيد که نيازهاي مراجعين چيست و يا به عبارت ديگر طرف مقابل خود را به خوبي بشناسيد.
بيشتر افرادي که در يک شرکت و يا کارخانه کار مي کنند، اهداف نسبتا مشابهي را دنبال مي کنند و پايداري آنها در مواجهه با مشکلات مختلف تقريبا يکسان مي باشد. به همين دليل است که زمانيکه نظري مطرح مي شود نتيجه کم وبيش يکساني را در بر دارد.
قصد
و نيت شما چيست؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شما بايد هميشه افکار خوب، زبان خوب و نيات خوب داشته باشيد. تنها راه پيروزي و از بين بردن شک و ترديد در طرف مقابل از اين راه ميسر خواهد شد. اهداف پر فضيلت را مد نظر خود قرار دهيد و در راه رسيدن به آنها گام هايي از روي درستکاري برداريد. مردم هنگامي نيات شما را قبول دارند که به سخنان شما اعتماد داشته باشند و براي اينکه گفته هاي شما مورد قبول افراد شکاک قرار گيرد شما در وهله اول بايد افکار درستي داشته باشيد. بله، البته خيلي طبيعي است که ميوه ممنوعه شما را اغوا کند و شما دچار وسوسه هاي شيطاني شويد، اما سعي کنيد تا هيچ گاه مرتکب عملي نشويد که باعث شود صداقت شما زير سوال رود. هنگاميکه توانايي رسيدن به اهداف را تنها با رعايت اصول اخلاقي پيدا کرديد مي توانيد ميوه ها و ثمره هاي ارزشمندتري را بدست آوريد.
بايد در زندگي خود پيروي از اصول اخلاقي را به صورت يک قانون در آوريد. تنها راه موفقيت در کسب و کار و تجارت، توسعه منابع موجود بدون وجود وسوسه و فريب مي باشد. گذشته از همه اين ها اگر چنين مواردي را رعايت کنيد روزي که نوبت به بررسي پرونده کاري شما مي رسد و سرپرست بخش و يا کارفرما قصد تعيين حقوق و مزاياي شما را داشته باشند با اعتماد به نفس کامل در جلسه مذکور حاضر خواهيد شد. براي اينکه از درستي اعمال خود اطمينان کامل حاصل کنيد در تمام مراحل زندگي خود با اتکا به نيروي ايمان و تقوي پيش رويد تا در روز حساب در آرامش کامل به سر بريد و هيچ گونه ترسي به دل راه ندهيد.
شما بايد هميشه نسبت به افراد ديگر نقطه نظر مثبت داشته باشيد و براي آنها بهترين ها را آرزو کنيد. تمام شکست ها و پيروزي ها ارتباط مستقيم با گفته ها و نيات دروني شما دارند. يک مدير اجرايي اگر از مهارت هاي ارتباطي پاييني برخوردار باشد بدون شک در شغل خود موفق نخواهد بود، زيرا توانايي هاي او در انتقال مفاهيم کليدي محدود است. مطمئن باشيد که با زور و اجبار هيچ کاري از پيش نخواهد رفت- حال چه در زندگي شخصي و چه در زندگي شغلي -
موقعيت
شناس باشيد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
يکي ديگر از مولفه هاي حياتي براي ايجاد موفقيت به هنگام برقراري ارتباط درک مناسب از فضا و محيطي است که در آن به سر مي بريد. شايد به کار گيري يک روش خاص ارتباطي در مراحل اوليه کار، موفقيت را براي شما به ارمغان آورد اما ممکن است به کار گيري همان روش در مراحل بعدي خسارت هاي جبران ناپذيري را به کل مجموعه وارد آورد. به عبارت ديگر در نظر گرفتن مراحل رشد يک سازمان از اصول بنيادين موفقيت به شمار مي رود.
مديران اجرايي و مديران روابط عمومي در ساختار يک شرکت منعکس کننده دو قطب مجزا هستند. شايد به عقيده بسياري از افراد وظيفه مديران اجرايي خطيرتر باشد، اما اين نظر فاقد هر گونه استدلال علمي است. با رشد و توسعه شرکت، مديريت در صورتي موفق خواهد شد که روابط عمومي قوي باشد. بدون وجود ارتباطات موثر شرکت وارد بيراهه خواهد شد و متاسفانه در بسياري از موارد ما شاهد چنين اشتباهاتي هستيم. مشکل زماني محسوس مي شود که شرکت مورد نظر به اندازه کافي بزرگ باشد، زيرا بايد زمان و هزينه بيشتري صرف شود تا خسارات وارده جبران گردند و امکان دارد که تا آن زمان کشتي به کلي به گل نشيند.
اگر مي خواهيد مدير موفقي باشيد – چه در راس يک بخش چه در يک سازمان بزرگ – بايد نسبت به تمام نکات اجرايي آگاهي کامل داشته باشيد اما در عين حال از مقوله روابط عمومي و ارتباطات نيز غافل نشويد. اگر به خوبي توجه کرده باشيد، بايد به اين نتيجه رسيده باشيد که تمام ابزار مورد نياز براي رسيدن به موفقيت در دستان شما قرار دارد و آن چيزي نيست جز "ارتباطات". لازم نيست که بر روي يک ميز بلند بايستيد و مرتب داد و فرياد راه بيندازيد. کاري که بايد انجام دهيد اين است که نسبت به همه چيز آکاهي داشته باشيد. شما بايد بدانيد که در حال حاضر هر يک از کارکنانتان کجا هستند و مشغول انجام دادن چه کاري هستند. بايد توانايي انتقال پيام خود را به ديگران داشته باشيد. با توجه به شرايط محيط پيرامون شما ابزاو وتوانايي ها تغيير پيدا مي کنند.
اگر احساس مي کنيد که شرکت با سرعت خيلي زيادي به جلو پيش مي رود و متغيرهاي ناپايدار بسياري در اطراف شما به چشم مي خورند بنابراين بهترين کاري که مي توانيد انجام دهيد "دست نگه داشتن" است. حتي ترجيحا مي توانيد يک گام به سمت عقب نيز برداريد تا اتفاقات پيش روي خود با ديد بازتري ببينيد. دليل موفقيت بسياري از کارفرمايان بزرگ چيزي جز اين نيست. آنها تيرهاي خود را بيهوده به هدر نمي دهند. اول دامنه ديد کامل را بدست مي آورند، هدف گيري کرده و در آخر گلوله را شليک مي کنند. اين کار زمان بيشتري را براي تفکر در اختيار آنها قرار مي دهد.
از
همين حالا برقراري ارتباطات را شروع کنيد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شايد خيلي ها اين توانايي را نداشته باشند که در آن واحد هم از عهده امور اجرايي برايند و هم ارتباطي. پس بهتر است که واقع گرا باشيد. اين مرحله درست زماني است که هيئت نمايندگانتان به کمک شما خواهند شتافت. از پاره اي امور دست بکشيد و وظيفه انجام آنها را به عهده ديگران بگذاريد. اين عمل خود نوعي برقراري ارتباط به شمار مي رود. هنگاميکه مسئوليت ها کمتر شوند ديد شما نسبت به مسائل مختلف بازتر شده و توانايي تحليل و بررسي ديدگاههاي مختلف را بدست مي آوريد و تصاوير بزرگتري در ذهن شما نقش مي بندند.
منبع: http://think-technology.blogfa.com
راههای خوب زندگی کردن
براي خود ارزش و احترام قائل باشيد
اعتماد به نفس خيلي از شما به خاطر نظر و عقيده اي كه ديگران نسبت به شما دارند، به راحتي تغيير مي كند. يعني اگر ديگران به شما احترام نگذارند و براي شما ارزش قايل نشوند و به هر شكلي نسبت به شما بي احترامي كنند، احساس بدي به شما دست مي دهد و اعتماد به نفس خود را از دست مي دهيد. همه تنها همانقدر به شما احترام مي گذارند كه شما براي خود احترام قائليد.
مطمئن باشيد كه چشمان جست وجوگر ديگران، متوجه اين نكته است كه شما چقدر به نيازها، سلامتي و عواطف خود توجه داريد و به همان اندازه براي شما احترام قائل مي شوند. چه نگاه هاي دقيقي! اگر شما با اشتهاي لازم غذا نمي خوريد، به سلامت جسماني خود بي توجهيد. اگر شما عصبي و ناراحت مي شويد، به سلامت روحي خود بي توجهيد. اگر كارتان را به تاخير مي اندازيد و برنامه مشخصي نداريد، به وقت و عمر خود بي توجهيد . اگر پولتان را درست خرج نمي كنيد و برنامه مالي و اقتصادي درستي براي خود نداريد، براي سرمايه خود ارزش قائل نمي شويد. اگر شما در ظروف بد غذا مي خوريد ، براي خودتان ارزش و اهميت قائل نيستيد. ديگران، همه اين چيزها را به وضوح مي بينند و ميزان احترامي را كه بايد براي شما قائل شوند، مي سنجند و تعيين مي كنند.
جهان بازتابي از خود ماست
رفتار ديگران با شما انعكاس رفتار شما با خودتان است. اگر شما نسبت به خود بي قيد و بي توجهيد و كوچكترين ارزش و احترامي براي خود قائل نيستيد، بايد به يقين منتظر باشيد كه به شما بي توجهي و بي احترامي شود. سلامت جسمي و روحي شما به خطربيفتد و آزار ببينيد. براي خود احترام و ارزش فراوان قايل شويد و به نيازهاي خود از جمله آرامش و استراحت توجه فراوان كنيد.
خود را ما خطاب نكنيد
چرا عقايد خود را از جانب ديگران مي گوييد؟ چرا براي بروز عقايد و نظرات و احساسات خود از واژه «ما» استفاده مي كنيد؟ شما كه دستور زبان را آموخته ايد! بيان نظرهاي شخصي با واژه «ما » نوعي رفتار خودشكنانه است. يعني :« من » به تنهايي كسي نيستم كه حرفي براي گفتن داشته باشم! وقتي شخصي «من» خود را قبول ندارد و خود را به تنهايي يك تن كامل نمي پندارد، براي آنكه احساس كند پشتوانه اي دارد و ديگران هم او را قبول دارند، از واژه «ما» استفاده مي كند. تكرار واژه (ما) به جاي واژه (من ) اتكا به نفس و خودباوري را كاهش مي دهد. چنين فردي در شرايط مختلف اجتماعي براي انجام اهداف خود به دنبال پشتوانه ما و من هاي ديگر مي گردد تا «ما » از قدرت اجرايي لازم برخوردار شود. هرگز نگوييد: ما مي گوييم! ما رفته بوديم! ما بخوانيم! و ... همچنين از فعل جمع هم براي بيان كارهايي كه خود انجام داده ايد، استفاده نكنيد. من خود را كامل احساس كنيد. توانمند و مقتدر! گاهي هم عقايد خود را از جانب ديگران و افراد مهم بيان مي كنيد كه اين ديگر بدتر از بد است. مثلا مي گوييد: يكي گفته است، بزرگي معتقد است، سيستم اعتقاد دارد! ابوعلي سينا مي گويد و ... اگر نظر خاصي داريد، آن را با جرأت و شهامت بيان كنيد؛ از جانب شخص خودتان بگوييد: من معتقدم ... به دنبال آن، مي توانيد نظر ديگران را كه موافق نظر شماست، بيان كنيد. اما مراقب باشيد كه بيان فوري نظر ديگران ، دليل بر عدم تاييد خود نباشد. وقتي نظر خود را مي گوييد به تكاپو نيفتيد كه عقيده ديگري را هم سريعا بيان كنيد تا «من» شما تقويت شود. عقايد خودتان را فقط از جانب خودتان بگوييد.
روش ها و تکنیک های خلاقیت و نوآوری
به عبارت دیگر هر یک از تکنیک های خلاقیت، مرحله یا مراحلی از فرآیند خلاقیت را تقویت می کنند. این تکنیک ها فردی و گروهی می باشند که تکنیک های فردی شامل: توهم خلاق و DOIT و تکنیک های گروهی شامل طوفان فکری، دلفی، سینکتیکس و تکنیک های مشترک شامل اسکمپر، در هم شکستن مفروضات، چرا، مورفولوژیک است. محور اصلی تمام این روش ها و تکنیک ها، شکستن قالب های ذهنی است.
تکنیک طوفان ذهنی:
طوفان ذهنی که یکی از شیوه های برگزاری جلسات و مشاوره و دستیابی به انبوهی از ایده ها برای حل خلاق مسائل می باشد در سال ۱۹۳۸ توسط الکس اس اسبورن ابداع شد. این واژه هم اکنون در واژه نامه بین المللی وبستر اینگونه تعریف می شود: اجرای یک تکنیک گردهمایی که از طریق آن گروهی می کوشند راه حلی برای یک مسئله به خصوص با انباشتن تمام ایده هایی که به طور خود به خود و درجا به وسیله اعضا ارائه می شود بیابند.
تفاوت های طوفان ذهنی فردی و گروهی:
طوفان ذهنی فردی با تولید طیف گسترده تری از ایده ها همراه است و کمتر منجر به ایده هایی کارا و عملی می شود. نکته ی جالب توجه این است که فرد به هنگام انزوا از گروه دیگر ترسی از انتقاد ندارد و بدون هیچ گونه محدودیتی از طرف اعضا برای تجزیه ایده ها آزاد می باشد. اما مزیت طوفان گروهی این است که مشکلات ایده ی فرد به وسیله تجربه و خلاقیت افراد دیگر حل می شود و از بین می رود. اگر بخواهیم نتیجه مطلوب تری از طوفان ذهنی داشته باشیم می توانیم این دو نوع طوفان ذهنی را ترکیب کنیم.
تکنیک "چرا؟":
تکنیک "چرا" دقیقا مثل چراهای مکرر کودکی است که کودکان برای گسترش فهم خود از دنیای اطرافشان از والدین می پرسند. اما با این تفاوت که در بزرگسالی باید یاد گرفته هایمان را زیر سوال ببریم سادگی این تکنیک باعث شده است، بسیاری از مردم متوجه اهمیت و نقش آن نشوند و این تکنیک برای ایده یابی و ایده پردازی به کار می رود. به عنوان مثال برای شناسایی و تعریف درست و کامل مسئله می توان از این تکنیک استفاده کرد. بلکه استفاده از این تکنیک به ما کمک می کند تا موقعیت و وضعیت را بهتر و روشن تر مشخص کنیم و در فرآیند آن به ایده های جدیدی دست یابیم.
تکنیک توهم خلاق:
خیلی اوقات آنچه را که فکر می کنیم واقعیت است، واقعیت نیست. واقعیت ها با پنج حس انسان درک می شوند. چیزهایی که چشم می بیند و طوری که مغز آن را تفسیر می کند باعث این خطا می شود. چشم می بیند، اما وظیفه ی ذهن چیز دیگری است. کار ذهن مرتب کردن، دسته بندی و قابل فهم کردن جرقه هایی است که پس از دیدن، مغز آن را ایجاد می کند بنابراین تصاویری که در ذهن است، کپی مستقیم اشیاء نیست بلکه کدهای خلاصه ای است که از طریق شبکه ی عصبی مغز می رسد. منظور و هدف این تکنیک این است که شما بتوانید با قدرت توهم بعضی از اوقات با خطاهای عمدی طور دیگری به مسائل نگاه کرده تا بدین وسیله اصل و واقعیت موضوع را دریابید. این سعی باعث می شود مقداری اطلاعات از شکاف های موجود در بافت های عصبی، آزاد شده و به وسیله پیوند با اطلاعات قبلی، الگوی ذهنی جدیدی ساخته شود و یا موضوع از الگوی ذهنی قبلی به الگوی دیگری انتقال یابد.
تکنیک پی. ام.آی (P.M.I):
یکی از ارزش های این تکنیک آن است که انسان را مجبور می سازد تا دقایقی بر خلاف قالب های ذهنی اش تفکر کند و به مرور نسبت به قالب های ذهنی خود آگاه تر و مسلط تر شود، لذا آمادگی ذهنی بیشتری برای خلاقیت پیدا می کند. نام این تکنیک بر گرفته از حروف اول سه کلمه به معنی افزودن، کاستن و جالب می باشد. روش کار چنین است که ابتدا فرد توجهش را به نکات مثبت موضوع یا پیشنهاد و سپس به نکات منفی و نهایتا به نکات جالب و تازه ی آن که نه مثبت است و نه منفی، معطوف می کند و در پایان نسبت به تهیه لیست نکات مثبت یا مزایای موضوع، لیست موانع، محدودیت ها و نکات منفی موضوع و لیست نکات جالب و تازه ی موضوع اقدام می کند. یکی از مهم ترین کاربردهای این تکنیک زمانی است که نسبت به یک قضیه اطمینان داریم نه مواردی که نسبت به آن شک و ابهام داریم. به عبارت دیگر هر چه نسبت به موضوعی بیشتر بدبین یا خوش بین باشیم استفاده از این تکنیک کار گشاتر و اثر بخش تر خواهد بود. برای یافتن نکات جالب کافی است که جمله ی ((چقدر جالب می شود اگر......)) را کامل کنیم.
تکنیک DO IT:
نام این تکنیک از حروف اول چهار کلمه ی Define به معنی تعریف کردن Open به معنی باز کردن Identify به معنی شناسایی Transform به معنی تبدیل کردن، تشکیل شده است. منظور از انتخاب این واژگان این است که برای حل مشکل لازم است ابتدا موضوع و مسئله را دقیق تعریف و مشخص نمود. و سپس ذهن را برای راه حل های مختلف باز نگه داشته تا بهترین راه حل شناسایی و در نهایت آن را به عمل تبدیل کرد.
تکنیک شکوفه ی نیلوفر آبی:
این تکنیک توسط یاسوآماتسومورا طراحی و ارائه شده است. طرح این ایده بر گرفته از شکوفه نیلو فر آبی می باشد بدین صورت که گلبرگ های شکوفه نیلوفر آبی به دور یک هسته مرکزی خوشه می زنند و از آن نقطه گسترش می یابند. با ایجاد پنجره هایی مشابه با پنجره های مورد استفاده در برنامه کامپیوتری، بخش هایی از یک تابلوی ایده را می توان به صورتی تقسیم بندی کرد که یک موضوع اصلی برای استخراج ایده در پنجره های جانبی، مورد استفاده قرار گیرد به نوبه خود مراکز مجموعه های جدید پنجره را تشکیل می دهد.
تکنیک چه می شود اگر....؟
به طور کلی برای خلاقیت باید فکر، از قالب های ذهنی، شرایط موجود، پیش فرض ها، عادات و استانداردها آزاد شود تا بتواند موضوع را از زوایای مختلف رویت و ایده های جدیدی را تداعی کند. بر همین اساس این تکنیک کمک شایانی به آزاد سازی فکر برای جمع آوری ایده های جدید می کند. در این روش توصیه می شود برای یافتن ایده های جدید از سوالات "چه می شود اگر...؟" استفاده کنید و آن را به قدری تکرار و تمرین کنید که برایتان یک عادت شود. از این تکنیک می توان برای یافتن افزایش قدرت خلاقیت بدون داشتن موضوع به خصوصی استفاده کرد،ضمن اینکه به عنوان یک تفریح یا شوخی و سرگرمی در همه ی اوقات قابل استفاده است.
تکنیک اسکمپر SCAMPER:
این تکنیک کاربرد اصلی آن بر پایه ایده یابی فردی طراحی شده است که می تواند به نحو بسیار اثر بخشی برای گروه ها نیز مفید باشد. هدف اصلی این تکنیک قدرت تصور است تا آن را در جهات و بعد مختلف وضروری به حرکت درآورد. این تحریک به وسیله یک سری سوالات تیپ و ایده بر انگیز صورت می گیرد که شخص در رابطه با مسئله مورد نظرش از خود سوال می کند و در نهایت با افزایش ایده ها، کیفیت ایده ها تضمین و ارتقاء می یابد. واژه SCAMPER از ابتدای حروف واژه های سوال برانگیز گرفته شده که در دستیابی ایده های نو بسیار موثر است.
حرف S بر گرفته از کلمه Substitution به معنی جانشین سازی است
حرف C بر گرفته از کلمه Combine به معنی ترکیب کردن است.
حرف A بر گرفته از کلمه Adapt به معنی رفاه، سازگاری و تعدیل کردن است.
حرف M بر گرفته از کلمه Maginfy به معنی بزرگ سازی است.
حرف P بر گرفته از کلمه Put to other uses به معنی استفاده در سایر موارد است.
حرف E بر گرفته از کلمه Ellimination به معنی حذف کردن است.
حرف R بر گرفته از کلمه Reverse به معنی معکوس سازی است.
تکنیک در هم شکستن مفروضات:
یکی از موانع مهم خلاقیت، مفروضات قبلی است که نا خودآگاه اجازه نمی دهد فکر در همه جهات به حرکت در آید بسیاری از مفروضات قبلی ممکن است در اصل همان زمانی که در ذهن ما ایجاد شده اند، غلط باشند، مثل خطر ناک بودن دوچرخه در ذهن کسی که خواب تصادف شدید با دوچرخه را دیده است. بسیاری از آنها به مرور زمان اعتبارشان را از دست داده اند یا بسیاری از آنها به دلیل تغییر شرایط بی اعتبار شده اند. اما مسئله این است که فرد متوجه این تغییرات و اشتباهات نیست و هنوز با مفروضات قبلی به مسئله نگاه می کند. از آنجائی که مفروضات مربوط به قسمت درونی ذهن می شوند و به عبارت دیگر چون آنها امری درونی هستند نمی توانیم آنها را به تنهایی فسخ یا از فکر خود جدا سازیم. مثل آن چاقو که نمی تواند دسته اش را ببرد. شناسایی مفروضات خود و دیگران، اولین قدم برای تغییر مفروضات است.
تکنیک تجزیه و تحلیل مورفولوژیک:
تکنیک تجزیه و تحلیل مورفولوژیک یا ریخت شناسانه که توسط فریتززویکی ابداع شد، فنی است که بر اساس آن پدیده ی مورد نظر از جهت ساختار کلی و ابعاد مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. به این منظور ابتدا سطوح و ابعاد مختلف موضوع را شناسایی و فهرست می کنیم. برای مثال اگر بخواهیم در مورد بازاریابی یک کالا راه های جدید و بدیعی بیابیم ابتدا باید ابعاد مختلف کالا مثل شکل ظاهری، کاربردهای آن، خواص و فواید آن، وضعیت مشتریان و بازار کالا تبیین و تدوین نمائیم. در این مرحله بایستی سعی کرد ابعاد کالا را بیشتر مشخص کرد. برای اینکه بتوان ابعاد یک موضوع و اجزای متشکله (متغیرهای) آن را با یکدیگر مقایسه و مرتبط نمود، می توان ابعاد اصلی و اجزای آنها را بر روی دایره ای متحد المرکز نوشته و با چرخاندن دایره های مختلف، ابعاد و اجزای آنها را با هم مقایسه و ارتباط آنها را حدس زد.
تکنیک دلفی:
این تکنیک در سال ۱۹۶۴ توسط داکلی و هلمر معرفی شد. بسیار شبیه به تکنیک طوفان ذهنی است با این تفاوت که افراد هیچ گاه به صورت گروه در یک جلسه و دور یک میز جمع نمی شوند و در واقع رویارویی مستقیم رخ نمی دهد. اساس و فلسفه این تکنیک این است که افراد در تکنیک طوفان فکری به علت شرم و خجالت نمی توانستند بعضی از ایده هایشان را مطرح نمایند، لذا در این روش افراد به صورت کلامی و رو در رو درگیر بحث نمی شوند. بلکه رئیس گروه موضوع را به همه اعلام می کند و سپس هریک از افراد به طور جداگانه ایده هایشان را به صورت کتبی (حتی می تواند بدون ذکر نام باشد) برای رئیس گروه ارسال می کنند. سپس رئیس گروه تمام ایده های پیشنهادی را برای تک تک اعضا ارسال می کند و از آنها می خواهد که نسبت به ایده های پیشنهادی دیگران فکر کنند و اگر ایده ی جدیدی به نظرشان می رسد به آنها اضافه کنند. این عمل چندین بار تکرار می شود تا درنهایت اتفاق آرا به دست آید. فن دلفی شامل دعوت به مشورت و مقایسه ی قضاوت های بی نام چند نوبتی اعضا ی یک تیم در باره تصمیم یا مسئله می شود.
چه موقع از فن دلفی استفاده می شود ؟
۱- هنگامی که می خواهید نظر اعضای یک تیم را در مورد شخصی به دست آورید بی آنکه روبرو شدن آنان سبب احتمال خطا در قضاوت شود.
۲- هنگامی که اعضای یک تیم در یک جا مستقر نباشند.
۳- زمانی که لازم است اعضای تیم نسبت به تصمیمی که می گیرند و عواقب آن به طور کامل آگاه و مسئول باشند.
۴- هنگامی که حضور چهره های بالادست و فشار همتایان بر تصمیم گیری اثر می گذارد.
تکنیک استخوان ماهی Fishbone Diagram (علت و معلول):
یکی از روش های بسیار سودمند برای شناسایی مسائل نمودار استخوان ماهی است. نمودار استخوان ماهی که گاهی به آن نمودار ایشیکاوا نیز می گویند توسط پرفسور کائور ایشکاوا از دانشگاه توکیو طراحی شد. هدف اصلی این تکنیک، شناسایی و تهیه فهرستی از کلیه علل احتمالی مسئله مورد نظر است. این تکنیک در درجه اول یک تکنیک گروهی شناسایی مسئله است اما توسط افراد قابل استفاده است.
تکنیک باز گشت به مشتری:
می توانیم با روی برگرداندن از مسائل مربوط به تولید و روی آوردن به مسائل مربوط به بازار یابی، رابطه بین فعالیت های خود و مشتریان را به لحاظ محصول، قیمت، تبلیغ، توزیع و بازار مورد نظر، بررسی می کنیم.
تکنیک گروه اسمی:
فن گروه اسمی جنبه های رای دادن بدون بحث های محدود ترکیب می کند که توافق به دست می آید و شما بتوانید به یک تصمیم گروهی برسید.
چه موقع از فن تکنیک گروه اسمی استفاده می شود ؟
۱- با موضوعی بحث انگیز، حساس، دارای موافق و مخالف یا بسیاری برجسته مواجه هستید و تصور می کنید عقیده های ضد و نقیض و ده ها دلیل جزئی و تفصیلی ممکن است بحث را فلج سازد.
۲- می خواهید مشارکت مساوی همه ی اعضا را تضمین کنید.
۳- علت اساسی و ریشه ای یک مسئله را شناخته، ولی شناخت نحوه ی اقدام و انتخاب یک گزینه از میان گزینه های بسیار مشکل است.
تکنیک سینکتیکس:
واژه سینکتیکس از ریشه یونانی الاصل synetikos به معنی فشار دادن دو چیز به یکدگیر و یا متصل کردن چند چیز مختلف گرفته شده است این واژه به این دلیل انتخاب شده است که خلاقیت نیز نوعی هماهنگ کردن چیزهای مختلف در یک قالب یا ساختار جدید است و هر اندیشه خلاقی از تفکر سینکتیکس بی بهره نمی باشد این تکنیک روشی است برای بر انگیختن تفکر خلاق در میان گروهی از افراد که گرد هم می آیند.
به طور کلی فرآیند به کار گیری این روش عبارت است از:
۱- شناسایی و تعریف مشکل و تجزیه و تحلیل آن به منظور رسیدن به ماهیت و جوهره ی آن (شناخت جوهره)
۲- ارتباط دادن جوهره ی به دست آمده با موضوع غیر مرتبط (ساختن وضعیت مشابه)
۳- کشف راه حل هایی برای موضوع مشابه (راه حل های مشابه)
۴- تلاش برای تبدیل راه حل های به دست آمده به راه حل های نهایی برای مشکل اصلی
منبع : http://stu.sharif.edu
روش هايي براي پيشرفت در کار و گرفتن ترفيع
در اين قسمت نکاتي وجود دارد که مي تواند پيشرفت و ترقي را برايتان به ارمغان بياورد.
در شغل فعلي تان مهارت کامل به دست آوريد.
حتي اگر هيچ گونه علاقه اي به انجام دادن شغل فعلي تان نداريد، سعي کنيد آن را به بهترين نحو انجام دهيد. راه هايي پيدا کنيد تا از آن طريق بتوانيد خلاقيت خود را افزايش دهيد. از روش هايي استفاده کنيد تا هزينه ها را تا حد ممکن کاهش دهيد. انتقادهاي سازنده را بپذيريد. همواره آماده رويارويي با موقعيت هاي پيش بيني نشده باشيد تا شکست نخوريد، ديگران را سرزنش نکنيد و وجهه شغلي تان را به خطر نيندازيد.
به طور داوطلبانه اضافه کاري کنيد.
استراتژي هاي شغلي خود را معين کنيد. گاهي انجام چند کار کوچک در کنار وظايف اصلي بهتر از به عهده گرفتن پروژه هاي بزرگ است. در حالي که ديگران براي به دست آوردن مسووليت هاي چشمگير با هم رقابت مي کنند شما مي توانيد به راحتي از طريق انجام کارهاي کوچک اما مفيد ارزش و اعتبار خود را افزايش دهيد.
در چشم کارفرما خوب جلوه کنيد.
اگر به طور باطني هيچ علاقه اي به کارفرماي فعلي خود نداريد، باز بايد سعي کنيد که در نظر او فرد کارآمدي جلوه کنيد. زماني که او ترفيع رتبه مي گيرد بايد کسي باشد تا جاي او را پر کند، و چه کسي بهتر از شما؟ هنگامي که خود را باهوش، کاردان و علاقه مند به کار نشان دهيد آن گاه استحقاق ارتقاي شغلي را نيز داريد. البته بايد مراقب باشيد که بيش از اندازه چاپلوسي نکنيد و بيش از حد به رييس تان نچسبيد. شما که دوست نداريد اگر احيانا او را از روي ناشايستگي اخراج کردند، شما نيز از طرف شرکت مقصر شناخته شويد.
با اداره روابط عمومي در ارتباط باشيد
برقراري ارتباط با پرسنل اين بخش به شما کمک مي کند تا خيلي سريع از پروژه هاي آينده باخبر شويد. همچنين افراد اين بخش مي توانند تاريخ و زمان برگزاري کلاس هاي آموزشي جديد را نيز در اختيارتان قرار دهند. اجازه دهيد تا همه متوجه شوند که شما اهداف دراز مدتي را در مورد شرکت دنبال مي کنيد. بنابراين اگر شرکت براي گسترش و پيشرفت برنامه ريزي کند، آن گاه نام شما را در ليست خود ثبت خواهد کرد.
ارتباط مناسبي با همکاران داشته باشيد.
قرار نيست که همه را دوست بداريد اما در عين حال لازم نيست کسي از اين موضوع اطلاع پيدا کند. سعي کنيد هميشه مودب، محتاط و با ملاحظه باشيد. در کارهاي گروهي به طور برجسته ظاهر شويد. با قدرداني از زحمات خدمه به راحتي مي توانيد در بين آن ها محبوبيت و مقبوليت پيدا کنيد و بايد مراقب شهرت خود نيز باشيد. مسايل خصوصي زندگي را براي خودتان نگاه داريد و کاري در اداره، دفتر و يا سفر شغلي انجام ندهيد که بعدها موجبات پشيماني شما را فراهم سازد.
بگذاريد مهارت هاي مديريتي تان بدرخشند
بالا رفتن از هر يک از پله هاي نردبان شغلي نيازمند اين است که شما توانايي ذاتي مديريت داشته باشيد. براي سايرين قوت قلب باشيد، موفقيت هاي مختلف را شناسايي کنيد و هر چند وقت يک بار کارها را سازماندهي کنيد و هر چند وقت يک بار کارها را سازماندهي کنيد. دعوت کردن دوستان به صرف نوشيدني پس از اتمام ساعت کاري گزينه مناسبي براي افزايش روحيه کار گروهي به شمار مي رود.
براي خود جانشين تعيين کنيد
حدس بزنيد که اگر شما تنها کسي باشيد که مي تواند شغل فعلي تان را انجام دهد، چه مي شود؟ مجبور مي شويد تا ابد خودتان آن را انجام دهيد. سعي کنيد اطلاعات و مهارت هاي تان را در اختيار ديگران بگذاريد. زماني که به مسافرت مي رويد از ديگران درخواست کنيد که وظايف شما را به عهده گرفته و طريقه انجام آن را نيز به آن ها آموزش دهيد.
مربي بگيريد
کسي که به او اعتقاد داريد. به عنوان مثال يک مقام ارشد و يا مدير موفق را انتخاب کنيد و از او درس بگيريد. با او در مورد اهداف شغلي تان مشورت کنيد و تاکتيک هاي نهايي را با او معين کنيد. شايد گاهي لازم باشد که براي دست يافتن به موقعيت هاي بالاتر از جاهاي پست تر شروع به کار و تلاش کنيد.
در دوره هاي آموزشي اضافي، شرکت کنيد
با توجه به هر آن چه که مدرک تحصيلي به شما عرضه مي کند، باز هم مي توانيد چيزهاي جديد بياموزيد. در مورد چگونگي برگزاري دوره هاي شبانه، سمينارها، کارگاه هاي عملي از مربي و کارفرماي خود سوال کنيد و ببينيد که مي توانند چه فايده اي در ارتقاي سطح دانش فعلي شما داشته باشند. کتاب ها و مقالات مربوط به کار و تجارت را مطالعه کنيد. براي گرفتن اخبار اينترنتي ثبت نام کنيد و سعي کنيد اطلاعات به روزي، هم در زمينه شغلي و هم در زمينه صنعتي داشته باشيد.
هميشه ظاهري آراسته داشته باشيد
خيلي تعجب مي کنيد اگر يک روز ببينيد که رييس هيات مديره لباس مناسب بر تن نکرده. اگر مقررات اداره، شما را ملزم به پوشيدن لباس فرم مي کند، سعي کنيد همواره مرتب و تميز باشيد. يک کت مناسب در اختيار داشته باشيد تا اگر يک روز به دفتر مديريت فراخوانده شديد بتوانيد از آن استفاده کنيد. موهاي تان را مرتب کنيد و کفش ها را نيز واکس بزنيد.
اثري از خود بر جاي بگذاريد
هيچ گاه نمي دانيد که شانس از کجا وارد مي شود. زماني که مديران ارشد کارخانه هاي ديگر را ملاقات مي کنيد هميشه از خود جاي سوال براي آن ها باقي بگذاريد. زماني که تجارت الکترونيکي مي کنيد و يا رو در رو با مشتري ها ارتباط داريد کاري کنيد که در ذهن آن ها باقي بمانيد. لاف نزنيد، بيش از اندازه به خود نباليد و زيادي مصر نباشيد. جاه طلبي و بلندپروازي تا جايي مقبول است که تبديل به خودپسندي نشود.
با زمان بندي پيش برويد
بهتر است که هيچ گاه خودتان درخواست ترفيع رتبه نکنيد. زماني که مديرتان تحت فشار است و کم کم در حال نزديک شدن به مهلت هاي نهايي هستيد از او چنين تقاضايي نکنيد. زمان مناسب را با دقت کامل انتخاب کنيد و طوري رفتار کنيد تا آن ها متوجه شوند که شما قابليت انجام کارهاي بيشتر را داريد. کاري نکنيد که تصور شود شما براي ترفيع رتبه و گرفتن عنوان جديد عجله داريد.
پيشرفت اتفاقي نيست
نبايد تنها با اتکا به شايستگي ها، استعدادهاي بالقوه، و حس برتري انتظار پيشرفت داشته باشيد. گاهي اتفاق مي افتد که سمت هاي بالاتر به افراد نالايق واگذار مي شود. در اين حال رفتار کودکانه از خود بروز ندهيد، چرا که آن وقت معلوم خواهد شد که شما فرد مناسبي براي آن سمت به خصوص نبوده ايد. با پيروي از نکات ذکر شده به تلاش و کوشش ادامه دهيد. شايد يک سمت بهتر براي شما به وجود آمد و يا جانشين تازه کار، نالايق از آب درآمد و شما با افتخار جايگزين او شديد.
بر روي اهداف شغلي دراز مدت خود تمرکز کنيد. صداقت و اطمينان خود را حفظ کنيد و از تلاش کردن دست نکشيد، آن گاه مي بينيد که چيزي جز پيشرفت به دست نمي آوريد.
منبع: پايگاه اينترنتي خانواده ما
افشای رازهای برنامههای رایگان مکالمه با موبایل که شما را شگفتزده میکند!
تحلیلی درباره فیلتر یا رفع فیلتر فیسبوک
صراط:حالا که کمی آبها از آسیاب افتاده و دیگر فیلترماندن یا نماندن فیسبوک، در مرکز توجهات قرار ندارد و تا اعلام سیاستهای تازه درباره این شبکه اجتماعی مجازی، مباحث در شکلی آرامتر و غیرهیجانزدهتر تعقیب میشود، فرصت مناسبی است که اندرباب فیسبوک، بیشتر تامل کرد و مساله فیلترشدگی آنرا از زوایایی دیگر هم به بررسی نشست. شاهبیت این توصیف، آن بخش تعجببرانگیز (و البته نادیدهترینِ قسمت) ماجراست که این شبکه «اجتماعیِ» مدعی تولید حوزه عمومی «مجازی»، هنگامی در ایران مورد توجه قرار میگیرد که حضور و ورود مسوولان دولتی در آن پُر سر و صدا میشود، شبکه اجتماعی با حاکمیتیترین بخش ساختار سیاسی کشور (یعنی دولت) پیوند میخورد و از همینجا، مبدل به اصلیترین مساله غیرِ سیاسی مورد توجه دولتمردان میگردد. و در این نقطه اصلیترین گلوگاه این صحنهآرایی حیرتبرانگیز، خود را نشان میدهد و این سوال که دقیقا اینهمه بحث بر سرِ چیست: آیا خودِ فیسبوک مساله است یا از حیث مسالهسازیاش، نیازمند راهحلیابی و سیاستگذاری است.
اول. از بخش عمدهای از حواشیِ حاکمیتی (و بهویژه در دوره اخیر، دولتیِ) مرتبط با مقوله فیسبوک، میتوان به این برداشت رسید که فیسبوک از آن جهت مسالهشده که قابلیتهای مسالهسازی دارد و مثلا میتواند به خرابکاری و براندازی و اغتشاش دامنزده یا بیانجامد؛ به بیان دیگر در زبان هیچکدام از مدافعان فیسبوکگشاییِ مجدد1، نه تنها خبری از تایید جنبههای منفی و کژکاردهای چنین رسانه-شبکهای نیست و بلکه فراتر از آن، عزم و تاکید بر مهار و نظارت بر این جنبههاست. اصلیترین پیشفرض چنین طرز تلقیای، ابزارپنداری فضای مجازی و دیگر فرآوردهای تجدد است؛ از زاویهدیدی که چنین باوری دارد، میشود و میتوان میان جنبههای خوب و بد رسانه تفکیک قائل شد و آنها را از یکدیگر جدا کرد. شائبه و شایعهای که دیگر امروزه رنگ باخته و بر همگان روشن شده که رسانه، ابزار نیست؛ که اگر ابزار بود، از ما جا و فضا نمیخواست و حق حیاتمان را محدود نمیکرد. رسانه، چون میخواهد «باشد»، میبایست که نظامهای فرهنگی و روانی حاکم بر فرد و جامعه را دگرگون کند و کوچکترین نمونه از این الزماتِ آن، وابستگیای است که خانه و خانواده به نقشآفرینی محوری رسانه، پیدا کرده و میکند. رسانهْ جبار نیست، اما حاوی ذاتی اقتدارطلب است که جابرانه خود را تحمیل میکند و به نیازها و امیال، سمت و سو میدهد و از این حیث، فیسبوک یا هر رسانه دیگری، صرفا یک ابزار برای جلب مشارکت اجتماعی فهمیده نمیشود. به دیگر سخن، آنها (همه مجازیها و غیرمجازیها) ادامه و تداوم تجددند و برای بسط همه یکسانیها، یکدستیها و استانداردهای تمدنِ مدرن، ساخته شده و فعالیت میکنند؛ البته الزاما در اینجا برنامهریزی خاصی برای تحدی حدود انسانی صورت نگرفته و سیرورت چنین شبکههای مجازیای، اقتضا میکند که آنها نقاب از چهره زندگیها برکشند و چنین کنند2.
دوم. در اینکه فیسبوک مسالهساز است، تردید و اختلافی نیست، اما اکنون چه به لحاظ نظری و چه عملی، امکان جداسازی مرزهای خیر و شر در آن نیست3، چرا که متولیان و سردمداران و سرمایهدارانِ آن، اجازه چنین حیطهبندیهای را برخلاف متر و معیارهای خودشان به دیگران نمیدهند؛ چون آنها هستند که تشخیص میدهند که درست و نادرست کدام است و اگر در همین روزها محدودیت انتشار فیلمهای خشن را، روی این شبکه برداشتهاند4 (به هر دلیل و علتی)، حاضر نیستند محدودهای را خارج از قواعد خود بپذیرند. ممکن است این خودبنیادی و استقلالطلبی، در ظاهر پسندیده و مجاز و مطلوب باشد، اما هنگامیکه به سابقه و عقبه هدایتگرِ شبکه نظر میشود، میتوان در همه جهات آن تردید کرد. این تردید صرفا ناشی از گزارشهای مختلف و متعدد رسانهها درباره وابستگی و همکاری گسترده فیسبوک با سازمانهای امنیتی ایالاتمتحده نیست و یا حتی حضور مدیرِ جوان آن، در جمع سران جی-۸ 5، بلکه درک و شناسایی لایهای از قدرت است که فیسبوک را به راه میاندازد و حمایت میکند. اگر بتوان قدرت به دو بُعد تخصصی (راهبردی) و عملیاتی (اجرایی) تقسیم کرد، فیسبوک تجلی قدرت تخصصی است که در سطح راهبردها و سیاستها و برنامههای مالی، پُرحجمکردن سرمایه سرمایهگذاراناش را تعقیب میکند (و مخاطب را بهمانند مصرفکنندهای میپندارد که بیشتر میخواند و میبیند و میخرد و او را بهعنوان آلتدست و منبعخبری به کار گیرد) و اینهم فقط به جنبه مادی قضیه و حسابهای بانکی و ساختمانهای متعدد و... محدود نمیشود، بلکه جنبه معنوی آن با اهمیتتر است که با اعمال قدرت تخصصی، قدرت عملیاتی را به کار میگیرد تا همگان در همهجا، تحقق و تامین و تضمین «سرمایه» را عینیت منفعت خود بدانند و برای تداوم آن تلاش کنند.
سوم. دقیقا از همین بُعدِ بحث، میتوان به بخش اول موضوع رسید که مساله امروز ما، فیلتربودن و نبودن فیسبوک نیست؛ مساله تفکری است که فیسبوک را در ذات و کُنهاش مساله نمیداند و چون نگرانیهایی در باب پایگاه رای و مقبولیت اجتماعی دارد، بهدنبال بهرهبردن از منافع آنی چنین گشودگیهایی است. مشکل، دلدادگی در برابر ایدههای راهبردیای است که در پسِ این شبکهها قرار دارد و با تکنیکخواندن آنها، نمیشود از دامنه نفوذ مخربشان کاست و بدین بهانه، با ایشان کاری نداشت و حضورشان را پذیرفت. فیسبوک کنارِ گوش ما هست و همانقدر که این رسانه مبارک است، ماهوارهها و موبایلها و ... هم مبارکاند؛ روشن است که در تمامی این موارد، فقط جنبه فنآورانه آنها، ممدوح بوده و نه بیش از آن. کارکردهای ناصواب را تاحدی میشود تشخیص داد و با وجود اختلافات بر سر مصادیق، آنها را مرور کرد، اما اینکه خودِ این پدیده چه انگارههایی را در جنبههای معرفتشناختی و هستیشناسانه مخاطبانش، دستخوش دگرگونی و دگردیسی میسازد، فهم عمق فاجعه را با دشواری مواجه میسازد؛ مثلا امروزه پارهاي از وقت سياستگذارانِ ارشد ايراني به فيسبوک اختصاص یافته و در چنين وضعي طبيعي است که بخش مهم و موثري از ذهن آنها، به اين پديده و پیامهای رد و بدلشده در آن معطوف شود. در نتيجه با فرض درنظر نگرفتن اقدامات توطئهآميز، ميشود اين فرآيند معنابخشي به مسائل عمومي (که کاملادروني و غيرآشکار روي ميدهد) را يک رويه پرمخاطره و معيوب ارزيابي کرد و در برابر آن، جانب احتياط را گرفت. موضوعي که در فيسبوک ساخته و پرداخته ميشود و بعد به سطح مواجهه و بازخورد متني (مجازی) کاربران حکومتياش ميرسد6، در لايههاي بعدي، مابهازاهاي عملي و اجرايي نیز پيدا خواهد کرد و از آنجا که تعداد زيادي از اين موضوعات و خواستهها، بخشي و قابل مناقشهاند، پاسخگيري احتمالي آنها، کل نظام سیاستگذاری را در معرض آسیب قرار میدهد. این نقطهای است که فیسبوک، چهره مسالهساز خود را کنار میزند و دقیقا در ساحت یک مسالهْ نمود مییابد.
فیسبوک دیر یا زود، رفع فیلتر خواهد شد و پس از آن هم چیزهای دیگر؛ جا انداختن مرز «فن»نپنداری اینگونه فنآوریها معمولا نتایج عملی در پی ندارد، چون چاره و گزینه بدیلی در میان نیست و مشخصا در این عرصه، مدلهایِ وطنی، دستِ کمی از نمونههای مسالهدار فرنگی ندارند. اما مرزبندی و موضعگیری، حداقل کارویژهای است که باید از متولیان نظم و آرامش و آسایشِ عمومی انتظار داشت و این توقع را پی گرفت که سادهبینی و سادهسازی مسائلی چنین بغرنج را نباید بدینگونه رواج داد.
----
1. این برای اولینبار نیست که فیسبوک رفع فیلتر میشود و یکبار در نیمه دوم سال ۸۷ و بار دیگر در روزهای منتهی به انتخابات ۸۸، این اتفاق افتاده است.
2. چرا در حقیقت ماشین برای خدمت به انسان آمده و برخلاف هدف اولیه امروزهِ انسان، خدمتکار ماشینها شده است.
3. یعنی امکانات مرتبط با مقوله فیلترینگ که برخی مقامات مرتبط با این مبحث، بعضا به آن اشاره کردهاند.
4. اواخر مهرماه ۹۲، هفتهنامه آمریکایی تایم اعلام کرد که فیسبوک تا پیش از این انتشار تصاویر ویدیویی خشن را ممنوع اعلام کرده بود، اکنون با تغییر دادن قوانین خود اعلام داشته که کاربران میتوانند تصاویر ویدیویی خشن از قبیل فیلم بریدن سر را در صفحه فیسبوک خود منتشر کنند (hamshahrionline.ir).
5. مربوط به خرداد ۹۰ و در مونتبلانک فرانسه.
6. همانند کامنتگذاری گسترده برای اظهار موضع وزیر امورخارجه درباره حواشی عید غدیر ۹۲ و واکنشهای پس از آن.
درک درست تبلیغات
تبلیغات
فن فروشندگی است؛ کلودهاپکینز در این خصوص مواردی که یک آگهی را موفق می کند، می
نویسد:
«درک درست تبلیغات یا حتی آموزش اصول و مبانی آن، باید با دیدی صحیح آغاز شود،
تبلیغات فن فروشندگی است. اصول آن اصول فن فروشندگی است. موفقیت ها و شکست ها، در
این دو حیطه، بر اثر دلایلی مشابه پدید می آیند. پس هر پرسش تبلیغاتی باید طبق
استانداردهای فروشندگی پاسخ داده شود. بر این نکته تاکید می کنم. تنها هدف
تبلیغات، افزایش فروش است. سودآوری یا عدم سودآوری آن به میزان فروش بستگی دارد.
تبلیغات برای ایجاد یک تاثیر کلی نیست؛ برای ثبت نام شما در
اذهان مردم نیست. برای کمک به فروشندگان دیگر شما نیست. با آن مثل یک فروشنده
رفتار کنید. آن را مجبور به توجیه خود کنید. آن را با دیگر فروشندگان مقایسه کنید.
هزینه و نتیجه را حساب کنید. بهانه ای را از یک فروشنده خوب نمی پذیرید، از آن هم
نپذیرید. آنگاه چندان به خطا نخواهید رفت.»
وظیفه مهم تهیه کننده آگهی انتقال نکات فروش به مزایایی است که برای خریدار دارد و
آگهی دهنده همیشه باید در موقع تهیه آگهی، خودش را به جای خریدار بگذارد و متوجه
باشد که آگهی را از درون چشم خریدار که جنس را می خرد تهیه نماید نه از نظر تولید
کننده جنس که می خواهد جنس خود را به فروش برساند. پس اولین اصل در تهیه آگهی
تبلیغاتی جلب اعتماد مشتری با آموزش صادقانه است.
مهمترین
اصل در تبلیغات، تاکید بر منافع مصرف کننده است. وقتی یک آگهی یا نامه تبلیغاتی می
نویسد، هشدار جی آبراهام را به یاد داشته باشید:
«این واقعیت را در نظر داشته باشید که مردم به بزرگی شما هیچ اهمیتی نمی دهند.
تنها چیزی که برای آنها مهم است نوع سود، مزیت، خدمت، یا بهبود شخصی ویژه ای است
که ارایه می دهید. شما چگونه زندگی آنها را بهبود خواهید بخشید؟ شما چگونه زندگی
راحت تری برای آنان ارایه خواهید دید؟ آیا آنها را خوش قیافه تر خواهید ساخت؟ آیا
آنها را ثروتمندتر خواهید کرد؟ آیا می خواهند بدانند شما از چه طریقی کیفیت، ارزش،
لذت، سودآوری را در زندگی آنها بهبود خواهید بخشید. بازاریاب های معدودی واقعاَ به
این نکته پی برده اند! مردم اهمیت نمی دهند شما چه می خواهید! تمام کارهایی که در
تبلیغات، در بازاریابی، در فروش انجام می دهید باید تنها اطلاع رسانی این نکته
باشد که شما به چه طریقی به مشتریان فعلی و آتی خود سود خواهید رساند.
● چگونه یک آگهی تبلیغاتی بسازیم؟
اولین قدم برای تهیه آگهی جمع آوری اطلاعات لازم برای نوشتن متن آگهی است.
اطلاعاتی که تهیه کننده آگهی باید در مورد کالا کسب نماید با پاسخ دادن به هفت پرسش
زیر می توان کسب نمود:
۱) چه
لوازم و مواد و عواملی در جنس به کار رفته است؟
۲) به چه
خوبی ساخته شده است؟
۳) چه
استفاده ای دارد؟
۴) چگونه
با کالای رقبا مقایسه می شود؟
۵) وسیله
شناسایی کالا در فروشگاه چیست؟
۶) قیمت
کالا چقدر است؟
۷) حقایق
مهم درباره خریداران احتمالی؟.
دومین قدم کسب اطلاعاتی درباره مصرف کنندگان کالای مورد نظر است. تهیه کننده آگهی
می تواند با پاسخ به چهار پرسش زیر ، اطلاعاتی در مورد مصرف کننده کسب نماید:
۱) جنس آیا
به وسیله مردان- زنان یا هر دو مصرف می شود؟
۲) چه
سنینی بیشتر مصرف می کنند؟
۳)درآمد مصرف کننده جنس در
چه حدود است؟
۴) چه
کسانی در تصمیم خرید نفوذ دارند؟
گام سوم در تهیه آگهی این است که تهیه کننده آگهی به محل سکونت افراد مورد نظر خود
توجه کند؛ زیرا محلی که افراد در آن سکونت دارند در
طرز زندگی آنها و مصرف جنس مورد آگهی موثر می باشد.
گام چهار در تهیه آگهی تبلیغاتی، تحلیل اطلاعات جمع آوری شده در مراحل قبلی است؛
پس از آنکه تهیه کننده آگهی تمام حقایقی را که به آن احتیاج دارد جمع آوری نمود و
در دسترس او قرار گرفت، آن وقت وظیفه او این است که ببیند از بین اطلاعات جمع آوری
شده از چه نکات مهم و موثری برای استفاده در آگهی و فروش جنس می تواند استفاده
نماید.
پس از اینکه تصمیم گرفته شد از چه موضوعی در تبلیغ باید استفاده گردد نوبت به آن
می رسد که مشخص کنیم پیام و منبع پیام باید دارای چه ویژگیهایی باشد. منبع پیام به
طور خلاصه باید ویژگیهای زیر را دارا باشند:
۱) اعتبار
منبع
۲) جذابیت
فیزکی و ظاهری
۳) مورد
علاقه مخاطب بودن
۴) معنادار
بودن منبع.
گام بعدی در تهیه آگهی تبلیغاتی استفاده از جاذبه های تبلیغاتی در پیام تبلیغی
است؛ هر پیام تبلیغاتی برای اینکه بتواند مخاطب را به سوی محتوای پیام خود جلب
کند، از یک نوع جاذبه استفاده می کند. متداولترین جاذبه هایی که در پیامهای
تبلیغاتی مورد استفاده قرار می گیرد عبارتند از:
▪ جاذبه منطقی:
در جاذبه منطقی به طور مشخص و صریح مزایای کالا، خود کالا، ویژگیهای آن و … عنوان
می گردد و از پرداختن به مسایل و موضوعهای حاشیه ای خودداری می گرشود. پیامهایی که
کیفیت، صرفه جویی، فایده و کاربرد کالا را نشان می دهد از جمله پیام هایی است که
در آنها از جاذبه های منطقی استفاده شده است.
▪ جاذبه خنده و طنز:
تبلیغاتی که با محتوای خنده ارایه می شود، در زمره تبلیغاتی است که بهتر از همه
شهرت یافته و در بین تبلیغاتی که به نمایش در می آید بیشتر از بقیه به یاد می ماند
و در مورد آن صحبت می شود. در بهره گیری از جاذبه خنده و طنز در تهیه آگهی باید
باید و نبایدهای را در نظر گرفت؛ از دیدگاه چوین کارشناس تبلیغ بایدها و نبایدهای
تبلیغ با جاذبه طنز به شرح زیر است :
الف) بایدها:
۱) مطالب
طنز یا خنده آور باید مرتبط با کالا باشد.
۲) در
اوایل تبلیغ مخاطب را با طنز آشنا کنید و بعد اگر می توانید از آن خارج کنید.
۳) از طنز
یا مطالب خنده آور برای بیان نقاط قوت کالا استفاده کنید.
۴) تبلیغ
باید ملیح باشد نه مسخره.
۵) مطالب
طنز یا خنده آور باید ساده و همه فهم باشد.
۶) پیام
خنده و پیام تبلیغ باید یکپارچه باشد.
ب) نباید ها:
۱) در
تبلیغ، جک یا لطیفه تعریف نکنید چون خیلی سریع بی مزه می شود.
۲) هیچ گاه
کالا را به تمسخر و خنده نگیرید.
۳) از
پایان بندیهایی که موجب تعجب مخاطب می شود، پرهیز کنید چون این اتفاق فقط یک بار
شیرین است و دفعات بعد برای مخاطب برای ماجرا معلوم می شود.
۴) مطلب
طنز یا خنده آور نباید چندان سخت باشد که مخاطب نتواند به راحتی آن را درک کند.
۵) مطلب
طنز یا خنده آور نباید کالا را تحت الشعاع قرار دهد.
۶) هر کجا
که نمی دانید باید از چه جاذبه و یا تیزری استفاده کنید، سریع سراغ تبلیغ طنزآلود
و خنده آور نروید.
▪ جاذبه ترس:
بازاریابان برخی از مواقع، در پیامهای تبلیغاتی از جاذبه ترس استفاده می کنند تا
از این طریق در مخاطب نگرانی به وجود آورند و آنها را تحریک به انجام یا عدم انجام
کاری کنند. امروزه مطالعات نشان داده است که پیامهای ترس آور می تواند اثربخش باشد
مشروط بر این که کارشناس تبلیغ بداند ترس چگونه عمل می کند. کارشناس تبلیغ قبل از
استفاده از تبلیغ با جاذبه ترس باید از نحوه عمل این نوع تبلیغ، میزان استفاده از
آن و واکنشهای متفاوت مخاطبان نسبت به آن اطلاع حاصل کند. همچنین در تبلیغ با
محتوای ترس هنگامی که در پیام، توصیه های خاص و یا اقدامهای ویژه ای برای فرد
ارایه می شود به بهترین نحو تاثیر می گذارد.
برای اینکه تبلیغ با محتوای ترس، اثربخش گردد، پیام تبلیغ باید یک یا چند مورد از
انواع اطلاعات زیر را در برگیرد. این اطلاعات به قرار زیر است:
۱) دستورالعمل
و توصیه های خاص در خصوص این که چگونه باید با موضوع ترس آور روبه رو شده و یا آن
را کاهش داد.
۲) عنوان
شود که چگونه رعایت اصول مزبور مشکل را حل خواهد کرد.
۳) از
ارایه پیامهای به شدت ترس آور خودداری شود؛ زیر ترس بالا در مخاطب نتیجه منفی
مغایر با آنچه مورد نظرارایه کننده پیام است می گذارد.
۴) به
مخاطبانی که از سطح آگاهی اندکی برخوردارند و یا عزت نفس کمی دارند، پیامهای بسیار
رعب آور نباید ارایه شود.
۵) مشکل
باید به سرعت در تبلیغ حل شود تا نگرانی مخاطب سریع کاهش یابد.
▪ جاذبه اخلاقی:
این نوع جاذبه بر تشخیص مخاطبان درباره درست یا غلط بودن چیزی تکیه می کند. از
جاذبه اخلاقی وقتی استفاده می شود که هدف، وادار کردن مردم به حمایت و طرفداری از
پاره ای از مسایل اجتماعی است.
● تکنیهای اجرایی تبلیغ
گام بعدی در تهیه آگهی تبلیغاتی انتخاب تکنیهای اجرایی تبلیغ است؛ در این مرحله
تهیه کننده آگهی تبلیغاتی باید توجه خود را معطوف به چگونگی اجرای تبلیغ کند؛
بعبارت دیگر وی باید بررسی کند که چگونه جاذبه ای را که برای تبلیغ در نظر گرفته
شده است به تصویر بکشد و از چه تکنیکی برای به تصویر کشیدن آن استفاده کند. پیام
تبلیغاتی یا جاذبه تبلیغاتی به اشکال متعددی می تواند ارایه شود که برخی از
مهمترین این تکنیکها در زیر آورده شده است:
▪ موزیکال:
در این سبک یک یا چند نفر یا چند شخصیت کارتونی نشان داده می شود که مشغول خواندن
آوازی درباره یک کالا هستند. دلیل اصلی استفاده از این شیوه این است که به خاطر
سپردن و یادآوری اشعار و ترانه ها ساده است و به راحتی در ذهن حک می شود.
▪ ارایه تاییدیه:
در این روش از یک منبع دوستی داشتنی و قابل اعتماد برای تایید کالا استفاده می
شود. دراین خصوص هم از افراد شهیر و هم افراد غیرمشهور می توان استفاده کرد. البته
بینندگان بیشتر تحت تاثیر افراد مشهور قرار می گیرند.
▪ داستان گویی:
در این تکنیک، بخش گفتاری بر روی تبلیغ خوانده می شود و گوینده مشهود نیست.
▪ مستندات علمی:
در این شیوه مدارک مستند یا تحقیقاتی ارایه می شود که نشان می دهد مارکهای کالای
موضوع آگهی نسبت به یک مارک یا چند مارک تجاری دیگر بهتر است، یا بیشتر مورد پسنده
واقع شده است.
▪ تبلیغ دوتکه:
در این شیوه دو تبلیغ به هم مرتبط از یک شرکت (معمولاَ هر کدام ۱۵ ثانیه) که یک خط متصل عقیده ای
را دنبال می کند طراحی می شود و هنگام پخش از تلویزیون در بین این دو تبلیغ یک
تبلیغ کاملاَ جداگانه از محصول دیگر مربوط به شرکت دیگر پخش می گردد که هیچ ربطی
به شرکت و محصول ندارد. به عبارت دیگر در این شیوه به پخش تلویزیون گوشزد می شود
که نخست ۱۵ ثانیه اول از تبلیغات ما
را پخش کند و سپس بعد از آن تبلیغ یک شرکت دیگر را قرار دهد و سپس بعد از آن
مجدداَ قسمت دوم تبلیغ شرکت ما پخش شود.
▪ شایستگی فنی:
در این شیوه تواناییهای فنی شرکت در تولید کالا ارایه می شود. استفاده از تکنیک
«شایستگی فنی» اغلب در مورد لوازم برقی به کار گرفته می شود.
▪ نمای نزدیک:
در این شیوه تلویزیون اساساَ رسانه ای برای خلق تصاویر نمای نزدیک است. نمای نزدیک
می تواند مورد استفاده شرکتها، رستورانها تولید کننده انواع غذاهای پخته و نیز
پیتزا فروشی ها برای نشان دادن غذاهایشان از نزیک جهت ایجاد اشتها در بیننده به
کار گرفته شود.
▪ رتوسکوپ:
در این تکنیک سکانس های انیمشین و واقعی به شکل جداگانه تهیه شده و سپس دورهم
ترکیب می شود. مثلاَ یک پسربچه واقعی ممکن است به نمایش درآید که در حال خوردن
صبحانه است و در عین حال یک حیوان به شکل کارتون روی شانه های او در حال بالا و
پایین پریدن است و با او صحبت می کند.
▪ مقایسه:
در این شیوه کالاهای شرکت خود با کالاهای شرکت رقبا مقایسه می گردد و با مقایسه یک
کالا با کالای دیگر سئوالهای بیننده پاسخ داده می شود.
▪ حل مشکل:
در این شیوه جنبه مشکل گشا بودن کالا نمایش داده می شود.
▪ فرد سخنگو:
در این تکنیک، فردی در جلوی دوربین به نمایش درمی آید و او به طور مستقیم محتوای
تبلیغ را برای مخاطب بازگو می کند. فرد ممکن است مستقیماَ کالا را نشان دهد و یا
بر روی تصویر در خصوص آن کالا و جنبه ها و مزایای مختلف آن صحبت کند. در این تکنیک
باید توجه کرد که فرد سخنگو و ارایه کننده تبلیغ باید فردی دوستی داشتنی باشد و از
نظر چهره به گونه ای باشد که اعتماد مخاطب را جلب کند. البته نباید این فرد کالا
را تحت الشعاع قرار دهد. زیرا هدف ارایه کالاست نه آن فرد.
▪ سبک زندگی:
دراین شیوه مناسبت یک کالا با سبک زندگی نشان داده می شود. برای مثال یک آگهی
درباره مواد لبنی همزمان با این که مردانی را در حال ورزش نشان می دهد، نقش مصرف
شیر در ایجاد یک زندگی فعال و توام با سلامتی را گوشزد می کند.
▪ برشی از زندگی روزمره:
روش برشی از زندگی روزمره یک شیوه دراماتیک قدیمی است که در آن بازیگران داستانی
را به نمایش می گذارند و استفاده کننده مارک کالای تبلیغی، قهرمان داستان است.
بیشتر تبلیغاتی که با این تکنیک ارایه می شود در ابتدا با یک مشکل شروع می شود که
در نهایت مارک کالای شرکت تبلیغی به عنوان راه حل ارایه می شود.
▪ انیمیشن (نقاشی متحرک):
یکی دیگر از شیوه های ارایه پیام، استفاده از نقاشی متحرک است که متداولترین شکل
آن، ارایه آن در قالب کارتون است که در میان بچه ها مطبوع و خوشایند به نظر آید و
در بین همه سنین شهرت یابد.
▪ سریال (مجموعه تبلیغ):
در این شیوه مجموعه تبلیغاتی به دنبال هم و در قالب یک مبارزه تبلیغاتی پخش می
گردد و در واقع هر تبلیغ داستانی را که در تبلیغ قبل بوده است را دنبال می کند.
▪ خیال پردازی:
این سبک درباره کالا یا مصرف آن ، خیال و رویا ایجاد می کند.
▪ حالت یا ذهنیت پردازی:
در این روش، از ترکیب چند روش استفاده می شود. هدف اصلی در این روش به وجو آوردن
ذهنیت و یا حالت خاصی برای کالایی است که قصد فروش آن را داریم. در واقع در این
سبک در اطراف کالا حالت یا ذهنیتی ایجاد می شود نظیر زیبایی، عشق، محبت یا امنیت و
آسایش و هیچ گونه سخنی به جز در قالب توصیه درباره کالا به میان نمی آید.
منبع: http://tablighcity.com
مواد ، گرافیک سطح ، برندینگ ، تایپوگرافی
مواد (Materials )
انتخاب مواد در طراحی بسته بندی بسیار مهم است. همانطورکه در مباحث پیشین، درباره ی قالب های بسته بندی خاص مثل بطری ها و کارتن ها دیدیم، این محصول است که اغلب گزینه های مربوط به مواد بسته بندی را مشخص می کند. توجه اصلی روی این قضیه است که محصولی که به عنوان محصول بهداشتی، بسته بندی، محافظت، انتقال، نمایش و تحویل داده شود ، تا حد ممکن ایمن باشد. انتخاب مواد در کنترل درک مصرف کنندگان از یک محصول (درک درونی و ارزشیابی درست) بسیار اهمیت دارد. این ادراکات از طریق ظاهر یک قطعه بسته بندی و لمس آن تغییر می یابد و اصلاح می شود. اغلب افراد خود به خود با ویژگی های خاصی مثل کیفیت، زیبایی، شادابی، خاص بودن و تبعیت از مُد با توجه به احساسات و ظواهر، ارتباط برقرار می کنند. نرمی ابریشم گونه ی یک قطعه ی بسته بندی و یگانگی هوشمندانه ی انواع مختلف مواد، ترکیبی برای تأثیرگذاری بر محصول اند. در برخی موارد، کیفیت بصریِ یک قطعه ی بسته بندی ممکن است از استفاده ی زیرلایه ای مثل Polypropylene حاصل شود که نوعاً جدید و امروزی تلقی می شود. در غیر این صورت، کیفیت بصری ممکن است از مجاورت دقیق مواد مختلف که برخی صاف و برخی ناهموارند حاصل شود.
تجمل بصری | Langford و Co هدیه ای مشترک را ارائه می دهند. در بسته بندی آن از رنگ تیره و سایه های خاکستری روشن و موادِ با کیفیت بالا استفاده شده است تا حس قابل لمسی از تجمل و پرستیژ را ایجاد کند. (طراح: Pentagram)
همانطورکه دو پروژه ی ترسیم شده در این صفحات نشان می دهند، اتمام یک قطعه ی بسته بندی در هر دوی این موارد از طریق استفاده از کمان های محکم شده ی دستی می تواند منحصر به فرد بودن و ارزش یک محصول را منتقل کند. روند باز کردن بسته بندی محصول، انتظارات مصرف کنندگان را بالا می برد و لذت خرید و دریافت آن را به تعویق می اندازد. میزان توجه به مواد، اغلب متناسب با قیمت محصول است. هرچه منحنی قیمت یک محصول بالاتر رود، توجه به ظاهر، حس بسته بندی و سرمایه گذاری در مواد بالاتر می رود. اما انتخاب مواد می تواند چنان تأثیری بر درک مصرف کنندگان از محصول داشته باشد که طراحان باید آن را یک پیش نیاز برای همه ی پروژه ها تلقی کنند.
طراحی برتر | ارزش بسته بندی برتر Christian Dior زمانی که در دست قرار می گیرد از طریق لمس محصول ، شکل، وزن و رنگ آن تکمیل می شود. (طراح: Beef)
بزرگی یعنی زیبایی! (سمت راست) | کارتن، ابریشمی و کرم رنگ است. کمان احاطه شده در سطحی غنی تر، دارای بافتی پُر است و واقعاً همراه با زندگی به صدا درمی آید. هنگام گروه بندی، جعبه های مربع شکل، تصویر خود را ایجاد می کنند و بسته بندی خاصی را به نمایش می گذارند . (طراح: Lewis Moberly)
کمانی در بالا (سمت چپ) | Lyn Harris پس از سال ها ساخت اسانس برای بزرگ ترین کارخانجات عطر در جهان، تصمیم گرفت برند خود (Miller Harris) را استارت بزند. بسته بندی آن، حسی کلاسیک و خارج از زمان دارد. مواد استفاده شده در آن مانند کمان، ارزش و کیفیت آن را نشان می دهد. (طراح: The Nest)
گرافیک سطح( Surface graphics )
Mel Byars در مقدمه اش در کتاب "Aspects of Essential Design" نوشته ی Alexander Gelman (2000) می نویسد:
« بهترین و بدترین ویژگی های انسانی ، که به بهترین وجه پرورش می یابند ، شاید خودخواهی و وسواس باشند. »
در این بخش امیدوارم نشان دهم چگونه وسواس طراحان با گرافیک سطح همراه با خودخواهی های فردی شان ترکیب می شود تا بهترین راه حل های ممکن را خلق کند.
با کار در زمینه ی طراحی به مدت بیش از 12 سال، فکر می کنم که بهترین طراحان در زمان کار بر روی یک پروژه، واقعاً دارای وسواس و خودخواهی هستند که از تمایل به پیروزی و شناخته شدن به دلیل تلاش هایشان ریشه می گیرد. انگیزه ی آن ها واقعاً در حرکت به سوی بهترین شدن است. همچنین به نظرم می رسد که درست مثل مشتریان که با استفاده از شاخص های مختلف (کارامدی تجاری و عملکرد فردی) بهترین ها را ارزیابی می کنند، طراحان نیز با استفاده از معیارهای مختلف، این ارزیابی را انجام می دهند. شاید این به ماهیتِ خلاقیت مربوط باشد. من نمی توانم فیلم مطلوبم را نام ببرم، زیرا فیلم های مختلف به دلایل مختلفی شاخص هستند.
شاید دلیل این که دو طراحی که دستورالعمل های یکسان دریافت می کنند، دو مفهوم بسیار متفاوت ارائه می دهند. دلیل هرچه که باشد، بخشی بسیار مهمی در روند طراحی است.
جنبه ی واقعاً جالب این دوگانگی (وسواس و خودخواهی) این است که همه ی طراحان، کارشان را با عناصر پایه ای مشابهی آغاز می کنند (کیفیت چاپ، رنگ و نظایر آن). این کتاب مثل هر کتاب دیگر، تنها می تواند تا آنجایی پیش برود که آنچه رخ می دهد را توضیح دهد. من می توانم عناصر را به تصویر بکشم و نشان دهم طراحان چگونه از آن ها استفاده کرده اند، اما نمی توانم کیمیایی درست کنم که تصورات خام طراح باشد.
خود را بساز | هر یک از بسته های MASSIVE ATTACK به تنهایی منحصر به فرد است برای اینکه در تولید آنها از یک جوهر حساس به حرارت استفاده شده که با لمس دست تغییر رنگ می دهد . ما با لمس این بسته خودتان عنصر گرافیکی را می سازید. طراحی توسط : Tom Hingeton & Robert Del Naja.
برندینگ (Branding)
در سالهایی که همه برندها قدرتمند هستند ، تعجب آور نیست اگر یکی از اجزا گرافیک سطح بسته بندی را برندینگ تشکیل دهد برندینگ در سطوح اولیه ، نشانگر مالکیت می باشد. زمانی که اسم شرکت و نام تجاری یکی باشند، نشان دادن برند ساده است. کار طراح، نشان دادن نام برند به صورتی است که مصرف کنندگان بتوانند آن را در حین انتخاب، تشخیص دهند.
زمانی که برندهای مختلف، بخشی از رزومه شرکت را تشکیل دهند (مثل پاک کننده ی Ariel که بخش بزرگی از رزومه شرکت Gamble & Procter است)، آنگاه نشانه ی برند، هم دربرگیرنده ی برند خاص و هم دربرگیرنده ی شرکتی است که دارای حق امتیاز آن برند می باشد. در ساده ترین صورت ممکن، این امر بدان معناست که دو عامل نشانگر را باید در طرح وارد کنیم، یکی برند اصلی و دیگری آنچه مربوط به خود شرکت اصلی می باشد. نشان برند، اغلب بر اساس سلسله مراتب است به طوری که برند اصلی را در قسمت جلو و برندِ داری حق امتیاز را در پشت جنس نشان می دهند. این نمایش می تواند تحت تأثیر موضوعات دیگری مانند حساسیت بازار محلی به برندهای خارجی هم قرار گیرد.
ملزومات نشان دادن برند هرچه باشد، کار طراح، نشان دادن لوگوی برند و یا علامت آن به صورتی است که بیشتر نگاه ها را به خود جلب می کند. این کار را اغلب می توان خیلی راحت با چاپ نام برند به عنوان بخشی از مجموعه رنگی انجام داد. ارزش یک برند و یکی بودنش را نیز می توان با استفاده از ابزارهایی چون: گود یا برجسته کردن ، براق کردن و یا ستفاده از قرار دادن برند در ارتباطی جالب با بسته بندیِ فیزیکی ، صورت داد. این اثرات و ابزار می توانند کاملاً با مصرف کننده ارتباط برقرار نمایند. ادراک مصرف کنندگان، اساس کار را تشکیل می دهد تا آن ها بتوانند آنچه را از برند می خواهند دریابند.
ریسمان مشترک | یکی از موردهای برندینگ اجرا شده برای لباسهای Levi’s Re-threads ساخته شده از الیاف پنبه ، استفاده از المان بازیافت بر روی آنها بود که یاد آورنحوه تولید شلوارهای جین و قابلیت بازیافت آنها بود .
نشان برند، اغلب منتهی به ایجاد تنش بین اندازه و زیبایی می گردد که در آن لزوم تأثیر گذاریِ برند با ایجاد طرحی متوازن از نظر زیبایی و تناسب به چالش کشیده می شود. یکی از مواردی که پیش می آید، بزرگ کردن برند می باشد. با این حال، هویت یک برند بیش از یک لوگوی صِرف یا نمادِ تنها مطرح می باشد. درست مثل هویت یک شرکت که در آن یک سازمان نه فقط به وسیله ی نوع لوگوی خود بلکه با رنگی خاص، نوع خاص، تخیل، آهنگ صدا و غیره تعریف می شود، برند نیز با ابزاری بیش از علامت صِرف تعریف می گردد.
Southgate اصطلاح « برندینگ کُل » را برای تشریح فرایند تفکر ورای علامت، ابداع کرد که در تشریح روش طراحی برای عرضه اجزاء آن جهت رسیدن به اهداف برند، مفید می باشد. البته نوع لوگو یا نماد یک برند، عنصری کلیدی در فرایند تمایز آن از دیگری محسوب می شود، چرا که منحصر به فرد بودن آن را می توان به طور قانونی حمایت نمود، اما آن ها فقط عنصر نمی باشند. استفاده از برند را باید در زمینه های کلی تر از تمایز و ارتباطات مشاهده نمود.
یک چیز واقعی| 8 بار از این شکل برای نشان دادن برند معروف Coca Cola استفاده شده است که نشانگر منحصر به فرد بودن شکل بطری آن است. این بطری را Alexander Samuelsson در سال 1915 طراحی کرد. (طراح: Dew Gibbons)
یک پیشنهاد کلی| در اینجا طراح می خواهد هم برند را بزرگ تر جلوه دهد و هم توازنی در زیبایی شکل با استفاده از لوگو در اطراف بسته بندی عرضه نماید. (طراح: Jones Knowles Ritchie)
تایپوگرافی (حروف چینی ) ( Typography )
تایپوگرافی در قلب طراحی بسته بندی قرار دارد، چرا که اساساً مربوط به ارائه ی اطلاعات می باشد. محصولات مختلف دارای نام، شرح کارها، کاربردها، فواید، انواع، ترکیبات، اجزاء، دستورالعمل استفاده، هشدارهای ایمنی، اطلاعات در زمینه ی چگونگی نگهداری برای مشتری و جزئیات مالکیت هستند. همه ی این جزئیات باید روی بسته به صورتی معقول ارائه شوند تا مصرف کننده قادر باشد آن ها را بخواند و درک کند.
حروف چینهای مدرن با گستره ای از فونتهای قابل انتخاب مواجه اند. اگر نگاهی به یک کاتالوگ بیندازید، انتخاب های متفاوتی از انواع مختلف را خواهید دید که برخی از آن ها تقریباً به قدمت خودِ صنعت چاپ هستند. از جمله ی آن ها می توان به Baskerville اشاره کرد که در قرن هجدهم به وسیله Baskerville Johnخلق شد و همچنین Bodoni که در همان دوران توسط Bodoni Giambattista به وجود آمد. بقیه جدیدترند که از میان آن ها می توان به فراورده های تکنولوژی کامپیوتر و نرم افزارهای جدید اشاره نمود. مهارت طراح، بستگی به انطباق و انتخاب او دارد. کار طراح، در ابتدا انتخاب حروف لازم برای نشان دادن اطلاعات روی بسته بندی به شکلی ساده برای خواندن می باشد. انتخاب مذکور، تحت تأثیر عواملی چون اندازه ی بسته، اطلاعات ارائه شده و متُدلوژی چاپ قرار دارد. لازمه ی دانستن این که یک بسته نیاز به استفاده از گستره ای از زبان های خارجی (درخصوص برندهای جهانی) دارد، طراح را به انتخاب حروف در ابعاد کوچک هدایت می کند. اگر قرار باشد بسته بندی با استفاده از یک روش چاپ نسبتاً خام صورت گیرد، طراح باید از حروفی با کاراکترهای آزاد بهره گیرد.
انتخاب حروف، تحت تأثیر عوامل دیگری هم هست. اگر تمایز بالای برند از نظر رقابتی مطرح باشد، برای انتخاب حروف باید این روند طی شود. همچنین استفاده از یک حرف جدید یا بهره گیری از حروف موجود برای نشان دادن ویژگی های متمایز برند، نقش مهمی در برقراری ارتباط با موقعیت برند ایفا میکند. اگر قرار است محصولی کلاسیک یا معاصر جلو کند، یا قابل اعتماد و به درد بخور نشان داد شود و یا این که کارِ دست باشد تا ساخت کارخانه، آنگاه انتخاب حروفِ مناسب و درست می تواند برای آن مفید باشد. وقتی به حروف چینی می اندیشیم، باید به سطوح مکانیکی فکر کنیم، اما زمانی هم پیش می آید که این شکل از حروف چینی را باید در ذهن مصرف کننده با سرعت بیشتری وارد کرد.
تزریق کاراکتر | کاراکتر جنوبی Cajun Injector با انتخاب حروف و طرز نمایش آن مورد استفاده قرار گرفته است. بر خلاف طرح Dehesa Gago، طرحِ برچسب، شلوغ انتخاب شده و کُلِ محصول را اشغال کرده است. (طراح: X Force)
انتخاب نوع حروف ، در زمانی که شخصیت یک برند لحاظ می شود نیز اهمیت دارد. همانطور که مردم دارای شخصیت هستند، حروف هم اینچنین می باشند و طراحان می توانند این کاراکتر ها را هر طور که بخواهند نشان دهند تا اثری کلی بر جای گذارند. چگونگی اتصال حروف به یکدیگر، حروفی که بلند یا کوتاه تلفظ می شوند و علائم مختلف هستند که به واژه ها شخصیت می دهند.
بسیاری از حروف چاپی که در اروپای اوایل قرن بیستم ایجاد شدند، تحت تأثیر جنبش باو هاوس ( Bauhaus ) و تأکید آن بر کاربرد آن ها بوده اند. امروزه بسیاری از حروفی که بدون زوائد تزیینی ارائه می شوند، پاسخی به این جنبش به حساب می آیند که محصول را مدرن و معاصر معرفی می کنند و برعکس، محصولاتی که می خواهند خود را قدیمی، لوکس و کلاسیک جلوه دهند یا آن هایی که برآمده از سنن قدیمی یا تاریخی اند، می توانند از حروف چاپی Serif (همراه با چرخش قلم) به صورت سیال و مزین استفاده کنند.
علائم اسپانیایی | بعضی وقت ها خلوت تر، بهتر است. در اینجا استفاده از حرف g برای یک شراب اسپانیایی به صورتی ساده و جالب نشان داده شده است. سادگی اش، پایداری آن را در بازار شلوغ کنونی رقم زده است. (طراح: Pentagram)
نوع قدرت | طراحی بسته بندی Homebase Powertools با استفاده ی عملی از ابزارهای قدرتمند نشان داده می شود. این امر با استفاده از تایپوگرافی که نشان دهنده ی عملکرد هر ابزار است، انجام می شود. (طراح: Carter Wong Tomlin)
فونت ها | با متنوع تر شدن و پیچیده تر شدن ارتباطات از طریق واژه های مکتوب، نمایش حروف نیز متنوع تر شده اند که در اینجا چند مثال از تحول انواع فونت آمده است.
منبع: http://alemozaffar.com
۱۰ روش موثر برای بازاریابی ویروسی
● ده روش موثر برای بازاریابی ویروسی عبارتند از :
۱) به دیگران اجازه دهید از مقاله های شما برای استفاده در وب سایت ، مجله الكترونیكی ،خبرنامه ها و كتب الكترونیكی خود بهره مند شوند.منبع و امكان چاپ مجدد مقاله را در انتهای آن قرار دهید.
۲) اجازه دهید دیگران از هر هدیه رایگان شما به عنوان جایزه برای فروش محصول یا معرفی خدمات شما استفاده كنند.
۳) اجازه دهید دیگران از صفحه تبادل نظر online شما روی وب سایت خود استفاده كنند .بعضی افراد این صفحه را در اختیار ندارند. می توانید در ازای اجازه استفاده دیگران از این صفحه ،بنر خود را در بالای صفحه اضافه كنید.
۴) به دیگران اجازه دهید بر روی سرور شما وب سایتی به رایگان ایجاد كنند. به ازای فضای رایگانی كه در اختیار آنها قرار می دهید، از فضای تبلیغاتی وب سایتهای آنان استفاده كنید.
۵) به دیگران اجازه دهید لینك سایت خود را در دفترچه راهنمای رایگان وب سایت سایت شما قراردهند و در مقابل از آنها بخواهید لینك وب سایت شما را در وب سایت خود قرار دهند.
۶) سرویس های online رایگانی مانند eMail رایگان ، ثبت رایگان در موتورهای جستجو گر و ... در وب سایت خود ارائه نمائید. به دیگران اجازه دهید از این سرویس ها در وب سایت یا مجله الكترونیكی خود بهره گیرند.
۷) به دیگران اجازه دهید نرم افزار های رایگان شما را به دوستان خود هدیه دهند.فراموش نكنید تبلیغات خود را در داخل برنامه ها قرار دهید.
۸) امكان بهره گیری از نمونه طرح های گرافیكی وب سایت و یا خبرنامه را برای دیگران فراهم آورید تا از آنها استفاده نموده یا به دیگران هدیه دهند. شما فقط تبلیغات خود را در آنها بگنجانید.
۹) اگر كتاب الكترونیكی دارید ، به دیگران اجازه دهید تبلیغات خود را به رایگان در آن اضافه كنند. به یاد داشته باشید با این كار ، آنها كتاب الكترونیكی شما را در اختیار بازدیدكنندگان وب سایت خود یا مشتركین مجله الكترونیكی خود قرار می دهند.
۱۰) امكان استفاده از كتاب الكترونیكی خود را برای دیگران فراهم آورید. اجازه دهید دیگران كتاب الكترونیكی شما را به بازدیدكنندگان خود ارائه نمایند. بازدید كنندگان جدید نیز باید بتوانند كتاب را در اختیار دیگران بگذارند. مترجم: آذین صحابی منبع: eMarketingway.ir
اپل برترین برند جهان
به گزارش سرویس فناوری اطلاعات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، گزارش "برترین برند جهان" نشان میدهد که برند کوکاکولا در گزارش امسال عنوان برترین برند جهان را از دست داده است و درعوض شرکت اپل به لطف آیفون و آیپد این عنوان را به خود اختصاص داده است.
این نخستین بار است که شرکت کوکاکولا این عنوان را از دست میدهد.
جز فرامپتون - مدیر عامل شرکا اینترابرند - در این خصوص گفت: شرکت اپل هر از چندگاهی زندگی ما را نه با محصولات خود بلکه با شخصیت خود تغییر میدهد.
وی تصریح کرد: به همین دلیل است که پس از 13 سال میدان داری کوکاکولا اپل موفق شده است در گزارش امسال به رتبه اول صعود کند.
درواقع شرکت کوکاکولا در گزارش امسال دو رتبه سقوط کرده و در جایگاه سومین برند برتر جهان ایستاده است و شرکت گوگل مکان دوم را به خود اختصاص داده است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، در نخستین گزارش "برترین برند جهان" در سال 2010 شرکت اپل در رتبه 36 قرار داشت و به تدریج به بالای جدول نزدیک شد.
منبع: http://isna.ir
پرفروشترین قطعات در بازار کامپیوتر
ثبات قیمت ارز باعث ثبات قیمت قطعات کامپیوتری شده است.
تلاش گوگل پلاس برای ورود به بازار کسب و کارها
به گزارش وب سایت cio-today، گوگل در صدد است شبکه اجتماعی خود را به قابلیتهایی مجهز کند که با توجه خاص، به نیاز کسب و کارهای تجاری مختلف طراحی شدهاند. شرکت گوگل در حال حاضر این قابلیتها را به صورت آزمایشی عرضه کرده است و سازمانها و شرکتهای کاربر میتوانند تا پایان سال ۲۰۱۳ از این قابلیتها به صورت آزمایشی استفاده کنند. گوگل نیز قصد دارد تا آن زمان قابلیتها و ویژگیهای بیشتری برای گوگل پلاس طراحی کند تا بتواند گردانندگان و کارکنان کسب و کارهای مختلف را به استفاده از این شبکه اجتماعی ترغیب کند.
براساس این گزارش، گوگل متوجه شده است که استفاده از فناوریهای پردازش ابری در بین همه شرکتها و سازمانها از اقبال خوبی برخوردار شده و کسب و کارهای تجاری علاقه زیادی به محصولات گوگل در این حوزه، مثل جیمیل، گوگل کالندر، گوگل داک و گوگل درایو از خود نشان دادهاند.
تحلیل گران معتقدند با وجود شرکتهایی مثل مایکروسافت و سیلزفورس و رقابتهای فزایندهای که در این حوزه وجود دارد، گوگل پلاس ظرفیت بالایی برای ورود به بازار کسب و کارها دارد.
هم اکنون برخی از شرکتها و سازمانها از ظرفیت گوگل پلاس در فعالیتهای کاری خود استفاده میکنند و گوگل نیز برای ارتقای سطح کاربری این شبکه اجتماعی، بازخوردها و نظرات آنها را در طرحها و برنامههای جدید خود لحاظ میکند.
یکی از قابلیتهایی که گوگل برای ارتقای سطح امنیتی فعالیتهای کسب و کارهای کاربر به این شبکه اجتماعی افزوده، اعمال محدودیتهایی برای به اشتراک گذاشتن پستها و مطالب کاربران است. استفاده از این قابلیت باعث میشود به اشتراک گذاشتن پستها و مطالب نوشته شده توسط کارکنان کسب و کارهای کاربر فقط برای کارکنان همان شرکت یا سازمان ممکن باشد و نه برای کارکنان شرکتها و یا سازمانهای دیگر.
منبع: systemgroup.net
نبرد سیستمعاملها: مک در برابر ویندوز
عنایت داشته باشید که هدف از نگارش این مقاله انتقال عقاید شخصی و تبلیغ به نفع هیچ یک از این دو سیستم عامل نیست، بلکه سعی نمودهایم آینهای تمامنما از همه جهات برای این دو ارائه نماییم و با نگاهی منصفانه آنها را نقد و بررسی نماییم. خوشحال میشویم در پایان مقاله از نقطه نظرات ارزشمند شما گرامیان دربارهی این موضوع اطلاع پیدا کنیم.
سختافزار مک بسیار گران است
بسیاری از خریداران معتقدند که خریداری یک سیستم مک بسیار گران تمام میشود؛ این در حالی است که طرفداران مک معتقدند علیرغم گران بودن تجهیزات، رایانههای مک دارای یکپارچگی سختافزاری و نرمافزاری، کارایی و کیفیت بسیار بالایی هستند و در عین حال از مزیتهای اکوسیستم اپل بهره میبرند. فرقی نمیکند تا چه حد صحت هر دوی این عقاید را قبول میکنید؛ سختافزار مک دارای محدودیتهای خاص خود است مثلاً اگر به دنبال دستگاهی هستند که قادر به ارتقای سختافزارش باشید (برای نمونه حافظه رم) باید رایانهی مکی خریداری کنید که حداقل ۲۴۹۹ دلار برایتان آب میخورد و نمیتوانید از مدلهایی کمتر از مک پرو (Mac Pro) استفاده کنید.
اما اگر به دنبال سختافزار ارزان قیمتتری در خانوادهی مک میگردید، آنگاه با مدلهایی مواجه میشوید که قابلیت ارتقاء نداشته، کارایی پایینتری دارند و برای مصارف سنگینی چون انجام بازیهای رایانهای مناسب نیستند. البته برای حل این موضوع میتوانید به موضوعات مربوط به «هکینتاش» بپردازید و اقدام به نصب سیستمعامل مک بر روی ویندوز نمایید. بدین ترتیب نه تنها مک خواهید داشت، بلکه با هزینهی کمتری آن را تهیه کردهاید و قابلیت ارتقای سختافزاری را نیز خواهید داشت.
نرمافزارهای ویندوزی به مراتب بیشتر است
یکی از نقاط قوت سیستمعامل ویندوز وجود هزاران برنامهی کاربردی برای آن است. برای نمونه تنها در فروشگاه نرمافزاری ویندوز بیش از ۵۰ هزار برنامه ثبت شده است و البته مک نیز در حدود ۱۴ هزار برنامه را در فروشگاه خود جای داده است. نکتهای که نباید در این مقایسهی ریاضی از یاد ببرید این است که اپاستور ویندوز برنامههای مخصوص تبلت را شامل میشود، به همین خاطر شاید نتوانیم ارزیابی دقیقی از تعداد برنامههای صرفاً رومیزی ویندوز بدست آوریم. در پاسخ به این مدعا، کاربران مک موضوع کیفیت برنامهها را مطرح میکنند و مدعیاند گرچه برنامههای سیستمعامل اپل کمتر است، اما از نظر کیفی در سطح بالاتری قرار دارد؛ که ما به هیچ وجه قصد نداریم وارد این بحث شویم. به هر روی هر سیستمعاملی برنامههای خوب، بد و عالی دارد و نمیتوان مدعی بود که مطلقاً تمامی برنامههای یکی از این پلتفرمها بهتر یا بدتر از دیگری است. جای هیچ شک نیست که تعداد برنامههای ویندوز به مراتب بیشتر از رقیب سنتیاش است؛ به خصوص در موضوعاتی چون برنامههای پخش موسیقی، فیلم، ابزارهای پیامرسان و دیگر برنامههایی از این دست، برتری با تعداد بیشتر برنامههای ویندوزی است. البته هر دوی این سیستمعاملها ویندوز و مک برنامههای استاندارد اختصاصی خود را دارند که در پلتفرم دیگر رقیب یا نظیر ندارد.
ویندوز انعطافپذیری بیشتری دارد
هر چند که سیستمعامل OS X اپل همانند iOS از فلسفهی «باغ محصور شده» رنج نمیبرد، اما نمیتوان کتمان کرد که میزان انعطافپذیری سیستمعامل آنها از ویندوز به مراتب کمتر است. برای نمونه از دیدگاه یک فروشندهی سختافزاری میتوان ابراز کرد که اغلب رایانههای شخصی ویندوز را میتوان به هر چیزی که کاربر مایل است ارتقا داده و تغییر داد، در حالی که مک فاقد چنین انعطافی است. از طرف دیگر کاربران ویندوز از این موضوع نیز بهره میبرند که هر چه نیاز داشته باشند برای آنها به طور خاص تولید شده است. و برای نمونه مک از سختافزار یا برنامههای قدیمی به خوبی پشتیبانی نمیکند.
به اعتقاد کارشناسان، رایانههای ویندوزی بیش از ۹۸ درصد از کاربران را پذیرایی کرده یا حداقل انواع نیازهای روزانهی ما را در خانه یا محل کار رفع و رجوع میکنند. ویندوز انعطافپذیری بالایی دارد و قادر به اجرای همزمان تازهترین برنامهها در کنار قدیمیترین آنها است و حتی میتوانید همچنان برنامههای تحت داس (DOS) را اجرا کنید. از این گذشته نه تنها میتوان رایانههای آمادهی ویندوزی را از هزاران شرکتی که در زمینهی تولید سختافزار فعالیت میکنند تهیه کرد، بلکه کاربر خود شخصاً میتواند رایانهی مورد نظر خود را سر هم (اسمبل) کرده و سپس ویندوز را بر روی آن نصب کند. این کار آنچنان ساده است که پس از اندکی زمان و با کسب تجربه تقریباً تمام کاربران قادر به جمع کردن سیستم یا نصب ویندوزهای رنگارنگ بر روی رایانهی خود خواهند بود. بدین ترتیب نسبت کارایی به قیمت در رایانههای ویندوز به مراتب وضع بهتری دارد.
رایانههای مک ویروس کمتری داشته و نگهداریشان سادهتر است
یکی دیگر از موضوعات مورد بحث بین طرفداران دو جناح مک یا ویندوزی، نگهداری از سیستم و وجود بدافزار و ویروس در آن است. هنوز برخی ابراز میدارند که مک فاقد هرگونه ویروس است؛ هر چند که این ادعا دیگر کاملاً درست نیست و مک نیز هر چند کم، اما دارای بد افزار و ویروس است و به همین خاطر اغلب این کاربران بدون نیاز به نصب برنامهی ضد ویروس به خوبی از کار با رایانه راضی هستند. البته این وضع ابدی نخواهد بود، و با توجه به سابقهی بد اپل در مقابله با مشکلات امنیتی، کم بودن تعداد ویروسها در مک را میتوان موضوعی مقطعی دانست. از سوی دیگر ویندوز نه تنها دارای انواع و اقسام ویروس و بد افزار است، بلکه خود سیستم عامل آن نیز به شخصه دارای حفرههای متعدد امنیتی است.
با داشتن ویندوز، کاربر لازم است تا از تازهترین بستههای امنیتی، به روزرسانیهای سیستمی و برنامههای ضد ویروس استفاده نماید. هر چند که ویندوز همچون طفلی شیرخواره نیازمند مراقبت مداوم است، اما به شیرینی این موجود دوستداشتنی هم هست. از طرف دیگر یاران بیل گیتس تجربهی بهتر و بیشتری در مقابله با این دست مشکلات امنیتی دارند و با ساخت برنامههایی نظیر Microsoft Security Essentials (و در ویندوز 8 برنامه Windows Defender) قصد دارند تا به سبک خود به جنگ ویروسها و بد افزارهای موجود برود. در کنار این برنامه، تعداد زیادی نرمافزار ضد ویروس رایگان وجود دارند که میتوانند به خوبی نیاز کاربران را تا حد زیادی رفع کنند. این در حالی است که مشکلات امنیتی تنها به ویروسها محدود نمیشود و انواع کلاهبرداریها، حملات مهندسی شدهی اجتماعی و تلههای مبتنی بر مرورگر را نیز شامل میشود.
آیا دربارهی حملات مهندسی شدهی اجتماعی اطلاع کافی دارید؟ این دست حملات شامل پیوندی است که کاربر در حین دریافت (دانلود) برنامهای خاص به اشتباه یا اجبار بر روی آن کلیک کرده و بدافزار یا نوار ابزاری اضافی را بر روی مرورگر خود نصب مینماید. آیا کاربران مک از این دست بدافزارها و سایر روشهای کلاهبرداری اینترنتی در امان هستند؟ از نقطه نظر ما، کاربران مک کم و بیش نسبت به این مخاطرات جدید آسیبپذیرند، به خصوص اینکه به دلیل عدم وجود برنامههای ضد ویروس یا ضد بدافزار، مقاومت رایانهی آنها در برابر این دست کلاهبرداریها به مراتب کمتر از همتایان ویندوزیشان است.
مناسب بودن هر دو پلتفرم برای امور گرافیکی
پیشتر در دهههای ۸۰ و ۹۰ میلادی رایانههای مک شهرت خوبی در کارهای گرافیکی داشتند و همانطور که ممکن است با طراحان با تجربهای روبرو شوید که تنها مک را در این زمینه قبول دارند. اما واقعیت آن است که امروزه هر دوی این سیستمها نه تنها از نظر پشتیبانی سختافزاری و نرمافزاری، بلکه کار با فایل و کارایی سیستم به خوبی میتوانند کلیه نیازهای گرافیکی درجه یک کاربران خود را برآورده سازند. حتی طراحان امروزی به دلیل سرعت بالای سیستمعامل ویندوز و پشتیبانی بهتر از نمایش اطلاعات برای سیستمهای دارای چندین نمایشگر آن را برای امور طراحی مناسبتر میدانند.
هنوز بسیاری از طراحان به طور سنتی محصولات اپل را در این زمینه ترجیح میدهند، و جالب است بدانید که نه تنها به دلایل فنی، بلکه از نظر ظاهر زیبای محصولات اپل، طراحان و گرافیستها به این محصولات تمایل بیشتری دارند که مایه خوشحالی فروشندگان سختافزارهای اپل و مدیران آن است. نباید از یاد ببریم که مک مدیریت خوبی بر فونتهای نمایش داده شده دارد و به خوبی پیشنمایشهای مورد نیاز کاربر را فراهم میکند که مزیتی برای این دسته از افراد است.
صادقانه باید اذعان کرد که هر دوی این سیستمعاملها دارای مزایا و معایب خاص خود هستند ولی زمانی که نبرد به این حوزه کشیده میشود نیروی هیچ یک بر دیگری نمیچربد و نمیتوان برنده یا بازندهای خاص را بدست آورد. در این زمینه بهتر است به علایق و ذائقهی شخصیتان رجوع کنید؛ و البته بودجهتان!
ویندوز و تجربهی بهتر بازیهای ویدئویی
همانطور که پیشتر بیان شد، سختافزارهای رسمی اپل ارائه دهندهی تعداد محدودی از کارتهای گرافیکی مناسب هستند. در حالی که بازیهای به مراتب بیشتر، بهتر و محبوبتری را برای سیستمعامل ویندوز خواهیم یافت، که حتی شامل برخی بازیهای اختصاصی برای این پلتفرم میشود؛ ویندوز دارای قابلیتهای کلیدی بسیار بیشتری در این زمینه است و مک حرف چندانی برای گفتن ندارد.
تعداد کمتری از طرفداران دو جناح بر روی این موضوع چانهزنی میکنند؛ شاید به دلیل واضح بودن این واقعیت است: شما بازیهای کمتر، سختافزارهای مناسب معدودتر و ابزارهای تنظیمکنندهی کمی را برای مک خواهید یافت. حتی اگر به کمک هکینتاش، مک را بر روی ویندوز خود سوار کرده باشید، باز هم توان خروجی شما محدود است و نمیتوانید آن طور که باید و شاید از توان پردازندهی گرافیکی (GPU) آن بهره ببرید. و در اغلب اوقات یک بازی مشترک در هر دو سیستم، در ویندوز بهتر اجرا میشود.
یادگیری هر دو سیستمعامل دشواریهای خاص خود را دارد
مک به این موضوع شهره است که دارای ساختار بصری بهتری است. این در حالی است که اگر از کاربران ویندوز به خوبی پرسش و پاسخ کنیم، باز به همین نتیجه میرسیم؛ ویندوز نیز سیستم عاملی بصری است! اگر قرار باشد سیستمعامل را از صفر آغاز کرده و همچون یک تازهکار شروع کنیم، یادگیری کدامیک از این سیستمها سادهتر است؟
حقیقت آن است که یادگیری رابط گرافیکی کاربر (GUI) نمیتواند در هر دوی ویندوز یا مک سختتر از این باشد! در واقع اگر بلد باشید رایانه را روشن کنید، به طور ناخواسته کلیک کردن بر آیکونهای گوناگون را خواهید آموخت. و اگر هم در کار با یکی از این رابطهای گرافیکی مشکل دارید، در کار با دیگری نیز به مشکل برخواهید خورد؛ شک نکنید!
به شخصه پس از سالها کار با رابط گرافیکی ویندوز، پس از شروع به کار در لینوکس و مک مشکل چندانی نداشتم و به سرعت کار با آن را آموختم. البته هر سیستمعاملی بخشهایی دارد که برای تازهواردها قدری گیج کننده است. به هر روی اگر موفق شدهاید با رابط گرافیکی ویندوز کار کنید، میتوانید هر سیستمعامل دیگری را بیاموزید. درست همانطور که اگر بتوانید رانندگی در تهران را به خوبی فراگرفته و جان سالم به در ببرید، بالقوه میتوانید در هر کجای کائنات به هدایت هر وسیلهی زمینی، هوایی یا فضایی بپردازید!
اما به راستی برای چه OS X شهرت خوبی برای داشتن رابط گرافیکی شهودی دارد؟ در حالی که برخی ممکن است این موضوع را زاییدهی تبلیغات اپل بدانند. کاربران حرفهای که بر روی چندین پلتفرم کار کردهاند عقیدهی دیگری دارند:
شخصاً پس از یک دهه کار بر روی هر دوی این سیستمها، تجربهی کار را در OS X بسیار بصریتر از ویندوز 7 یا 8 یافتم؛ هر چند از آنجا که کار را با ویندوز شروع کردهام، اغلب اوقات در مک با موارد گیجکنندهای روبرو میشدم. برای مثال، در نامگذاری یا تغییر نام فایلها، روند کار در مک به مراتب سادهتر و شهودیتر از ویندوز است.
این در حالی است که هیچ کس نمیتواند مدعی شود هر یک از این دو سیستم عامل خالی از اشتباه و اشکال هستند؛ اصولاً به همین خاطر است که دهها برنامهی گوناگون برای هر دوی این پلتفرمها به وجود آمده تا نیازمندیهای غایب آن را به کاربران عرضه و رفع کنند. در این زمینه نیز سلایق و ذائقهی شخصی بهترین راهنمای شماست. کاربران تازهکار نیز بهتر است مدتی با هر یک از این دو سیستمعامل کار کنند تا بتوانند انتخاب بهتری را به دور از تعصب داشته باشند.
لینوکس کجای ماجرا است؟
علیرغم اینکه در این مقاله بر روی ویندوز و مک متمرکز شده بودیم، اگر هیچ اشارهای به لینوکس نکنیم کم لطفی کردهایم. در بحث اولیهمان، بسیاری از کاربران ممکن است مک را به خاطر ارائهی تجربهای مبتنی بر یونیکس (UNIX) ترجیح دهند به خصوص اینکه مک نقیصهی کمبود نرمافزارهای تجاری را حل کرده است. برخی نیز به دلیل قابلیت شخصیسازی بالای لینوکس به آن علاقهمند باشند؛ گرچه اغلب برای بهره از توانمندیهای بالای ویندوز به محصول یاران بیل گیتس متمایل شدهاند.
جمعبندی
در ادامه به طور مختصر و مفید به مزایا و معایب سیستمعاملهای مک و ویندوز میپردازیم:
دلایل برتری رایانههای مک
- مک ارائه دهندهی رویکرد مستقیم و سر راستتری به رایانه است چرا که میتوان با مراقبت و نگهداری کمتری از آن بهره برد.
- مک دارای ویروس، بد افزار و مشکلات امنیتی کمتری است.
- مک میتواند تجربهای مبتنی بر یونیکس (UNIX) را ارائه نماید و در عین حال رویکردی تجاری در ارائهی نرمافزارها را در پیش گیرد.
- نرمافزارهای مک بیشتر بر رابط کاربری متمرکز شدهاند و قادر به ارائهی تجربهی لذتبخشتری در مقایسه با ویندوز هستند.
- دیگر محصولات اپل به خوبی با رایانههای این شرکت جفت و جور میشوند.
دلایل برتری رایانههای شخصی ویندوز
- ویندوز سیستمعاملی منعطف و قابل تغییر است (هم از منظر سختافزاری و نرمافزاری).
- ویندوز از تازهترین سختافزارها پشتیبانی میکند.
- تعداد برنامههای ویندوز بیش از سایر سیستمعاملهاست.
- ویندوز پشتیبانی معکوس بسیار خوبی ارائه میکند.
- ویندوز ارائه دهندهی تجربهی بسیار عالی در اجرای بازیهای ویدئویی است (هم از نظر سختافزاری و هم به دلیل وجود بازیهای متعدد).
- ویندوز پشتیبانی بهتری از تولید محتوای صوتی ارائه میکند.
- ویندوز ارائه دهندهی بستری مشترک برای میلیونها کاربر در اقصی نقاط جهان است.
به طور متوسط هر دوی این سیستمعاملها در این زمینهها یکسان عمل کردهاند
- سهولت و سادگی / دشواری یادگیری
- مناسب بودن شرایط برای امور گرافیکی و طراحی
- منبع: http://www.zoomit.ir
3 دلیل برای برتری لپتاپ های ویندوز 8 نسبت به مک بوک های اپل
یکی از مهمترین قابلیتهای ویندوز 8 تغییر رابط کاربری اصلی آن به آنچه مدرن (مترو سابق) خوانده میشود، است. همین عامل باعث شده تا لپتاپ ویندوز 8 شکل و شمایل متفاوتی به خود گرفته و دست تولیدکنندگان در ساخت ابزارهای خلاقانه همچون تایچی ایسو، Duo 11 سونی یا اولترابوکهای لمسی باز گذاشته شود. در این مقاله به دلایل برتری لپتاپهای لمسی ویندوز 8 نسبت به مک بوک که هنوز از رابط لمسی پشتیبانی نمیکند، میپردازنیم پی در ادامه مقاله با زومیت همراه باشید.
هفته جاری هیولت – پاکارد یا همان HP معروف، باعث شد که فکر کنیم یک لپ تاپ ویندوز 8 بهتر از یک مک بوک کار میکند، آن هم بخاطر آمدن اولترابوک 3 پوندی (1360 گرم) Elite Book Revolve.
مک بوک ایر طراحی زیبایی دارد. حتی مک بوک پرو جدید 13 اینچی با صفحه نمایش رتینا از آن هم بهتر است. اما اپل تنها برنده دنیای کامپیوترها نیست که ویژگی های منحصر به فرد را برای کاربران به ارمغان می آورد. در زیر می خواهیم سه ویژگی را ذکر کنیم که مک بوک های اپل ندارند:
بهره بردن از 4G داخلی: اولترابوک EliteBook Revolve را می توان با 4G داخلی LTE یا با HSPA+ تهیه کرد. اما مک بوک ها تنها با داشتن Wi-Fi کمی کسل کننده شده اند. سال 2013 در چند قدمی ماست، 4G باید یکی از گزینه هایی باشد که بتوان در مک بوک ها استفاده کرد.
بگذارید به این مسئله اینگونه نگاه کنیم، اگر وجود 4G یکی از خصیصههای اختیاری آیپد است، چرا برای مک بوک ایرهای 2.4 پوندی (یک کیلوگرمی) نباشند؟ و اینکه اگر اچ پی این تکنولوژی را در اولترابوک های خود جای می دهد، دلیل دارد، دلیل آن هم تقاضای مصرف کنندگان و مشتریان آن است. همچنین با داشتن 4G میتوان طرح ها و نقشههای تجاری خود را با چندین دستگاه در آنِ واحد به اشتراک بگذارید.
صفحه نمایش لمسی: وجود صفحات لمسی در وسائل قابل حمل امری ضروری است. از الان تا دو سال دیگر، اگر یک وسیله قابل حمل بدون صفحه نمایش لمسی وجود داشته باشد، مطمئناً آن وسیله ناقص و بدردنخور تلقی خواهد شد! مثل کیبرد بدون ماوس.
حقیقت این است که HP خیلی پیشتر از آیپد، تبلت با صفحه نمایش لمسی عرضه کرده بود. متاسفانه این تبلت مجهز به ویندوز ایکس پی بود و بدون قلم کار نمیکرد. این ها دلایل ضعف و عدم موفقیت آن تبلت اچ پی بوده است.
داکینگ استیشن یا جایی برای اتصال: داکینگ استیشن (Docking Station) وسیله جانبی است که لپ تاپ به آن متصل می شود. به داکینگ استیشن می توان بسیاری از وسایل مورد نیاز را وصل کرد. هنگام اتصال لپ تاپ به این وسیله، تمام وسایل جانبی وصل شده به داکینگ استیشن، به لپ تاپ وصل می شوند. وجود این قابلیت خیلی از کارها را راحت می کند و با وجود آن دیگر نیازی به کابل و سیم نخواهد بود. یک داکینگ استیشن خوب همانند آنهایی که خود اچ پی تولید میکند، پورت های زیادی در اختیار کاربر قرار میدهد که گستره وسیعی از پورتها را به لپ تاپ شما اضافه میکند. در واقع داکینگ استیشن وسیلهای است که دارای پورتهای ورودی و خروجی است و لپتاپ به آن متصل میشود و از طریق آن برق مورد نیاز خود را دریافت میکند. پس وقتی لپ تاپ خود را به آن متصل میکنید دیگر نیازی نیست تا شارژر و ماوس و موارد دیگر را به لپ تاپ خود متصل کنید و همه اینها را از قبل به این داک متصل کردهاید، هر وقت هم بخواهید لپ تاپ را با خود حمل کنید، تنها کافی است آن را از داک جدا کرده و باقی لوازم متصل شده به داک را رها میکنید.
درست است که داکینگ استیشن های زیادی در بازار وجود دارد اما باید گفت که داکینگ استیشن اچ پی یک چیز دیگر است. چرا که طوری طراحی شده که با روشنی لپ تاپ شروع به کار می کند، سرعت بالایی دارد و جای پورتها در نقاط مناسب قرار گرفتهاند.
در این روزها وقتی مک بوک ها را با لپ تاپ های ویندوز 8 مقایسه می کنیم، متوجه تفاوتهایی میشویم که روی ما را از لپتاپهای اپل برمیگرداند و متوجه ویندوز 8 تازه وارد می کنند. همچنین باید توجه کرد که اپل با مک بوکهایش تنها یک شرکت است اما ویندوز 8 توسط مجموعهای از شرکتها حمایت می شود که هرکدام ایدههای خوب مخصوص به خود را دارند. انتخاب با شماست!
منبع: http://www.zoomit.ir
آیا اپل نماینده رسمی در ایران خواهد داشت؟
«امریکا دستور لغو تحریم فروش فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی آمریکا برای ایران» را صادر کرد. این بدین معناست که ورود کالاهای امریکایی که پیش از این از طریق کانالهای غیررسمی و بدون پشتیبانی شرکتهای مادر امریکایی انجام میشد، حالا باید به شکل اصولی وارد بازار کشور شوند. اما از خردادماه که این خبر رسما منتشر شد تا به امروز شاهد هیچ اقدام عملی در این باره نبودیم تا اینکه متوجه شدیم اپل اخیرا ایران را از لیست کشورهای تحریم شده برای عرضه کالاهایش خارج کرده است. حال این پرسش مطرح میشود که آیا شاهد نماینده رسمی اپل در ایران خواهیم بود؟
تحریمها حداقل در بخش کالاهای الکترونیک هیچ وقت باعث نشد تا این محصولات در بازار کشور نایاب شوند، اما همواره باعث افزایش قیمت آنها و کاهش کیفیت خدمات پس از فروش این محصولات شد. تجار ایرانی همواره راهی را برای ورود کالاهای مورد نظر خود به بازار کشور پیدا میکردند، نمونه بارز آن نیز محصولات HP، Dell، ایسر، اپل و گوگل در بازار کشور است. همه این شرکتها امریکایی هستند و نباید محصولات آنها به بازار کشور راه مییافت. اما ورود غیر قانونی این محصولات، موجب افزایش قیمت مصرف کننده و فقدان پشتیبانی و خدمات مناسب میشود.
حالا که دولت ایالات متحده امریکا رسما تحریم فروش فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی به ایران را لغو نموده، باید شاهد عرضه رسمی این محصولات باشیم. اتفاقی که تا به امروز رخ نداده است. یعنی هنوز دسترسی به گوگل پلی و اپ استور با محدودیتهای متنوعی همراه است، نکسوسهای گوگل به صورت غیر رسمی وارد بازار کشور میشوند، شرکتهای Dell، HP، اپل، مایکروسافت، گوگل و غیره هنوز نماینده رسمی در ایران ندارند.
اخیرا اپل در وب سایت رسمی خود و در بخش «پیروی از تجارت جهانی» نام ایران را از لیست کشورهای تحریم شده خارج نموده و در بخش مجزایی، دلیل این موضوع را صدور مجوز از جانب دولت امریکا ذکر نموده است.
بله! با تحقیقاتی که ما در زومیت و با تماس با دوستان خود در شرکتهای مطرح داخلی انجام دادیم، اطلاعات غیر رسمی بدست آوردیم که نشان میدهند برخی از شرکتهای مطرح فعال در حوزه IT، اقداماتی برای کسب نمایندگی رسمی از اپل انجام دادهاند و حداقل یکی از آنها نیز پیشرفتهایی برای جلب نظر اپل داشته است. حال این به چه معنا است؟ به نظر میرسد احتمال عرضه مستقیم محصولات اپل به همراه خدمات رسمی در کشور میسر خواهد شد. یعنی اگر شرکتهای داخلی بتوانند استانداردهای اولیه طرف امریکایی را داشته و یا مهیا کنند، به زودی شاهد نماینده رسمی اپل خواهیم بود. اما اینکه چه زمانی این اتفاق رخ خواهد داد، هنوز مشخص نیست.
منبع: zoomit.ir
گجتهای خارقالعادهی 2013
جواب این پرسش به شما بستگی دارد! اگر هنوز نامههایتان را روی کاغذ مینویسید، احتمالا به این پرسش اهمیت نمیدهید. اما همین که در حال خواندن این پست هستید، به این معنا است که میخواهید بدانید سال آینده با چه گجتهایی سرگرم خواهید شد. البته مطالب این پست براساس حدس و گمان است، اما همین خود بخشی از لذت ماجراست. و اما لیست 10 گجتی که به احتمال زیاد سال آینده لحظات شما را شیرین خواهد کرد:
اکسباکس 720
آخرین اخبار درباره کنسول بازی مایکروسافت که فعلا اکسباکس 720 یا اکسباکس لوپ نامیده میشود، این است که تراشههای آن در حال تولید هستند و توسعهدهندگان با تمام توان بر روی عنوانهای جدید بازی ها کار میکنند. این کنسول به احتمال باید تعطیلات کریسمس 2013 به بازار عرضه شود.
شایعاتی که این دستگاه را نسخه ارتقا یافته اکسباکس 360 میدانند بیاساس هستند، همچنین شایعاتی که معتقدند دستگاه با سیستمعامل ویندوز کار خواهد کرد. به رغم تمایل شرکت مایکروسافت به جذب بازیکنان تفننی و تمرکز بر بازیهای حرکتی، اکسباکس بعدی احتمالا خورههای بازی را هم جذب خواهد کرد.
پلیاستیشن 4
تاریخ کنسولهای بازی ویدیویی با نسلهای مختلف نگاشته میشود. با اوضاع فعلی به نظر میرسد با نسلی بسیار کهنسال طرف هستیم. نینتندو با عرضه Wii U امسال از رقبا جلو افتاد، اما هنوز باید صبر کرد تا مشخص شود دستگاه آنها در رقابت با نسل جدید کنسولهای سونی و مایکروسافت چه خواهد کرد. سونی به پشتیبانی تمام و کمال از کنسولهایش مشهور است. هنوز هم میتوان پلیاستیشن 2 را از مغازهها خرید، در حالی که یک دهه از عمر آن میگذرد.
بلکبری 10
شرکت RIM به رغم وعدههای داده شده، نتوانست بلکبری 10 را در سال 2012 عرضه کند و این ناراحتی بسیاری را برای طرفداران این برند ایجاد کرد. سازنده تلفنهای هوشمند بلکبری اعلام کرده است که قصد دارد نسخه 10 سیستمعاملش را در ژانویه عرضه کند.
RIM جایگاهش را به عنوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان تلفنهای هوشمند در دنیا از دست داده و به بسیار از قافله اپل و اندروید عقب مانده است.
مایکروسافت سرفیس پرو
چندی پیشتر سرفیس RT به عنوان یک تبلت/نوتبوک عرضه شد، اما مدل پرو، نسخه کامل ویندوز 8 را خواهد داشت و از تمام برنامههای ویندوز 7 نیز پشتیبانی خواهد کرد. این دستگاه با یک پردازنده Core i5 اینتل عرضه خواهد شد و صفحهنمایش آن از لمس همزمان 10 انگشت و همینطور قلم پشتیبانی خواهد کرد. نتیجه میتواند یک تبلت و یکلپتاپ/a> را در قالب یک دستگاه جمع کند و آنقدر قدرتمند است که با قیمتی معادل 900 دلار عرضه خواهد شد. گفته میشود که این محصول از ژانویه به بازار عرضه خواهد شد.
تلفن آمازون
آمازون اشتیاق بازار برای تبلتها را با نوادههای کیندل پاسخ داد و اکنون به دنیای تلفنهای هوشمند چشم دوخته است.
در ادامه فلسفههای کیندل، تلفن آمازون به لحاظ یکپارچهسازی نرمافزاری بسیار قدرتمند ظاهر خواهد شد، اما به لحاظ فناوریهای پیشرفته حرفی برای گفتن نخواهد داشت. آمازون نفوذ و گسترش اختاپوسیاش در تمام حوزههای تفریحات و سرگرمی را به کار خواهد برد تا این تلفن را به ابزاری منطقی و مناسب برای افرادی تبدیل کند که پیش از این در دامش افتادهاند. این محصول را به احتمال زیاد در تابستان 2013 خواهید دید.
عینکهای واقعیت افزوده
به گفته برخی متخصصان فناوری، این محصولات علمی تخیلی تا اواسط 2013 رنگ واقعیت به خود خواهند گرفت. گوگل و Vuzix روی مدلهایی کار میکنند که شبیه هدستها هستند و تصویری را در جلوی چشم کاربر به نمایش در میآورند.
لایفبوک 2013 فوجیتسو
لایفبوک 2013 فوجیتسو گجتی مفهومی است که توسط پراشانت چاندرا (Prashant Chandra) طراحی شده است. این نتیجه مسابقهای است که شرکت در سال 2011 برگزار کرد. این گجت تغییر شکلدهنده ترکیبی از یک دوربین، تلفنهوشمند و یک تبلت خواهد بود که هر یک از این بخشها میتوانند جدا شده و به تنهایی مورد استفاده قرار بگیرند. هر بخش پردازنده اختصاصی خود را دارد و همه آنها میتوانند با سیستمعامل واحدی کار کنند. هیچ کس مطمئن نیست که فوجیتسو چنین محصولی را تولید خواهد کرد یا خیر، اما بسیار از مردم آرزو دارند که این اتفاق بیفتد.
هیروکو، ماشین تاشو MIT
به نظر میرسد که موسسه فناوری ماساچوست یا همان MIT هیروکو را در اروپا و بخش خاصی از بازار آمریکا عرضه کند. این ماشین میتواند تا شده و فضای کمتری اشغال کند به گونهای که سه دستگاه از آنها را میتوان در یک فضای پارک معمولی جا داد.
پنجره جلویی هیروکو درب ورودی خودرو نیز هست و این به راننده اجازه میدهد که خودرو را عمود بر خیابان پارک کرده و مستقیما بر روی پیادهرو قدم بگذارد. چرخهای روبوتی آن امکان دور زدن در فضاهای کوچک را فراهم میآورند و فرمان آن یک پنل LCD واید است. هیروکو در حال حاضر بردی 75 مایلی (120,7 کیلومتر) دارد و به نظر میرسد از ابتدا برای خیابانهای مملو از جمعیت اروپایی طراحی شده است.
تلفنهای هوشمند قابل انعطاف
وقتی مد با فناوری ترکیب شود، نتایج خوبی به دست خواهد آمد. این ممکن است اتفاقی باشد که با ظهور تلفنهای هوشمند دارای صفحه انعطافپذیر رخ خواهد داد. سامسونگ پیش از این فناوریهای صفحهنمایش مبتنی بر OLED خود را معرفی کرده است، بنابراین چنین فناوری اکنون وجود دارد و میتواند در دستان ما باشد، یا دور مچمان بسته شود. چنین محصولی در سال 2013 ممکن است Galaxy Skin نامیده شود و تقریبا هر انتظاری که از یک تلفن هوشمند دارید را برآورده میکند.
EcoXpro اسپیکر و کیس ضد آب برای گوشیهای هوشمند
EcoXpro یک اسپیکر ضد آب است که درون آب هم میتوان با آن به موسیقی گوش داد. این اسپیکر به گونه ای طراحی شده است که میتوان گوشی هوشمند خود را اعم از آیفون، اندرویدی یا ویندوز فونی و یا هر دستگاه پخش موزیک را در درون آن قرار داد و به کمک پورت 3,5 میلی متری آن را به کیس متصل و حتی درون آب هم از موسیقی لذت برد.
آرزوی سال نوی بچهها هم، تحت تاثیر محصولات جدید اپل قرار گرفته است!
تحقیقات نشان میدهد که بچهها امسال از بابا نوىل آیفون میخواهند.
یک تحقیق که برای سایت Ebates انجام شده است، از کودکان 12 تا 17 ساله از آرزوی آنها در سال جدید پرسیده است. آرزویی که دوست دارند بابانوىل برای آنها بر آورده کند. 88٪ این بچهها پاسخ دادهاند که در سال جدید یک گجت میخواهند و بیشترین گجتی که نام برده شد آیفون بوده است. آیفونی که در لیست آرزوهای 32٪ از بچهها رتبه اول را داشت. 12٪ این بچهها هم تقاضای یک دستگاه سامسونگی را داشتند . نکته جالب توجه این است که دستگاه بعدی در لیست آرزوی بچهها، نماینده دیگری از برند اپل، یعنی آیپد بود.
ظاهرا بابانوىل امسال باید کیسهاش را پر از آیفون کند و زمان خرس عروسکی هدیه دادن دیگر گذشته است.
البته آرزوی دخترها و پسرها کمی متفاوت بود. بیشتر پسرها در صدر لیست پلی استیشن 4 را داشتند و 41٪ دخترها که از آیفون نام بردند برای بابا نوىل کافیست که حداقل یکی از کیسههایش را پر از این دستگاه کند.
البته سال پیش این آیپد بود که در صدر قرار داشت و امسال با آمدن 5S آرزوهای بچهها هم آپگرید شده است!
منبع: http://itresan.com
نقش پررنگ و اهمیت مدیریت منابع انسانی در کاهش هزینه ها و سودآوری سازمان
وظیفه اصلی مدیریت منابع انسانی رسیدگی به امور مربوط به کارکنان است و مسئولان و متخصصان امور پرسنلی وقت و نیروی زیادی صرف آن می کنند اما پرداختن به این امور، تنها وظیفه ی مدیریت منابع انسانی نیست و تصمیم گیری ها و عملکرد مسئولان امور پرسنلی اغلب به طور مستقیم در سودبخشی سازمان تأثیر می گذارد.
نمونه هایی از اقدامات مسئولان امور پرسنلی که می تواند با کاهش هزینه ها یا افزایش تولید و کارایی به سودبخشی بیشتر سازمان کمک کند به این شرح می باشد.
- کاهش اضافه کاری های غیر ضروری با افزایش راندمان کار در ساعات عادی
- اتخاذ تدابیری برای کاهش غیبت و مرخصی های به ظاهر موجه و کنترل آن ها
- طراحی صحیح مشاغل برای جلوگیری از اتلاف وقت کارکنان
- جلوگیری از ترک سازمان با مدیریت صحیح و برقراری روابط انسانی و اجتماعی سالم و فراهم کردن محیط مناسبی که باعث خوشنودی و رضایت کارکنان شود و درنتیجه مانع از ترک سازمان و هزینه های ناشی از آن گردد
- طراحی یک سیستم بهداشت و ایمنی موثر و نظارت دقیق بر آن برای جلوگیری از بروز حوادث و متحمل شدن هزینه هایی مانند پرداخت خسارت، دارو و درمان، بیمه های بیکاری یا از کارافتادگی و ضررهای ناشی از توقف کار و اتلاف وقت
- آموزش مهارت های لازم به منظور تربیت کارکنانی که حداکثر بازدهی را داشته باشند
- یافتن و استخدام شایسته ترین فرد ممکن برای هر شغلی و در هر سطحی
- طراحی سیستمی برای پرداخت حقوق و مزایا که بتواند در جذب و نگهداری نیروهای کارا با سایر سازمان ها رقابت نماید
- تشویق متصدیان مشاغل به گونه ای که زمینه ی مساعدی را برای ابراز نظرهایشان در باره کاهش هزینه ها فراهم آورد
نتیجه اینکه هدف اصلی مدیریت منابع انسانی در هر سازمانی کمک به عملکرد بهتر در سازمان برای نیل به اهداف سازمانی است. کمک به افزایش تولید و بهره وری، موثرترین کمکی است که می توان به سازمان نمود.
بهره وری را می توان استفاده موثر از منابع انسانی و امکانات فیزیکی و مالی تعریف کرد. اگر چه مدیریت منابع انسانی نمی تواند دخالت مستقیم چندانی در چگونگی استفاده از سایر منابع در سازمان داشته باشد ولی با توجه به حضور و دخالت عامل انسانی در تمام صحنه ها، مدیریت منابع انسانی می تواند با طراحی برنامه ها و سیستم هایی برای به کارگیری شایسته نیروهای سازمان، نقش مهمی در بقاء و کارایی سازمان ایفا کند.
منبع : مدیریت منابع انسانی - دکتر اسفندیار سعادت
5 تکنولوژی برتر دنیا!
1. یک راه حل ساده برای کشیدن خطوط مستقیم بدون خط کش

برای کشیدن خطوط صاف و مستقیم اولین ابزاری که به شما پیشنهاد می شود و یا به ذهن تان می رسد خط کش است اما Constrained Ball مفهومی تازه از خط کش و کشیدن خطوط مستقیم بیان می دارد.

Constrained Ball در واقع یک ایده خوب و در عین حال ساده برای کشیدن خطوط است که کافیست مداد یا خود کار خود را در شکافی که تعبیه شده قرار داده و به کمک چرخ کوچکی که زیر آن قرار دارد در یک مسیر مستقیم خط خود را رسم نمایید . نمونه دیگری از آن هم وجود دارد که دارای یک صفحه نمایش کوچک است که میزان خط کشیده شده را هم به نمایش می گذارد . شاید بتوان گفت با تولید و عرصه این محصول دیگر خط کش اولین وسیله نباشد که به ذهن شما خطور کند.
عکس ها نمونه اولیه این محصول ساده و در عین حال کار بردی را نشان می دهد.

2. لپ تاپ های کاغذی یک بار مصرف در راه بازار

احتمالا تا به حال نام دوربین عکاسی یکبار مصرف و شاید هم تلفن همراه یک بار مصرف را شنیده یا از آن استفاده کرده اید. این تصور را کنید که به یک کامپیوتر قابل حمل برای کاری نیاز مبرم دارید و به سادگی و با قیمتی پایین یکی را تهیه کنید.

Je Sung Park بر اساس ایده و طرحی که ارایه داده این امر را محقق کرده و جالب است بدانید جنس بدنه این لپ تاپ از خمیر کاغذهای بازیافتی می باشد و تمام اجزاء آن قابل بازیافت می باشد که می توان بعنوان یک رایانه دوستدار طبیعت از آن یاد کرد. حال باید دید با این شتاب تکنولوژی کی شاهد تولید انبوه و به قول معروف به فعلیت درآمدن این طرح خواهیم بود.

3. پرینت گرفتن مستقیم از فلش درایو با Printouts
با شنیدن کلمه پرینتر اولین چیزی که به ذهنمان می رسد گرفتن پرینت از اسناد و عکس هایمان است و دومین چیز، سایز و قابل حمل و نقل نبودن آن به آسانی است. اما Printouts ذهنیت دوم شما را تغییر خواهد داد.
این پرینتر با طراحی زیبا و سایز کوچک می تواند بعنوان یک ابزار دست برای شما و همیشه در کیف لپ تاپ شما باشد.

این پرینتر با طول 23 و عرض 6 سانتیمتر زیاد جاگیر نبوده و به عنوان یک پرینتر کار راه انداز میتواند کمک دست باشد. برای پرینت گرفتن به کامپیوتر نیازی نیست و کافیست تا فلش درایو خود را به آن متصل کنید به همه اینها دکمه ها و نمایشگر OLED را اضافه کنید که زیبایی کار را دوچندان کرده است.
4. باطری لرزان هنگام حرکت انرژی تولید می کند
محققین ژاپنی یک باطری کوچک ساخته اند که انرژی خودش را از طریق انرژی جنبشی تامین می کند. این باطری نسبت به تمام مدل های مشابه بهتر بوده و قادر است 22 میلی وات انرژی تولید کند که نسبت به مدل های مشابه 20 برابر بهتر عمل می کند.

شاید 22 میلی وات بسیار کم به نظر بیاید و نتواند از پس تلفن همراه شما بر بیاید، اما به اندازه ای هست که بتواند جایگزین باطری های کوچک ساعت بشود. و همانطور که می دانید وقتی از انرژی جنبشی استفاده می کنید یعنی کافی است باطری تکان بخورد تا انرژی تولید کند. بنابراین تعبیه این باطری در گجت هایی که مصرف برق کمی دارند بسیار مطلوب خواهد بود. چون که کافی است در جیب شما باشند تا شارژ شوند. راز بازدهی بیشتر این باطری جدید در استفاده از آلیاژی به نام Galfenol بوده که از آهن و گالیوم تشکیل شده است. این آلیاژ مخصوص در میدان های مغناطیسی تغییر شکل میدهد و در سال 1998 توسط آزمایشگاه تحقیقاتی نیروی دریایی آمریکا ایجاد شده است.

طراح این باطری قصد دارد در مرحله اول آنها را در سیستم های پایش باد لاستیک اتومبیل ها استفاده کند و بعدا استفاده از آنها را توسعه دهد. اما اگر کمی به کاربردهای این باطری کوچک فکر کنید متوجه استفاده وسیع اش در صنایع مختلف خواهید شد.
5. هارد دیسک ضد گلوله ioSafe با غلاف تمام فلزی
اگر می خواهید از فیلم هایی که دانلود کرده اید یک محافظت تمام عیار بکنید، باید هارد پرتابل جدید شرکت ioSafe را بخرید. این هارد دیسک به طور کامل با یک غلاف ضد گلوله فلزی پوشانده شده و مدل تیتانیومی آن می تواند بیش از 2 تن وزن را روی خودش تحمل کند. در کنار آن تا سه متر زیر آب شور مشکلی پیدا نمی کند و همچنان نفس می کشد. شرکت سازنده می گوید این هارد دیسک آنقدر جان سخت است که می توانید آن را درون نفت یا انواع مواد شیمیایی هم بیاندازید و نگران اطلاعات تان نباشید.

در عکس بالا یک گلوله شات گان را می بینید که روی هارد دیسک قرار گرفته و در عکس پایین می توانید هارد دیسکی را ببینید که با شات گان به سمت مغزش شلیک شده! اما همچنان زنده است. می توانید این حافظه را با یک سال گارانتی بازیابی اطلاعات در ظرفیت های مختلفی بین 250 گیگابایت تا 1 ترابایت بخرید. مدل های تیتانیومی گران هستند برای مثال نمونه 512 گیگابایتی 3900 دلار قیمت دارد. اما می شود مدل های دارای پوشش آلومینیومی را با قیمت 150 دلار برای 250 گیگابایت تهیه کرد. این حافظه های سخت جان که USB3 هم هستند از آخر این ماه میلادی به بازار ارایه می شوند.

۱۰ برتری ویندوز ۸ نسبت به ویندوز ۷
به گزارش پایگاه خبری فناوری اطلاعات برسام و به نقل از یک پارس، شاید هیچ شرکتی پر نفوذ تر از مایکروسافت در حوزه سیستم های عامل دسکتاپ پیدا نشود. این غول نرم افزاری، سراسر بازار سیستم عامل را در جهان به دست گرفته و ثابت کرده که قادر است هر نسخه ویندوز را با تغییرات زیادی نسبت به نسخه های قبلی اش ارائه دهد. هیچ چیز هم که نباشد، مایکروسافت فضای بازار سیستم های عامل را به خوبی می شناسد و می داند که باید برای موفقیت در این بازار چه کاری انجام دهد.
ویندوز ۷ مایکرسافت مسلما یکی از مهم ترین نسخه های ویندوز در تاریخ زندگی این سیستم عامل بود. بعد از ارائه ویندوز ویستا، بازار مخالف مایکروسافت شروع به رشد کرد و بسیاری از فروشندگان، به قوانینی برای داون گرید کردن کامپیوتر به ویندوز XP تن دادند. مشتریان هم به اندازه ای که مایکروسافت انتظار داشت، از ویستا استقبال نکردند. به علاوه شرکت ها اصلا ویندوز ویستا را به حساب نمی آوردند. خب همه ی این ها بد است.
با ویندوز ۷، مایکروسافت توانست ویستا را به خوبی تعمیر کند. در واقع این نسخه همان سیستم عاملی است که ویستا باید می بود. و حالا مایکروسافت هم تایید کرده که ویندوز ۷ سریع ترین فروش را در تاریخ ویندوز داشته است. این واضح است که مصرف کنندگان هم از ویندوزی که هم اکنون استفاده می کنند؛ حداقل بیشتر از ایکس پی راضی هستند.
با این حال که ویندوز ۸ فقط در گوشه صحنه، ایستاده است؛ شایعات مایکروسافتی حول محور این سیستم عامل و امکانات آن، می چرخند. اگر چه فعلا اطلاعات کمی از این سیستم عامل در دسترس است؛ اما یک چیز را به طور قطع می توان گفت: این که ۸ از ۷ بهتر خواهد بود. اما چرا؟
۱٫ ویندوز ۸، برمبنای یک سیستم عامل خوب، بهبود می یابد:
ویندوز ۸ یک آپدیت بزرگ به شمار نمی رود. در عوض، این سیستم عامل نسخه ای بهبود یافته از ویندوز ۷ خواهد بود. همانطور که اشاره شد، ویندوز ۷ در میان مصرف کنندگان و شرکت های مشتری، به موفقیت رسیده است. از چیز هایی که تاکنون درباره ویندوز ۸ میدانیم، واضح است که مایکروسافت نمی خواهد چیزی که خراب نیست (ویندوز ۷) را درست کند! پس احتمالا ویندوز ۸ بسیار شبیه جدش بوده و خیلی از امکانات آن را به رخ می کشد. البته بهبود هایی که همیشه به مشتریان ارائه می شود هم در این ویندوز موجود خواهند بود.
۲٫ امنیت بهبود خواهد یافت:
با هر عرضه ی سیستم عامل توسط مایکروسافت – یا هر شرکت دیگر – بسیاری نقایص امنیتی برطرف می شوند. این کمپانی امنیت را بعد از عرضه سرویس پک ۲ ویندوز ایکس پی، افزایش داده است. ویندوز ایکس پی تقریبا امن بود. البته نسبت به نسل های پیشینش و نه نسبت به سیستم عامل های رقیب! سرویس پک ها بودند که به امنیت ویستا کمک نمودند. اما ویندوز ۷ مسلما امن ترین ورژن این سیستم عامل می باشد. پس از آن جایی که مایکروسافت همیشه برای امن تر کردن سیستم عاملش تلاش کرده؛ انتظار داریم که ویندوز ۸، از ۷ هم کاملا امن تر باشد.
۳٫ سازگاری کلیدی با ARM:
با توجه به این که مصرف کنندگان محصولات الکتریکی در سال های اخیر، علاقه زیادی به ARM نشان دادند؛ استیو بالمر، مدیر عامل مایکروسافت اعلام کرد که ورژن بعدی ویندوز دستگاه های مبتنی بر ARM پشتیبانی خواهد کرد. این بسیار بسیار مهم است. حالا کمپانی هایی که می خواهد محصولاتی مبتنی بر چیپ ARM بسازند، فرصت استفاده از ویندوز را پیدا می کنند. نه تنها این حرکت به مایکروسافت و فروشندگان همکارش کمک می کند، بلکه احتمالا گزینه های بیشتری هم به مصرف کنندگانی که به استفاده از ویندوز تمایل دارند؛ داده خواهد شد. به عقیده ی بسیاری این یک بازی برد- برد است.
۴٫ یک فروشگاه اپلیکیشن؟شاید!
این بعید نیست که مایکروسافت برای ارائه ی یک فروشگاه اپلیکیشن؛ نقشه کشیده باشد. اگر این امر صورت گیرد و با وجود این که اپلیکیشن های بسیار زیادی برای ویندوز در دسترس است؛ ممکن است مایکروسافت قادر باشد که در این زمینه حتی با مک نسخه Lion از شرکت اپل هم رقابت کند. همان سیستم عاملی که با AppStore داخلی به فروش خواهد رسید. آینده ی سیستم عامل های دسکتاپ، حقیقتا به وجود یک فروشگاه اپلیکیشن خوب برای آن ها بستگی خواهد داشت. فعلا نمی دانیم اما اگر در آینده خبر احداث فروشگاه اپلیکیشنی برای ویندوز را بشنویم؛ خوشحال خواهیم شد.
۵٫ روشن شدن فوری : همان چیزی که لازم است
یکی از بزرگترین مسائل این است که ویندوز روی بعضی کامپیوتر ها، زمان زیادی را برای بوت شدن تلف می کند. با توجه به آخرین شایعات، مایکروسافت در حال کار روی یک راه حل برای این است که بتواند ویندوز را عملا در زمان کمی آماده به کار کند. شاید مهم به نظر نرسد اما در نظر داشته باشید که صبر برای بوت شدن یک ویندوز، می تواند تا چه اندازه عذاب آور باشد. پس بوت فوری، چیزی است که می تواند به یک امکان عالی تبدیل شود.
۶٫ احتمالا ویندوز ۸
برای تبلت ها مناسب تر خواهد بود
مایکروسافت چند وقتی هست که سیستم عامل خود را آماده برای به کارگیری در تبلت ها می داند. اما با توجه به چیزی که آمار و ارقام نشان می دهد؛ هم تولید تبلت های مبتنی بر ویندوز ۷ کم بوده و هم کاربران اندروید یا آی او اس را ترجیح می دهند. به دلیل پشتیبانی از دستگاه های مبتنی بر ARM و این که مایکروسافت قطعا دارد برای سازگاری بیشتر ویندوز ۸ با تبلت ها تلاش می کند؛ باید منتظر دستگاه های قابل حمل بیشتری بر مبنای ویندوز بعدی باشید. اما تا چه حد بیشتر بودنش را بازار تعیین می کند.
۷٫ صرفه جویی بیشتر در انرژی:
یکی از مسائل ویندوز ۷ این است که نتوانسته به عملکرد موثری در زمینه ی صرفه جویی انرژی برسد. اما با توجه به اطلاعاتی که از توسعه ویندوز ۸ درز کرده اند، گویا مایکروسفات در حال کار برروی قابلیت هایی است که ذخیرهی انرژی را تا حد زیادی بهبود می بخشند. پس باید منتظر عمر بیشتر باتری بر دستگاه های قابل حملی باشیم که از این سیستم عامل پشتیبانی می کنند. اگر این ها درست باشد؛ مسلما مصرف کنندگان خوشحال خواهند شد.
۸٫ History Vault چیست؟
ویندوز ۸ احتمالا یک قابلیت جدید به نام History Vault خواهد داشت. با توجه به شایعات، این قابلیت شبیه Time Machine شرکت اپل خواهد بود که یک رابط آسان برای بک آپ گیری در مک او.اس ایکس؛ ارائه می دهد. اما این گزینه ی مایکروسافتی به کاربران اجازه خواهد داد که فایل های شخصی خود را بازیابی نمایند، پرونده های قدیمی را اصلاح کنند و خیلی کار های دیگر… مایکروسافت هنوز این قابلیت را تایید نکرده است. اما اگر قابلیت بزرگی مانند این، به ویندوز اضافه شود؛ بسیار عالی خواهد شد.
۹٫ اینترفیس بهتر:
ویندوز ۷ با یک رابط کاربری قدرتمند تر وارد بازار شد که می توان آن را کاملا از نسل های قبلی اش بهتر دانست. این ویژگی از نظر زیبایی هم چیزی کم ندارد. فعلا مایکروسافت چیز زیادی از سیستم عامل بعدی اش نگفته اما احتمالا ویندوز ۸ هم اینترفیسی مشابه خواهد داشت. اما افرادی که همیشه مایکروسافت را تعقیب می کنند؛ باور دارند که اینترفیس کمی کار آمد تر شده و برای استفاده آسانتر خواهد بود. اگر مایکروسافت بتواند این کار را محقق کند، تاحدود زیادی انتظارات از اینترفیس براورده خواهند شد. چون اینترفیس فعلی نیز چیز زیادی کم ندارد.
۱۰٫ مایکروسافت درسش را آموخته:
جدا از خود سیستم عامل، ویندوز ۸ به احتمال زیاد بهتر از ویندوز ۷ خواهد بود. آن هم به یک دلیل: مایکروسافت نمی خواهد شکست ویندوز ویستا را تکرار کند. آخرین سیستم عامل مایکروسافت قبل از ۷، برای این شرکت چیزی کم از کابوس نداشت. مایکروسافت به خاطر موفقیت های ۷ خیلی به خود مغرور شده بود ولی در ویستا کار را خراب کرد. نتیجه ی این، چند سال رنج آور برای این شرکت بود. همچنین مایکروسافت با فقدان اعتماد فروشنده ها و خریداران و سرمایه گذارانش مواجه شد. پس انتظار داریم که این کمپانی کار های ویژه ای با ویندوز ۸ انجام دهد. درعین حال، این شرکت به جز رسیدن به یک سیستم عامل بهتر، چاره دیگری نخواهد داشت.
منبع: http://barsam.ir
اسپری ضد آب کننده همه چیز
چند سالی است با پیشرفت های حاصل در تکنولوژی وسایل ضد آب وارد بازار شده اند اما قیمت بالایی دارند و خریداری آن ها خیلی به صرفه نیست. یک شرکت فناوری برای رفع مشکل ضدآبی اسپری خاصی تولید کرده است که هر وسیله ای را ضد آب می کند.

این اسپری که به نام "never wet" یا "هیچوقت خیس" نشوید شناخته می شود قابلیتی دارد که به راحتی آب و مایع ها را کنار میزند و از دستگاه شما محافظت می کند. تنها کافی است تا چند بار از این اسپری به دستگاهتان بزنید تا کاملا ضد آب شود.
این اسپری نه تنها وسایل الکتریکی بلکه توانایی آن را دارد که بر رویپارچه و کاغذ نیز استفاده شود. کار اصلی این اسپری ایجاد یک سطح محافظ ضد اب به مدت چند ساعت در اطراف یک جسم خاص است به طوری که آب روی آن میلغزد و به داخلش نفوز نمی کند.

۵ محصول جدید اپل در سال ۲۰۱۳
چکیده:
نگاه و نظرات بر روی کمپانی اپل با شروع سال جدید میلادی منعکس شده است، کمپانی اپل که سال گذشته میلادی با معرفی ۲ تبلت و ۱ نوت بوک و ۱ تلفن همراه هوشمند با کاربران و طرفدارانش همراه شده بود، امسال چه حرفی برای گفتن خواهد داشت؟! حتما می دانید و شاید هم دیده اید صف های طولانی طرفداران کمپانی اپل را در زمانی که یک محصول برای اولین بار به بازار می آید، این طرفداران حرفه ای از کمپانی خود خواسته های حرفه ای دارند و اما کمپانی اپل برای سال ۲۰۱۳، پنج گجت را معرفی و روانه بازار خواهد کرد،..
محصولاتی که تحولاتی را در سبد محصولات اپل به همراه خواهند داشت، تغییراتی که پایه ریزی محصولات سال ۲۰۱۴ نیز خواهد بود، اما شما بیشتر از این منتظر نمانید در ادامه پنج محصول اپل در سال ۲۰۱۳ را به اختصار توضیح داده ایم:
۲. iPad mini با صفحه نمایش Retina
اپل بیش از ۳ میلیون در بازه زمانی کوتاهی آیپد با صفحه نمایش Retina که از تکنولوژی خاص شبکیه چشم برخوردار است فروخت و در پایان سال ۲۰۱۲ بین ۸ تا ۱۰ میلیون آیپد مینی به فروش رسانده است. بهرحال برای حفظ اینجایگاه ترکیبی از این دو را در ماه مارچ ۲۰۱۳ روانه بازار خواهد کرد، آیپد مینی با صفحه نمایش Retina باید استفبال کاربران را نسبت به این محصول مشاهده کرد.
3. سیستم عامل iOS7 در ماه جون سال ۲۰۱۳
مسائل خاصی که بروزرسانی iOS 6 در بخش یوتیوب و گوگل مپ برای کابران به همراه داشته است، باعث شده است تاکید بیشتری برای ارائه بروز رسانی جدید کمپانی اپل مطرح باشد باید منتظر نسخه ۷ سیستم عامل اپل در سال جاری میلادی باشید.
4. تلفن همراه هوشمند iPhone 5S
پیش بینی ها از ورود این تلفن همراه در ماه سپتامبر می گوید همانند اتفاقی که در سال ۲۰۱۱ افتاد و ۴ اس وارد بازار شد، دوربین کمی بهتر و باطری متعادل شده و تغییرات جزئی اینچنین با پهنا و عرضی تقریبا مشابه آیفون فعلی از پیش بینی های تحلیل گران در این خصوص است.
5. Apple Television – نوامبر ۲۰۱۳
و اما پنجمین محصول اپل در سال ۲۰۱۳ تلویزیون اپل با سایز ۵۵ اینچ و ویژگی های منحصر به فرد که با قیمت بین ۱۵۰۰-۲۰۰۰ دلار روانه بازار خواهد شد، تلویزیون های پلاسما مشابه کمپانی های سامسونگ و پاناسونیک در رنج ۱۰۰۰ دلار قرار دارند اما اپل شعار کیفیت بهتر با هزینه بیشتر را در این محصول نیز به همراه دارد. پیش بینی ها از ماه نوامبر برای ورود این کالا به بازار دنیا می گویند.
منبع: http://www.tekshow.com
نقش نام تجاری (brand) در تشویق فروش کالا
می گویند که نیمي از عمر را انسان به خاطر نام خود کار می کند ؛ نیمه دوم را نام به خاطر انسان کار می کند.
برند – این نام تجاری کالا است که آنرا از انبوه کل كالاها تفکیک می کند. مثلاً برای هر انسان دارای نام مشخص ، برای برند نیز لازم است که نام آن بتواند باعث احساسات مثبت زیاد در نزد اطرافیان شود تا نام کار کند.
برند – این یکی از نشانه های جامعه دموکراسی آزاد است ، جامعه ای که در آن انسان حق انتخاب را دارد. تا چند سال پیش زمانی ما به مغازه می رفتیم و در آنجا فقط شیر ، کالباس ، روغن نباتی را جستجو می کردیم. امروزه ما به مغازه می رویم به دنبال نام و علامت مشخص كالا. برند – این همیشه چیز مخصوص به خود و متفاوت از دیگري است.
توسعه برندها تسلسل و نظمی را ایجاب می کند. این فرآیند با ساخت و ساز مشابه است چون برنامه ریزی ، طراحی ، ساختمان ، هدایت ، کنترل و بی شک ، اجرای مجموعه درخواست های جامع که موفقیت کلیه کارخانه را تأمین می کند ، شامل است.
توجیه کمپانی فقط جهت تولید – این اشتباه معمولی است. در اکثریت کارخانه ها و موسسات فرآیند تولید به صورت مفصل راه اندازی شده است. چنین کارخانه می تواند مشابه موزه قشنگ باشد: در آنجا تجهیزات مدرن نصب شده است ، کارشناسان متخصص کار می کنند ، کالای مرغوب تولید می شود ولی در مرحله معین زنجیره قطع می شود و پتانسیل سازنده هنگفت به اندازه کامل مورد اجراء قرار نمی گیرد. این امر با روش های بد فروش ، نبودن تبلیغات مناسب ، بسته بندی نارساي کالا ارتباط دارد.
اکثریت کارفرمایان و توليدكنندگان می دانند که «قيمت همه چیزرا تعیین می کند». برایشان منظره افت آنی تقاضا ، در صورت ظهور در بازار کالای مشابه ولی با پایین ترین بها ، آشنا است. طوری می شود که در برابر فراخوانی رقبا با کاهش متقابل قيمت جواب داد. در نهایت امر ، این منجر به سودآوری پایین خود تولید می شود.
تجربه جهانی چندین بار به اثبات رسانده است ، رقابتی که بر اساس آن بهای محصولات نهفته است این «راهی بسوی هیچ است» . چنین برخورد از حیث ماهیت خویش نادرست است چون کاهش دایمی قيمت باعث زیان آوری تولید ، فقر بازار و در نتیجه کاهش کیفیت کالا می شود. برای آنکه این دایره محدود را قطع نمود ، لازم است از رقابت «قيمت» فاصله گرفت و برخوردهای دیگر در روابط با مصرف کنندگان و رقبا را جستجو کرد.
دیگر گمراهی معمولی - «خواهش قانع کردن همه» است. اغلب فرمول «برای ما همه مصرف کنندگان لازم اند» استراتژی تجارت را تعیین می کند. کمپانی های بازاریابی جدی و مسئول درک می کنند که تنها برند و یا محصولات نمی تواند دسته های مختلف مصرف کنندگان را به طور کامل قانع سازد.
یک استریوتیپ معمولی دیگر - این عقیده ای است که قيمت جزء ترکیبی ساخت مناسبات با مصرف کننده می باشد. در برابر سؤالی که جهت بالا بردن تقاضا چه باید کرد ، اکثریت رؤسا و مسئولان کنونی جواب می دادند- باید قيمت را پایین آورد.
تحقیقات و تجربه عملی نشانگر آن است که امروزه کمپانی موفق باید استراتژی برند متوجه شکل گیری وفاداری مصرف کننده را دارا باشد. «ارزش» برند توسط آماده بودن مصرف کننده جهت خرید کالا طبق بالاترین بها ، حین موجودیت در بازار کالاهای مشابه علامت تجاری دیگر تعیین می شود.
در هر گونه حوزه می توان برند را ایجاد کرد ، در ضمن نه فقط کالا و یا خدمات که شما آنرا ارائه می کنید بلکه خود کمپانی نیز به صورت" برند" در می آید. موضع گیری ، تمرکز ، تقسیم سازی به چند قسمت و وعده دهی – این اساس و پايه استراتژی برند است. روی هر عبارت به تفکیک مکث می کنیم.
موضع گیری :
امکان دارد ، تعاریف مختلف مفهوم «موضع گیری» موجود باشد. در واقعیت امر ، موضع گیری – این جایی است که آنرا برند در ذهن مصرف کننده اشغال می کند. هر کمپانی کوشش می کند صورت ظاهری – تصور مشخص را با کالای خویش شکل دهد. برای مثال ، یک کمپانی محصولات خود را به مثابه «رفع گرسنگی» و کمپانی دیگر «رفع تشنگی» و غیره توصیف می کند.
بر اساس موضع گیری یکی از اساسی ترین تأیید های قابل قبول بدون دلایل مبدا بازاریابی نهفته است. آن حاکی است ، «همه انسان ها از هم دیگر فرق دارند و محصولات به طور مطلق نمی تواند مورد پذیرش همه شود». کمپانی ها وادار می شوند مصرف کننده خود را انتخاب کنند. جناب لارری لایت ، کارشناس بازاریابی امریکایی ، بنيانگذار نظریه برند ، می دانست که هر گونه کمپانی باید به خاطر آن اموري سعی و تلاش ورزد تا محصولات آن بخش نه چندان زیاد مصرف کنندگان ، نه به طور ساده هر گونه توده های وسیع را بپرستد. موقع موضع گیری ضعیف کمپانی نمی تواند مقابله رقابتی را با آنانی که مساعی خود را در گروه های هر چه کوچک تر خریداران متمرکز ساخته اند ، تحمل کند. در مسابقه رقابتی آنانی که مصرف کننده خود را درست انتخاب کردند ، غالب هستند.
محصولات را مورد ارزیابی قرار داده ، مردم خود را در نکته عمده متمرکز می سازند. تولید کننده باید انسان را جهت متوجه ارزش اساسی محصولات خویش شدن ، وادار نماید. و طبق کلیه قواعد ساخت و ساز تبلیغات ، این خودویژگی باید تک و نمونه باشد. لازم است دقیق نشان داد که محصولات تان از بقیه محصولات چه فرقی دارند ، از این رو اغلب کارشناسان تبلیغات و بازاریابی مصالحه می کنند. برایشان لازم است حل نمایند که در محصولات آنان چه چیزهایی درجه اول و چه اموري درجه دوم است. برای مثال ، شما مدل جدید خودرو را تبلیغ می کنید. شما حل می کنید که در دست اول در باره کدام امرباید گفت – در با ره موتور قوی ، اطمینان ، بهای جاذب و یا ایمنی؟ این آن معنی را ندارد که همه کاركنان تبلیغات در باره عین یک چیز می گویند ، آخر که برتری عمده کالا و یا خدماتتان – این منحصربه فرد بودن است. سرانجام ، هر ماشین چرخ و موتور دارد. در هر بار روی آن فکر نمود که کدام تصور این و یا آن محصولات را شما می خواهید در ذهن و شعور مصرف کننده خود شکل دهید.
همچنین مهم است در یاد داشت : محصولاتی با کیفیت مطلق وجود ندارد. آن کیفیت مطلق در واقعیت امر نیست ! کیفیت – این فقط آن است که انسان در باره محصولات مذکور و یا برند مذکور فکر می کند. کمپانی هایی هستند که 99 درصد انرژی و پول را جهت تولید محصولات مرغوب ، در باره سیمای آن فکر نکرده ، مصرف می کنند. در نتیجه بدست می آید که کیفیت واقعی محصولات بالا است و قابل درک – پایین است. چنین برخورد یک طرفه اثر نمی کند و سودی ندارد. بدون شک ، نباید فراموش کرد که خود محصولات نیز به عنوان اس اساس باقی می ماند.
درجه مطلع بودن خریدار در باره کالا بر درک محصولات از سوی مصرف کننده تأثیر می گذارد. آزمایشات زیادی حاکی است ، بعد از دریافت از طرف انسان مقدار معیین اطلاعات تبلیغاتی ادراک محصولات از جانب وی تغییر می کند. در بازاریابی قانونمندی جالب موجود است: برند بزرگ همیشه توسعه پیدا می کند ، برند کوچک آهسته آهسته، خاموش می شود.
برند باید جزء جداناپذیر هر گونه کمپانی شود. آن وفاداری مصرف کننده را پرورش می دهد که در نوبت خود ، رقابت پذیری پایدار را فراهم می سازد. برند دایمی بودن تقاضا و عدم وابستگی آن به عوامل بازار ، از آن جمله به سطح کل قيمت در بازار را تعیین می کند. می توان با جرأت گفت که برند تولید کننده را محافظت می کند و آمادگی خریدار را جهت پرداخت زیادتر فراهم می سازد. چنین اوضاع و احوال مساعد برای کمپانی در بالا بردن راندمان مالی خویش ، بهترسازی فرآیند برنامه ریزی امکان می دهد.
عناصر تشکیل دهنده برند عبارت اند از: طراحی صنعتی ، تنظیم ظاهری ، تدابیر تبلیغاتی سنجیده شده ، تشویق فروش و تماس مستقیم با مصرف کننده. تولید کننده با عمل خود باید به مصرف کننده وعده برند را داده ، در نزد وی انتظار خوب را ایجاد کند.
وعده ایی که تولیدکننده با ساخت برای بازار این و یا آن محصولات می دهد – این نکته مهم است. هر فردی که در بخش تجارت کار می کند ، باید از خود سؤال کند:«برند بنده چه وعده می دهد؟» در اینجا صورت های مختلف ممکن است ولی چیز عمده – این تعیین شود که وعده شما کدام چیز مشخصی را ارائه می کند. محصولات مورد تولید باید دقیقاً مطابق وعده داده شده باشد وگرنه اختلافات ظاهر می گردد.
در نتیجه کارهای مربوط به ایجاد و تشویق برند کمپانی باید سودآوری تولید خود را به طور قابل ملاحظه افزایش دهد. این امر با آن ارتباط دارد که شما گروگان بازی های قيمتي رقبا نخواهید بود چون شما مصرف کننده وفادار دارید. مسلم است ، بها و وضع عمومی بازار چنین کالا و یا خدمات مشابه از عوامل مهم است ولی همانا تقاضای با ثبات قادر است در برابر نوسان قيمت در بازار مقابله کند.
کمپانی موفق نمی تواند به خود اجازه زندگی کردن «به مثابه روی آتشفشان» بدهد. کمپانی برای آنکه خرید مواد اولیه را درست انجام دهد ، تولید را برنامه ریزی نماید ، روابط مشترک شریکی را برقرار سازد ، لازم است تقاضای مصرفی را پیش بيني کند.
برند قوی و مصرف کنندگان وفادار – کلیدی است به سوی پيروزي و کامیابی ها.
استراتژی بازاریابی با هدایت چهار عنصر کلیدی خلاصه می شود – این به اصطلاح «چهار پی » (به انگلیسی Product , Price , Place ,Promotion – چهار پی) هستند. به زبان روسی – محصولات ، قيمت ، راه کارها ، تبلیغات و تشویق فروش. برخی از کمپانی ها یک عنصر دیگر تجارت – موضع گیری را عنوان می کنند.
همه چهار عنصر بازاریابی در ارتباط متقابل قوي قرار دارند. آنها به نحو ذیل عمل می کنند: تبلیغات و تشویق فروش انتظار از برند را فراهم می سازد که آن باید مصرف کننده را جهت خرید اول و استفاده بعدی از برند را مستدلل و توجيه کند . مثلاً ، Blend –a- med دندان های سالم را برای تمام عمر وعده می دهد ، Ariel شستن حتی پایدارترین لکه هارا بهتر از هر گونه مواد دیگر شوینده وعده می دهد.
تجارت – استراتژی کمپانی ها با آن خلاصه می شود که عناصر بقیه بازاریابی (4 پی) صحت و درستی وعده مذکور را به طور مداوم به اثبات برساند.
مهم است وعده های عمل را داد. وعده های غیر عمل را می توان در مثال برند «داو گن» بررسی کرد. نخست ، وعده ایی که به مثابه «کیفیت محافظت شده» طنین انداز بود ، شسته شده بود. به دیگر سخن ، برند شعار «نه تقلبی » را به مثابه یگانه برتری پیشنهاد می کرد. این وعده بلند مدت ویا استراتژی نبود. کیفیت محافظت شده تا زمانی که تقلبی محصولات است ، موجود می باشد. آن نمی تواند «پردوام» و پايدار باشد.
دوم ، استراتژی این کمپانی در خصوص گسترش خط تولید محصولات را در عمل به عنوان بازاریابی «خونخوار» می خوانند. در این صورت کلیه برندها ، تمام محصولات که تحت یک علامت تجاری راه اندازی می شود ، صحت و درستی «وعده برند» را به ثبوت نمی رساند بلکه برعکس ، در ضمن ارزش آنرا کاهش داده ، در برند طفیلی گری می شود.
ولی ایجاد سبک بادوام و موفقیت آمیز برند ، تشکیل و انجام تدابیر تبلیغاتی کامل ، مطالعه برند و هدایت آن ، سرمایه گذاری ها را می طلبد. معنی آن این است که کمپانی وارد راه توسعه برند باید جهت سرمایه گذاری در برند آماده باشد و این کار را پیگیرانه ، حمایت را از پروژه آغاز شده حین بروز نخستین مشکلات قطع نکرده ، انجام دهد.
کامیابی را در تشویق فروش کالا می توان تنها دارای خلاقیت ، علاقه و ریسک مشخص بوده که بدون آن تجارت خارج از تصور است ، بدست آورد و برندهای مدرن یکی از قوی ترین ابزارهای آن بشمار می روند.
منبع:هفته نامه «دلاوی پارتنر»شماره 47 مورخ 26 نوامبر سال 2008 چاپ تاشکند. انتشارات وزارت روابط اقتصادی خارجی ، سرمایه گذاری و بازرگانی جمهوری ازبکستان.
پرداخت کرایه تاکسی با موبایل شخصی
شرکت وریفون (VeriFone) که بسیاری از سیستمهای پرداخت الکترونیکی آمریکا را در اختیار دارد، امکان جدیدی تحت عنوان «Way۲ride» برای آیفون و گوشیهای هوشمند آندرویدی ایجاد کرده است.این فناوری جدید، سیگنالهای صوتی اطلاعات را در فواصل کوتاه انتقال میدهد....
شرکت وریفون (VeriFone) که بسیاری از سیستمهای پرداخت الکترونیکی آمریکا را در اختیار دارد، امکان جدیدی تحت عنوان «Way۲ride» برای آیفون و گوشیهای هوشمند آندرویدی ایجاد کرده است.
این فناوری جدید، سیگنالهای صوتی اطلاعات را در فواصل کوتاه انتقال میدهد. به این ترتیب، موج صوتی ارسالی از بلندگوی داخل تاکسی توسط گوشی هوشمند شما دریافت میشود (این موج برای هر تاکسی مشخص است) و سپس شما را به حساب بانکی الکترونیکی متصل و کرایه تاکسی را پس از ورود اطلاعات حساب کم میکند. همچنین، با استفاده از این سیگنالهای صوتی میتوان سایر اطلاعات را بین دو گوشی مختلف منتقل کرد.
منبع: http://porsyar.com
آیا Yahoo کاربران ایرانی را تحریم کرد؟!
برخی معتقدند ایران را می توان به عنوان یکی از بیشترین ترافیک سازان در خاورمیانه برای Yahoo دانست که در تحقیقات اخیر یکی از بخش های دولتی ایران مشخص شد از این تعداد کاربر ۸۵% آنها از سرویس ایمیل این سرویس دهنده پر قدرت استفاده می کنند.
حرکت اخیر خبر ساز وب پورتال مشهور Yahoo در ایران حذف نام این کشور از فرم ویژه ثبت نام عضویت خود بوده است که واکنش های قابل توجهی را نیز در بین کاربران اینترنت ایران به همراه داشته است....
کلمات کلیدی: آیا Yahoo کاربران ایرانی را تحریم کرد؟! مدتی ست که این واکنش ها چه به صورت گذرا و چه به صورت برنامه های اختصاصی در برنامه های رادیویی و تلویزیونی به چشم می خورند و از طرف دیگر برخی مطبوعات کاغذی و مطبوعات آنلاین ستون های ویژه ای برای این امر در نظر گرفته اند. یا حتی وب سایت هایی اختصاصی جهت اعتراض محترمانه به این اقدام راه اندازی شده اند.
● اماا آیا واقعا این نشانی از شروع یک تحریم اینترنتی بر علیه ایران ست؟!
ایران که خود از سطح سرویس دهی پائین اینترنتی و علم IT رنج می برد تا بحال سرویس دهنده ای مشابه Yahoo را با ماهیت ایرانی به چشم ندیده است و نهایت قدرت وبی آن در چند سرویس ارائه دهنده وبلاگ معمولی، سایت های دوستیابی و چند سایت خبری بخش دولتی و خصوصی خلاصه می شود. که این امر سبب تصدیق آخرین تحقیقات شرکت تجارت الکترونیک آناهیتا مبنی بر احساسی بودن اعتراضات اخیر ایرانیان به این اقدام مورد بحث Yahoo ست.
همانگونه که گفته شد بیشتر کاربران اینترنت در ایران در رده سنی جوانان قرار دارند و با توجه به تحقیقات اخیر مشخص شد که حرکت اعتراضی این کاربران اگر چه کاملا آرام و محترمانه بوده است اما اقدامی احساسی و بی دلیل است!
در تمامی این اعتراضات به صورت متحد دائما از پیشینه تاریخی ایران نام برده شده بود و معترضین انتظار داشتند Yahoo با در نظر گرفتن این سابقه طولانی تاریخی و وجود افرادی چون پادشاه کوروش موقعیت قبلی را در اختیار ایشان قراردهد، حال آنکه Yahoo تنها نام ایران را از بین نام کشورهایی که مشمول دریافت خدمات از این سرویس دهنده بوده اند را حذف کرده است و هنوز هیچ اقدامی برای جلوگیری از IP های Routing شده از ایران به منظور خودداری از سرویس دهی به کاربران مقیم این کشور صورت نپذیرفته است.
البته این در حالی ست که گمان می رود Yahoo این کار را در کمال رضایت انجام داده است و بر خلاف اعتراضات متعدد و بعضا شدید برخی ایرانیان حتی خود را موظف به پاسخگویی ایشان نمی داند.
پس واقعا جریان چیست؟ آیا به عقیده برخی از معترضین این شروع یک تحریم است؟ آیا Yahoo از تحریم یکباره ایرانیان هراسی داشته است که از حذف نام آن شروع کرده است؟ اگر چنین باشد آیا دلیل آن یک موج رسانه ای مضر برای Yahooو دولت آمریکا ست یا آنکه منفعتی از طرف کاربران ایرانی برای وب پورتال Yahoo وجود دارد؟
معمولا یک تحریم اینترنتی را می توان بسته به آن دانست که یک سرویس دهنده همانند Google که دو سال پیش چنین حرکتی را انجام داد IP هایی را که از ایران Routing می شدند را در مورد دسترسی برای دانلود بسته نرم افزاری خود محدود کرده بود. و البته محدودیتی برای مابقی سرویس های Google و مخصوصا موتور جستجوگر آن در مورد کاربران ایرانی به وجود نیامد و در طی این مدت دو سال نیز هیچ اقدام خاص دیگری صورت نپذیرفت.
آنچه از این پیشینه Google و برخی سرویس دهندگان دیگر می توان نتیجه گیری کرد این است که شروع یک تحریم اینترنتی نه از حذف نام آن کشور از لیست ثبت نام بلکه از اقدامی جدی تر چون مسدود سازی IP ها شروع می شود که Yahoo در هیچیک از ابعداد مرتکب چنین عملی نشده است و منطقا بعید می رسد که در هیچ شرایط و زمانی اقدام به انجام دادن چنین عملی نماید چرا که فارغ از خود کاربران ایرانی، هر ساله تعداد بسیار زیادی توریست از کشور های آسیایی، اروپایی و آمریکایی وارد ایران می شوند که در صف کاربران مهمان اینترنت این کشور قرار می گیرند و با هرگونه اقدام تحریمی، دست این شهروندان توریست غیر ایرانی تا زمان اقاماتشان در ایران برای استفاده از ایمیل خود، خواندن مقالات، جستجوی رفرنس ها و وبسایت های دیگر و ... بسته می ماند.
تقریبا دو سال پیش و همزمان با تحریم Google و چندین وب سایت دیگر بر علیه ایران در مورد ارائه برخی از سرویس ها این مسئله نیز مطرح بود که سرویس دهندگان عظیمی چون Yahoo که کاربران ایرانی کوچکترین سود تجاری را به صورت مستقیم برای آنها در نظر ندارد ممکن است برخی کم لطفی ها را در مورد کاربران این کشور انجام دهند که البته در چهارچوب رفتار حرفه ای این عمل از هر حیث محکوم است. اما به هر حال این اقدامی ست که صلاحیت آنرا شرکت های ارائه دهنده خدمات تائید و یا رد می کنند.
منطقا شاید بتوان این تحریم ها و بعضا کم لطفی های اخیر Yahoo را به مواردی چون عدم سودرسانی مستقیم کاربران ایران به آنها و هزینه بردار بودن سرویس دهی به شمار کسیری از کاربران بی فایده، عدم استفاده صحیح و مفید کاربران این کشور از اینترنت و نقض صریح کپی رایت دانست.
نهایتا سوالی که مطرح می شود چیزی نیست جز اینکه آیا اگر ایران با وجود پتانسیل های فراوان تجاری در زمینه IT که خیلی ها به صورت بکر و دست نخورده باقی مانده اند اگر سرویس دهنده ای مشابه Yahoo را داشت جوانان این کشور تا این حد از عملکرد اخیر Yahoo احساساتی و خشمگین می شدند؟
جمع بندی این تحلیل ها می تواند نشان دهد که ایران کشوری ست تشنه سرمایه گذاری های کلان تجاری در زمینه IT و ICT که به هر دلیل استعداد ها و توانایی های آن تا به کنون ناشناخته باقی مانده اند!
منبع: http://www.vista.ir
ایجاد یک برند به منظور حفظ چرخه عمر آن/موردکاوی شرکت غذایی کلاگ
1: زمینهسازی جهت ایجاد تغییری استراتژیک پیش از اختصاص منابع لازم جهت ایجاد این استراتژی جدید «خانواده برندهای All-Bran (سبوس کامل)»، نیاز بود تا کلاگ در مورد ارزش ایجاد تغییرات و ماهیت این تغییرات تحقیق کند. این امر نیازمند انجام تحلیل SWOT جهت شناسایی نقاط قوت برند، نقاط ضعف ، فرصتهای موجود در بازار و تهدیدها( به طور مثال از جانب رقبا )بود. چرخه عمر محصول شرکت کلاگ، All-Bran را بهعنوان محصول فیبری بازار غله در دهه 1930 ایجاد کرد. از آن زمان به بعد این محصول، با تزریق مرتب هزینههای ترویجی به منظور حمایت از توسعه محصول، رشد ثابتی را تجربه کردهاست. آنها توانستند با تبلیغات گستردهای که برای برنامه رژیم غذایی فیبری از جانب متخصصان تغذیه و کارشناسان سلامت همراه بود، چشمگیرترین رشد در دهه 1980 را بهدست آورند. به دنبال این رشد، دامنه محصولات سبوسدارِ کلاگ به مرحلهای بالغتر انتقال یافته است. به دلیل بالغ بودن محصول، کلاگ تصمیم به برندینگ دوباره دامنهای از غلات فیبردار گرفته تا به اینوسیله رشد و سود تازهای را تزریق کند. همچنین این شرکت کمپینی با هزینه 3 میلیون پوند راه اندازی کرده که از مصرفکنندهها میخواهد تا محصولاتشان را مجددا ارزیابی کنند. آنها با این سرمایهگذاری عظیم، از این استراتژی حمایت کرده و پاسخ مصرفکنندهها را ارزیابی کردند. 3: شناسایی مزایا لازم بود تا کلاگ مزایای ناشی از تغییرات ایجاد شده را مشخص کند. مزیتی مهم مرتبط با مدیریت دامنه محصول. کلاگ مشخص کرد که کدامیک از محصولات فیبردارش بهترین چشمانداز را در حال حاضر و در آینده خواهند داشت و تصمیم گرفت بر روی آنها متمرکز شود. این سادهسازی، مدیریت پرتفولیوی محصول را آسانتر کرد. مدیران میتوانستند روی عناصر مشترک دامنه انتخابی تمرکز کرده و فعالیتهای بازاریابی خود را بر روی آنها متمرکز کنند. این اقدام به جای صرفهجوییهای تولید، صرفهجویی اقتصادی مدیریت و بازاریابی را ایجاد کرد.تحقیق بازار کلاگ نشان داد که در انتخاب یک محصول غلهای، مصرفکنندهها توجه بیشتری به مزه دارند. گرچه آنها خواستار محصول غلهای سالم هستند، محصول مورد نظر باید خوش طعم هم باشد. بنابراین کلاگ بر آن شد تا محصولات «خوشطعم» جدیدی، مانند Bran Flakes Yoghurty، را زیر چتر All-Bran توسعه دهد.به این ترتیب با آوردن طیف وسیعی از محصولات فیبری تحت یک برند خاص، همچنین ارتباط با مخاطبان هدف از طریق یک برنامه ارتباطی مشترک را آسانتر کرد. 4: تحقیق و ترویج تحقیق:پیش از انجام تغییر، کلاگ به منظور پیبردن به افکار و احساسات مصرفکنندهها، تحقیق بازار دقیقی انجام داد. دو رویکرد اصلی به تحقیق بازار وجود دارد: • کیفی• کمی تحقیق کیفی شامل کار دقیق با تعداد نسبتا کمی از مصرفکنندهها است؛ به طور مثال مورد مداقه قرار دادن و صحبت کردن با آنها در گروههای کوچک. در این گروهها مشتریها در مورد برند، محصولات، بستهبندی، ایدههای تبلیغات و غیره صحبت میکنند. این تحقیق کیفی به ارزیابی ادراک مصرفکننده کمک میکند؛ به طور مثال با ارائه تصاویر بستهبندیهای احتمالی جدید به آنها و گرفتن نظرات آنها در مورد مزایای محصول و دلایل استفاده آنها از غلات فیبردار. همچنین تحقیق کیفی به کلاگ کمک کرد تا مفهوم خانواده برندهای فیبری را توسعه دهد. مواد تبلیغی و ترویجی که گروههای مصرفکننده روی آن کار میکردند بسیار شبیه به برنامههای ترویجی پایانی بودند که کلاگ میخواست به اطلاعرسانی آنها بپردازد. پس از اینکه تحقیق کیفی بازار کامل شد، حال این امکان وجود داشت تا این موضوع را از طریق تحقیق کمی مورد آزمایش قرار دهد. تحقیق کمی استفاده از پرسشنامه و رویکردهای بررسی با نمونههای بیشتری از مصرفکنندههای گروه هدف را در بر میگرفت تا به این وسیله تاثیر بر فروش، در صورت اعمال این تغییرات در بازار را ارزیابی کند. ترویج:تحقیق بازار موارد متعددی را مشخص کرد که کلاگ نیاز داشت به هنگام اعلام عمومی برای تغییرات در خانواده برند مورد توجه قرار دهد:1. ممکن بود اقدام به قراردهی طیفی از محصولات متفاوت تحت برند All-Bran برای برخی از مصرفکنندهها گیجکننده باشد. چاره در این بود که اطمینان حاصل شود بستهها به صورت واضح هم نام برند قوی (All-Bran) و هم نام محصول (به طور مثال، Bran Flakes) را نمایش دهند. به منظور حفظ تداوم، استفاده از فونتها و رنگهای یکپارچه بستهبندی قدیمی، همچنین استفاده از پیام «نامی جدید، با طعم عالی همیشگی»، ضروری بود. همچنین برای کمک به درک مصرف کننده از طیف محصولات جدید، پشت هر بسته جزئیات مختلف ویژگیهای هر محصول در آن محدوده نشان داده شد. این امر به مصرفکنندهها اجازه میداد تا تصمیمات خریدشان را بر اساس طعم و میزان فیبر مورد نیاز در رژیم غذاییشان اتخاذ کنند. 2. تحقیقات نشان داد که مصرفکنندهها غلات را به عنوان «محصولی طبیعی» میبینند. این نکته نقطه قوت در فروش است. این امر درج مواد تشکیل دهنده روی بستهبندی را حائز اهمیت میکرد. دلیل این کار این است که طیفAll-Bran میتواند به عنوان بخشی از رژیم غذایی سالم روزانه در نظر گرفته شود. به طور مثال، آخرین مورد اضافه شده به طیف All-Bran، Bran Flakes Yoghurty خوشمزه، مدعی افزایش سلامت جسمی مصرفکننده به وسیله تامین 17 درصد از نیاز فیبر روزانه او است. 3. کلاگ به منظور تاثیر حداکثری کمپین، به دقت تبلیغات تلویزیونی و رادیویی، برنامههای ترویجیِ روابط عمومی و فروشگاهی را هماهنگ کرد. این کار مشتریها را به امتحان کردن و ارزیابی دوباره محصولات اصلاح شده تشویق میکرد. به طور مثال، در سپتامبر سال 2004، کلاگ فراخوان «در دو هفته احساسی عالی داشته باشید» را مطرح کرد. این کمپین به این منظور برقرار شد که مزیت برندها را مشتریمحورتر کند. اتخاذ پیغام «احساسی عالی» این برند را از پیغام تاریخ گذشته «شما را خوش اندام نگه میدارد» دور کرده و به قلمروی احساس خوب سلامت درونی بهتر سوق داد. این شعار روی 8 میلیون بسته و در تمام سایتهای اینترنتیAll-Bran درج شد. این فراخوان از مصرفکنندهها دعوت میکرد تا یک کاسه از تمامی غلات All-Bran را به مدت دو هفته مصرف کنند و ببینند که آیا مزایای این محصولات را احساس میکنند. این کار بر روی این حقیقت متمرکز بود که رژیم غذایی پرفیبر میتواند به افراد کمک کند تا احساس کنند سبکتر و پر انرژیتر شدهاند علاوه بر اینکه به سیستمهاضمهشان کمک شده است. 5: نتیجه چنانچه کسب و کاری خواهان آن است که فروش کل محصولش رشد کند، باید به دقت توجه داشته باشد که چگونه به نحو احسن چرخه عمر محصولش را بسط دهد.با ایجاد برند قوی All-Bran و تامین درست و مناسب کمکهای برنامههای ترویجی که به دقت روی آنها تحقیق شده است، کلاگ قادر شده تا نیرویی تازه در خانواده محصولاتی مرتبط تزریق کند. به واسطه فعالیتهای ترویجی مناسب و پیغامهای مرتبطتر، کلاگ علاقه مصرفکنندهها به محصولاتش را مجددا برانگیخته است؛ علاقهای که میتواند نقش مهمی در توسعه یک رژیم غذایی سالم در دنیایی که متوجه سلامتش است، بازی کند. کمپینهای دائمی فعالیتهای ترویجی در فعالسازی تمام سازمانها مفید هستند تا بتوانند چرخه عمر سازمان، برند و محصولاتشان را حفظ کنند. این تازه شروع ارزیابی موفقیت فعالیت بازاریابی است که از All-Bran پشتیبانی میکند، اما نشانهها امیدوارکننده هستند.
منبع: brandstox
90 درصد برندهای دنیا در کدام کشور ساخته میشود؟
به گزارش نامه به نقل از پایگاه اینترنتی اکونومی متن، طبقه طبقه بندی منتشر شده از سوی موسسۀ مطالعاتی "میلوارد براون آپتیمر" شرکت هایی که اعتبار و ارزش غیرمادی بیشتری در میان مصرف کنندگان دارند، آمریکایی هستند. ۹ برند برتر در این رتبه بندی آمریکایی هستند و البته شرکت چاینا موبایل در رتبۀ دهم قرار دارد. نکتۀ جالب توجه در این طبقه بندی در اینست که اقتصادهای نوظهور موفق نشده اند به رغم رشد اقتصادی بالای خود، شرکت های چندملیتی شان را تا اندازه ای به سطح رشدشان نزدیک کنند.
در این رده بندی آمده است که تنها ۱۷% از مارک ها و برندهای قدرتمند جهان در رشد اقتصادی تاثیر داشته اند. ۹۰% از قدرتمندترین برندهای جهان در آمریکا تولید می شود که در راُس آن شرکت اپل قرار دارد (با ۱۸۵ میلیارد دلار) گوگل با ۱۱۳.۷ میلیارد، آبی ام با ۱۱۲.۵ در رتبه های بعدی قرار دارند. مک دونالد، کوکاکولا، مایکروسافت و ویزا در نیز در رتبه های پائین هستند.
در اروپا مارک انگلیسی وادوفن(Vodafone) بیشترین اعتبار و دارایی را دارد. این گروه انگلیسی در بسیاری از زمینه ها اعم از نفتی و بانکی فعالیت دارد. آلمانها نیز در صنعت اتومبیل سازی و تکنولوژی (با برندهای SAP, BMW, Deutsche Telekom ) در راس هستند. فرانسه نیز با تولیدات لوکس و زیبایی و آرایشی در رتبۀ قرار دارد.
منبع: brandstox
زبان «برند» شما چیست؟
یک
تصویر، گویای هزاران عبارت است؛ اما برای برندهایی که تلاش میکنند به مشتریان
جدید دست پیدا کنند یا مشتریان فعلی خود را راضی نگه دارند، زبان گفتاری و نوشتاری
نیز به اندازه هویت بصری در روابط بازاریابی مهم است.
شرکت مخابراتی O2 معتقد
است لحن درست «سلاح» برندسازی است؛ در حالی که موسسه مالی Nationwide و
شرکت سیسکو نیز با انتخاب زبانی خاص برای برند خود قصد دارند تجربه مشتری را توسعه
داده و تفاوت ایجاد کنند.
کت وارد اسمیت، رییس کمپین و تجربه برند شرکت O2 میگوید
«درست است که ما لوگو، تفکر و رنگهای مخصوص به خودمان را داریم؛ اما از نظر من
زبان یکی از بزرگترین سلاحهای برندسازی است. ما 23 میلیون مشتری و 10 هزار
کارمند داریم و هر دقیقه از روز در حال گفتوگو با این مشتریان یا تلاش برای پیدا
کردن مشتریان جدید هستیم. ما میتوانیم آگهیهای تلویزیونی زیبایی بسازیم و
بیلبوردهای بزرگی درست کنیم؛ اما مکالمات روزانه رو در رو هم به همان اندازه مهم
هستند.»
آمارها نشان میدهد برندهای جهانی حدود 13 میلیارد دلار در سال
برای هویت بصری خود هزینه میکنند و فقط دو میلیارد دلار صرف هویت کلامی آنها میشود.
این اختلاف شاید ناشی از این حقیقت است که آن میزان که یک برند با افراد گفتوگو
میکند، معمولا از آنها بازخوردی نمیگیرد.
به گفته مدیر تجربه مشتری Nationwide، سنجش اثر زبان بر تجربه مشتری از خدماتی که به او ارائه شده، کار
بسیار مشکلی است. «مشتریان در مورد زبان شفاهی، نظر یا اعتراضی نشان نمیدهند؛
بنابراین مجبورید خودتان آنها را کشف کنید.»
موسسه مالی Nationwide با
همکاری یک موسسه مشاوره، زبان جدیدی را به نام «از طرف شما» تعریف کرده که در
روابط بازاریابی این شرکت کاملا مشهود است. این زبان مجموعه رهنمودهایی ایجاد کرده
که همه افراد شرکت که در روابط نوشتاری مهارت دارند، میتوانند از آن استفاده
کنند.
به گفته اندی مککویین، مدیر واحد استراتژی و بازاریابی مشتری Nationwide، «بخش
خدمات مالی و بهطور خاص بانکها به شیوه کاملا رسمی با مشتریان خود ارتباط برقرار
میکنند و قوانین سفت و سخت این حوزه به این معنی است که محصولات مالی و پیامهای
برند گاهی برنامهریزی شده و گاهی بسیار پیچیده و بینتیجه است. ما بهعنوان یک
موسسه مالی تعاونی، قصد داشتیم نزدیکیمان را به مشتری منعکس کنیم.»
بنابراین این برند سعی کرد به جای استفاده از اصطلاحات مالی، به
زبان مشتری سخن بگوید و ارتباطات خود را با مشتری آسانتر کند. این کار در ابتدا
از طریق کمپینهای بازاریابی برند اجرا میشود. مککویین میگوید: «کار ما با
استقبال خوبی مواجه شده و در داخل سازمان نیز کمک کرده شفافیت و درک یکسانی از زبان
مورد نظر ما در ارتباطات ما به وجود آید.»
دوری کردن از بهکارگیری اصطلاحات تخصصی به شرکت سیسکو نیز در داخل
و خارج از این شرکت کمک کرده است. هدف این شرکت این بوده که با تغییر نحوه
ارتباطات خود، وجهه خود را در چشم مشتریان، کارمندان و سهامداران شرکت تغییر دهد و
لحنی را معرفی کرد که مختص این شرکت بود و کارمندان آن را بهکار گرفتند.
این برند در ابتدا تحقیقاتی در مورد مشتریانی که بین دو کسبوکار
فعالیت میکردند و نیز مصرفکننده نهایی خود انجام داد و به این نتیجه رسید که
روابط داخلی کارمندان چندان قوی نیست؛ تیمهای کاری مختلف با یکدیگر گفتوگو میکردند؛
اما درکی از هم نداشتند و بخشهای هستهای کسبوکار به بخشهای دیگر توجه نمیکردند.
دلیل این اتفاق آن بود که مهندسانی که محصولات را تولید میکردند،
وظیفه نامگذاری و توصیف محصول را هم داشتند. این نامها در داخل سازمان مورد
استفاده قرار میگرفتند سپس بخشهای بازاریابی و فروش از آن استفاده میکردند. این
در حالی بود که مشتریان سیسکو نمیتوانستند معنی و مفهوم این محصولات را درک کنند.
مایکل لنز، مدیر تجربه برند شرکت سیسکو در این رابطه میگوید:
«مشتریان ما فکر میکردند وقت خود را با محصولات ما تلف میکنند. تقاضای تجربه
آنها وضوح در لحن کلام ما و نحوه ارائه محصولات ما به مشتری بود. وقتی ما در حال
طراحی تجربه برند هستیم، اقدامات و بخشهای اساسی وجود دارند که باید در جای خود
قرار بگیرند، یکی از این بخشها که باید آن را در جای خود قرار میدادیم، زبان
برندمان بود.»
سیسکو با همکاری یک موسسه مشاوره، دفترچه راهنمایی طراحی کرد که
حاوی مجموعه رهنمودهای زبانی بود که ارزشهای برند را منعکس میکند و به 14 زبان
مختلف ترجمه شده است.
همچنین شفافیت لحن به شرکت O2 کمک
کرد طرحهای پیشنهادی خود را بازنویسی کند و از کلمات اضافی بپرهیزد. وارد اسمیت
در این باره میگوید: «اگر در مورد موضوعی در بازار مالی صحبت کنم، از اصطلاحات
تخصصی استفاده نمیکنم؛ چون سادهسازی باعث میشود با برندهای دیگری که در مورد
همان محصول در بازار مالی صحبت میکنند، فرق داشته باشیم.»
در امور خیریه نیز نحوه ارتباط با مردم برای برندها بسیار مهم است.
موسسه خیریه مکمیلان، با رهنمودهای ویژهای که برای لحن گفتوگوی خود با مردم
تعیین کرده و نیز ابتکارات دیگر که رعایت برخی از آنها اجباری است، به کارمندان
خود کمک میکند از زبان و لحن درستی استفاده کنند. موسسات خیریه، به خصوص باید در
مورد نحوه ارتباط با دیگران بسیار محتاط عمل کنند.
باربارا کورمی، مدیر یکی از این موسسات میگوید: «با وجود 1200
پرسنل بسیار مهم است که روش مخصوصی برای توضیح شفاف به مشتری داشته باشیم. همچنین داشتن
«زبان واحد» در کل سازمان که به ساخت برند و ایجاد فضای اطمینان در مکمیلان کمک
میکند، حیاتی است و افراد را تحریک میکند که خود را درگیر کارها کنند. لحن
ارتباط برند ما در هر کاری که انجام میدهیم، حتی در ایمیلهایی که میفرستیم، بهطور
یکسان مورد استفاده قرار میگیرد. البته اگرچه ما مجموعهای اصول متحدی داریم، اما
از جنبههای مختلف این اصول را در جای مناسب و برای مخاطبین مختلف استفاده میکنیم.»
یافتن یک لحن ارتباطی واحد و فراهم کردن مجموعه رهنمودهای زبانی
تنها قدم اول است؛ اجرای این زبان ارتباطی در کانالهای مختلف است که میتواند
چالشبرانگیز باشد، بهخصوص برای کسبوکارهایی که برندهای مختلف را زیر یک چتر
قرار میدهند.
مککویین، مدیر واحد استراتژی شرکت Nationwide میگوید:
«کانالهای مختلف بازاریابی مانند تلویزیون، تبلیغات چاپی و آنلاین مسلما آسانترین
راه برای القای لحن برندها به مشتری هستند. به علاوه، ما ارتباطات گستردهتر را
برای ارائه خدمات به مشتری مورد بازبینی قرار دادهایم و قصد داریم لحن ارتباطیمان
را برای تیمهای مشتریانمان نیز جا بیندازیم. البته هنوز در ابتدای راه هستیم؛
اما پیشرفتهای خوبی در این زمینه حاصل شده است.»
یکی از بزرگترین چالشهای شرکت بیمهگذار لیورپول ویکتوریا نیز
این است که اطمینان حاصل کند برند و لحن کلام شرکت آنها برای صحبت کردن با مشتری
در زمانهای مختلف متناسب است؛ بدون اینکه هدف هستهای برند آنها از بین برود؛ در
حالی که خدمات بیمه اصلیترین کار لیورپول ویکتوریا است؛ اما این شرکت در امور
سرمایهگذاری و فعالیتهای تجاری بین دو کسبوکار (B2B) و
بین کسبوکار و مصرفکننده (B2C) نیز
فعالیت میکند.
سازگاری در زمان و کانالهای مختلف ارتباطی نیز کلید اجرای زبان
برند است. ریچارد لارکومب، مدیر تبلیغات و جذب اسپانسر شرکت مخابراتی «ویرجین
مدیا» زبان برند را به یک عقربه کنتور تشبیه کرده که میتواند جایگاه برند را بالا
یا پایین بیاورد. به عنوان مثال، ماهیت منفی برند در یک آگهی تلویزیونی، با حضور
یک ستاره سینما میتواند به نشان دادن ویژگی مثبت آن برند تبدیل شود یا در یک
ارتباط مستقیم با مشتری و صحبت در مورد قیمت، ارزش برند پایین بیاید؛ اما ویژگی و
ماهیت برند ثابت میماند.
لارکومب اضافه میکند: «وفادار ماندن به ویژگیهای برند ویرجین یک
امتیاز محسوب میشود و یک ضرورت برای کسبوکار است. تنها محصولات و خدمات ما
نیستند که ما را متمایز میکنند، بلکه برند و کارمندان هم این نقش را دارند.»
به گفته نیک ویتنل، مدیر بازاریابی لیورپول ویکتوریا، ویژگیهای
این شرکت از زمان بازسازی برند خود در سال 2007 ثابت مانده است. «بسیاری از شرکتها
کمپینهای بازاریابی خود را تغییر میدهند؛ اما ما چون مدت طولانیتری بدون تغییر
بودهایم، توانستهایم نحوه گفتوگو با مشتریانمان را توسعه دهیم.»
لحن برند لیورپول ویکتوریا به صورت فردی در این شرکت اجرا نمیشود
و تیم بازاریابی روی همه مسائل، از پیامهای ضبط شده تلفنی گرفته تا نحوه گفتوگوی
اپراتورها با مشتری و نحوه ثبت اسناد بیمه، کار میکند.
ویتنل در این زمینه میگوید: «ما مطمئنیم که اسناد شرکت برای
مشتری واضح هستند. البته بیمه بخش چندان هیجانانگیزی نیست، اما مردم دوست دارند
دچار سردرگمی نشوند؛ بنابراین با احترامی که شایسته آنها است با آنها رفتار میکنیم.»
انسجام و ثبات در لحن برند در رسانههای اجتماعی نیز باید حفظ شود.
لارکومب میگوید: «در پایگاههای اجتماعی، مرکزیت شخصیت برند تغییری نمیکند و با
محیط سازگاری دارد. تنها ممکن است لحن محاورهایتر باشد، بهخصوص وقتی به یک
مشتری پاسخ میدهیم. خیلی مهم است مشتری احساس کند با کسی ارتباط برقرار کرده که
از او شناخت دارد، تا اینکه بداند فقط با یک برند بزرگ در ارتباط است.» در هر حال،
واضح است که زبان برای هر کسبوکاری اهمیت بسیار دارد. زبان برند میتواند باعث
شود مشتری محصول یا خدمات آن برند را انتخاب کند یا از انتخاب خود منصرف شود.
منبع: brandstox.ir
مدیریت افراد از طریق برندسازی شخصی
در دنیای اجتماعی امروز که نفوذ شخصی افراد بیش از همیشه نقش موثر دارد، مدیران باید به قدرت برندسازی شخصی پی ببرند و پشت سر هر موفقیتی که در مدیریت به دست میآید، موتور قدرتمندی وجود دارد که هویت برند را تقویت میکند. این موتور، داستانسرایی است. افراد با داستانهایی که خودشان درگیر آن هستند به بهترین نحو ارتباط برقرار میکنند. این یک فرصت تاثیرگذار برای مدیرانی است که نیاز دارند نیروی کار خود را برای رسیدن به نتایج دشوارتر تجهیز کنند. بسیاری از شرکتها در جهت درگیر کردن کارمند، بهرهوری، فروش و البته نوآوری تلاش میکنند. بنابراین، برندگذاری شخصی مدیران چگونه میتواند به سازمانها کمک کند که برندهای تصویری، مزیت عملیاتی و در نهایت، موفقیت سازگار ایجاد کنند؟
رسانههای اجتماعی و پایگاههای دیگر - که میتوانند کارمندان را به هم ارتباط دهند و فرهنگ منسجمتر و اختصاصیتری ایجاد کنند – در دسترس بیشتر شرکتها هستند، اما مشکل اینجا است که بسیاری از این پایگاهها توسط یک شخص خاص یا حتی یک تیم خاص مدیریت میشوند و هویت مستقل ندارند. هویت را در مدیرانی میتوان پیدا کرد که هدف بزرگتری را میبینند و جهت را تعیین میکنند.
چرا این موضوع اهمیت دارد؟
برای شرکتهای بزرگ روش بهتر این است که پیامهای مناسب را به کارمندان انتقال دهند، با آنها در ارتباط باشند و به آنها اطلاعات و انگیزه بدهند. این روش به شما کمک میکند تا نخبگان حوزه نوآوری را نیز شناسایی کنید؛ یعنی افرادی که کنجکاوند و ایدههای زیادی دارند. مدیرانی که به طور مستقیم وارد مکالمه با کارمندان خود می شوند، میتوانند به آنها انگیزه دهند تا برای سازمان ارزشهای جدید ایجاد کنند و این ارزشها را به اشتراک بگذارند.
در شرکتهای کوچکتر که تنها 20 تا 50 کارمند دارند، ممکن است تنها یک یا دو مدیر توسعه کسبوکار داشته باشید که بدانند شما چه چیزی میفروشید یا برند شما نشانه چیست. سپس هیات مدیره به طور ناگهانی به شما اجازه میدهد این 20 تا 50 کارمند را به مهارت فروش و بازاریابی کلامی در مکانهایی که هیچگاه به آن دسترسی نداشتهاید، مجهز کنید. اگر کارمندان شما به خوبی آموزش ببینند، اطلاعات داشته باشند و با انگیزه باشند، دلیلی وجود ندارد که بدون صرف هزینههای بیشتر، از پس این کار برنیایید.
ما از جامعه پدرسالاری بیرون آمدهایم و سیستم کنترل و فرماندهی دیگر اعتباری ندارد. اکنون عصر مدیریت از طریق نفوذ است و نفوذ یک انتخاب شخصی است. افراد کسانی را انتخاب میکنند که تحت تاثیرشان قرار میدهند.
مدیران هنوز هم باید تصمیمات سختی بگیرند که ممکن است خوشایند هیچکس نباشد، اما اگر بخواهند از نفوذ خود استفاده کنند، باید شخصیت خود را نشان دهند.
سه اقدام استراتژیک برای رسیدن به این هدف وجود دارد:
1) جهت را تعیین کنید
معمولا بین هدف یک کسبوکار و آنچه کارمندان فکر میکنند و انجام میدهند، گسستگی بزرگی وجود دارد. مدیریت شرکت، در هر اندازهای که باشد، نمیتواند شناخت جهت حرکت شرکت، برندگذاری یا بازار را به شانس واگذار کند. نقش یک مدیر استراتژیک –که میداند سازمان را به کدام سمت هدایت کند – این است که برای هویت شرکت معنا ایجاد کند. این جهت باید واضح باشد: «این هدف ما است، یا این هدف ما نیست؛ کارمندان ما به این دلیل ترجیح میدهند با ما کار کنند، یا به این دلیل ترجیح نمیدهند.»
تفسیر دیدگاه و ماموریت یک شرکت به مجموعه سادهای از اصول غیرقابل مذاکره (NNP)، یک سازمان خودآگاه ایجاد میکند که تمرکز آشکار آن بر این است که سازمان به کدام سمت میرود، چه هدفی دارد و برای رسیدن به این هدف چه کارهایی انجام میدهد. رمز موفقیت، ارتباط مداوم با اصول غیرقابل مذاکره است تا هر شخصی در سازمان بداند که چگونه به صورت روزانه تصمیمات درست را اتخاذ کند. کارمندانی که بتوانند تصمیمات درست بیشتری بگیرند، احساس استقلال بیشتری دارند و بهرهوری آنها از طریق چرخه های تصمیمگیری کوتاهتر و سراسیمگی کمتر، افزایش مییابد.
2) مدیریت با مثال
اینکه به افراد بگوییم کاری را انجام دهند، کافی نیست. بهترین مدیران در مدیریت خود از مثال استفاده میکنند. اینگونه مدیران حرف را به عمل تبدیل میکنند و هدفشان این است که شخصا تجربههای مشتری و کارمندانشان را خودشان تجربه کنند. یک مدیر باید نشان دهد اگر مسالهای برای او به اندازه کافی خوب است، برای کارمندان هم مناسب است.
فرآیند توسعه اصول غیرقابل مذاکره، مدیران را وارد هسته یادگیری، درگیر شدن و مکالماتی در سطح شرکت میکند. این کار با مدیرانی شروع میشود که NPP را ایجاد می کنند. هدف NPP این است که به کارمندان کمک کند تصمیمات درست بگیرند. مدیران اول خودشان این اصول را ایجاد و آزمایش میکنند و به این نتیجه میرسند که آیا این اصول میتواند به کارمندانشان در تصمیمگیریهای بهتر و رسیدن به اهداف کسبوکار کمک کند یا نه. سپس این امکان را به دست میآورند که مزیت کسب و کار را ایجاد و مزیت رقابتی خود را تقویت کنند.
3) طرفدار ایجاد کنید
همیشه سعی کنید هم معلم باشید و هم یادگیرنده. درگیر شدن در ارتباطات هدفمند کارمندان ابزار مدیریتی ارزشمندی برای همه مدیران ارشد است.
اولا، بدون توجه به تواناییهایی که دارید، میتوانید همیشه موضوعات جدیدی را از هر کسی بیاموزید. این یادگیری میتواند مشکلی باشد که از وجود آن اطلاعی نداشتهاید یا راهکاری باشد که به آن فکر نکرده بودید. بهترین مدیران ارزش «آموزش معکوس» را میدانند؛ یعنی یادگیری از کسانی که بر آنها مدیریت میکنند.
دوم، مدیران وقتی مدیر هستند که مدیریتشان نمایان باشد و دیگران بدانند چرا از آنها پیروی میکنند. تا زمانی که کارمندان کارشان را آسانتر انجام دهند، دلیلی برای این پیروی دارند.
منبع: brandstox.ir
مقايسه 5 ويژگي گوگل با ياهو
به گفته صاحب نظران، دنیای مبارزه موتورهای جستجوگر خیلی خیلی پرهیجان تر از دنیای مبارزه جنگ ستارگان است. هر روز یک نوآوری، هر روز یک تکنولوژی، هر روز یک آمار تکان دهنده.
اما همان طور که می دانید موتورهای جستجوگر گوگل و یاهو هم اکنون در صدر جدول محبوب ترین ها در جهان هستند و پایاپی در حال مبارزه اند. اخیراً شرکت ماکروسافت با پیشنهاد خرید یاهو می خواست که به این عرصه وارد شود ولی یاهو قبول نکرد.
مقایسه نتایج جستجوی گوگل و یاهو
در نگاه اول هر دو سایت نتایج مشابه ای را به نمایش می می آورند اما اگر دقیق تر شویم متوجه می شویم که گوگل نتایج بهتر و بهینه تری نسبت به یاهو ارائه می دهد. خیلی ساده است. یک عبارت را جستجو کنید و نتایج را با هم مقایسه کنید.
صفحه اول یا پیش خوان گوگل و یاهو
همان طور که می دانید، صفحه گوگل، صفحه ای ساده و سبک است که به مذاق کاربران ایرانی که سرعت اینترنت شان دیزلی است خوش می آید.
اما واقعیت این است که دیگر سنگین بودن صفحه و انتظار برای باز شدن صفحات اینترنت در کشورهای توسعه یافته مطرح نیست. صفحه اول سایت یاهو علاوه بر موتور جستجوگر، امکانات جالب و مختلفی را به کاربر می دهد که خیلی بیشتر و باکیفیت است. حتی گوگل با ارائه سرویس iGoogle هنوز به پای یاهو نرسیده است.
مجله الکترونیک
هر دو دارای سیستم ارائه مجله الکترونیک هستند. Yahoo Groups و Google Groups. اما امکانات یاهو اصلاً قابل مقایسه با گوگل نیست. برای همین گروه های تفریحی و اجتماعی بیشتری در یاهو مشغول می باشند. اما گوگل تازه وارد ممکن است بزودی سیستم ارائه دهد تا کاربران بیشتری از گوگل استفاده کنند.
صندوق پست الکترونیک مجانیGmail با وجود تازه بودن ولی خیلی سریع گسترش یافت. در ابتدا برای عضویت در آن باید با دعوت نامه ثبت نام می کردی و اکنون ثبت نام آن برای همه علاقه مندان آزاد و مجانی است.
البته یاهو چون قدیمی تر است خیلی ها هنوز آنرا به عنوان صندوق پست الکترونیکی مجانی برتر می شناسند.
سرعت گوگل برای باز کردن پیغام ها بالاتر است ولی برای باز شدن برای اولین بار نیاز به سرعت مناسبی است و بعضاً کاربر ایرانی مجبور به باز کردن فرمت ساده آن است.
چندی است یاهو سیستم Beta خود را ارائه داده است با همان سیستم گوگل ولی با ویژگی و ابزارهای بیشتر اما پیچیده تر برای کاربران مورد علاقه ارائه داده است.
از برتری گوگل اینست که قابلیت استفاده از POP3 برای نرم افزارهای پیغام الکترونیکی خوان مانند OUTLOOK به کاربران داده شده است. همچنین شما می توانید یک کپی از ایمیل خود را برای ایمیل دیگری ارسال کنید. اما یاهو این ویژگی ها فقط به کاربرانی که هزینه اضافی پرداخت می کنند ارائه داده است.
ابزار دفترچه یادداشت و ایجاد پوشه و نظم دادن به پیغام ها در یاهو خیلی بهتر از گوگل است.
چند ویژگی دیگر مانند ثبت نام آدس های الکترونیکی دیگر در یک حساب کاربری در هر دو موجود است.
تبلیغات گوگل و یاهو
سایت یاهو بیشتر در تبلیغات در سایت های بزرگ و پربیننده سرمایه گذاری کرد و کد به ازای هر کلیک (per click) را برای این سایت ها سرمایه گذاری کرد.
اما سایت گوگل به همه سایت ها و حتی وب لاگ ها اجازه داد تا از کد گوگل در این زمینه استفاده کنند. با این کار گوگل در این زمینه از یاهو جلو زد.
هر دو سایت هم در جستجوهای خود در ارائه تبلیغات و بالا آورده سایت هایی که برای نمایش شان هزینه پرداخت کردند مشغول می باشند.
امکانات مهم و قدرتمند دیگری هم وجود دارند که تعدادی از آنها در ادامه نام برده شده است؛
برای گوگل می توان به سرویس های؛ کتاب آنلاین - گوگل کد - مدارک و اسناد دانشگاهی گوگل - خبرخوان - iGoogle - گوگل خوان که سیستمی شبیه blogroll است - و اخیراً مرورگر گوگل! - خبرخوان از دیگر سایت ها - Google Map - یوتیوب - Orkut -
برای یاهو می توان به سرویس های؛ اخبار یاهو - صفحه تجاری یاهو - صفحه زنان - بازی های یاهو - کتاب زرد - My Yahoo. - صفحه ورزشی - سلامت - یاهو فیلم - یاهو ویدیو
این طور که بنظر می رسد، یاهو برای خانواده ها مورد توجه تر است. اما گوگل مورد توجه قشر جوان است. مخصوصاً امکانات قوی آن برای وب لاگ ها. نکته جالب تر اینکه این قشر جوان بهمراه گوگل بزرگ و بزرگ تر می شوند . با این حساب یاهو کم کم از دور خارج خواهد شد. در گزارش ها آمده است که با این سرعت گسترش و عمومیت یافتن گوگل، چندی نخواهد گذشت که بتواند تمام دنیا را چه از نظر سیاسی چه از نظر فرهنگی و چه از نظر عقیده ای کنترل کند.
یک مثال ساده که متوجه قدرت گوگل شوید؛
شما بدنبال مقاله خواصی هستید. گوگل را باز می کنید و لغات کلیدی مقاله را وارد می کنید. گوگل لغات را بررسی و بعد از گذراندن از فیلتر ها خود، مقالات مورد تاییدش را نمایش و آنهایی را که دوست ندارد، حذف و یا در صفحات بعدتر قرار می دهد. حالا روزانه چند میلیون نفر در این فیلتر گوگل می افتند یک تهدید بزرگ به حساب می آید.
کدام مرورگر سریعتر است؟ مقایسه کروم 24 با فایرفاکس 18، اینترنت اکسپلور 10 و اپرا 12.12
در ابتدا بهتر است نسخههای جدید 4 مرورگر معروف را نام ببریم. نسخهی 10 اینترنت اکسپلورر مایکروسافت به همراه ویندوز 8 عرضه شده بود. موزیلا نیز نسخهی 18 مرورگر فایرفاکس را اخیراً عرضه کرد، موتور جاوااسکریپت در نسخهی جدید بهینه شده و مصرف حافظه باز هم بهینهتر شده است. گوگل هم سرعت مرورگر کروم را طبق معمول کمی افزایش داده و در حال حاضر نسخهی 24 آن به صورت نسخهی پایدار قابل استفاده است.
مثل همیشه برخی از آزمایشها ساده و بعضی از بنچمارکهای پیچیده هستند، چند تست جدید نیز برای ارزیابی قابلیتهای جدید مرورگرها انجام شده است. مثلاً در مورد پیشرندرینگ کروم و بارگذاری تب در زمان دلخواه در نسخهی جدید فایرفاکس. تمام تستها در محیط سیستم عامل ویندوز صورت میگیرد، به همین دلیل مرورگر Safari اپل که بیشتر برای سیستم عامل مک بهینه شده را وارد آزمایشات نکردهایم، البته استفاده از نتایج تست Safari در مک نیز چندان مفید نیست چرا که برای مقایسهی درست باید سیستم عامل هم یکسان باشد.
زمان آغاز به کار در اولین اجرا: برنده کروم
مرورگر گوگل کروم معمولاً در این تست رتبهی اول را به دست میآورد چرا که سرعت اولین اجرای آن فوقالعاده بالاست. کمی بیشتر از 2 ثانیه روی سختافزار ما باید صبر کرد تا مرورگر برای اولین بار اجرا شود. اینترنت اکسپلورر 10 هم شروع سریعی دارد و فایرفاکس با کمی اختلاف به دنبال آن حرکت میکند. اپرا کمی کند است و در این آزمایش از رقبا عقب افتاده است.
زمان بارگذاری چند تب: برنده کروم و اینترنت اکسپلورر
در این آزمایش 9 تب مختلف برای بارگذاری وبسایتهایی مثل لایفهکر، فیسبوک، هولو و آمازون مورد استفاده قرار گرفتند و نتیجه به نفع اینترنت اکسپلورر و کروم بود. فایرفاکس زیر فشار 9 تب تسلیم شد و حتی انیمیشنهای واسط کاربری آن نیز متوقف شدند. بعد از 20 ثانیه بالاخره تمام تبها بارگذاری شدند و مرورگر به وضعیت طبیعی خود برگشت. به نظر میرسد که تیم موزیلا اینبار تغییرات چندان جالبی در این زمینه اعمال نکردهاند که مرورگر تا این حد کند شده است.
بارگذاری لینک: برنده کروم
طبق معمول کروم در بارگذاری وبسایت با استفاده از نوار آدرس بهترین است و این به کمک قابلیت قدرتمند پیشرندرینگ میباشد. با این حال مرورگرهای فایرفاکس و اینترنت اکسپلورر هم سرعت خوبی داشتند. بنابراین میتوان اینگونه نتیجه گرفت که اگر از یک صفحه برای مرور کردن صفحات وب استفاده کنید، سرعت مرورگرهای مختلف خوب است. البته به جز اپرا که بیش از 1 ثانیه نسبت به رقبای خود عقب افتاده بود.
ریاستور کردن برای اولین بار: برنده کروم
این تست در اصل برای ارزیابی قابلیت on demand tab loading در فایرفاکس یا به عبارت دیگر بارگذاری تب در زمان دلخواه در نظر گرفته شده اما به نظر میرسد که وقتی مرورگر را برای اولین بار و حتی برای چندمین بار اجرا میکنیم، این قابلیت فایرفاکس به درستی کار نمیکند. به هر حال در حالتهای مختلف تست را انجام دادیم و متوجه شدیم که فایرفاکس از این قابلیت خود چندان بهرهای نمیبرد. تیم کروم به خوبی کار خود را انجام دادهاند به طوری که بوت شدن مرورگر چه با یک تب و چه با 9 تب، بسیار سریع است. تقریباً به محض باز شدن پنجرهی کروم، میتوان از آن استفاده کرد ولی فایرفاکس کمی عقب میماند و باز هم اپرا مدتی ما را منتظر گذاشت.
اجرای جاوا اسکریپت: برنده کروم
نمیدانیم بنچمارک اجرای جاوااسکریپت در ارزیابی یک مرورگر مفید است یا خیر، اما بیشتر سازندگان چنین بنچمارکهایی ادعا میکنند که تست آنها نتایجی شبیه به دنیای واقعی ارائه میکند. به هر حال برای کامل کردن مقاله نتایج این بنچمارک را نیز لحاظ کردیم. طبق معمول کروم است که اختلاف فاحشی با بقیه دارد. البته زیاد روی نتایج این تست حساب باز نکنید چرا که بقیه تستهای انجام شده، شباهت بیشتری به کاربردهای روزانهی ما دارند. بنچمارکهای مختلفی در زمینهی اجرای جاوااسکریپت داریم، به علت مشکلی که در تست جاوااسکریپت موزیلا به نام Dromaeo بروز کرد، سراغ تست معروف دیگر یعنی Peacekeeper از فیوچرمارک رفتیم.
استفاده از حافظه با 9 تب باز: برنده فایرفاکس
مثل همیشه مدیریت حافظه در مرورگر فایرفاکس به خوبی بهینه شده است. درست برعکس آن کروم است که میخواهد به ارقام نجومی نزدیک شود.
استفاده از حافظه با 9 تب باز و 5 اکستنشن: برنده موزیلا فایرفاکس
با استفاده از اکستنشنها، مقدار حافظهای که مرورگر استفاده میکند افزایش خواهد یافت. مرورگر موزیلا نسبت به دو رقیب دیگر یعنی کروم و اپرا کمتر از حافظه استفاده میکند و باز هم برنده است. کروم هم با اضافه شدن اکستنشنها مقدار رم مورد استفاده را به شدت افزایش میدهد و باز هم آخرین رتبه را به دست آورده است.
برنده نهایی؟
کاملاً مشخص است که برندهی نهایی کدام یک است. البته نام برنده را ذکر نمیکنیم تا خودتان با توجه به کاری که اغلب توسط مرورگر انجام میدهید، تصمیم بگیرید. هر کاربر اولویتهای خاص خودش را دارد و با توجه به نزدیکی نتایج در بسیاری از تستها، بهتر است با توجه به نیازها تصمیم بگیریم که کدام تستها مهمتر هستند و برنده کدام است.
مثلاً کاربری که کامپیوتر خود را هیچ وقت خاموش نمیکند، بهتر است تست زمان اجرای مرورگر برای اولین بار را در نظر نگیرد. مثال دیگر سختافزاری با 12 گیگابایت حافظهی رم است، تست مدیریت حافظه در مورد چنین سیستمی چندان با اهمیت نیست و درست برعکس آن، کسی که از کامپیوتری با 512 مگابایت رم استفاده میکند، بهتر است تست حافظه را مهمتر تلقی کند.
در نهایت نکتهای که در مقدمه گفتیم را مجدداً یادآوری میکنیم، سرعت و توان مرورگر تنها عامل مهم در انتخاب آن نیست، برخی از مرورگرها امکاناتی خاصی دارند که ممکن است برای کاربر بسیار با اهمیت و حتی ضروری باشد. لذا قابلیتهای مرورگرها و مخصوصاً امکانات اضافه شده در آخرین نسخهی هر یک را به دقت مورد بررسی قرار دهید. برای دیدن آخرین تغییرات معمولاً میتوان به وبسایت سازنده مراجعه و فهرست تغییرات یا changelog را جستوجو کرد. در نهایت بهترین مرورگر با در نظر گرفتن تمام فاکتورهای گفته شده، انتخاب میشود.
منبع: http://www.zoomit.ir
هفت مزیت استفاده از Google Chrome
تا چند سال پیش، مرورگر IE که به صورت پیش فرض در تمام نسخه های ویندوز قرار دارد، حاکم بلامنازع دنیای اینترنت بود. اما از چند سال پیش با ورود مرورگر های دیگری مثل فایرفاکس و اپرا، رقابت بین این مرورگر ها شروع شد.
اما از 2 سال پیش، گوگل نیز مرورگر خود را وارد بازار کرد تا سهمی از دنیای مرورگر ها داشته باشد. مرورگر گوگل که به اسم کروم (Chrome) شناخته میشود، در همین مدت کوتاه توانسته است جای خود را باز کند و کاربران زیادی داشته باشد. در این مقاله، به بررسی هفت مزیت گوگل کروم نسبت به سایر مرورگر ها میپردازیم :
1. Crash نمی کند.
شاید بزرگترین مزیت Chrome مربوط به معماری چندپردازه ای آن باشد. این قابلیت مانع آن می شود که یک صفحه وب و یا برنامه اینترنتی، مرورگر شما را مختل کند. هر Tab ، پنجره و Plug-in در محیط مخصوص خود اجرا می شود. بنا بر این، یک سایت معیوب بر سایر صفحاتی که باز کرده اید اثری نخواهد گذاشت. این رویکرد همچنین با جداسازی هر سایت و برنامه در یک محیط محدود، لایه امنیتی دیگری را در مقایسه با سایر مرورگرها به این مرورگر (Chrome) اضافه می کند.
2. بسیار سریع است.
مجددا به خاطر ساختار چندپردازه ای Chrome، یک سایت ضعیف باعث کاهش سرعت بقیه عملیات مرورگری ما (کند شدن بارگذاری سایتهای دیگر) نمی شود. بلکه در عوض می توانید به راحتی بر یک Tab یا پنجره دیگر کلیک کنید و به آن دستیابی پیدا کنید. در مورد کار با Plug-in ها هم وضعیت به همین صورت است. اگر مثلا سایتی را باز کرده اید که یک تبلیغ جاوایی به کندی در حال Load شدن در آن سایت است، بخش جاوایی از بقیه صفحه مجزا عمل کرده و باعث کندی Load شدن سایر بخشهای صفحه نمی شود. خود برنامه هم ظرف چند ثانیه پس از کلیک بر آیکون مربوطه باز می شود که این یک مزیت متفاوت Chrome در مقایسه با مرورگرهای کم سرعت دیگر است.
3. اغلب متوجه حضور آن نیستید.
اینکه بگوییم طراحی Chrome بسیار ساده و پیش پا افتاده است حقیقت ندارد. برنامه کروم به خودی خود چندان شبیه یک برنامه به نظر نمیرسد و غالب فضای صفحه نمایش آن به نمایش محتویات سایتی اختصاص داده می شود که در حال مشاهده آن هستید. هیچ دکمه و یا لوگوی اضافه ای باعث اشغال شدن فضای مرورگر نمیشود. به گونه ای که طراحان Chrome خود می گویند که آنرا به شکلی طراحی کرده اند که افراد فراموش کنند که در حال استفاده از یک مرورگر هستند. به نظر می آید که آنها در نیل به این هدف موفق نیز بوده اند.
4. جستجو را راحت تر می کند.
یکی از مشخصه های شاخص Chrome ، قابلیت Omnibox نام دارد که یک نوار همه منظوره در بالای مرورگر Chrome است که شما را دقیقا به مکانی می برد که خواهان دسترسی به آن مکان هستید. شما می توانید یک آدرس اینترنتی و یا یک عبارت مورد جستجو را در Omnibox وارد کرده و Omnibox می تواند واژه ای را که به دنبال آن هستید به کمک مشخصه Automatic Completion به طور اتوماتیک کامل کند. وقتی که برای یکبار سایتی مثل SarzaminDownload.com را باز کنید، Chrome آن را در جستجوهای بعدی به یاد خواهد آورد و به شما امکان می دهد که آنرا از لیست نمایش یافته ی Omnibox انتخاب کنید. لذا این امکان جستجوی کلمات کلیدی را میسر می سازد.
5. به شما امکان کنترل بیشتر Tab ها را می دهد.
مرورگر کروم به شما امکان می دهد پنجره های جدید را در Tab های متنوع و در یک پنجره واحد باز کنید. شما همچنین می توانید یک Tab را بکشید و آن را در صفحه و پنجره مجزایی رها کنید.عکس این امر نیز صادق است. یعنی می توان Tab ها را به داخل یک پنجره واحد کشیده و آنان را در یک پنجره ترکیب نمود و کنار هم قرار داد. Chrome همچنین به شما امکان می دهد که تنظیمات مورد نظر خود را به Tab دلخواه خود وارد کنید. در حالیکه سایر مرورگرها برای فراهم نمودن این قابلیت نیاز به Add-on های اضافی دارند.
6. قابلیت های جدیدی را برای Home Page لحاظ می کند.
مرورگر گوگل کروم، به همراه یک صفحه خانگی پیش فرض ارائه می شود. این مرورگر در حین استفاده، سایت هایی را که اغلب اوقات بازدید می کنید به یاد می سپارد. در کنار موتورهای جستجویی که اغلب مورد استفاده قرار می دهید و Bookmark ها، 9 سایتی که بیش از سایرین به آنها مراجعه کرده اید در صفحه خانگی شما به شکل Snapshot هایی نمایش داده می شوند. البته هیچ اجباری در این مورد نیست. مثلا می توانید صفحه خانگی مورد نظر خود را تغییر داده و هر صفحه خانگی دیگری را به جای آن تعیین کنید و یا موتور جستجوی پیش فرض خود را روی موتور جستجوی دلخواه خودتان تنظیم کنید.
7. به شما امکان می دهد که ناشناس باقی بمانید.
مانند اینترنت اکسپلورر، Google Chrome هم یک قابلیت امنیتی را در خود نهفته دارد که به شما امکان می دهد ناشناس بمانید. در Chrome می توان یک نوع پنجره جدید و مخصوص باز کرده، و مطمئن باشید که با استفاده از آن هیچ یک از کارهایی که انجام می دهید در کامپیوتر ثبت و ذخیره نمی شوند. برخلاف اینترنت اکسپلورر، این پنجره خاص Chrome (که امکان ناشناس ماندن را می دهد) از بقیه قسمتهای مرورگر مجزا است. لذا می توانید پنجره خصوصی خود را در کنار پنجره های عادی باز نگه داشته و هر یک را به طور مجزا استفاده کنید.
5 نکته طلائی برای جذب مشتری در بازاریابی اینترنتی
در هر صنعتی و در هر شغل و کسب و کاری ، ندانتن اینکه مخاطبان شما چه کسانی هستند ، همانند این می ماند که در نقطه ای از ابهام قرار داشته باشید ، شما قبل از اینکه خدمات خود را به مردم و مخاطبان ارائه دهید ، ببنید که مشتریان شما در آینده چه کسانی خواهند بود ، چگونه می خواهید با آن ها ارتباط برقرار کنید؟
شروع کار می تواند با یک سوال آغاز شود : چه کسی یا چه کسانی محصولات من را خریداری می کنند یا به خدمات ارائه شده توسط من علاقه مند می شوند؟ در جواب این سوال ، هرگز این را نگوئید که هر کسی با هر سن و سالی می تواند از محصولات من راضی باشد و آن ها را خریداری کند ، برای اینکه به این سوال جواب منطقی بدهید ، در ابتدا باید هدف خود را مشخص کنید ، در این راه ، بسیار مهم و ضروری است که با مشتریان احتمالی خود ارتباط برقرار کنید .
از ویژگی های مشتریان و یا به عبارتی دیگر دسته بندی آن ها می توان به موارد : سن و سال ، میزان درآمد ، مدرک تحصیلی ، وضعیت تاهل ، اشتغال ، عادات خرید و ویژگی هایی دیگر همچون منطقه مسکونی اشاره کرد.
پس از مشخص کردن هدف خود ، و شناختن مشتریان احتمالی ، ، گام بعدی ، این است که با تجزیه و تحلیل مشاهده کنید که کدامیک از مشتریان احتمالی شما در صنعت امروزه حاضر هستند و یا به عبارتی دیگر مشتریانی که امروزه در بازار چیزی برای گفتن دارند را مشخص کنید .
با انجام این کار ، می توانید در بازاریابی اینترنتی موفقیت خوبی کسب کنید ولی این را هم بدانید که بازاریابی اینترنتی دو جبهه دارد ، همانطورکه میتواند برای شما سودآور باشد و شهرت را به شما اهدا کند ، می تواند باعث ضرر و زیان مالی و نابودی برند شما شود .
در صورتی که با انجام موارد فوق ، بازهم موفق نشدید ، باید روش بازاریابی آنلاین خود را تغییر دهید ، بهتر است در این مسیر به فکر پیدا کردن مشکلات نباشید ،چون بیشتر فقط زمان شما را خواهد گرفت ، در این مرحله بهتر است که از اول شروع کنید ، با دقتی بیشتر ، رقبا و مشتریان رقبای خود را بررسی ، تجزیه و تحلیل کنید ، بررسی کنید که چرا واقعا مشتریان ، سراغ شما نمی آیند ولی سراغ رقیب شما می روند ؟ بررسی کنید که مشتریان امروزه چه چیزی را می خواهند ، دقیقا به دنبال چه هستند ؟
اما 5 کلید طلائی برای رسیدن به مشتری
· شناسانی انچه که مشتری در بازار به دنبال آن است
· پیدا کردن چیزی که برای مشتریان بسیار مهم است این می تواند گارانتی ، قیمت پائین ، کیفیت محصول و ... باشد
· کاری کنید که برای مشتریان ایجاد انگیزه کند ، تخفیف ویژه ، حراج و...
· ارتباط با مشتریان ، ارسال ایمیل ، پشتبانی آنلاین همانند استفاده از اسکایپ ، شبکه های اجتماعی ، و...
· برنامه ریزی مناسب برای فروش ، برای خود نیز انگیزه ایجاد کنید که می تواند مثلا در فلان روز اینقدر فروش کنید ، ایجاد انیزه در خود می تواند به شما در امر جذب مخاطبان کمک کند
امروزه بسیاری از کمپانی های ایرانی و خارجی با استفاده از شبکه های اجتماعی ، سئو یا بهینه سازی برای موتورها جستجو ، سعی می کنند خود را همواره در بازاریابی اینترنتی موفق نگه دارند .
تجارت الکترونیک دنیای بزرگی است ، هر کسی نمیتواند در آن موفق باشد ، برای ایجاد یک تجارات آنلاین موفق نیاز به مراحلی است که باید آن ها سپری شوند از جمله ، تجربه ، برند سازی یا برندینگ که به معنای ایجاد اعتماد سازی است و ارتباط با مشتریان .
در این مرحله بازهم به گفته های دکتر روستا در بحث برند سازی برم می گردیم :
برندینگ یعنى دو چیز : قول به علاوه تعهد
برندینگ این نیست كه یك نام را فقط تبلیغ كنیم بلكه «برندینگ» یك فرایند و پدیده ایست كه باید مدتها روى آن پایبند باشیم.
منبع: http://webbranding.ir
نورومارکتینگ روش نوین بازاریابی
بازاریابان همواره در آرزوی دستیابی به نقشه ذهن مشتری خود بوده اند؛ خبر خوش آنکه امروزه گوشه ای از نقشه دستیابی به این گنج بی پایان، از سوی متخصصان نورومارکتینگ در دسترس آن ها قرار گرفته است. نورومارکتینگ در واقع زاییده دو دانش بازاریابی و علم عصب شناسی است. این دانش شگفت انگیز و نوظهور، نقشه ذهنی مشتریان را در اختیار صاحبان صنایع و بازاریابان می گذارد. «آنچه که مردم به زبان می آورند، لزوماً با آنچه که در ذهن آن ها می گذرد، تطابق ندارد!» این سخنان تام نوبل مدیر اجرایی بخش اروپایی شرکت صاحب نام Neuro Focus می باشد.
نتایج سال ها پژوهش در این حوزه، حاکی است که تصمیم گیری های ما بیش از آنکه مبنای عقلانی داشته و مبنی بر استدلال باشند، هیجانی و متکی براحساسات هستند و در ناخودآگاه رخ می دهند. ضمن آنکه تصمیم گیری های عقلانی نیز بدون دخیل کردن جنبه های احساسی، هرگز مجال عملی شدن نخواهند یافت. این دقیقاً نقطه قوت نورومارکتینگ است که قادر به نفوذ به ناخودآگاه ما ست.
نورومارکتینگ، دانشی است که با بهرهمندی از مطالعات علوم مختلف، بر آن است تا تصمیمگیری های انسان را بررسی کند که غالباً بهصورت ناهشیار و در مغز وی صورت میگیرد. در نورومارکتینگ نیازی نیست تا از فرد بپرسیم تا به تصمیم های او پی ببریم بلکه، هدف دستیابی به اعماق ذهن مخاطب است. همانطور که میدانیم مغز انسان بهعنوان مرکز فرماندهی جسم، مسئولیتهای بسیاری از جمله تصمیمگیری را بر عهده دارد؛ از سویی تلاش همیشگی بازاریابان و محققان بازار این بوده است تا بر فرایندهای تصمیمگیری مصرفکنندگان و کم و کیف آن اشراف پیدا کنند. تصمیمگیری بخش مهمی از زندگی شخصی و شغلی هر یک از ما را تشکیل میدهد.
تصمیمگیرندگان افرادی هستند که مسئولیت قضاوت یا انتخاب بین دو یا چند راه حل و یا پدیده را بر عهده دارند و این قضاوت ها و انتخاب ها چه در زندگی شخصی و چه در محیط کار، با هر پُست و مسوولیتی، گاه میتواند بسیار مهم و حیاتی باشد. از سویی، تصمیمگیری ها بیش از آنکه عقلانی و بر پایهی استدلال باشند، احساسی هستند و حتی تصمیمگیری های عقلانی هم بدون کمک جنبههای احساسی، هیچگاه مجال عملی شدن پیدا نمیکنند. در واقع این احساسات هستند که باعث علاقهمندی ما به یک برند خاص میشوند. با وجود این، روشهای سنتی در شناخت ماهیت حقیقی تصمیمگیری عاجز هستند.
نتایج تحقیقات دانشگاه نورث وسترن۱ نشان میدهد که مغز با تصمیمات بسیار پیچیدهای سروکار دارد و میتواند این اطلاعات را از فرد پنهان کند تا وی نداند که چگونه این تصمیم ها اتخاذ میشوند. این بدان معنا است که بسیاری از تصمیمات در سطح ناخودآگاه افراد رخ میدهد. شاید تا به حال به دقت دربارهی این حقیقیت که حتی برداشتن یک لیوان چای نشانگر مجموعهای از تصمیمات پیچیده در مغز است، فکر نکرده باشید، اما واقعیت آن است که در چنین مواقعی ما باید تصمیم بگیریم که دست خود را به کدام جهت حرکت دهیم، لیوان را گرفته و به سمت دهانمان بلند کنیم و تمام این حرکات باید بدون ریختن محتویات لیوان انجام شود. البته این تصمیمگیری ها مثل بسیاری دیگر از تصمیمات ما، در سطح ناخودآگاهمان رخ میدهند.
همانگونه که گفته شد، مغز مسئول همهی رفتارهای مصرفکننده است و برای عملکرد مناسب، به انرژی نیاز دارد. اگرچه مغز فقط ۲ درصد از کل حجم بدن را تشکیل میدهد، ولی حدود ۲۰ درصد انرژی دریافتی بدن را میسوزاند. بسیاری از فعالیت هایی که در طول روز بهوسیلهی مغز انجام میدهیم، بهصورت ناآگاهانه صورت میپذیرد. به همین دلیل حدود ۸۰ درصد از انرژی که مغز استفاده میکند، در حالت استراحت مغز سوزانده میشود؛ یعنی حداکثر فقط از ۲۰ درصد توان مغز خود بهصورت آگاهانه استفاده میکنیم.
نتایج تحقیقات و یافتهها نیز حاکی از آن است که چیزی در حدود ۸۵ تا ۹۵ درصد از تصمیمات انسان در سطح ناخودآگاه او رخ میدهد. کشف آنچه در مغز ما میگذرد که برند یا محصولی را به محصول دیگر ترجیح میدهیم و چه اطلاعاتی از فیلتر مغزی ما میگذرد و کدام اطلاعات مجال ورود به حافظه را نمییابد و به فراموشی سپرده میشود، کلید ساخت برندهایی اثرگذار و قدرتمند در آینده خواهد بود. نورومارکتینگ کلید گشودن افکار، احساسات، و امیال ناخودآگاهی است که موجب برانگیختن ما به خرید میشوند. مجلهی New Scientist نیز در یکی از شمارههای خود اذعان میکند که: نورومارکتینگ، روِیای بازاریابان برای ورود به دنیای درون و مغز مشتریان را به حقیقت تبدیل کرده است.
راهنمای ابتدایی استفاده از فیس بوک برای برند یا شرکت شما
هیچ بهانه ای برای حضور پیدا نکردن تجارت شما در اینترنت وجود ندارد. امروزه وب سایت های شبکه های اجتماعی بیش از نیم بیلیون کاربر دارد. اخیرا تحقیقات نشان داده است که علاوه بر نگرانی هایی که در مورد حفظ حریم شخصی کاربران وجود دارد، اکثر کاربران بسیار از شرکت کردن در این شبکه ها راضی هستند. در این مقاله نکاتی برای جلب این نیم بیلیون مشتری احتمالی ارائه خواهند شد.
قدم اول عضویت در فیس بوک
اولین کاری که باید انجام دهید ساختن یک صفحه در فیس بوک است. خوشبختانه طراحی و ساخت یک صفحه تجاری در فیس بوک کاری بسیار ساده است. این صفحات قبلا به نام "صفحه طرفداران" شناخته شده و کسی که به دنبال پیگیری کردن تجارت شما بود خود را به عنوان "طرفدار" ثبت نام می کرد، اما اخیرا فیس بوک نام صفحات را تغییر داده و کسانی که می خواهند تجارت شما را دنبال کنند به سادگی صفحه تجارت شما را لایک می کنند.
این تغییر بسیار مثبت است زیرا طرفدار تجارت، خدمات یا محصول بودن به معنای تعهد بیش از حد این افراد به تجارت خاص است در حالی که بسیاری از کاربران تنها صفحه شما را لایک کرده و امکان عدم وجود تعهد به شما نیز وجود دارد. بسیاری از کاربران دوست ندارند کانالی برای تبلیغات شما بوده و تنها از محصولات شما خوششان می آید. همین طور افرادی دیگر نیز وجود دارند که به اشتراک گذاشتن خدمات و محصولات شما برای آنها مشکل محسوب نمی شود.
شما می توانید برای شرکت، برند یا محصولی خاص یک صفحه در فیس بوک بسازید. همین طور شما می توانید برای هنرمندان، گروه های موسیقی، اشخاص معروف نیز صفحه ساخته و یا اینکه از صفحات برای ارتقای یک هدف مشترک استفاده کنید.
تنها کار لازم انتخاب صفحه ای برای تجارت و نام نهادن آن است. قدم بعدی در ساختن صفحه ، پر کردن بخشی است که از شما سوال می کند که صفحه نماینده، فرد، تجارت، یا برند است. بعد از انتخاب نوع صفحه با فشار دادن بخش "Create Official Page(صفحه رسمی بساز)" با موفقیت صفحه خود را فعال کرده اید.
بعد از ساختن صفحه باید آن را سازمان دهی و تنظیم کنید. شما می توانید لوگو یا عکس را صفحه قرار داده و اطلاعات پایه در مورد تجارت، محصول، یا برندی که می خواهید ارتقا دهید را در سایت وارد کنید. در این زمان شما باید کاری کنید که سایر کاربران فیس صفحه شما را "لایک" کرده و برای خود مخاطب جمع کنید.
قدم دوم جذب مشتری از طریق شبکه اجتماعی
اولین چیزی که فیس بوک پیشنهاد می کند، دعوت کردن تمام دوستانتان در فیس بوک به لایک کردن صفحه جدید شماست. این مسئله می تواند مفید باشد اما باید در نظر داشته باشید که اکثر دوستان شما احتمالا از قبل با شرکت، محصولات یا خدمات شما آشنا بوده و احتمالا ارزش زیادی برای شما به همراه نخواهد داشت.
در واقع یکی از فواید اصلی داشتن صفحه فیس بوک این است که شما می توانید بدون ارائه اطلاعات اضافی و غیر ضروری با کاربران فیس بوک تماس برقرار دهید. شما می توانید از برنامه ها و پلاگین های اجتماعی(Social Plugins) استفاده کنید. شما می توانید از این پلاگین ها در وب سایت یا بلاگ شرکت استفاده کنید تا حضور خودتان در فیس بوک را ارتقا دهید.
دعوت کردن دوستان فیسک بوکی شما می تواند برای رسیدن با هدف ارتقای صفحه مفید باشد اما اگر تجارت شما از قبل کمپین بازاریابی ایمیلی، خبرنامه یا بلاگی دارد که مخاطبین خودرا جلب کرده است،بهتر است شما با اتصال بلاگ ها، خبرنامه ها و غیره به صفحه فیس مخاطبین قبلی خود را نیز به صفحه فیس بوکتان راهنمایی کنید. برای این کار طی یک پست یا خبرنامه لینک فیس بوکتان را برای مخاطبین ارسال کرده و آنها را دعوت کنید تا به صفحه شما بپیوندند.
همین طور شما باید لینکی متقابل نیز به خبرنامه ها، بلاگ ها و سایر فعالیت های اینترنتی خود داشته باشید تا مخاطبین جذب شده در اینترنت نیز با سایر فعالیت های بازاریابی شما آشنا شوند.
همین طور اگر بودجه کافی دارید می توانید تبلیغات فیس بوک را خریداری کرده و در سایر صفحات نیز محصولات، شرکت و برند خود را تبلیغ کنید.
قدم سوم تعامل با مشتریان از طریق شبکه اجتماعی
اگر شما نتواید تعامل مناسب با مشتریان و مخاطبین خود داشته باشید، ساخت صفحه فیس بوک و جلب مخاطب سود زیادی برای شما به همراه نخواهد داشت. حال که شما برای خود مخاطب جذب کرده باید دلیلی عالی برای ادامه بازدید از صفحه شما به آنها بدهید. قوانین صفحه فیس بوک مانند قوانین جلب مشتری در یک بلاگ است. مطمئن شوید که به صورت مداوم و در زمان های کوتاه در صفحه خود محتوا قرار می دهید. یک محتوا در روز روند مناسبی محسوب می شود. قرار دادن محتوا در صفحه باعث می شود مخاطب شما دلیلی برای بررسی کردن هر چه بیشتر صفحه شما داشته باشد.
تعداد پست های شما در فیس بوک نیز حائز اهمیت است. مشتریان می خواهند از فعالیت های شما آگاهی پیدا کرده و با آنها تعامل برقرار شود نه اینکه به آنها بی توجهی شده و نادیده گرفته شوند. به جای اینکه تنها شما رابطه ای یک طرفه با مخاطبین داشته باشید، سوالات و کامنت های آنها را پاسخ گفته و از مخاطبین بازخورد بگیرید تا صفحه شما حس و حالی از جامعه فعال و پویا در مخاطبین ایجاد کند.
فیس بوک مکانی عالی برای بازاریابی کردن و ارتقای محصولات و خدمات شماست. مطمئن شوید که از تعداد عظیم مخاطبین فیس بوک به نفع خود استفاده می کنید.
منبع: http://webbranding.ir
برند سازی وب سایت – عصر بازار یابی
ویوان نیوز: عصر بازاریابی در حال تغییر است. محصولات، خدمات، فروشندگان، فروشگاه ها،مدیران، شرکت ها همگی در دنیای اینترنت حضور خود را جدی تر دنبال می کنندو اکنون در جست وجوی جای مطمئنی در موتورهای جست وجو هستند. اگر چه درگذشته تبلیغات و روابط عمومی نقش بسیار مهمی در ارتقای برند شرکت ها داشتاما در دهه اخیر این موتورهای جست وجوگر هستند که ارزش نام تجاری شرکت هارا در رتبه بندی صفحات خود به مشتریان اعلام می کنند. باید بپذیریم کهبازاریابی الکترونیکی فضایی بسیار متفاوت با شیوه های بازاریابی سنتی داردو در این بازار راه های رسیدن به مشتری بسیار پرپیچ و خم است. گذشتن ازکنار صدها وب سایت قدیمی و رسیدن به جایگاه اول صفحات جست وجوگرها دردنیای مرموز موتورها کاری بس دشوار است اما شیوه های نوین بازاریابیاینترنتی می توانند حرکت در این مسیر نامطمئن را تا حدود زیادی سهولتبخشند البته به شرط آنکه مهارت های لازم در طراحی پوسته های کاربردی وبسایت ها با تکنیک های نوین بازاریابی مجازی در جهت ارتقای جایگاه وب سایتها در نزد موتورهای جست وجو همراه باشد.
امروزه با گسترش سازمان های الکترونیک و تغییر نگرش مدیران ارشدشان و همینطور گرایش روزافزون مصرف کنندگان به استفاده از اینترنت و خرید از طریقفروشگاه های آنلاین، لزوم به کار گیری روش های بهینه بازاریابی الکترونیکیبیش از پیش احساس می شود و توجه مدیران شرکت ها را در تدوین یک نظامبازاریابی اینترنتی هدفمند می طلبد. پس شکی نیست که شرکت های خدمات وبسایت باید در ایجاد تحول در نظام بازاریابی الکترونیکی گام های عظیمیبردارند و در تسهیل فرآیند خرید راحت، برای مشتری اقدامات اساسی صورتدهند. در ذیل به ۱۰ راهکار اثربخش برای برندسازی وب سایت ها اشاره شده است:
- تدوین هدف مشخص
شما باید یک چشم انداز کاملاً روشن درباره آینده وب سایت خود داشته باشیدو از طریق آن ارتباطات اثربخشی را با بازدیدکنندگان برقرار کنید. پس روشناست که آنها باید از دلیل خود برای بازدید از وب سایت آگاه باشند چرا کهزمان برایشان بسیار ارزشمند است. بنابراین در بیان رسالت وب سایت خود بهبازدیدکنندگان خساست نکنید و از طرح معمای بی ارزش در جهت جلب توجه آنهاجداً خودداری کنید. فراموش نکنید هدف شما ترغیب مصرف کنندگان به برداشت یکتصویر ذهنی منحصر از وب سایت تان است و هر چه شما در تثبیت نام وب سایتخود در حرفه ای که در آ ن فعالیت می کنید موفق تر باشید از حاشیه بازدیدبیشتری برخوردار خواهید بود. - تعریف سبک نگارشی معین
بررسی های بسیاری نشان داده اند که بخش نوشتاری وب سایت ها یکی از مولفههای اصلی است که بازدیدکنندگان در ارزیابی کیفیت جامع وب سایت ها مدنظرقرار می دهند. اگر می خواهید در برندسازی وب سایت گام های عظیمی برداریدباید در سبک نوشتاری وب سایت خود ثابت قدم باشید. سبک نوشتاری شما بایدآنچنان اثرگذار و ثابت باشد که بیننده در تشخیص هر عبارتی از آن در هر کجابه راحتی به اثر وب سایت شما در آنجا پی ببرد. در این خصوص توصیه می شوداگر از بانک مقالات بهره می جویید حتماً از مقالات مختلف با نام نویسندگانمتفاوت استفاده کنید. - ترویج شعار سازمانی
با استفاده از تگ لاین ها یا شعارهای سازمانی می توانید تصویر ذهنیاثرگذاری از وب سایت خود در ذهن بازدیدکنندگان باقی بگذارید. در این خصوصبهتر از شعار سازمانی خود در کنار لوگوی وب سایت تان استفاده کنید. فراموشنکنید که اگر شعار سازمانی وب سایت خود را در هر ماه تغییر دهید،بازدیدکنندگان در حفظ آن توفیق چندانی نخواهند داشت و در نتیجه تصویرمناسبی از وب سایت شما در ذهن آنها شکل نخواهد گرفت. اگر می خواهید ازشعار سازمانی استفاده کنید بهتر است از آن در عنوان تگ وب سایت خوداستفاده کنید چرا که موتورهای جست وجو در شناسایی وب سایت شما و معرفی آنبه جست وجوگران اثربخشی بیشتری خواهند داشت. - تثبیت لوگوی ماندگار
همچون دژهای قرون وسطایی که با پرچم هایشان معرفی می شدند وب سایت ها هم با لوگوهایشان شناخته می شوند.
مطمئن باشید هر چه برای طراحی بهتر لوگوی خود سرمایه گذاری کنید ضررنخواهید کرد. اهمیت لوگو تا آنجاست که به عنوان اولین نقطه جلب توجهبازدیدکنندگان می تواند تصویر مثبتی از وب سایت شما بر ذهن آنها حک کند.به علاوه زمانی که دیگران از مطالب شما در وب سایت خود استفاده می کنند واز لوگوی شما به عنوان منبع مطالب مذکور نام می برند در واقع نشان می دهندکه لوگوی شما به تنهایی معرفی کننده وب سایت خودتان حتی در وب سایت هایدیگر است. - به کارگیری لوگوی نوار نشانی (Avionic)
حتماً می دانید که مدرن ترین مرورگرها در حال حاضر امکان شناسایی لوگوهاینوار نشانی را فراهم ساخته اند. پس بهتر است از لوگوی خود در ابتدای نوارنشانی به درستی استفاده کنید. حتماً بارها این علامت «Y» را در URL یاهودیده اید و با دیدن این علامت در هر کجا رد پایی از یاهو را جست وجو کردهاید. بد نیست بدانید که فاویکون ها در بخش بوک مارک کاربرانتان ذخیره میشوند و آنها در شناسایی آسان تر وب سایت شما را در بین صدها وب سایت دیگریاری می رسانند. - انطباق قالب وب سایت با محتوا
قالب وب سایت شما باید با محتوای مطالب به کار رفته همخوانی داشته باشد.به طور مثال اگر قرار است وب سایت شما به بررسی عملکرد بازارهای بورسبپردازد، آیا استفاده از تصاویر گل و گیاه در پس زمینه وب سایت تان کارعاقلانه ای است؟ در این خصوص بهتر است مخاطبان اصلی خود را انتخاب کنید.اگر بیشتر بازدیدکنندگان شما از جنس متخصصان و افراد باتجربه هستند، بهتراست از قالب های ثابت، ساده و تک رنگ استفاده کنید اما اگر با قشر جوان درارتباط هستید، باید قالب های شادتر و برخوردار از جدیدترین فناوری های روزرا به کار گیرید. پس به یاد داشته باشد که در طراحی وب سایت خود تنها بهزیبایی آن توجه نداشته و بیشتر به دنبال به کارگیری قالب های مناسب باحرفه خود باشید. - استفاده از رنگ های ثابت
همیشه قبل از طراحی وب سایت خود، رنگ های مورد نیاز خود را تعیین کنید. بهیاد داشته باشید که رنگ ها و طرح ها به راحتی در ذهن بازدیدکنندگان جای میگیرند، پس از این موضوع به نفع خود استفاده کنید. شما می توانید از رنگاصلی در آیکون ها، لوگو، فاویکون و دیگر بخش های اصلی وب سایت خود بهدرستی بهره گیرید. شما می توانید در بیشتر وب سایت ها از رنگ سفید بهعنوان رنگ پس زمینه و از رنگ های گرم یا سرد بسته به نوع فعالیت خود وخلقیات اکثریت مخاطبانتان استفاده کنید. لازم به ذکر است که رنگ های گرم،محرک سیستم عصبی بوده و احساسات را تشدید می کنند و در نتیجه در جلب توجهاولیه بسیار اثرگذار هستند، در حالی که رنگ های سرد آثار آرام بخشی بربازدیدکنندگان می گذارند. از این رو توصیه می شود که از رنگ های گرم در وبسایت های رستوران های زنجیره ای، صنایع غذایی، پوشاک و آژانس های خبری وازرنگ های سرد در وب سایت های بانک ها، بیمه ها، آژانس های مسافرتی، شرکتهای دارویی، کشاورزی و خدماتی استفاده شود. - ثبت نام در شبکه های اجتماعی
شبکه های اجتماعی بر ایجاد ارتباط آنلاین در بین افراد که علایق و فعالیتهای مشترک دارند، متمرکزند. این وب سایت ها از سوی میلیون ها نفر موردبازدید قرار می گیرند و در حال حاضر به بخش جدانشدنی زندگی روزمره اینافراد تبدیل شده اند. اگر شما سایت خود را وارد این شبکه ها کنید، مطمئناًارزش نام تجاری شما دوچندان خواهد شد. در حال حاضر وب سایت هایی چونTwitter و Friend Feed از این نوع وب سایت ها شمرده می شوند که با مراجعه وثبت نام در آنها می توانید میزان بازدید از سایت خود را تا حدود زیادیافزایش دهید. - تبلیغات در راستای برندسازی
اگر برندسازی آسان بود، شرکت های بزرگ در سرتاسر جهان حاضر نمی شدندمیلیاردها دلار به درستی صرف هزینه های تبلیغاتی سالانه خود کنند. اگرچهساختن یک برندبزرگ بدون صرف هزینه های تبلیغاتی امکانپذیر است اما تلاشدر جهت ترویج نام وب سایت از طریق تبلیغات اثربخش می تواند در جهت تحققاین هدف مسیر سریع تر و راحت تری را پیش روی شما قرار دهد. اگر چنانچه ازبودجه لازم برای تبلیغات برخوردار نیستید، بهتر است تنها در شروع کار وبسایت و چندماه اول راه اندازی به امر تبلیغات بپردازید و بعد از آن باارتقای محتوا و به کارگیری روش های ارزان به ترویج وب سایت خود ادامه دهید. - ترویج وب سایت در همه جا
برندسازی از لحاظ روانشناسی به معنای نفوذ در ذهن مصرف کنندگان است. هرچند که در برقراری ارتباط بین شرکت و مشتری، ابزارهای ترویجی گوناگونیوجود دارد و پرداختن به تمامی آنها در جای خود ضروری و حائز اهمیت است امابازاریابی اینترنتی که یکی از ارکان اصلی بازاریابی مستقیم است به مهمترین ابزار ترویج سازمان ها وبنگاه های اقتصادی تبدیل شده است. شما میتوانید از طریق ارسال خبرنامه های الکترونیکی، معرفی بانک مقالات فارسیرایگان همچون سایت www.spbtyte.com، راه اندازی سیستم خرید آنلاین و… وبسایت خود را با صرف هزینه ای ناچیز به همگان معرفی کنید. - منبع: http://www.alamat.co
دسیسه های هرمی چیست؟ تفاوت با بازاریابی شبکه ای
مطمئناً هیچ صنعتی 100 درصد و بطور مطلق بدون خطا و اشتباه نیست. در همه نوع تجارت عده ای کلاهبردار هستند که از فرصت ایجاد شده سوء استفاده می کنند. نتورک مارکتینگ هم از این واقعیت مستثنی نیست. در نتورک مارکتینگ به این شرکت ها اصطلاحاً شرکت های هرمی یا پیرامدی می گویند. ولی پیش از همه چیز بیایید ببینیم منظورمان از هرم چیست؟
ساختار تمام سیستم های نتورک مارکتینگ به این شکل است. شکلی شبیه مثلث یا هرم:
اگر کمی دقت کنیم می بینیم که ساختار دولت ها نیز به این شکل است یا ساختار شرکتها، مدارس و مؤسسات. در تمام ساختارها شکل هرمی است که کسی در بالاست و سایر مدیران رده پائین تر زیر او قرار گرفته اند. اگر بگوئیم که هر سیستمی که شکل هرمی داشته باشد فاسد است یا کلاهبردار، مطمئنا درست نیست.
چیزی که در نتورک مارکتینگ به آن سیستم های هرمی می گویند این نیست. چیزی متفاوت است که متأسفانه خیلی از افراد از این مسئله اطلاع ندارند و دچار سوء برداشت شده اند.
در نتورک مارکتینگ سیستمی هرمی نامیده می شود که دارای این خصوصیات باشد:
اول اینکه جنس یا محصولی فروخته نمی شود فقط یک نوع بازی با پول است. در این حالت، جیب پائینی ها خالی می شود تا جیب چند نفر در بالا پر شود و قسمت اعظم پول نیز به جیب صاحب سیستم می رود. نمونه این ماجرا پنتاگونا بود. تنها کسی که در رأس هرم بود سود می کرد. هر کس زودتر وارد شده بود الزاماً سود بیشتری داشت. در یک سیستم نتورک مارکتینگ معقول و قانونی باید فرصت درآمدزایی برای همه یکسان باشد. در پنتاگونا در قبال ارزی که از کشور خارج میشد یک برگ کاغذ وارد می شد. می دانیم که کاغذ فساد پذیر است و باعث تورم در کشور می شود.
ویژگی دیگر سیستم های هرمی آن است که مبالغ ورودی بالا دارند یا افراد را به طمع می اندازند تا جایگاه های زیادی در ابتدا خرید کنند. در واقع تمرکز روی خالی کردن جیب افراد است در قبال وعده های دروغین.
واقعیت این است که پدیده هرم متعلق به دهه های 60 و 70 میلادی است. بیشتر دولتها این نوع فعالیت راغیرقانونی اعلام کرده اند و چنین شرکتهایی اجازه فعالیت ندارند. دیر یا زود، تمام سیستم های هرمی فرو می ریزند و افراد بسیاری ضرر خواهند کرد.
بسیار ضروری است که قبل از انتخاب یک شرکت نتورک مارکتینگ به فاکتورهای ذکر شده دقت کنید. یک فاکتور دیگر برای شناسایی شرکتهای هرمی گران بودن بیش از اندازه محصولات است البته با توجه به اینکه شرکت ها پورسانت اعضاء را از سودی که در فروش محصول دارند می پردازند، طبیعی است که اجناس زیرقیمت واقعی عرضه نخواهند شد، ولی بیش از حد نیز نباید گران باشند.
منبع: http://www.mlmbook.ir/
اصول اخلاقی و قوانین کاری حرفه ای در بازاریابی شبکه ای
mlm-rules قوانین نتورک مارکتینگ و بازاریابی شبکه ای
بنا به خاصیت تجارت،رفتار و نگرش هر فرد، نمایانگر چهره کل صنعت بازاریابی شبکه ای و مخصوصاً تیم قدرتمند ماست و منفی شدن هر یک نفر، در مراحل قبل ، حین و پس از کار، تصور جامعه را از تمامیت این صنعت ، تیره می کند. از این رو توجه به اصول اخلاقی و کاری زیر برای همه ما ضروری است .
1. صداقت ، اصلی حیاتی در اخلاق کاری ماست و در تمام مراحل کار، جز راست نباید گفت.
2. تعهد به اهداف، سازمان گروه ستاره های بزرگ و شرکتی که باآن مشغول به کار هستیم اصلی درونی است؛ و همه مادر هر جایگاهی که هستیم باید وظایف همان جایگاه را صادقانه و مجدانه انجام دهیم .
3. لباس “برنده برنده” باید بر بدنه کاری ما پوشانده شود؛ و چون این کار از آن همه است، همیشه اصل بر سادگی است .
4. حرکت بدون هدف، رفتار بی بهره از نگرش مثبت استراتژی غیر قابل تکثیر و تصمیم فاقد تدبیر مشکل ساز خواهد شد.
5. مهارت نیاز به تکرار و تمرین دارد.
6. مدیریت ارباب مآبانه یا نظامی وار و تقلید کورکورانه ، بدون درک علت یک برنامه ، سازمانی استوار نمی سازد.
7. تشنگی برای یادگیری مداوم و جذب اطلاعات مفید و اشتیاق به آموزش مستمر رکن اصلی پیشرفت است.
8. دوستی و همدلی و هیجان کار گروهی را باید جایگزین روابط کلیشه ای و اداری کنیم .
9. اغلب افراد به اعتماد معرف وارد این تجارت می شوند، ولی همه باید بنا به یقین خود به جوانب کار و برای خود کار کنیم؛ و با قلبمان به این اصل ایمان بیاوریم که همه چیزرا از خود شروع کنیم.
10. یک فرهنگ صحیح کار در نتورک مارکتینگ تمامی ارزشهای والای انسانی را با هم به پیش می برد و نتورکرهایی تک بعدی یا مادی نگر نمی سازد.
11. تلاش برای کمک به انسانها وتبدیل زمین به جایی بهتر برای زیستن
12. هدفمند شدن در مسیر زندگی نظم بخشیدن به برنامه ها تقویت مفهموم تعهد، آموختن رموز موفقیت ، گسترش دایره روابط اجتماعی تمرین کار تیمی و در نهایت درآمدی سرشار، از جمله ثمرات به دست آمده و غیر قابل چشم پوشی در این تجارت است .
13. در تجارت ما، درست و موثر کار کردن، بهتر از کار زیاد است؛ و زمان و مکان ثابت در آن معنا ندارد.
14. ایده آل، فرهنگ خانه به خانه است؛ که در آن هرکسی، مکان آموزش های خود و جلسات معرفی برای همکاران و مشتری های مستقیم خود را فراهم می آورد.
15. داشتن دفتر کاری، توقع زا و هزینه ساز است و توصیه نمی شود.
16. این کار به سرمایه زمان نیازمند است، و زمان جلسات کاری ، طی توافق اکثریت تعیین می شود.
17. نقش اصول معماری رشدی پایدار است و مفهوم سود در این تجارت ، نه درآمدهای خرد که به معنی قدرتی بالا برای لمس آزادی مالی است؛ و لذا صنعت بازاریابی شبکه ای نه راهی سریع برای پولدار شدن بلکه راهی مطمئن و بلند مدت برای آن هستند.
18. محصول و پلان درآمدی دو عنصر جدا نشدنی بدنه بازاریابی شبکه ای هستند. کم اهمیت کردن محصول مغایر اصول بازاریابی شبکه ای سالم است.
19. اجبار افراد وارد شده به ترک شغل فعلی یا دوری از خانواده یا رها کردن تحصیل یا سربازی یا …. و همچنین تحمیل هزینه های نا متعارف بر آنان و به طور کلی در تضاد قرار دادن این کار با روال معمول زندگی افراد ممنوع است و هر شخصی در تصمیم گیری های مذکور و خصوصاً در تمام وقت یا پاره وقت کار کردن این تجارت متناسب با تضمین مالی زندگی اش آزاد است. در یک جمله اصل “نتورک برای زندگی” نباید حذف یا معکوس گردد.
20. با تبادلات مالی این بیزینس باید کاملاً خشک، دقیق و غریبه وار برخورد شود و توقع هر گونه ارتباط مالی بین اعضا اعم از تقبل حتی بخش اندکی از پول خرید شخص دیگر ، پرداخت هزینه های آموزشی دیگران، کمک های مالی در روال کار، تقسیم درآمد، قرض و خرج های فراوان برای برنامه های مولد جو و انرژی کاذب، شدیداً مضر و اکیداً ممنوع می باشد. مخارج جاری باید بین تمامی استفاده کنندگان به نسبت مساوی تقسیم شود.
21. فعالیت همزمان در بیش از یک نتورک و همچنین تلاش برای بردن فرد یا پاره ای از یک شاخه برای گسترش مجموعه خود یا دیگری ممنوع می باشد. نقد سازنده ، رقابت سالم و همیاری نتورکرها، مطلوب؛ و تخریب شرکت ، تیم ، پلن درآمدزایی ، اصول صحیح کاری و لیدرهای نتورک دیگر و یا لیدرهای دیگر کمپانی خلاف این قوانین کاری است.
22. موفقیت حق شماست. پس همانطور که شما تصمیم گرفتید چه فردی را بعنوان معرف و حامی خود انتخاب کنید. همه افراد حق انتخاب حامی خود رادارند. لذا خواهشمندیم از هرگونه مجادله در این زمینه پرهیز کنید.
23. نحوه پذیرایی در کلیه جلسات باید بسیار ساده و معمولی باشد تا برگزاری جلسات در همه جا حتی خانه افراد ممکن باشد و هم خود این جلسات از لحاظ هزینه ها ، حاشیه ای برای دیگران نگردد.
24. حفظ ارزشهای اسلامی بر همه ما در این صنعت نوپا در ایران الزامی است.ازهمه دوستان تقاضا می کنیم تا از ورود حاشیه های ضد اخلاقی و ضد هنجار اجتماعی و دینی اعم از برقراری روابط نامتعارف دوستانه و یا بد حجابی و غیره خود داری کنند تا بدنه تیم دچار حاشیه و پس از آن شکست نگردد..
25. رعایت قوانین کشور بر همه ما الزامی است و ما همه باید تابع این قوانین باشیم .به خصوص بحث های سیاسی ممنوع بوده و این مجموعه به هیچ وجه به شخص سیاسی مرتبط و وابسته نیستیم و نخواهیم بود.
26. تجمع در اماکن عمومی ممنوع می باشد.
27. از بیان کردن هر مطلبی که به بازار یابی شبکه ای مربوط نمی شود پرهیز نمایید،محور اصلی صحبتهای ما فقط در رابطه با کارمان باشد.
28. هرگز مشکلات شخصی خود را وارد کار نکنید چرا که اثرات بسیار ویرانگر و غیر قابل جبران بر کل شبکه ی شما می گذارد.
29. از دستیابی افراد غیر مرتبط به این اطلاعات جلوگیری کنید.
منبع: http://www.mlmbook.ir/
تفکر ثروتمندان چگونه است؟
1-ثروت يک مقوله ذهني است
اشتباه رايج ما اين است: « چيزهايي را که بايد در درون خودمان جستجو کنيم، اغلب در دنياي خارج منتظرشان هستيم.» موفقيت از درون ما ريشه ميگيرد. تنها وقتي واقعا احساس خوشبختي ميکنيم که منشاء رويدادهاي خوب و خوشايند از درون هر يک از ما ريشه بگيرد. قبل از ثروتمند شدن در زندگي، بايد از ثروتمند شدن در ذهنمان شروع کنيم. يادگيري اصول با ذهن ناهوشيار نکتهاي بسيار اساسي و بنيادي است. آموختن اين موضوع به مردم بسيار مهم است؛ آنها بايد موفقيت و خوشبختي را باور کنند . آن را با شور و اشتياق فراوان بخواهند. هنوز اکثر مردم، با يک يا چند بار زمين خوردن و ناکامي سست ميشوند و به جاي تلاش، زانوي غم بغل ميگيرند. اراده براي قدرتمند شدن، هميشه ساده نيست . در افراد بيثبات، بي اراده، منفعل و بيانگيزه، اين ضعف اراده پايدار و مستحکم شده است و برطرف کردن آن بسيار دشوار است.
2-باور داشته باشيد که ميتوانيد موفق شويد.
قبل از اينکه به موفقيت برسيد، بايد باور داشته باشيد که ميتوانيد موفق شويد. اين جمله فقط يک عبارت کليشهاي نيست. مهم نيست که قبلا چه باوري داشتهايد از هم اکنون ميتوانيد با تغيير در باورهاي زندگي خود را متحول کنيد. «بدون داشتن باورهاي مثبت و عميق، هرگز موفق نخواهيد شد.» اگر باور نداشته باشيد که ميتوانيد ثروتمند و متمول شويد، هرگز به ثروت دست نمييابيد. متاسفانه اجتماعاتي که در پرورش فکر افراد دخيلاند، بيش از پرورش خوشبيني در افراد، آنها را به سمت افکار بدبينانه هدايت ميکنند. اغلب افراد ميگويند « هرچه را که ميخواهيد در دنياي واقعي نميتوانيد به دست آوريد يا با خيالپردازي وقت خود را تلف نکنيد.» ما غالبا اين حرفها را ميشنويم و با اين تفکرات، باورهايمان شکل ميگيرد، در نتيجه اينطور به نظر ميرسد که ثروت به تعداد محدودي از افراد خوششانس اختصاص دارد. اما اين افکار درست نيست، نقطه عطف زندگي افراد موفق جايي است که به کاميابي خود ايمان ميآورند.
3-تصوير مثبتي از پول وموفقيت در ذهنتان ايجاد کنيد.
موانع ذهني خود را دربارهي پول و موفقيت، بشناسيد. نوع رابطه خود را با پول کشف کنيد. ارتباط شما با پول مثبت است يا منفي؟ وقتي افکار خود را دربارهي پول به خوبي شناختيد، حتما آنها را يادداشت کنيد. نگاهي بياندازيد و ببينيد چرا اين افکار و باورها را نسبت به پول داشتهايد. سپس، کمکم تصويرهاي قديمي ذهنتان را که شما را مايوس و دلسرد کردهاند، کنار بگذاريد و از آنها صرف نظر کنيد.
4-بادقت و مراقبت، افکار خود را وارسي کنيد.
بر روي اهداف خود تمرکز کنيد. برکت، خوشبختي و موفقيت به زندگي شما رو ميآورد. حساب بانکي باز کنيد و هر هفته مبلغي را پسانداز کنيد. اين کار باعث رشد و افزايش اين پول ميشود و تمرکز شما را کمکم از مفهوم نداشتنبه مفهوم رشد، سوق ميدهد. سرانجام بدون تلاش آگاهانه، تمرکز و توجه شما به رشد و موفقيت معطوف خواهد شد؛ با اين روش همهي افکار شما متحول ميشود.
5-براي افکارتان مجدداً برنامه ريزي کنيد.
هر روز، با اطمينان ساعتي را به برنامهريزي ذهنتان اختصاص دهيد. خيالپردازي کنيد و تصويرهاي ذهني مثبت و حتي خيالات خام، در سر بپرورانيد. در حالت آرامش، قبل از خواب ذهنتان را غرق تصويرهاي مثبت کنيد، احساس کنيد هر چه را ميخواهيد، اکنون داريد. اين کار را بهطور روزانه و هر هفته، تکرار کنيد. به زودي شاهد تحول در زندگيتان خواهيد بود.
6-از خودتان بپرسيد: اگر همهي دنيا مال من بود و بينهايت زمان داشتم چه ميکردم؟
اگر همچنان به کار فعلي خود ميپرداختيد يعني دقيقا در مسير خوبي حرکت ميکنيد و همان کاري را انجام ميدهيد که بايد انجام دهيد. اما اگر ترجيح ميدهيد به کار ديگري بپردازيد از خودتان بپرسيد: چگونه ميتوانم آنطور زندگي کنم که واقعا دوست دارم؟
7-از گفتگوهاي دروني خود، آگاه شويد.
آموزش پولدار شدن با بازاریابی شبکه ای
زندگي همان چيزي را به شما ميدهد که ميخواهيد. زندگي را آنطور که در روياهايتان ميبينيد، به صورت يک نمايشنامه بنويسيد. تصميم با شماست که زندگيتان را چگونه رقم بزنيد.
8-براي رسيدن به روياهايتان مبارزه کنيد تا آنها را به روياي بزرگ تر مبدل سازيد.
داشتن آرزوهاي بزرگ و روياهاي عميق کليد موفقيت است. ذهن ناهشيار تنها محدوديتهايي را ميشناسد که خود شما بر باورهايتان تحميل کردهايد. البته اين باورها ميتوانند تغيير کنند. آرزوي افراد، با تحول دورهاي زندگي تغيير ميکند.
9-در حالت آرامش، عبارات تلقيني و فرمولهاي زير را براي موفقيت با خود تکرار کنيد.
من انسان منحصر به فردي هستم و چيزهاي زيادي براي ارئه به ديگران دارم.
من موظفم که خودم باشم.
من موفق ميشوم.موفقيت وخوشبختي را به زندگيام دعوت ميکنم.
اشخاص و موقعيتهايي را که به من کمک ميکنند، پيدا ميکنم.
من روز به روز، بهتر و بهتر ميشوم.
10-روي يک برگ کاغذ بنويسيد که دوست داريد درآمدتان در سال چهقدر باشد.
با اين کار يک تصوير ذهني از مبلغي که درنظر داريد در ذهن خود ميسازيد و هدفتان را مشخص ميکنيد. شما ميتوانيد ثروتمندتر از آن باشيد که فکر ميکنيد.
11-مبلغي را که چند لحظه قبل نوشتيد در دو ضرب کنيد و واکنش خود را ارزيابي کنيد.
اگر در ابتدا مبلغ 50000 دلار را يادداشت کردهايد حالا از خودتان بپرسيد که چرا همان موقع رقم 100000 دلار را ننوشتهايد. دربارهي اين هدف بزرگتر چه احساسي داريد؟ آيا فکر ميکنيد 100000 دلار خيلي زياد است؟ هر ساله هزاران نفر، به جمع ميليونرها ميپيوندند و ميليونها نفر ديگر درآمدي بالغ بر 1000000 دلار دارند. آنها به قدر کافي تصوير مثبتي از خود دارند که بتوانند به اهداف مورد نظرشان برسند.
12-حال بنويسيد که ميخواهيد با زندگيتان چه کنيد.
تا آنجا که امکان دارد جزئيات را هم منظور کنيد. چه کاري دوست داريد انجام دهيد؟ چه مقدار پول ميخواهيد به دست آوريد؟ در 5 سال آينده؟ در 10 سال آينده؟ در 20 سال آينده؟
13-اهداف سال آيندهي خود را ترسيم کنيد.
همين که هدف روشني براي سال بعد در ذهن خود ساختيد، برنامهاي گام به گام براي دستيابي به آن هدف، بنويسيد. هر آنچه را که براي اجراي اين برنامه نياز داريد، در برنامهي خود بگنجانيد و براي هر مرحلهي تاريخي تعيين کنيد.با تمام قوا حرکت کنيد و هميشه آينده را مثبت ببينيد و فراموش نکنيد آينده از همين لحظه آغاز ميشود.
منبع: http://www.mlmbook.ir/
بازاریابی شبکه ای چیست؟
ازاريابي شبکه ای در واقع هدف همه شركتهاست(هم شركتهايي داراي بازاريابي شبکه ای و هم شركتهاي فاقد آن). اگر شما شنيديد كه يك شركت با سابقه اعلام كرد " در صورت معرفي يكي از دوستانتان به ما، در خريد بعدي از تخفيف برخوردار شويد" اين همان بازاريابي چند سطحي است . انجمن هاي سلامتي ،آژانس املاك، شركتهاي ارتباط تلفني و صنايع بسیار ديگري از اين روش استفاده مي كنند. مشاغل تخصصي ( پزشكان ، دندانپزشكان ، حسابداران ) مرگ و زندگیشان به مشتریاني بستگی دارد كه آنها را به ديگران معرفي مي كنند. تمام اين مشاغل بسادگي تلاش مي كنند تا مشتريان کنونی شان تبليغ و بازاريابي محصولات و خدمات آنها را براي مشتريان بالقوه انجام دهند.
شركت های سنتي
در شركت فاقد سيستم بازاريابي شبکه ای ، مدير و نمايندگان فروش بوسيله شركت استخدام مي شوند. اين نوع شركت براي استخدام نمايندگان فروش به دليل كمبود منابع مالي كه شركت بايد بعنوان حقوق پرداخت كند و همچنين تعداد افرادي كه مدير فروش قادر به بكارگيري و پوشش دادن آنهاست دارای محدودیت می باشد. زماني كه مدير فروش بدليل افزايش حجم کارها قادر به اداره امور نباشد ، شركت مجبور به استخدام مدير ديگري در كنار مدير قبلي و يا ارتقاء يكي از نمايندگان فروش به مدير مي شود. اين حالت بازاريابي "چند عرضي " گفته مي شود ، چونكه شركت در مقايسه با حالت چند سطحي تنها بطور افقي توسعه پيدا مي كند در حالي كه در بازاريابي شبکه ای سازمان بصورت عمودي رشد مي كند.
شركت بازاریابی شبکه ای
يك شركت MLM ابتدا با ثبت نام فردي كه قادر به جذب مشتريان و نمايندگان فروش باشد كار را آغاز مي كند. اما به هر يك از نمايندگان حق این انتخاب را دارند تا خود را به يك مدير تبديل کنند، شخصی كه خود توانایی جذب نماينده فروش را دارا باشد. يك شركت MLM کمیسیون پرداخت مي نمايد و نه حقوق ثابت، بنابراين در اين روش شركت محدوديتي براي جذب مدير و نماينده فروش ندارد. اين حالت بدليل گسترش سريع شمار نمايندگان فروش آموزش ديده براي شركت بسيار سودمند است . اين مورد همچنين براي نمايندگان فروش سودمند است به اين دليل كه درآمدشان محدود به ميزان فروش خودشان نيست بلكه آنها همچنین از حجم فروش ساير نمايندگان درصد فروش دريافت كنند.
در واقع MLM يكي از پنج روشي است كه توسط شركتها براي فروش و توزيع یک محصول یا خدماتشان به مشتريان استفاده مي كنند
تمامي شركتها ( شركت هاي MLM و شركت هاي سنتي) در يك خصوصیت با يكديگر مشترك هستند؛ آنها محصول يا خدماتي را ارائه مي دهند كه باعث بهبود زندگي مصرف كننده مي شود. مادامي كه يك شركت داراي يك چنين محصول يا خدمت باشد نيازمند اين هستند كه آنرا بطور گسترده معرفي كنند. آنها اين عمل را بوسيله توزيع آن انجام مي دهند. توزيع يك محصول عبارت است از يافتن و رساندن محصول بدست مشتريان. بطور كلي پنج روش عمده براي توزيع يك محصول يا خدمات وجود دارد.

هر يك از پنج روش فوق مي تواند از تكنيكهاي روش ديگر براي يافتن مشتريان استفاده كند. بدين معني كه روش خرده فروشي فقط محدود به مراجعان حضوري نيست.خرده فروشي همچنين مي تواند در راديو ،تلویزيون ،و روزنامه ها ،مجلات ، نامه رسانان ( كارت پستال ، تراكت و غيره)نگاه ها را به سوي مغازه جلب نمايد.اين مي تواند منجربه افزايش مراجعه حضوري افراد به مغازه شما بشود.
بطور مشابه يك توزيع كننده در يك شركت بازاريابي شبکه ای مي تواند از چند يا همه چهار روش ذكر شده در بالا مشتري پيدا كند ، درست به همان اندازه كه از طريق دوستان و آشنايان مشتري جذب مينمايد. و البته مالك يك خرده فروشي مي تواند به دوستان و آشنايانش در مورد مغازه اش توضيح دهد.
پس بازاريابي شبکه ای چيست؟ مهمترين موضوع براي درك اين است كه توزيع هر محصولي به معني شناساندن محصول است. بازاريابي شبکه ای و ساير روشهاي عمده توزيع يك محصول حقيقتاً روشهايي هستند كه براي شناساندن محصول بكار مي روند.
MLM بنیادی است.
اساساً روش بازاريابي شبکه ای يك روش خارق العاده است. منظور از واژه اساسي و بنيادي اين است كه اگر شما همه اين توضيح و تفسيرها را كنار بزنيد و تنها به آن از جنبه مفهومي نگاه كنيد، خواهيد ديد كه اين ناب ترين شيوه براي معرفي محصول به مصرف كننده است و همچنين ناب ترين شيوه براي جبران خدمت. اينجا به دلايل آن اشاره مي كنيم:
1- در مفهوم اساسي آن يك شخص تجربه يك محصول يا خدمت ارزشمند را با ديگري به اشتراك مي گذارد( نه به اين دليل كه آنها سود مي برند، بلكه به اين دليل كه محصول ارزشش را دارد) . " من ازش خوشم اومده ،ممكنه تو هم دوستش داشته باشي".و اين درست و خالصانه است.
2- شخص ايده يك خريد را با ديگري به اشتراك مي گذارد. تاريخچه كسب و كار از همين جا آغاز شده است.. : من يك كسب و كار مورد علاقه ام پيدا كرده ام ، شايد تو هم دوست داشته باشي با من در آن شريك باشي." اين هم درست و خالصانه است.
3- شخصي كه تجارتي را با ديگري به اشتراك مي گذارد تنها هنگامي سود خواهد برد كه افرادي كه با او تجارت را شريك مي شود نيز سود ببرند و اين فراتر از وظيفه است،كه هم درست و هم خالصانه است.
اين سه دليل مفاهيم اساسي و بنيادي بازاريابي چند سطحي هستند و كاملاً روشن و واضح مي باشند.
چنانچه شما به هسته اصلي بازاريابي سنتي برسيد خواهيد ديد كه يك شخص آگهي را مي نويسد و 98 درصد افرادي كه آن را مي بينند به آن توجهي نمي كنند. ( يك بازارياب عالي تنها 10 درصد پاسخ دريافت مي كند ، كه متوسط آن 2 درصد است.)
اگر نگاهي به اطراف بياندازييد خواهيد ديد كه در روش بازاريابي سنتي چه تلاشهايي براي معرفي محصول به مشتري انجام مي شود و خواهيد ديد كه چه منابع و فعاليتهايي كه تلف مي شوند. حال آيا مي توانيد تصور كنيد شهري را كه در آن اثري از تبليغات نيست چقدر تميز خواهد بود؟ تصور كنيد تعداد درختاني كه به نام تبليغات مصرف مي شوند و موادي كه بعنوان زباله در زمين رها مي شوند.
شايد بهترين راه براي توضيح بازاريابي چند سطحي نشان دادن تصويري است كه چگونه بازاريابي شبکه ای همانند بازاريابي سنتي است و نيز چگونه بازاريابي شبکه ای متفاوت از بازرايابي سنتي است.
منبع: http://www.mlmbook.ir
راهنمای سرمایه گذاران غیرحرفه ای برای سرمایه گذاری در بورس
1. سهام را برای چند روز یا چند هفته نخرید. افق سرمایه گذاری بلندمدت داشته باشید، و اگر سهمِ مطمئنی خریده اید، حداقل افق سرمایه گذاری 6 ماهه داشته باشید. از نوسانات گاه به گاه قیمت سهامِ مطمئنی که خریده اید، نگران نباشید.
2.درصورتی که با مبالغ در اختیار می توانید کاری را شروع کنید که دوست دارید، یعنی خود مستقیماً آن را به یک دارایی سرمایه ای ( به یک کار فیزیکی و عملی ) تبدیل کنید، به جای این که سهام بخرید، بهتر است همان کار را بکنید. البته، باید مطمئن شوید که در آن کار موفق می شوید. بنابراین، به هیچ وجه توصیه نمی شود که وسیله کار خود را بفروشید و به خرید و فروش سهام بپردازید. مثلاً، توصیه نمی شود کامیون خود را که وسیله کار شماست و یا کارگاه خیاطی، آموزشگاه حرفه ای، مطب و یا شرکت خود را بفروشید و با آن در بازار سرمایه حضور یابید. اول باید کار خود را بتوانید انجام دهید و بعد در بازار سرمایه، پس اندازهای خود را سرمایه گذاری کنید.
3.مسکن ضرورتی تام دارد و برای هر شهروند ایرانی و خانواده او تهیه مسکن امری حیاتی است. بنابراین، اگر بین خرید مسکن و خرید سهام می خواهید تصمیم بگیرید، توصیه می کنیم نسبت به خرید مسکن اقدام کنید. هرگز مسکن خود را نفروشید تا وجوه آن را به خرید سهام اختصاص دهید.
4.اگر حرفه ای نیستید، تسهیلات نگیرید و از دیگران قرض نکنید تا سهام بخرید. به کسانی هم که مدعی اند وجوه شما را به نرخ بالایی از شما دریافت می کنند تا در بازار سرمایه گذاری کنند، وجهی ندهید.
5.اگر تا به حال سهام نخریده اید، مطلع باشید که خرید سهام متضمن دریافت سود، دریافت سهام جایزه، شرکت در جلسات سالیانه ای که مجامع عمومی نام دارد و نیز شرکت در افزایش سرمایه می باشد. بنابراین، باید با این موضوعات ساده که سود چیست، شرکت ها چه گونه افزایش سرمایه می دهند، و چه گونه باید در مجامع عمومی حضور یابید، آشنا شوید. به علاوه، اگر سهام دارید، حتماً در مجامع عمومی شرکت ها حضور یابید تا مراحل کار را فرابگیرید.
6.اگر تاکنون سهامی نخریده اید، توصیه می شود برای مدت چند روز در محل یکی از تالارهای بورس یا تالارهای اختصاصی حضور یابید و در آن محل اطلاعات را دنبال کنید. هم چنین از طریق سایتwww.irbourse.comو یا دیگر سایت های شرکت های معتبر کارگزاری و سرمایه گذاری و سایر کسانی که سایت های معتبر دارند، اطلاعات بگیرید و یا روزنامه های اقتصادی را بخوانید. مناسب است اگر بتوانید 10 یا 15 روز قبل از اقدام به خرید سهام، در تالارهای بورس و یا تالارهای اختصاصی کارگزاران حاضر شوید و با فرایند سرمایه گذاری آشنا شوید. اگر تا به حال سهامی نخریده اید، شایسته است در یکی از کلاس های کوتاه مدتی که راهنمای سرمایه گذاری است، شرکت کنید. درحال حاضر، کلاس های متعددی تشکیل می شود.
7.آن گاه که تصمیم به خرید سهام می گیرید، مطلع باشید که سهام دارای ریسک است. بنابراین، به سودآوری شرکت ها و مخصوصاً سودآوری مستمر آن ها ( سود عملیاتی ) توجه خاص کنید. اگر تابه حال سهام نخریده اید، حتماً از شرکت های بزرگ شروع کنید و بلافاصله وارد خرید سهام شرکت های کوچک و متوسط نشوید (به بندهای 11 و 12 رجوع کنید).
8.از شایعه و دنبال روی و تصمیم گیری براساس شایعه پرهیز کنید. فکر نکنید که در بازار سرمایه معجزه رخ می دهد. ممکن است کسانی در تالارهای بورس و یا در جاهای دیگر باشند که قصد دادن اطلاعات نادرست به شما دارند تا از آن طریق، خود بهره مند شوند. مثلاً، به شما می گویند سهمی را بخرید که وضعیت مناسبی ندارد و شما فردا آن سهم را می خرید، درحالی که ممکن است خود آنان فروشنده آن سهم باشند. یا ممکن است به شما بگویند فلان سهم را بفروشید، درحالی که خودشان فردا خریدار آن سهم باشند. بنابراین، از کسانی که اعتماد دارید مشورت بگیرید و به هیچ وجه به دنبال شایعات نروید. به دنبال چیزی که درصدگیری نام گرفته است، نروید. اگر قیمت سهمی هر روز دارای نوسان است و تغییرات شدید می کند، چندان به دنبال آن نباشید. به دنبال سهامی باشید که قیمت آن ها ثبات نسبی دارد.
9.اگر مثلاً 10 میلیون تومان دارید، حتماً ترکیبی از سهام را بخرید. اصطلاحاً به این ها سبد سهام می گوییم. مثلاً 5 سهم بخرید، یعنی 2 میلیون تومان به هر سهم اختصاص دهید. بدین ترتیب، ریسک شما کاهش پیدا می کند. در انتخاب این سهام، از صنایع مختلف سهم بخرید: مثلاً اگر سهم 5 شرکت را از صنایع سیمان، خودرو، پتروشیمی، ساختمانی، مالی، مقاطع کاران بزرگ، گروه های دیگر خریداری کنید، این توزیع به شما کمک می کند تا ریسک خود را کاهش دهید.
10. مصلحت آن است که سهام را به شکل سبدی بخرید که فرد کارشناس و متخصص انتخاب کرده است. به زودی در بازار سرمایه ایران، سبدهایی طراحی شده و به فروش خواهد رسید. یک نوع از این سبدها، صندوق سرمایه گذاری مشاع نام دارد که دردست انتشار است. این ها را در آینده نزدیک خواهیم داشت. آن چه درحال حاضر دردسترس است، سهام شرکت های سرمایه گذاری است.
12. اگر بازار دچار هیجانات شدید شد، یعنی شاخص به شدت نوسان به طرف بالا یا پایین داشت، بهتر است هیچ کاری نکنید. همه افراد با تجربه در چنین دوره هایی نه می فروشند و نه می خرند، بلکه به بررسی بیشتر و گردآوری اطلاعات می پردازند. توجه بفرمایید که بعضی کاهش های شدید قیمت ممکن است به دلیل افزایش سرمایه باشد، و واقعاً قیمت کاهش نیافته باشد.
13. عرضه های اولیه، سهامی است که برای اولین بار به بورس می آید. بعضی از این سهام دولتی است که سازمان خصوصی سازی عرضه می کند، و بعضی از آن ها را بخش خصوصی ارائه می دهد. در طی چندسال گذشته، خرید سهام عرضه های اولیه با سود مناسب همراه بوده است، از این رو، خرید سهام در عرضه های اولیه (به ویژه عرضه های دولتی) قابل توصیه است. البته، عرضه های اولیه نامناسب هم وجود داشته است.
14. به زودی اوراق مشارکت شرکت های پذیرفته شده در بورس نیز منتشر می شود. از آن جا که ناشران این اوراق پرداخت اصل و سود علی الحساب را تضمین می کنند، ریسک این اوراق به مراتب کمتر از سهام است. به علاوه، در مقایسه با اوراق مشارکت دولتی و بانک مرکزی، سود قطعی مورد انتظار این اوراق بالاتر است. بنابراین، توصیه می شود که بخشی از منابع خود را به خرید اوراق مشارکت شرکت ها اختصاص دهید.
15. اگر شما خود را سرمایه گذاری حرفه ای می دانید، و از وضع شرکت های مختلف بورس اطلاع کامل دارید، توصیه های ما به شما مربوط نمی شود. مخاطب این توصیه ها صرفاً سرمایه گذاران غیرحرفه ای اند.
منبع: http://zakhireh.co.ir
رابطه برند و پول با یک دیگر !
یکی از عناصر اصلی در
مدیریت بازاریابی قیمت گذاری می باشد. قیمت گذاری از یکی امور ابتدایی در هر کسب و
کاری با هر اندازه ای بوده است. در روش سنتی قیمت گذاری، حسابداران برای تعیین
قیمت فروش برخی هزینه ها از قبیل هزینه دستمزدها، مواد اولیه، سربارهای تولید،
هزینه استهلاک دستگاه ها و سود مشخصی جمع می کردند و مدیران شرکت ها نیز با توجه
به قیمت بدست آمده و قیمت های رایج رقبا در بازار اقدام به قیمت گذاری می کردند.
اما مطلبی در این میان
وجود داشت که با ظهور برندهای معتبر، استفاده از چرخه محاسباتی فوق را زیر سوال می
برد. بدین معنا که ارزش برند در محاسبه قیمت تمام شده در نظر گرفته نمی شد. به
عنوان مثال مدیران بازاریابی در برخی شرکت ها یک کیف چرم مشکی رنگ با برند Montblank یا چرم تبریز و یا . . . با قیمتی بیش از دو
برابر قیمت رقبای با برندهای متفرقه قیمت گذاری می کردند.
قالب بازاریابی جدید با
نگرش برند، این مطلب را زیر ذره بین برده و این اتفاق را ارزش ویژه برند می نامد.
در حال حاضر شاید
بسیاری از شرکت های کوچک و متوسط به فکر برندسازی و هویت برند خود نباشند. که
البته اشتباه بسیار بزرگیه ولی خوب چه میشه کرد!
اما اگر مدیران عامل در
شرکت ها بدانند که هویت سازی برای برند چه کمک بزرگی به فروش این شرکت ها می کنه،
هرگز ازش نمی گذرند.
مشکل بزرگی که در دوران
تبرکود (تورم، بحران و رکود) هم شرکت ها دچار آن هستند، نداشتن و عدم بکارگیری علم
برندسازی و استراتژی بازاریابی در بین مدیران است. امیدوارم بتونم به کمک یافته
های خودم از دانشگاه های مختلف و بازارهای متفاوت، سهم کوچکی در تغییر نگرش مدیران
شرکت ها داشته باشم.
اجازه بدید مطلب را با
یک سوال آغاز کنم؛ استراتژی برند چیست؟
برای استراتژی برند
تعاریف مختلفی بیان شده ولی هر کسی از ذن خود شد یار من. یعنی رویکردهای متفاوتی
وجود داره. اما در واقع استراتژی برند برنامه ای بلندمدت و مسیر راهی است که برای
مشتری خلق ارزش و برای سازمان ها وجه تمایز ایجاد می کنه. یعنی ایجاد و توسعه
پایدار مزیت رقابتی کار اصلی استراتژی برند است. این برنامه کلان نیاز به وجوه
تمایز اساسی و همچنین برنامه زمانبندی شده نیاز داره. که خیلی وقت ها مدیران این
موضوع را راحت قبول نمی کنن. که البته این هم مشکل شرکت های مشاوره برند و
برندسازیه درست و حسابیه.
خوب حالا این سوال مطرح
میشه که این وجه تمایز برند به چه دردی می خوره؟!
باید بگم که شاید
مهمترین دلیل برای اینکه یک مشتری محصول یا خدمت شرکت شما را در برابر رقیبتون
انتخاب می کنه، همین باشه و همین مزیت رقابتی برند هست که مسیر نوآوری، خلاقیت،
بهره وری و تعالی کیفیت را برای مدیران جهت دار می کنه. حالا اگر شما هم قصد دارید
که در این بازار آشفته و پرهیاهو بهتر عمل کنید باید و باید به دنبال این موضوع
باشید و استراتژی برند شرکت خودتون را تدوین کتید. ولی حالا این سوال پیش میاد که
چه طور میشه برای یک شرکت، یک وجه تمایز ایجاد کرد؟!
روش های متعددی برای
ایجاد این مزیتی که گفتم، وجود داره که همگی هم به یک جا ختم میشه و اون هم “خلق
ارزش بیشتر از رقیب برای مشتری”.
ارزش و مزیت دو عنصر از
هم جدا نشدنی برای برند و پول هستند. ارزش برند در علم مدیریت بازاریابی، جایگاه
خاصی برای خودش درست کرده. درک این مفهوم شاید افق جدیدی برای مدیران ایجاد کند،
اما این ارزش را بایستی از نگاه مشتری بررسی کرد که در حقیقت مشتری ارزش را به
معنی فایده یا فایده های یک محصول برای خودش ترجمه می کند البته منهای هزینه هایی
که باید برای آن پرداخت کند.
معنی و مفهوم این هزینه
و فایده در رشته های مختلف کمی متفاوته. برای همین دکتر برند تعریف بازاری و
کاربردی را براتون تشریح می کنه. فایده یعنی هر چیزی که به نفع مشتری باشه و هزینه
یعنی هر چیزی که به نفع مشتری نباشه! یعنی اگر یه مشتری پولی را صرف رسیدن به محلی
برای خرید محصول بکنه و اون پول هم به جیب شرکت نره، بازم مشتری اون پولو هزینه به
دست آوردن اون محصول می دونه! یا مثلاً کیفیت و زیباییهِ شخصیتی که به شما دست
میده، به قول دوستان پرستیژ و هزینه مالی، روحی و شاید ضایع شدن در مقابل دوستان و
خانواده از هزینه های مدنظر مشتری باشه.
پس هر چه مزیت با هزینه
ثابت به مشتری ارائه کنیم، بردیم! همین! کار سختی نیست.
یکی دیگه از موضوعاتی
که ارزش به حساب میاد، استفاده از برند معتبر و دارای هویتِ. در بعضی بازارها هویت
این برندها با مالکان و طبقه اجتماعی اونا پیوند می خوره. به عنوان مثال برند بنز
را در نظر بگیرید که با طبقه پولدار و معرف جامعه پیوند خورده با یک ساعت رولکس که
قبلاً هم دکتر برند در موردش نقد نوشته و یا یک پالتو Gucci نمونه نمونه یک برند معروف و ارزش آفرینهِ هستن. به نظر بنده یعنی
دکتر برند این محصولات علاوه بر کارکرد اصلی خودشون (یعنی جابجایی، نشان دادن زمان
و لباس گرم) کارکرد ایجاد شخصیت، اعتماد به نفس و . . . را هم دارن.
علاوه بر آنچه گفته شد،
یک برند قوی، نوید بخش کیفیت خوب هم می تونه باشه(لبته در ذهن مشتری). و مشتری هم
عتقد به این موضوعه که بابت پولی که پرداخت می کنه، چیزی با ارزش بیشتر از پول
خودشو را دریافت کرده. مثلاً در خرید لوازم آرایش این موضوع بیشتر قابل لمسهِ.
این مطالب و مثالهای که
به اون ها اشاره شد، موضوع را به راحتی قابل درک می کنه. اهمیت برند در خلق مزیت و
ارزش برای مشتری ها و جواب این سوال که چرا پول بیشتر می دهند تا یک محصول با برند
معتبر را بخرند. حالا مشخص شد که چرا در حسابداری مدرن، برند هم مثال نیروی
انسانی، سرمایه و … مهم و قیمتی هستند.
برند و تبلیغات
یکی از معمول ترین روش
های افزایش سطح و مقام برند، تبلیغات است. اگر تبلیغی درست، در جای درست و در زمان
درست انجام بشه، نقش زیادی در در ارتقای برند و سازمان داره. هر چند که تبلیغ یک
ابزار برای برندسازی و گرفتن سهم بازارهِ. اما ساخت یک تبلیغ دلیلی برای فروش
بیشتر نیست. در یکی از نتایج پژوهش های پارک بازاریابی ایران خواندم که ارائه
تبلیغی که باعث جلب توجه بینندگان بشه، دلیلی برای فروش بیشتر نیست. و به نظر بنده
تبلیغ خوب تبلیغیه که علاوه بر جلب توجه بینندگان، فروش را هم افزایش بده.
تبلیغ بایستی هویت ساز
برند باشه و این قدرت را داشته باشه که بتونه هویت برند را با بازار هدفش پیوند
بزنه که نتیجه اون ساخت یک برند موفق و آماده کسب پول و درآمدِ. بهترین را برای
ایجاد یک تبلیغ مناسب برای برند، پیوند برند با نقاط تمایز محصولهِ. یادآوری می
کنم که این نقاط تمایز باید برای بازار و مصرف کننده ها مهم باشه و رقیب هم نتونه
به سادگی ادعای داشتن اون را داشته باشه. اگر شرکت و محصول ما چنین چیزی را نداشته
باشه، تبلیغ بی فایده و بی اثرهِ. به نظر دکتر برند کمپین باید روی وجه تمایز
تمرکز کنه وگرنه پول شما در بلند مدت به هدر رفته.
چیزی که برای اقربخشی
بیشتر تبلیغات برند لازمه، تشخیص درست ارزش از نگاه مشتریه. اما این شناخت یعنی
مطلوبیت از نگاه مشتری بسیار مشکل و شاید در پاره ای از مواقع هزینه بر خواهد بود.
البته بخش بندی بازار
Segmentation می تونه کمک شایان
توجهی به مدیران برند داشته باشه. چرا که تمرکز بر روی یک بخش از بازار بسیار کم
هزینه تر و همین طور قابل اندازه گیری و اصلاح است.
هویت نام تجاری (Brand identity)
جوراب ژیل (Jil) از جمله کالاهایی بود که یک شرکت تبلیغاتی در ترکیه به نام (Ajams Ada) برای آن تبلیغ بسیار موفقی ساخت. شعار آن «جورابهای قدیمی خود را دور اندازید، ژیل میآید» بود. تبلیغ تلویزیونی این جوراب به قدری جذاب بود که به زودی در میان مردم جای خود را باز کرد و همه شروع به صحبت کردن از آن کردند. پس از آن شرکت توزیعکننده جوراب، شروع به توزیع آن در فروشگاههای سطح شهر کرد. در ابتدا فروش بسیار موفق و بالایی عاید آن شد. اما به سرعت منحنی فروش با مسیر نزولی روبهرو شد. چندی نگذشت که مجبور به جمعآوری آن شدند. در حال حاضر کالایی با نام جوراب ژیل وجود ندارد. چرا؟ کیفیت کالا بسیار پایین بود و به سرعت پاره میشد. اما چیزی که جلب توجه کرد سرعت نزول آمار فروش این جوراب بود. نتیجهای که حاصل شد این بود که «تبلیغ خوب کالای بد را به سرعت نابود میکند.» عدم هماهنگی میان حقیقت کالا (که بیکیفیت بود) و ایماژ آن (که آن را بسیار با کیفیت نشان میداد) باعث جمع شدن سریع آن از فروشگاهها شد. مصرفکننده احساس کرد به او دروغ گفتهاند و دروغگو را به سرعت به سزای اعمالش رساند. این قضیه فقط برای بازار و نامهای تجاری موجود در آن صدق نمیکند، بلکه برای ستارگان، هنرپیشگان و سیاستمداران نیز صحت دارد. مجلـه (Der Spiegel) اشپیگل با چاپ مقالهای از برند کروتز (Berand Kreutz) او را به عنـوان نابغه تبلیغات معـرفی میکند. در این مقاله کروتز معتقد است نامهای تجاریای به موفقیت دست مییابند که قادر باشند بین نام تجاری و مصرفکننده پل ارتباطی ایجاد کنند که این پل چیزی جز یک ایده یا یک مفهوم نیست و برای درک بیشتر، چند نمونه میآورد:
(Marlboro) مالبورو – آزادی
(Mercedes) مرسدس – احترام
(RedBull) ردبول – حرکت
(Disney) دیزنی – فانتزی در پشت هر نام تجاری قوی یک ایده و مفهوم قوی وجود دارد که در زندگی مصرفکننده جایی برای خود باز میکند. آیا برای نامهای تجاریای که در ایران وجود دارد میتوان چنین مفاهیمی استخراج کرد؟ یعنی به محض شنیدن نام تجاری در شما حس مربوط به آن مفهوم ایجاد میشود؟ اگر در آرزوی دستیابی به یک جامعه و اقتصاد توسعه یافته هستیم، میبایست نامهای تجاری و مفاهیم قوی در خور آن ایجاد کنیم. آیا نامهای تجاری (Brands) فانی هستند؟ مساله بزرگ وقوی بودن این نامها نیست، مساله قدرت تطبیق و نوسازی خود است. یعنی نامهایی که دائما موقعیت خود را در ذهن مصرفکننده با ایجاد تفاوت با نامهای دیگر حفظ میکنند قادر به حفظ حیات خود هستند. چنانکه «گجان گرانت» گفته است: « به مانند کوسه ماهیها یا دائما در حرکت باش یا مرگ را بپذیر » فقط گاهی این تغییرات بدون توجه به ارزشهای پایه (Core Values) نام تجاری صورت میگیرد که خسارت جبرانناپذیری درپی دارد. برای نمونه در سال 1986 کوکاکولا تصمیم گرفت تا مزه نوشیدنی خود را تغییر دهد. این تغییر با شکست روبهرو شد و مجبور شدند برای حفظ فروش سابق خود طعم را به مزه قبلی تغییر دهند. چنانکه از صورت قضیه پیداست در این نوسازی و ایجاد تغییر راه را به اشتباه رفته بودند. سرجیوزیمان ( معمار این اشتباه بزرگ و گران تجربه خود را در کتاب The End of Ad شرح داده است. نامهای تجاری میتوانند فانی باشند، میتوانند عمر جاودان داشته باشند. همه اینها بستگی به درک آنها از مفهوم تغییر دارد. شما چه درکی از مفهوم تغییر دارید ؟ در روز جمعه 2 آوریل 1993، روزی که در ادبیات بازاریابی از آن به عنوان « جمعه سیاه » یاد میشود، چیزی که باعث تعجب همگان شد، این بود که مارلبورو (Marlboro) یکی از قویترین نامهای تجاری جهان قیمتهای خود را تا 20درصد کاهش داد. این غول افسانهای دنیای بازاریابی که چهل سال پیش از آن با طرح یک گاوچران توسط لئوبرنت (Leo Berrnett) به یکی از قویترین چهرههای بازار دخانیات تبدیل شده بود، داشت ترک میخورد. با اعلام این تخفیف در همان روز کوکاکولا، پپسی، پروکتروگمبل (Procter&Gamble) و بسیاری از نامهای تجاری مطرح در دنیا شاهد کاهش قیمت سهام خود در بازار بورس بودند. سالها مارلبورو با از پا درآوردن رقبای خود در بازار دخانیات جهان به غولی بدل شده بود و اینک هیچ یک از راهکارهای بازاریابی برای نجات او کافی شمرده نمیشد و راهچارهای جز کاهش قیمت در میان نبود. اشتباه در کجای کار بود؟ چه کسی خیانت کرده بود؟ بازار؟ متخصصین بازاریابی؟ مصرف کننده؟ یا این که نامهای تجاری آنقدر که تصور میکردیم قوی نبودند؟ آیا هدف از ایجاد نام تجاری این نبود که مصرف کننده حاضر به پرداخت قیمت بالاتری برای آن در مقایسه با مارکهای رقیب شود؟ پس چرا این گونه نشد؟ کجای راه را اشتباه رفته بودند؟ مساله را در عدم تمرکز جستوجو کردند. تعداد زیاد نامهای تجاری فیلیپ موریس – شرکت ایجادکننده نـام تجاری مارلبورو- باعث شده بود تا تمرکز کافی بر روی نام مطرح خود مارلبورو نداشته باشد. راه حل را در کاهش این تعداد یافتند. تنها فیلیپ موریس پا در این وادی تازه ننهاد. بسیاری از غولهای تجاری شروع به کم کردن نامهای تجاری خود کردند و بدین ترتیب میزان بودجه تبلیغات و سعی و تلاش برای پیش بردن نامهای تجاری باقـی مانده افزایش یافت. (قانون افزایش خطوط ضمیمه )
منبع: brandstox
داشتن برندهای جهانی حق ایران است
به گزارش خبرنگار مهر، رضا براتی صبح جمعه در همایش برند و تجلیل از برندهای استانهای مرکزی ایران در اصفهان افزود: بسیاری از کشورها از ضعف ما در برند سازی استفاده کرده وروی زعفران و پسته ای که فله ای صادرات می کنیم، مارک و برند خود را می زنند. وی با بیان اینکه همسویی بین بخش خصوصی با دولت کم است که در حال افزایش این تعاملات هستیم، اضافه کرد: باید سعی کنیم سرمایه ها را دربخش های سود آور تولیدی جمع کنیم. رئیس گروه مشاوران جوان وزارت صنعت، معدن وتجارت ادامه داد: امیدواریم از تحریم ها به نحو احسن استفاده کنیم و در سال آینده این جشنواره برند را کشوری برگزار کنیم. وی گفت: امسال مجوز این همایش را ده روزه صادر کردیم و سعی می کنیم درد و دل های همه اهالی برند را به گوش مسئولان بالاتر هم برسانیم. براتی تصریح کرد: برخی مشکلات به قوانین برمی گردد که باید اصلاح شود، مثل مالیات ها و مسائل بانکی و بیمه ای که دولت پیگیر مناسب سازی آنها برای صنعت کاران است. وی تاکید کرد: در سالهای آینده برندهای ایرانی باید جهانی شوند و خود را در بازار دنیا به رخ بکشانند، چرا که ایران همه ظرفیت های جهانی شدن تجارت و صنعت خود را دارد . رئیس گروه مشاوران جوان وزارت صنعت، معدن و تجارت با اشاره به این مطلب که در گذشته سود آوری و سرمایه و نیروی انسانی مهم بود، اظهار داشت: امروز اهمیت برند و نام ونشان و اعتبار تجاری از آن آیتم های قبلی بیشتر شده است. وی اذعان کرد: قبول داریم بین بخش خصوصی صنعت و دولت تعامل کم شده و در سیستم بانک و بیمه هم مشکلاتی است که در فاز بعدی هدفمندی یارانه ها حل می شود. وی در پایان افزود: در برگزاری نمایشگاه وشرکت دادن برندها در نمایشگاههای داخلی و خارجی از آنها حمایت کردیم و در صادرات نیز حمایت ما را پشتوانه دارند.
منبع: brandstox
چگونه برند شهر خود را بسازید؟
چگونه برند شهر خود را
بسازید هویت برند یکی از ابزارهایی است که به درستی درک نشده و از آن برای کسب
موفقیت اقتصادی در شهرها استفاده نشده است.
چگونه برند شهر خود را
بسازید
هویت برند یکی از
ابزارهایی است که به درستی درک نشده و از آن برای کسب موفقیت اقتصادی در شهرها
استفاده نشده است.
اگر شهر شما از فرصت
استفاده نکرده تا نشان دهد که شما که هستید و گامهایی را برای معرفی و تعریف آن
برای دنیا برنداشته باشد، پس این کار را به دیگران واگذار کرده است تا شما را آن
طور که میخواهند تعریف کنند. امروزه هیچ شرکت موفقی وجود ندارد که محصول یا خدمتی
را بدون توجه دقیق به هویت برند آن به بازار عرضه کنند. شرکتها از مدتها پیش
یادگرفتهاند که هیچ محصول یا خدمت مهمی در دنیای رقابتی امروز بدون یک هویت برند
روشن، مثبت و اثربخش موفق نشده یا باقی نخواهد ماند. یک سوءتفاهم رایج این است که
تبلیغات و بازاریابی همان برندینگ است. این مانند این است که ساختن یک خانه را به
عنوان اره و چکش تعریف کنیم. اما نکته این است که اینها ابزارهای کار هستند نه چیز
بیشتری.
آیا تا به حال آگهی
جذابی از یک محصول، خدمت یا مقصد گردشگری را دیدهاید که بعد از بررسیها متوجه
بشوید آن چیزی که در آن آگهی آمده صحت ندارد؟ اگر شما هم مانند من هستید، وقتی که
این اتفاق برای شما رخ میدهد، هرگز دیگر به آن محصول، خدمت، یا مقصد بر نخواهید
گشت و در حقیقت به هر کس دیگری که میشناسید نیز میگویید که زحمت این کار را به
خود ندهد. این مساله تفاوت بین یک آگهی و یک برند موفق را نشان میدهد. یک هویت
برند هنگامی موفق است که انتظاری را که در ذهن مشتری یا مخاطب ایجاد کرده است،
برآورده کرده یا از آن نیز فراتر رود. به محض اینکه این مفهوم را که هویت برند مناسب
میتواند فرصتهای شهر شما را ارتقا بخشد، دریافتید، گام بعدی این است که چگونه
این کار را انجام دهید؟ در زیر گامهای اولیهای که برای ایجاد یک هویت برند شهری
مناسب لازم است، معرفی میشوند.
1. پژوهش داخلی
2. پژوهش خارجی
3. طراحی لوگو و وعده برند
4. طراحی بسته جامع هویت
برند و پیادهسازی آن
5. آموزش داخلی
6. آموزش خارجی (روابط
عمومی)
7. تبلیغات
پژوهش داخلی
یک برند اثربخش و مانا
برای یک شهر بر اساس ارزشهای محوری و نقاط قوتی ساخته میشود که در درون جامعه
شهر پیدا میشوند. تنها راه برای دانستن در مورد این ارزشها و نقاط قوت و مطمئن
شدن از آنها، پرسیدن است. یک پژوهش جامع در سراسر شهر باید انجام گیرد، که حتیالامکان
باید تمام نقاط شهر را در بر بگیرد. این تنها راهی است که شما میتوانید مطمئن
شوید که از ارزشهای محوری شهر و شهروندان خود بدون دخالت علایق و سلایق خاص
آگاهید.
پژوهش خارجی
این گام باید همزمان با
گام اول انجام گیرد، در این صورت نتایج یک گام بر روی دیگری تاثیر نخواهد داشت.
اغلب شهرها در مورد اینکه چگونه در خارج از دنیای خود توسط دیگران درک شدهاند،
نظری ندارند. یا اینکه میترسند بپرسند یا قادر به شنیدن نبودهاند. آنچه نهایتا
درک خواهد شد این است درکی که دیگران از شهر دارند به طور قابل توجهی با واقعیت
موجود تفاوت دارد (بیاد داشته باشید که ادراک، میتواند واقعیت نیز باشد).
طراحی لوگو و وعده برند
حال که شما پژوهشهای
داخلی و خارجی خود را انجام دادید، میتوانید ارزشهای محوری شهر خود را تعریف
کنید و درک کنید که کجا این ارزشها با ادراکات دیگران فرق میکند. با تمام این
تفکرات و اطلاعات که اکنون گردآوری کردهاید، میتوانید شروع به ایجاد یک وعده
جدید برند کنید. وعده برند عبارت یا شعاری است که بخشی از لوگوی شهر شما به حساب
میآید و بخشی جدانشدنی از شهر شما است. این وعده بیانگر و تصویرگر تصویری روانی
است که چکیده شهر شما را در بر داشته و آن را در اختیار تمامی کسانی قرار میدهد
که در معرض آن قرار میگیرند. وعده برند باید کوتاه بوده و متمرکز باشد. لوگو میتواند
پس از تعیین وعده برند ایجاد شود و باید به طور دیداری وعده برند را پشتیبانی کند
و بیانگر شخصیت یا المانهای کلیدی بصری شهر باشد.
طراحی بسته جامع هویت
برند و پیادهسازی
بعد از توسعه لوگوی
خود، گام بعدی این است که سریعا آن را همه جای شهر قرار دهید. این به این معنی است
که لوگوی شهر باید در تمامی اقلام رسانهای که شهر تولید میکند دیده شود (کارتهای
ویزیت، نوشتافزار، وسایل نقلیه، لباسهای فرم، نشانها، اقلام تبلیغاتی و ترویجی
و تمامی اشکال ارتباطی).
آموزش داخلی
به منظور تثبیت برند،
این برند باید به یک نماد یا سرودی که همه آن را زمزمه میکنند (Mantra) در شهر بدل شود. نکته با اهمیت این است که نتایج
همه پژوهشهای انجام گرفته با کارکنان شهری و عموم مردم به اشتراک گذارده شود.
باید برای آموزش کارکنان شهری و ساکنان آن در مورد اینکه نتایج چه معنایی را در بر
دارند و شهر چه گامهایی را برای پیادهسازی سیاست اتخاذ شده بر اساس این نتایج در
نظر گرفته است، زمان گذاشته شود.
آموزش خارجی (روابط
عمومی)
با مسلح شدن به نتایج
به دست آمده از پژوهش خارجی، شما کاملا قادر خواهید بود که دریابید که چطور و کجا
تصویر شهر به صورت نادرست درک شده است. با استفاده از نشریات، نشستهای رودررو و
رویدادها، شما میتوانید فرآیند بازآموزی عموم و همسویی مجدد ادراکات آنان با
واقعیتی که در شهر وجود دارد را شروع کنید.
تبلیغات
اکنون زمانی است که
باید در مورد شروع تبلیغات سنتی و ترویج شهر خود فکر کنید. با یک لوگو و وعده برند
جدید در دست و پیامی شفافتر و روشنتر برای تحویل، شما میتوانید شروع به مشخص
کردن مخاطبان هدف خود بنمایید. مدتی بعد از این کار اثربخشی یک آگهی که پوششی از
هویت برند شما را دربردارد، در ذهنهای ساکنان شهر و بازدیدکنندگان آن جاودان
خواهد شد.
جاناتان بالتاچ
مترجم: ساسان قاسمی
منبع: Brandchannel
به نقل از خانه
کارآفرینان
معرفی و توسعه برند ملی
یک برند ملی قدرتمند،
متمایز، گسترده و جذاب، بهترین چیزی است که یک کشور میتواند به صادرکنندگان خود
هدیه بدهد؛
یک
برند ملی قدرتمند، متمایز، گسترده و جذاب، بهترین چیزی است که یک کشور یا منطقه میتواند
به صادرکنندگان خود هدیه بدهد؛ لحظهای به قدرت و ارزشی که عبارت «ساخت ژاپن» به
محصولات الکترونیکی میدهد یا جذابیتی که عبارت «ساخت ایتالیا» به محصولات مد میدهد
بیندیشید. امروزه صادرات مبتنی بر برند، نیرومندترین راه برای ایجاد و حفظ وجهه
ملی است. پس نتیجه آنکه مهمترین عنصر در برندسازی ملی، مردم هستند.
ارزش
برند ملی منعکس کنندۀ دانش، ادراک، و تجربۀ کلی ذی نفعان و سایر عوامل مرتبط
دربارۀ یک کشور در محیط خارجی است. بسیاری از مدیران در جستجوی سوالاتی هستند تا
به کمک آن به برنامهریزی راهبردی و تاکتیکی بپردازند. پاسخ به سوالاتی نظیر: یک
تصمیم استراتژیک خاص چه تاثیری بر روی برند میگذارد؟ چگونه برند سازمان را در جهت
اهداف استراتژیک برند ملی قرار دهیم؟ برای رسیدن به جایگاه مورد نظر چه برنامههای
تاکتیکی را باید دنبال کنیم؟
به
عقیده مشاوران پارک بازاریابی ایران به منظور افزایش ارزش برای ذی نفعان و در
نهایت افزایش محبوبیت باید برند را مدیریت کرد. مدیریت برند ابزاری برای افزایش
کیفیت مورد نظر مشتری و افزایش خرید و در نهایت ایجاد وفاداری در مشتریان میباشد.
ارزش
ویژه برند یعنی "ارزش افزوده" که توسط آن ارزشی ویژه به یک محصول داده
می شود. ارزش بالای برند یعنی یک مزیت رقابتی. زیرا: این تصور را القا میکند که
کارخانهها میتوانند حق بیمه بالایی را درخواست کنند؛ تقاضای مشتریها افزایش مییابد؛
توسعه و پیشرفت یک برند آسانتر میشود؛ فعالیتهای تبلیغاتی موثرتر میشوند، تغییر
نسبت معین در تجارت (خرید زیاد با مبلغی کم به عنوان وثیقه ) بهتر میشود، تفاوتها
بیشتر میشود و شرکت در رقابت کمتر آسیب میبیند. به عبارت دیگر، ارزش ویژه بالای
برند موجب یک "تاثیر افتراقی" "شناخت بیشترنسبت به برند" و
عکس العمل بیشتری از مشتریان نسبت به آن برند میشود که طبیعتاً منجر به عملکرد
بهتر برند از نظر مالی و مشتری مداری خواهدشد.
ارزش
ویژۀ برند[1] ریشه در چهار رکن آورده شده دارد:
وفاداری:
ایجاد یک تعهد قوی در خرید مجدد یا نگهداری مجدد یک خدمت به صورت همیشگی و علیرغم
تاثیرات موقعیتی و اقدامات بازاریابی که باعث تغییر رفتار میگردد.
کیفیت
ادراک شده: داوری و قضاوت مصرفکننده در خصوص ارجحیت و مزیت یک خدمت، با توجه به
هدفی که آن خدمت داشتهاست و نسبت به سایر خدمات موجود در بازار.
آگاهی
از برند: عبارت است از توانایی خریدار بالقوه جهت تشخیص و به خاطرآوردن اینکه یک
برند عضوی از یک طبقه خدمتی خاص است .آگاهی از برند همراه با تداعی زیاد برند باعث
ایجاد یک تصویر مشخص از برند میگردد.
تداعی
های ذهنی: تداعی برند هر چیز مرتبط با برند در ذهن است و میتواند شامل ذهنیت مصرف
کننده، ویژگیهای خدمات، موارد مصرف، تداعیهای مربوط به کشور، شخصیت برند و سمبلها
باشد.
به
عقیده مشاوران پارک بازاریابی ایران، با توجه به اهمیت مالی و روانشناسانه ارزش
ویژه برند و اینکه مصرفکنندگان آسیایی از آگاهترین مصرف کنندگان در جهان هستند،
مدیریت برند ملی امری حیاتی بوده و در صورت خدشهدار شدن، احیای آن به راحتی امکانپذیرد
نخواهد بود.
به نظر
مشاوران پارک بازاریابی ایران، گامهای اساسی جهت مدیریت برند ملی؛ اولین مرحله
ارتقاء آگاهی از برند میباشد. زیرا که تا آگاهی از برند به وجود نیاید، هیچ سخنی
درباره ارزش برند، تداعی برند، کیفیت ادراک شده برند و وفاداری به برند معنا
ندارد. دکترین در پارک بازاریابی ایران با تدوین یک برنامه اجرایی مدون با نام مدل
برند 360 درجه، گامهای اجرایی این مسیر را روشن نموده اند. کلیه فعالیتهایی که
در طی مدیریت برند ملی صورت میپذیرد در جهت رشد و تعالی چهار رکن فوق میباشد.
هر
کدام از این چهار رکن دارای متغیرهای استاندارد جهانی میباشند. در این مقاله سعی
میکنیم به تشریح اولین رکن یعنی ارتقاء آگاهی بپردازیم.
سطح
آگاهی از برند ملی به بالابردن احتمال به خاطرآوری آسان نام برند در پهنه محصولات
مشابه در ذهن مصرفکننده اطلاق میشود.ارتقاء سطح آگاهی از برند ملی به منزله
افزایش سطح شناخت و یادآوری از برندملی در ذهن مشتریان بازار هدف است. شناخت
نیازمند این است که فعالیتی انجام دهیم که زمانی که مصرفکننده برند را در جایی میبیند،
آن را به درستی تشخیص دهد. در تصمیمگیری برای محصولاتی مانند مواد غذایی یک سطح
حداقلی از آگاهی میتواند برای انتخاب محصول کافی باشد. شناخت میتواند در زمان
خرید بسیار تاثیرگذار باشد. یادآوری برند یعنی کاری انجام دهیم که توانایی مصرفکنندگان
در بازیابی برند را تسهیل کنیم. یعنی برنامههایی را پیریزی و اجرا کنیم که در
صورت اجرای درست، مصرفکننده محصول را از حافظه خود فرابخواند. کیفیت محصول و
ارزشی که از یک محصول برای مشتری به وجود میآید و درک میشود، کمک زیادی به
یادآوری برندملی در ذهن مشتریان میکند. و مشتری به راحتی میتواند برندملی و
محصول را از بین رقبا تشخیص دهد. در واقع آگاهی از برند به مفهوم قدرت گرههای
اطلاعاتی درباره یک برند در حافظه مشتریان است. لوگو یا علامت، نام برندملی و شیوه
به کار گیری ارتباطات بازاریابی همه در ارتقاء آگاهی از برند تاثیرگذار هستند.
آگاهی
از برند ملی با کمک سهولت در یادآوری محصولات یک برند نه تنها ریسک از دست دادن
مشتریان را کاهش میدهد، بلکه به تبلیغات دهان به دهان محصولات یک برند ملی و
اشاعه نام برند در اذهان کمک شایانی میکند.
در
واقع میتوان یکی از اهداف اصلی مدیریت برند را گسترش و حفاظت آگاهی برند ملی
دانست. زیرا این آگاهی از برند است که مشتری را در کلیه مراحل تصمیم گیری و همچنین
فرایند ارزش آفرینی کشور، کمک میکند.
به
عقیده مشاوران پارک بازاریابی ایران، از سه طریق میتواند آگاهی از برند ملی را
افزایش داد:
1- مزیتهای ناشی از یادگیری: آگاهی از برند بر شکلگیری
و قدرت تداعیات ذهنی تاثیر میگذارد و بدین ترتیب بر تصویر ذهنی مصرفکنندگان از
برند ملی موثر است. برای آنکه بتوان یک تصویر ذهنی مناسب از برندملی در بازارهای
جهانی ایجاد کرد، بایستی قبل از هر چیزی یک گره اطلاعاتی از برند در حافظه مصرفکننده
ایجاد کرد تا بتوان به سادگی بر شیوه یادگیری وی تاثیر بگذارد. و به تدویج تداعیات
ذهنی بیشتری را از برند ملی ایجاد کرد. اگر عناصر مناسب و درخور بازار هدف انتخاب
شدهباشند، ثبتنام در ذهن مصرفکننده و ایجاد گره راحتتر است.
2- مزیتهای ناشی از تدبیر و تایید: مصرفکنندگان
هنگام خرید به برند توجه میکنند تا بتوانند با بررسی تاثیر آن بر ارضای نیازهای
خود، آن را انتخاب یا رد کنند. ارتقای سطح آگاهی از مصرفکنندگان برند ملی، احتمال
قرار گرفتن آن برند را در مجموعه برندهای مورد تایید، افزایش میدهد.
3- مزیتهای ناشی از انتخاب: دستیابی به میزان آگاهی
بالا نسبت به انتخاب برند ملی تاثیر بسزایی گذاشته است. ثابت شده است که در بسیاری
موارد در صنایع غذایی، فقط برندهای آشنا و معتبر مورد بررسی و تدبیر قرار میگیرد.
منبع: brandstox
10 روش افراد موفق برای رسیدن به رویاهایشان
در این مطلب، ده تجربه افراد همیشه پیشرو و موفق را در مسیر دستیابی به موفقیت هایشان نام برده ایم. 10 چیزی که آنها پیش از موفقیت خود به کار گرفته اند.
مقاله ها و مطالب بیشماری در مورد راه های موفقیت و عادت های افراد موفق وجود دارند. کتاب های متعددی نیز در این زمینه نوشته و چاپ شده اند. به کار گرفتن توصیه های این مقالات و کتاب ها بسیار خوب است و می توانید تا حدی مسیر زندگی افراد را تغییر دهد. اما ما در این مطلب نمی خواهیم در مورد راهکارهای آنها با شما صحبت کنیم، بلکه می خواهیم به مواردی اشاره کنیم که آنها در رسیدن به اهداف خود انجام داده اند.
در این مطلب، ده تجربه افراد همیشه پیشرو و موفق را در مسیر دستیابی به موفقیت هایشان نام برده ایم. 10 چیزی که آنها پیش از موفقیت خود به کار گرفته اند.
1. بهانه نیاورید
همه ما دو صدای درونی داریم. صدایی که به ما می گوید سخت تلاش کنید و کارهای خود را به نتیجه برسانیم. صدایی که می گوید روی کارهای خود تمرکز کنیم و پس از اتمام یک کار، سراغ کار دیگر برویم و آن را به خوبی و درست تمام کنیم.
و همچنین صدایی که می گوید کمی استراحت کن، ببین تلویزیون چه برنامه ای دارد یا کمی وبگردی کن.
در زندگی گاهی قربانی بی عدالتی ها هستیم. به طور مثال، مستحق ارتقا رتبه هستیم اما به آن نائل نمی شویم. مهم نیست ما که هستیم، گاهی در شرایط ناعادلانه ای قرار می گیریم و زندگی با بی انصافی با ما رفتار می کند. می توانیم برای خود متاسف باشیم یا می توانیم آن را نادیده بگیریم و به جلو پیش برویم یا حتی آن را مشوقی برای پیشرفت های آنها خود فرض کنیم.
نلسون ماندلا می توانست از زندانی شدن ناعادلانه خود عصبانی شود و اعتراض کند. اما در عوض، از آن به عنوان موقعیتی برای یادگیری، پیشرفت، رشد روحی و آزادی دیگران استفاده کرد.
به بهانه های خود گوش کنید. درک کنید چرا این بهانه را دارید. در آخر سعی کنید متوجه شوید چگونه می توانید از آن برای رسیدن به موفقیت و پیشرفت استفاده کنید.
2. فقط برای آنها نیست
چیزهایی که در زندگی می خواهید مشوق و محرک های ما هستند. البته آنها به تنهایی نمی توانند مشوق باشند. موفقیت واقعی زمانی به دست می آید که آنها نه فقط در زندگی ما که در زندگی دیگران نیز تغییراتی ایجاد کنند.
اگر در موقعیتی قرار بگیرید که به پایان رساندن کاری برایتان دشوار و بیشتر از توانایی های شما است، تلاش خود را بیشتر و طولانی تر کنید تا آن پروژه را به نتیجه دلخواه برسانید.
اگر هدف اصلی ما پول درآوردن باشد، همه تلاش خود را در راه رسیدن به آن انجام خواهیم داد. بعضی از افراد از پول های به دست آمده به دیگران نیز کمک می کنند که جای تقدیر دارد. برای افراد موفق، فقط به دست آوردن پول رضایت بخش نیست. آنها دیگران را نیز در موفقیت های خود شریک می کنند.
3. صبح های زود برخاستن و شب دیر خوابیدن
افرادی که به موفقیت واقعی دست یافته اند برای هدف خود سخت تلاش کرده اند. شاید آنها نیز در گزند مسایل جانبی زندگی خود همچون خانواده یا زندگی اجتماعی قرار داشته باشند اما هدفشان در اولویت همه امور قرار دارد و تا زمانیکه آن را انجام نداده اند، باقی مسایل در رتبه های بعدی اهمیت قرار دارند.
موفقیت هیچ راهی جز سخت کار کردن ندارد. آبراهام لینکلن گفته است: «شاید افرادی که صبر می کنند به چیزهایی برسند ... اما به چیزهایی که از افراد سخت کوش باقی مانده است» . اگر دوست دارید موفق باشید باید سخت تلاش کنید و بقیه را پشت سر بگذارید.
4. بزرگ ترین دارایی
انرژی یک دارایی بسیار بزرگ است که اصولا در رابطه با آن صحبت نمی شود. بله، انرژی هایی همچون بنزین و برق مواردی هستند که همیشه و همه جا از آنها صحبت می شود اما منظور ما انرژی های فردی و درونی انسان هاست.
حقیقت این است که هر چه انرژی بیشتری داشته باشیم، راحت تر می توانیم روی اهداف خود تمرکز کنیم و کیفیت کاری که انجام می دهیم نیز بهتر است.
یکی از دلایل موفقیت «ریچارد برانسون» این است که وضعیت بدنی خود را در بهترین حالت ممکن حفظ کرده است.
قرار داشتن در وضعیت فیزیکی عالی باعث می شود تا خون بیشتری به مغز برسد و انسان بهتر می تواند روی اهداف خود تمرکز کند و تصمیمات بهتری اتخاذ کند. ورزش را جزو برنامه های دایمی زندگی روزانه خود قرار و به این ترتیب شانس موفقیت خود را افزایش دهید.
5. اعتقادات و قواعد
وینستون چرچیل برای خودش قوانین خاصی داشت. تفاوت ما و او در این است که او به هرقیمتی و در هر شرایطی به چهارچوبی که برای خود تعیین کرده بود وفادار بود و از آن تخطی نمی کرد. حتی اگر قوانین خودساخته او چندان معمول و رایج نبود هم تغییری در آنها ایجاد نمی کرد. چیزی که در دنیای سیاست بسیار نادر است.
قوانین و چهارچوب های شما چیست؟ همه ما برای خود قوانینی داریم. سعی کنید آنها را کشف کنید و بر اساس آنها زندگی خود را پیش ببرید.
به طور مثال، یکی از اعتقادات شرکت اپل، ایجاد تغییر در دنیای فناوری است و این قاعده را در هر محصولی که تولید می کنند به خوبی در نظر می گیرد.
کشف کنید شما چه اعتقادها و قواعدی دارید که می توانند در شرایط سخت به شما کمک کنند. باید سعی کنید آنها را در موقعیت های مختلف تغییر ندهید. حتی خودتان هم نباید تغییر کنید.
6. تردید کردن، حتی در اعتقادات غیرقابل نقض
همه ما در زندگی دچار شک می شویم. حتی بهترین ها هم از خودشان می پرسند آیا رویاهایشان در مسیر درست قرار دارد؟ تنها تفاوتی که میان افراد واقعا موفق و افرادی که هیچ گاه به رویاهای خود دست پیدا نمی کنند این است که افراد موفق اعتقاد دارند کاری که انجام می دهند کاملا درست است و به همین دلیل هرگز به اعتقادهای خود شک نمی کنند.
حتی اگر در موقعیت شک کردن نیز قرار بگیرند بلافاصله آن را سرکوب می کنند. در حالیکه افراد معمولی به تردیدهایشان اجازه جولان می دهند و در آخر نیز تسلیم تردیدهایشان می شوند.
همه ما انسان هستیم و کاملا طبیعی است در کارهای خود دچار شک و تردید شویم. اما برای موفقیت، اجازه ندهید این شک ها همه ذهن شما را پر کنند، بلکه از آنها به عنوان مشوقی برای افزایش خوشبینی خود استفاده کنید.
7. داشتن دلیل
بیشتر یافته های بزرگ جهان را زنان و مردان نگران و بی اعتمادی ساخته اند که می خواسته اند چیزی را به دیگران ثابت کنند. تمایل به بزرگ کردن شخصیت خود و ایجاد تغییرات بسیار بزرگ و دشوار آنها را ترغیب کرده است چیزی که یک بازنده هرگز به دنبال آنها نمی رود.
دلیل آبراهام لینکلن در واقع در تقابل مستقیم با دیدگاه او نسبت به خودش و دیدگاه دیگران نسبت به او بود. وقتی دیگران او را پسری فقیر و بی سواد می دیدند، او خود را فردی توانا می دانست که می تواند به بالاها برسد حتی اگر مجبور باشد در این راه فقط به خودش تکیه کند و هیچ کمکی نداشته باشد. او احساس کرده بود جامعه به تغییر نیاز دارد. جامعه ای که ادعای آزادی می کرد به هیچ عنوان آزاد نبود. او دید بسیاری از مسایل از ریشه و اساس اشتباه هستند و به همین دلیل مقدمات تغییرات بزرگ را پایه ریزی کرد. «چرایی» او فقط در مورد خودش نبود و همین باعث شد تا نامش در تاریخ به عنوان مردی بزرگ ثبت شود.
«چرایی» را درک کنید. به این ترتیب، وقتی دیگران خواب هستند شما دلیلی برای انجام کارها دارید. یاد بگیرید تا همیشه در مورد چرایی مسایل مختلف از خود سوال بپرسید و تا زمانیکه به جوهره اصلی خود و دلیلی برای ایجاد تغییر در شرایط خود یا دیگران نرسیده اند، دست از تلاش بر ندارید.
8. وقتی دیگران دست از تلاش می کشند، آنها هچنان پشتکار دارند
فردی که کاملا در رویاهای خود غرق است از کجا می تواند بفهمد چقدر طول می کشد تا موفق شود؟ او هرگز به این نتیجه نمی رسد. هیچ کس نمی تواند حدس بزند چه زمانی موفق می شود. این اتفاق ممکن است فردا یا ده سال دیگر رخ دهد.
تفاوت اصلی میان افراد بسیار موفقی که نام آنها در تاریخ ثبت شده است با افرادی که نامی از آنها وجود ندارد این است که، افراد موفق هیچ گاه دست از تلاش نمی کشند. رها کردن رویاها و دست از تلاش برداشتن چیزی نیست که در وجود افراد موفق وجود داشته باشد. آنها تا زمانیکه که به موفقیت دست پیدا نکنند، دست از تلاش بر نمی دارند. تازه پس از آن نیز هدف دیگری برای خود تعیین می کنند.
به طور مثال، می توان به نلسون ماندلا یا جیمز جی برادداک اشاره کرد. آنها موفقیت های خود را در یک دوره کوتاه به دست نیاورده اند. هنگامی که دیگران مردند یا دست از تلاش برداشتند، آنها همچنان ثابت قدم باقی ماندند. موفقیت آنها به دلیل آن نبود که آنها بهترین بودند، بلکه برای این بود که آنها بهترین و بیشترین تلاش خود را در راه رسیدن به هدف انجام دادند. هر رنجی را تحمل کردند و شانه خالی نکردند.
هیچ کس نمی داند چه زمانی به موفقیت ها و رویاهایش دست پیدا می کند. بنابراین با نداشتن پشتکار، میدان را برای شکست خود باز نکنید. شما می توانید با هر شرایطی وفق، تغییر و تکامل پیدا کنید. بنابراین، هرگز دست از تلاش برندارید و پشتکار داشته باشید.
9. افراد موفق با سرسختی مهارت های خود را کسب می کنند
تونی جیواین و مایک تایسون نیز به اندازه دیگران به دنبال کسب مهارت بودند. آنها ساعات طولانی را برای تمرین صرف می کردند. جیواین همه الگوهای لازم برای رشته خود را به خوبی آموخت. او تنها ورزشکار موفق آن زمان نبود اما فردی بود که در رشته و کار خود که بازی بیس بال بود، بهترین بود.
تایسون در نوع خود بی نظیر بود. او پیش از اینکه بوکسور و مبارز باشد، یک دانش آموز بود. هیچ کس به اندازه تایسون بوکس را به این خوبی یاد نگرفته بود. بیش از هر کس دیگری در تاریخ فیلم های بوکس نگاه می کرد.
این ورزشکاران بزرگ مهارت های خود را از روی فیلم آموخته بودند، اما چگونه می توانید مهارت های خود را به بهترین وضعیت ممکن برسانیم؟
برای این منظور، باید در رشته خود مطالعه زیادی داشته باشید. مثلا اگر نویسنده هستید، باید کتاب های متعددی بخوانید و با مخاطبین در تماس باشید. باید کتاب های نویسنده هایی را مطالعه کنید که بسیار موفق تر از شما هستند. یا اگر در کار فروش محصول هستید، باید مقاله های آموزشی فروش بهتر را مطالعه کنید.
حرکت در مسیر اهداف به تنهایی به موفقیت و کمال منتهی نمی شود. در مسیر رسیدن به موفقیت باید مطالعه و مهارت کسب کنید. مطالعه به شما کمک می کند تا در مسیر خود از آموخته های دیگران الهام و در مسیر درست قرار بگیرید.
10. خطر کردن
بدون ریسک موفق نخواهید شد. شاید تصور کنید این فقط یک جمله کلیشه ای است اما واقعیت دارد. بسیاری از افراد موفق در سرتاسر تاریخ، در مسیر موفقیت هایشان، بسیار خطر کرده اند.
میلیاردها نفر در طول تاریخ زندگی می کردند که استعداد و هوشمندی بسیاری در زندگی خود داشته اند اما چیزی که آنها از آن بی بهره بودند، جرات ریسک پذیری بوده است. همچنین وجدان کاری نیز نداشته اند تا بتوانند از استعدادهای ذاتی خود بهترین استفاده ها را ببرند.
برانکس تیل می گوید: «بزرگ ترین تراژدی زندگی هدر دادن استعدادهاست.»
شاید بزرگ ترین آرزوی شما ازدواج با دختر موردعلاقه تان و تشکیل خانواده با او باشد. شاید خطری که برای رسیدن به او نجام می دهید، رها کردن شغلی است که شدیدا به آن علاقه دارید. شاید رویای شما کمک به مردم برای داشتن زندگی طولانی تر و سالم تر است. هر آرزو و رویایی که دارید، باید تا جایی که می توانید به آن اجازه دهید تا رنگ واقعیت به خود بگیرد.
اگر می خواهید نتیجه تلاش های خود راببینید، ریسک کنید.
رویاهای خود را مشخص و برای رسیدن به آنها خطر کنید.
منبع: http://www.bartarinha.ir
<برندکُشی> در ایران!
در کنار ارج کارخانه آزمایش نیز که یکی از برندهای قدیمی کشور به شمار می آید، دچار چنین وضعیتی شده است. انگار فلسفه ای است تا شرکت های مصادره ای هرگز روز خوش نبینند. شاید پیشنهاد مدیرعامل یکی از این شرکت های مصادره ای مبنی بر سپردن برندها به وارثان بتواند پایانی بر این فلسفه شوم باشد.
فارس: برندهای ایرانی در
حالی که میتوانستند هر کدام سفیر ایرانیان در اقصی نقاط دنیا باشند، اکنون به جز
نام و نشان در آلبوم صنعت کشور چیزی از آنها به یادگار نمانده است.
محمدحسین ابراهیمی نویسنده وبلاگ مکتبخانه طی مطلبی نوشت: برندهای ایرانی در حالی که می توانستند هر کدام سفیر ایرانیان در اقصی نقاط دنیا باشند، به نوبت در صف مرگ قرار گرفته اند تا دیگر به جز نام و نشان و خاطره ای در آلبوم صنعت کشور و حتی دنیا چیز دیگری به یادگار نگذارند.
ده ها نام به جا مانده از انقلاب صنعتی ایران همچون ارج، آزمایش، نساجی مازندران، پارس الکتریک، هپکو، کفش ملی و... هر کدام حکایت از مردانی دارد که آجر به آجر ساختمان های جاده مخصوص کرج را روی هم گذاشتند و بزرگ ترین اتوبان صنعتی کشور را ساختند.
اینک این اتوبان به جای آنکه به میراث فرهنگی صنعت کشور تبدیل شود، یک به یک توسط سازمان های مختلف خریداری می شود تا شاید به صورت پارکینگی برای خودروسازان درآید یا اینکه با تغییر کاربری به مجتمع های مسکونی تبدیل شود.
سید جعفر امینی، مدیرعامل سابق پارس الکتریک، دلیل مرگ برندها در ایران را فقدان سازمان میراث فرهنگی صنعت کشور می داند و می گوید: اگر می دانستیم برندها چه هویتی برای ما رقم می زنند، چنین ساده نظاره گر مرگ آنها نبودیم. تابوت برندهای ایرانی در حالی یک به یک از جلوی چشم دولتمردان به گورستان برده می شود که کشورهای دیگر برندسازی را در دستور کار خود قرار داده اند.
در این گزارش چند برند بزرگ را برگزیده ایم تا با بازخوانی تاریخ آنها شاید بتوانیم تلنگری ایجاد کنیم و برندهایی را که هنوز نمرده اند از مرگ نجات دهیم.
سرور بزرگوارم، جناب آقای علی سعیدلو، با تقدیم مراتب ارادت و اخلاص، بنده رحیم ایروانی موسس گروه صنعتی کفش ملی در اسماعیل آباد جاده قدیم کرج که در آنجا بیش از 34 کارخانه و در ایران 430 فروشگاه کفش ملی تاسیس کردم که حتماً جنابعالی مسبوق هستید، اینک آواره در انگلیس هستم. اکنون که برنامه مهم جناب آقای رئیس جمهور ایجاد کار است، پیشنهاد می کنم که طی تصویبنامه ای کارخانجات بنده را مرجوع دارند، در این صورت حداقل ظرف سه سال ده هزار کارگر و کارمند استخدام خواهم کرد.
از حضور جنابعالی که همیشه اهل حساب و کتاب بوده و هستید، استدعا دارم در این مورد با جناب آقای وزیر صنایع مذاکره فرمایید و اطلاع دهید که فوراً برای ادای توضیحات بیشتر به حضورتان شرفیاب شوم. بنده فعلاً در لندن انگلیس هستم و چنانچه اوامری باشد با کمال افتخار در اختیار جنابعالی خواهم بود. به حضور مبارک پیشنهاد می کنم که اگر شغل دولتی میل ندارید، ریاست گروه صنعتی ملی را قبول بفرمایید، خود بنده معاون سرکار خواهم شد.
او هرگز جوابی دریافت نکرد و در 12 اسفند ماه 1384 بعد از طی روز کامل کاری از اتاق کارش در ضلع غربی ساختمان محل سکونتش در یکی از خیابان های شهر لندن به خانه برگشت و درگذشت.
ایروانی پیش از انقلاب دو برادر را که در جریان زلزله بویین زهرا خانواده خود را از دست داده بودند، به فرزندخواندگی پذیرفت و بعدها برای ادامه تحصیل به اروپا فرستاد. همین دو برادر در روزهای انقلاب در کارخانه را به روی ایروانی بستند و او را از ملک خویش بیرون کردند.
ایروانی از پیشتازان و بنیانگذاران صنعت مدرن کفش در ایران است که از سال 1336 تا 1357 بیش از 52 شرکت در صنعت کفش و چرم و بیش از 400 فروشگاه زنجیره ای کفش ملی در سطح ایران تاسیس کرد.
شاید کمتر ایرانی باشد که نشان فیلی که در بیضی زردرنگ منحصر شده را نشناسد. در هر شهرستان شعبه ای از کفش ملی هنوز هم فعال است که کارمندان دولتی آن هنگام فروش این کفش به مشتریان اعلام می کنند قیمت را شرکت تعیین کرده و نمی توانیم تخفیف بدهیم، کفش ملی یکی از برندهای معروف ایرانیان است که بخش خصوصی آن را بنیان گذاشت و پس از انقلاب در اختیار دولت قرار گرفت.
این برند با ارزش در حالی که می توانست بازار کفش چرم دنیا را در اختیار خود بگیرد، اکنون به شرکتی تبدیل شده که چون فردی سرطانی روز به روز قوایش تحلیل رفته و انتظار مرگ خود را می کشد.
کفش ملی که پس از مصادره، زیرمجموعه سازمان صنایع ملی ایران شد اما چندی بعد بابت رفع دیون (بدهی دولت) به سازمان بازنشستگی کشوری واگذار شد. مدیریت دولتی هرگز نتوانست بر ارزش این برند که روزگاری تغذیه کننده کفش ارتش سرخ اتحاد جماهیر سوسیالیستی و مردان و زنان مجاری، لهستانی و رومانیایی بود چیزی بیفزاید. نه تنها چیزی افزوده نشد بلکه این برند طی سال های گذشته با درجا زدن روز به روز مرگ خود را به نظاره نشسته است. داود میرخانی رشتی (مدیرعامل ایران خودرو در دهه 60) در کتاب خاطرات خود آورده است؛ قبل از انقلاب در شرکت آی بی ام کار می کردم، یکی از دوستانم به انگلیس رفته بود. وقتی که برگشت برای فرزندانش از اروپا کفش هدیه آورده بود. اما وقتی که ایران آمد فهمید کفش ملی خودمان را از انگلیس خریده و به ایران آورده و خیلی دمغ شده بود.
کفش ملی که روزگاری بین 9 تا 11 هزار کارگر داشت، در حال حاضر بین 400 تا 500 کارمند آن هم در فروشگاه های خود در سطح کشور دارد. ماشین آلات این کارخانه تماماً فروخته شد تا غول بزرگ کفش ملی امروز به انباری تبدیل شود که بخشی از آن در اختیار شرکت سایپا است و بخش دیگر آن تبدیل به انبار کفش شده است.
سوله های این شرکت که روزگاری صادرکننده و تامین کننده بزرگ کفش در دنیا بود، اینک به مکانی تبدیل شده که چشم طمع برخی از کارخانه های اطراف برای تصرف آن به انتظار نشسته است. از کفش ملی امروز تنها یک بیضی زردرنگ که فیلی سیاه رنگ و سر به زیر در آن است، مانده. به عبارت دیگر از آن کارخانجات بزرگ تنها نام و نشانی به جامانده تا سایر تولیدکنندگان کفش در سراسر کشور محصولاتی را به تولید برسانند، نشان کفش ملی را روی آن بزنند و از طریق فروشگاه های کفش ملی به فروش برسانند. در روزگاری که این کارخانه فعال بود، صنعت چرم کشور نیز رونق گرفت تا جایی که چرم ایران زبانزد خاص و عام شد. اما امروز با توقف تولید و درجا زدن صنعت کفش در کشور صنعت چرم ایران نیز به این ورطه کشیده شد تا پاکستان جای ایران را در صنعت چرم دنیا بقاپد.
* کفش بلا
در صنعت کفش به غیر از کفش ملی دو برند بلا و وین نیز متولد شدند که پس از انقلاب به دلیل وابستگی مدیران و بنیانگذاران آنها به خاندان پهلوی و نظام شاهنشاهی مشمول بند پ شدند. تا پس از متواری شدن آنها این دو کارخانه نیز به مصادره شورای انقلاب درآمده و زیرمجموعه ای از سازمان صنایع ملی کشور شد
از کفش بلا نیز همچون کفش ملی تنها نام و نشانی باقی مانده است. خط تولید این کارخانه قطعه قطعه شد و به بخش خصوصی واگذار شده است. مدیریت این برند اکنون در دست بانک ملی ایران است به طوری که تنها با استفاده از فروشگاه های بلا در سطح کشور کفش هایی را از سایر تولیدکنندگان در فروشگاه های بلا عرضه می کند.
* کفش وین
کفش وین نیز به عنوان سومین برند بزرگ صنعت کشور که پیش از انقلاب توسط مرحوم مصطفی حسین زاده وارد چرخه تولید شد، از 800 کارگر و کارمند خود تنها 70 نفر را حفظ کرده تا در 24 فروشگاه و نمایندگی این برند به فعالیت بپردازند. کارخانه وین که در کیلومتر 13 جاده مخصوص کرج قرار داشت، به گروه خودروسازی بهمن واگذار شد تا این شرکت سازمان خدمات پس از فروش خود را در بخشی از آنجا بنیان نهد و بخش دیگر را به خط تولید خودرو موسو تبدیل کند.
محمود بوذری مدیرعامل وین در رابطه با آخرین وضعیت این برند به اعتماد می گوید؛ در حال حاضر عمده فعالیت وین به بازرگانی و فروش کفش معطوف شده است. این شرکت با کارخانه های داخلی صنعت کفش قرارداد امضا می کند و محصولات آنها را تحت نام وین در 24 فروشگاه خود در سراسر کشور به فروش می رساند. به عبارت دیگر وین نیز مانند کفش ملی و بلا دیگر تولیدی در کشور ندارد و تنها نام و نشانی از خود به جا گذاشته است.
* نساجی مازندران
در کنار فروشگاه های کفش ملی، فروشگاه های نساجی مازندران حتی در دور افتاده ترین شهرستان های کشور نمایندگی داشت. اگرچه هنوز فروشگاه های کفش ملی و بلا در شهرستان ها زنده مانده اند اما نمایندگی های فروش نساجی مازندران و حتی تابلوی سردر آن مغازه ها کاملاً از بین رفته اند. نساجی مازندران به غیر از فروشگاهی زیر 100 متری در خیابان ساری (امیر مازندرانی) قائمشهر دیگر در کشور شعبه ای ندارد.
این کارخانه در سال 1336 در زمینی به مساحت تقریبی 30 هکتار در شرق قائمشهر (شاهی سابق) ایجاد شد تا منسوجات پرده ای، ملحفه ای، پیراهنی، فاستونی و... را به تولید برساند. هزینه این واحد تولیدی بزرگ صنعتی از محل اعتبارات دولتی تامین شد.
نساجی مازندران از سه کارخانه شماره یک، دو و سه تشکیل شده بود. در شماره یک واحد چیت سازی بود. در شماره دو منسوجات پرده ای، ملحفه ای، پیراهنی، فاستونی و... به تولید می رسید و کارخانه شماره سه که در سال 1356 از محل سرمایه شرکت و با مشارکت بانک صنعت و معدن به بهره برداری رسید، برای تولید نخ و منسوجات نخی و مصنوعی به کار گرفته شد.
نساجی مازندران که روزگاری شمال کشور را به قطب نساجی کشور تبدیل کرده بود، در حال حاضر بخشی از آن به انبار شرکت سایپا تبدیل شده تا همواره خودروسازان مشتری پر و پا قرص برندهای شکست خورده ایران شوند و در کمین بمانند تا از سوله های آن که برای صدها نفر شغل ایجاد می کرد، به عنوان انبار خودرو با چند نفر نگهبان استفاده کنند.
نساجی مازندران قائمشهر را که روستایی بیش نبود، تبدیل به شهری بزرگ کرد تا به غیر از مازندرانی ها کارگرانی از سراسر کشور به این شهرستان هجوم آورده و در آنجا سکنی گزینند تا به برکت وجود این کارخانه روزی خود و خانواده شان را دشت کنند. روند حرکت تولیدی در نساجی مازندران به گونه ای بوده که با فرسودگی ماشین آلات بخش های مختلف این سه کارخانه تعطیل شده و همواره قائمشهر را به محل اعتراض کارگران کارخانه نساجی تبدیل کرده است. شاید کمتر خانواده ای را در این شهرستان بتوان پیدا کرد که عضوی از آن در کارخانه نساجی فعالیت نداشته است. این کارخانه هم اکنون تنها گونی و کفن به تولید می رساند تا عملاً برند نساجی مازندران همچون دیگر برندهای به جا مانده از اوایل انقلاب به چشم خویش ببیند که جانش می رود.
نساجی مازندران که می توانست در بین تولیدکنندگان این صنعت در دنیا جایگاهی کسب کند اینک به شرکتی تبدیل شده که مدیرعامل آن باید هر روز به اعتراضات کارگری رسیدگی کند، ماشین آلات قدیمی را از خط تولید خارج کند و برای جایگزینی آن کاسه چه کنم چه کنم در دست گیرد و همچنین از دامی که شرکت های خودروساز و سایر سرمایه داران برای زمین های وسیع این کارخانه چیده اند راهی برای فرار بجوید.
براساس اعلام وزارت صنایع و معادن قرار است سرمایه گذاران ترک برای احیای این برند راهی یک از عالی ترین استان های کشور شوند. که این موضوع نیز با اما و اگرهایی مواجه شده است.
بخش خصوصی داخلی مدعی است سرمایه گذاران ترک برای احیای این واحد تولیدی دلاری را به ایران نمی آورند اما دولت می گوید ترک ها قرار است 100 میلیون دلار پول نقد با خود به کشورمان بیاورند تا برند نساجی مازندران را دوباره زنده کنند. نساجان داخلی مدعی اند که بخش خصوصی داخلی به راحتی می تواند این کارخانه را به روزگار خوش تولید بازگرداند. حال اینکه دولت چنین فرصتی را از آنها گرفته است. مرگ برند در صنعت نساجی تنها به نساجی مازندران ختم نشده است، کارخانه چیت ری (بافکار) نیز که یکی از قدیمی ترین واحدهای نساجی کشور به شمار می آید، دو سال پیش کاملاً تعطیل شد تا بنیاد جانبازان و مستضعفان که این کارخانه را به تصرف خود در آورده بود، اینک نه از محل تولید بلکه از محل فروش زمین های وسیع این کارخانه در حوالی بزرگراه بعثت درآمدی را کسب کند.
* ارج
علینقی عالیخانی وزیر اقتصاد ایران (1348 - 1341) در کتاب خاطراتش می گوید؛ در آخرین سفری که به شوروی کردم به آقای نوویکو نایب نخست وزیر شوروی که قائم مقام کاسیگن نخست وزیر وقت شوروی بود، یک یخچال ایرانی (ارج) هدیه دادم. او فوق العاده خوشحال شد و به من تاکید کرد راننده خودش می آید تا یخچال را ببرد و تاکید کرد مبادا یخچال را به دفترش بفرستم. یخچال ایرانی در آن زمان به قدری شهرت یافته بود که یکی از بالاترین مقام های اجرایی آن کشور بزرگ از تصاحب آن ذوق زده شده و درخواست می کند محصولی را که ساخت ایران بر رویش درج شده، برای استفاده خانواده اش به منزل ببرد.
روزی که سیروس ارجمند در سال 1316 اولین و بزرگ ترین کارخانه تولید کننده لوازم خانگی ایران را وارد عرصه صنعت و اقتصاد کشور کرد، شاید نمی دانست 70 سال بعد مدیران وقت کشور تصمیم می گیرند زمین های این کارخانه را در جاده مخصوص کرج برای فعالیتی دیگر در نظر بگیرند و این کارخانه را به شهرکی صنعتی در گرمسار استان تهران منتقل کنند.
ارج که یکی از برندهای خوشنام ایران طی هفت دهه گذشته بوده، در سال 1316 با ساخت ابزار صنعتی به چرخه تولید گام نهاد و با تولید کولر آبی و یخچال به سوی ساخت لوازم خانگی پیش رفت.
میرخانی رشتی درباره این شرکت می نویسد؛ مدیرعامل ارج ایده مهندسی- صنعتی داشت و با روش های مهندسی کار می کرد. شاید به همین سبب بود که محصولات ارج نسبت به سایر رقبایش در بازار اقبال بیشتری به دست آورد. ارج پس از آنکه مصادره شد، به مانند سایر شرکت های مصادره ای زیرمجموعه سازمان صنایع ملی شد.
در دهه 70 مدیران دولتی این شرکت با اختلاس 20 میلیارد تومانی پرونده مالی این شرکت را به فساد کشیدند تا برای مدتی ارج با حاشیه هایی روبه رو شود. پس از آن اختلاس ارج هرگز ارج نشد تا اینکه امروز به وضعیتی رسیده که قصد انتقال کارخانه آن را به سمنان دارند.
ارج که بزرگ ترین برند لوازم خانگی کشور است، در حالی که می توانست بازارهای اروپایی را نیز به تسخیر خود درآورد، امروز به شرکتی تبدیل شده که حتی در داخل کشور جایگاه خود را رفته رفته از دست می دهد تا این برند در کنار سایر برندهای مرده به مجروحی بیمارستانی تبدیل شود که اگر پرستاران به او نرسند، این شرکت نیز به سرنوشت کفش های ملی، بلا و وین و نساجی مازندران و چیت ری تبدیل خواهد شد. ارج که روزگاری در بالاترین سطح فناوری محصول تولید می کرد امروز به شرکتی تبدیل شده که همان محصولات قدیمی خود را با تغییراتی به تولید رسانده و روانه بازار می کند.
در کنار ارج کارخانه آزمایش نیز که یکی از برندهای قدیمی کشور به شمار می آید، دچار چنین وضعیتی شده است. انگار فلسفه ای است تا شرکت های مصادره ای هرگز روز خوش نبینند. شاید پیشنهاد مدیرعامل یکی از این شرکت های مصادره ای مبنی بر سپردن برندها به وارثان بتواند پایانی بر این فلسفه شوم باشد.
* پارس الکتریک
حاج محمدهاشم برخوردار سومین فرزند حاج محمدحسین در خانواده ای که چند نسل آن در یزد به تجارت مشغول بودند، در سال 1308 به دنیا آمد. خانواده برخوردار فوق العاده سنتی و مذهبی بودند. حاج محمدهاشم با توجه به سرمایه ای که سال ها از محل تجارت به دست آورد، از سال 41 تا 56 به همراه برادرش به سرمایه گذاری های صنعتی روی آوردند.
کارخانه های پارس توشیبا، پارس شهاب، پارس الکتریک، باتری پارس، لوازم خانگی پارس و چندین واحد صنعتی را بنیانگذاری کردند تا هشت هزار نفر در این کارخانه ها مشغول کار شوند. پارس الکتریک نیز مصادره شد تا از طریق سازمان صنایع ملی به شرکت سرمایه گذاری تامین اجتماعی (شستا) واگذار شود. از بین شرکای تجاری این شرکت تنها گروندیگ آلمان که در بین برندهای صوتی و تصویری برند درجه سوم اروپا به شمار می آمد، با این شرکت همکاری اش را ادامه داد.
گروندیگ چند سال پیش برای همیشه مرد و پارس الکتریک نتوانست مرده این برند را خریداری و به نام خود ثبت کند. از این رو برای تولید تلویزیون دست نیاز خود را به سمت کارخانه های کره ای (به غیر از برندهای معروف) دراز کرد که با یکی از قدیمی ترین برندهای صوتی و تصویری آسیا همکاری کند.
پارس الکتریک در حالی که می رفت علاوه بر تولید تلویزیون های ال سی دی، لپ تاپ ایرانی را نیز وارد بازار کند، با تغییر ناگهانی مدیرعاملش مواجه شد تا مثل سایر برندها با آینده ای نامعلوم روبه رو شود. مدیرعامل این شرکت طی سال های گذشته چندین بار تغییر یافته که این عدم ثبات باعث شده 300 نفری که از خانواده هشت هزار نفری پارس باقی مانده همچنان برای آینده این شرکت نگران باشند.
برندهایی که نام برده شد تنها چند نمونه از برندهای معروف کشور هستند که مرگ آنها نزدیک شده است. در کنار این برندها چندین نام بزرگ دیگر که می توانستند نام ایران را در صدر صنعت دنیا قرار دهند، امروز قرار است تغییر کاربری دهند یا احتمالاً برای کارکنان کارخانه ای دیگر به آپارتمان تبدیل شوند.
* هپکو
هپکو اراک نمونه بارز این برند است که توسط برادران رضایی در دهه 50 پایه گذاری شد تا ماشین آلات معدنی مورد نیاز را برای استخراج معادن مس سرچشمه و کرومیت اسفندقه تامین کند. پس از انقلاب هپکو با بهره گیری از شرکایی همچون ولوو سوئد، کوماتسو ژاپن و لیبهر و... به همکاری خود ادامه داد تا به سبب تحریم ها تنها از همکاری با کاترپیلار باز بماند. برادران رضایی که از ایران رفتند، هپکو مانند سایر خودروسازان زیرمجموعه سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران شد.
این شرکت که یکی از شاهرگ های حیاتی صنعت در استان مرکزی است با اجرای اصل 44 به بخش خصوصی واگذار شد تا بیژن نامدار زنگنه وزیر نفت دولت اصلاحات بر صدر این شرکت مدیریت کند. حساسیت انتصاب این مدیر اصلاح طلب تا آنجا بالا بود که یکی از بزرگ ترین پیمانکاران قراردادهای خرید خود را از هپکو لغو کرد تا مورد غضب دولت نهم قرار نگیرد.
هپکو با از دست دادن این مشتری انحصاری و بزرگ روزبه روز با مشکلات مالی عدیده ای مواجه شد و هرگز نتوانست کشتی به گل نشسته خود را به ساحل نجات برساند. هپکو که چهار برابر ولوو سوئد مساحت دارد پس از واگذاری به بخش خصوصی عملاً به برندی در حال احتضار تبدیل شد که این روزها نه می تواند محصولی به فروش برساند و نه اینکه آینده ای امیدوارکننده پیش روی خود ببیند. این شرکت در حالی می تواند رشد و توسعه خود را جشن بگیرد که معادن و راه سازی در کشور توسعه یابد. رکود آن فعالیت ها باعث شد بزرگ ترین و تنها سازنده ماشین آلات سنگین خاورمیانه روزگار خوشی نداشته باشد و بیم آن می رود با کاهش تولید، شمارگان تولیدش به چیزی در حد صفر کاهش یابد.
در کنار هپکو، تراکتورسازی تبریز نیز از دیگر برندهایی است که تولید آن در حال حاضر به یک چهارم سال قبل کاهش یافته و با پنج هزار محصول به فروش نرفته همراه شده است.
بیسکویت گرجی، کاشی ایران، کاشی سعدی، بینالود و شرکت پارس مینو از دیگر برندهای نامی کشور هستند که همچون سایر برندهای معتبر دیگر آینده نامعلوم خود را به نظاره نشسته اند.
منبع: http://www.asriran.com/
جای خالی برندهای داخلی در رسانه ملی
صدا و سیما ، می تواند بازوی رسانه ای تولیدکنندگان داخلی باشد و به آنها ، تنها به چشم "قلک" ننگرد. هیچ اشکال ندارد در بخش های خبری صدا و سیما ، از تولید نوع جدیدی از یخچال در فلان کارخانه ایرانی یا بازار جدید صادراتی فلان تولیدی فرش و ... خبر بدهند.
عصرایران - خبر 21 سیما که پربیننده ترین بخش خبری صدا و سیما نیز محسوب می شود ، در یکی از بخش های خبری خود*، به رکوردشکنی شرکت "سامسونگ" در سودآوری از محل فروش گوشی های خود و مشخصاً مجموعه "گالکسی" پرداخت و با پخش تصاویری از گالکسی 4 و برند سامسونگ ، اطلاعاتی درباره آن داد.
این که در بخش خبری سیما
، راجع به یکی از محصولات پرطرفدار در ایران و جهان ، خبری پخش شود ، مورد انتقاد
نیست و اتفاقاً یکی از ارزش های خبری در خبرنگاری حرفه ای نیز همین پرداختن به
موضوعاتی است که مردم به نحوی با آن سر و کار دارند، حال می خواهد این موضوع
فراگیر، مساله ای به نام گرانی باشد یا یک گوشی تلفن همراه.
موضوع بحث که به بهانه
مطرح کردن نام و نشان سامسونگ در پربیینده ترین بخش خبری صدا و سیما بدان می
پردازیم ، بی لطفی و کم توجهی صدا و سیما به "برندهای داخلی" است.
صدا و سیما ، نه تنها از
سامسونگ ، که گاه درباره برندهای دیگر خارجی نیز اطلاع رسانی می کند و این در حالی
است که نام بردن از یک برند داخلی حتی در کم مخاطب ترین برنامه ها نیز مستلزم
پرداخت هزینه است.
این ، یک باور عمومی ،
حتی در میان مهمانان صدا و سیما شده که نباید از هیچ برندی در رادیو و تلویزیون
یاد شود ؛ بسیار دیده یا شنیده ایم که مهمان فلان برنامه این جمله را گفته که
"نام این محصول با شرکت را نمی برم چون تبلیغ می شود".
جالب اینجاست که در برخی
موارد ، که یک تیم ورزشی به نمایندگی از یک برند داخلی در مسابقات می درخشد و سپس
به نمایندگی از ایران مثلاً به مسابقات آسیایی راه می یابد ، تا پولی به صدا و
سیما ندهد ، کوشیده می شود تا حد امکان نام آن تیم ، در رسانه ذکر نشود و به
عناوینی مانند نماینده ایران ، بسنده شود!
صنایع داخلی ، که با بی
سابقه ترین مشکلات و چالش ها درگیر هستند ، متأسفانه جایی در رسانه ملی ندارند و
صدا و سیما ، به آنها ، تنها به شرط پول ، اجازه حضور می دهد.
برنامه هایی مانند "پایش" که اجازه می دهند برخی کارآفرینان مقابل دوربین بروند و درباره شرکت و کارخانه خود توضیح دهند و آن را معرفی کنند ، یک استثناست و عمده تولید کنندگان ایرانی ، راهی به رسانه ملی ندارند و تقریباً همه آنها در شرایط متعارف ، از این شانس محرومند که در بخش خبری 21 سیما ، حتی به اندازه سامسونگ کره ای هم نامشان برده شود!
البته معنای این سخن آن
نیست که هر محصولی که در ایران تولید می شود ، فوراً سر از صدا و سیما در بیاورد
بلکه انتظار این است که دستکم ، تولید کنندگان برتر ، بتوانند از حمایت رسانه ملی
بهره مند شوند. برای این کار می توان استانداردی با مشارکت رسانه ملی و وزارت
صنعت، معدن و تجارت تدوین کرد تا برندهای ایرانی ، در برابر برندهای خارجی تقویت
شوند. این ، می تواند یکی از مهم ترین کمک ها به تولید داخل باشد.
اگر امروز ، آمریکا ،
اروپا ، ژاپن ، کره جنوبی و ... دارای برندهای مطرح هستند ، در کنار به کارگیری
ابتکارات ،فناوری ها و نوآوری های جدید و برتر ، از حمایت رسانه های ملی و بزرگ
کشورهایشان هم بهره مند شده و در وهله اول ، در داخل مرزهایشان مطرح و تبدیل به
برند شده اند. در واقع ، رسانه ، مکمل بخش های فنی و صنعتی و تجاری آنها بوده است.
صدا و سیما ، می تواند
بازوی رسانه ای تولیدکنندگان داخلی باشد و به آنها ، تنها به چشم "قلک"
ننگرد. هیچ اشکال ندارد در بخش های خبری صدا و سیما ، از تولید نوع جدیدی از یخچال
در فلان کارخانه ایرانی یا بازار جدید صادراتی فلان تولیدی فرش و ... خبر بدهند.
این توصیه البته درباره
سایر رسانه ها نیز صدق می کند ولی تا فراگیرترین رسانه داخلی این اصلاح نگاه و
عملکرد را محقق نکند ، اتفاق بزرگی در این عرصه رخ نمی دهد.
منبع: http://www.asriran.com