مزایای اقتصادی و اجتماعی برند تجاری

برند تجاری 

طراحی برند یا نشان تجاری فرایند ایجاد پیوند بین یک سمبل/شئ/ حس/ درک و یک محصول/کمپانی با هدف نشان دادن وفاداری و وظیفه شناسی می باشد. برای مثال، کمپانی Coca Cola از طریق تولید بسته بندی و تبلیغات، اربتاط معناداری بین عناصر برند خود و مصرف کنندگان ایجاد کرده است. برط به شکل ساعت شنی، رنگ های قرمز و سفید و فونتی بکار رفته در لوگوی این کمپانی باعث شده است تا کمپانی Coca Cola با سایر رقیبان خود وجه تمایز بارزی داشته باشد. برندسازی اشکال، فرم ها و ابزارهای مختلفی دارد. برای مثال بروشور، آگهی های تبلیغاتی کوچک، کارت ویزیت کمپانی، محصولات، وب سایت، خبرنامه، بسته بندی و دفاتر و نمایندگی های داخلی و خارجی. همه این موارد به همراه یک تبلیغات ثابت و پیوسته در تقویت رابطه میان برند و مشتری نقش بسزایی دارند. هر یک از این ابزارهای بازاریابی از کارت ویزیت گرفته تا امضای شما می تواند به شناساندن برند شما به مشتری کمک کند. 
در موسسات و شرکت های صنفی، یک برند صنفی کمپانی را از میان سایر رقبایش در بازار متمایز و مشخص می کند. امروزه برند یا نام تجاری پا را فراتر نهاده بنابراین مدیریت برند کار بسیار پیچیده ای شده است. 
به علاوه مدیریت برند صنفی نیاز به یک پیشینه قوی در بازاریابی، تبلیغات، استراتژی های تبلیغاتی و تفکر خلاق دارد که کمک می کند تا به ایده های جدید در مورد موقعیت یابی برند رسید. مدیریت کردن یک برند به سادگی تولید تصاویر سه بعدی بصری از یک ایده و تفکر صنفی یک لوگو و یا آرم نیست بلکه به مثابه پیروز شدن در مبارزه دشوار و چالش برانگیز است. 
 

مزایای اقتصادی و اجتماعی داشتن برند

 
برنامه ریزی برای تهیه برند بدون در نظر گرفتن سود و منفعت چیزی است که یک موسسه یا شرکت هرگز آن را انجام نمی دهد. مزایای داشتن برند بی شمار هستند به همین دلیل است که کمپانی ها تمایل دارند که محصولات، خدمات و بخصوص خودشان را به عنوان یک نام تجاری پر پتانسیل به رقبایشان معرفی کنند. در زیر برخی از مزایای نشان دار کردن محصول، سرویس و اهداف را مشاهده می کنید: 
 

وفاداری و صداقت پرداخت نشده مشتری

 
داشتن برند یا نام تجاری باعث بوجود آمدن اعتماد و وابستگی خاطر نسبت به شما و محصول تان می شود. سپس این آسودگی خاطر و دلبستگی باعث می شود مشتری محصول شما را بر پایه احساس خوبی که نسبت به شما دارد خریداری کند نه بر اساس دلایل منطقی و عقلی. نشان دار کردن محصول و یا سرویس نیاز به صرف هزینه دارد اما در عوض وفاداری و صداقت بدست آمده با سود مالی بیشتری به شما خواهد رسید. 
 

در هزینه کردن دچار دو دلی نشوید

 
ساخت یک برند قدرتمند در مشتری حس برتری ایجاد می کند. شکی نیست که ساخت برند به بصیرت، شفاف بودن و پول نیاز دارد، اما در نهایت همه این تلاش ها باعث بالا رفتن ارزش و مزایای برند می شود. یک برند قدرتمند می تواند ارزش مالی زیادی حتی بیشتر از آنچه صرف طراحی آن شده است برای شما داشته باشد. 
 

تفکیک 

 
برند یک بعد رقابتی دارد که شما را در ذهن مشتری از رقبای تان متمایز می کند. هر چه هزینه و وقت بیشتری صرف طراحی برند کنید، خود را از بین همکاران خود بیشتر بالا می برید و زمان کمتری صرف متقاعد کردن مشتری می کنید. یک برند به شما کمک می کند ماهرانه در مورد مزایای و ارزش های کمپانی خود صحبت کنید و توضیح دهید چرا در زمینه بازار و بازاریابی رقابت می کنید. 
 

نیازی به فروشنده نیست

 
نام تجاری یا برند تصمیم گیری در هنگام خرید را راحت و آسان می کند. به این دلیل که برند یک مزیت بسیار مهم را اجرا و متقل می کند. در یک بازار پر از محصول و کالا یعنی جایی که ویژگی های و مزایا به طور واقعی قابل تشخیص هستند، یک برند قدرتمند کمک می کند تا مشتری و مصرف کننده به شما اطمینان کرده و بدون اینکه در مورد ویژگی های خاص محصول شما اطلاعی داشته باشد به آن اعتماد کرده و توقعات خود را توسط آن برآورده شده ببیند. 
 

آگاه کردن

 
 
یک برند دریچه ای باز می کند که اهداف و چشم اندازه های فعالیت و تجارت شما را به مشتری ارائه می کند. برای مثال یک آرم و نام تجاری می تواند از طریق چند کلمه ساده و مختصر درباره یک شغل خاص به بیننده اطلاعاتی ارائه کند. این در مراحل اولیه شروع کار برای ارتقا سطح آگاهی افراد کمک شایانی می کند. 
 

معرف

 
برند بر اساس چند معیار، هدف و مهارت ساخته می شود. این مستقیما از خواست های دارنده برند نشأت می گیرد و بر اساس آنچه کمپانی بر پاسه آن استوار است ارتقا پیدا می کند. صد در صد اوریجینال است. نشان دار کردن یک محصول نقش معرف را برای خریدار ایفا می کند. 
 

آشنایی با برند

 
برند دار کردن دارای تاثیر مثبتی روی افرادی که قصد خرید محصول را ندارد نیز می گذارد، چون آشنایی علاقه به همراه دارد. این امکان وجود دارد که افرادی تا به حال پیشینه کار تجاری با شما نداشته باشند اما با به میزان کافی با کمپانی شما آشنایی دارند، ممکن است بخواهند با سفارشی به شما بدهند. دیدن آگهی شما روی اتوبوس های شهری، وجود خودکار شما روی میز آنها، و با خواندن مطلب در مورد شما، آنها مبلغ شما در دانشگاه، محل کار و بین اعضای خانواده شان خواهند بود. 
 

گستردگی برند

 
داشتن برند فرصت و شانس بسیار خوبی است برای تبلیغ و گسترش تجارت شماست به این صورت که اگر مشتری از قبل با برند شما آشنا باشد محصول جدید را با آن ارتباط می دهد. به عبارت دیگر یک برند معروف و مشهور از شما کمک می کند گستره وسیعی از محصولات و خدمات جدید خود را با بودجه کمی به کاربران معرفی کنید. 
 

از بین بردن شایعات

 
نشان دار کردن کمک می کند تا غبار تردید از روی نام تجاری شما زدوده شود. تفکر منفی در مورد هر محصول یا سرویس همیشه روی تولید درآمد آن محصول نیز تاثیر می گذارد. برای کاهش اطلاعات گمراه کننده در مورد محصول تان توصیه می شود با استفاده از برند دار کردن محصول به مشتری اجازه دهید تا نسبت به محصول شما اطمینان و اعتماد کافی بدست آورد از این طریق می توانید یک راهکار پیشگیری کننده ارائه کنید. 
 

صاحبان کمپانی

 
یکی از مزایای اقتصادی داشتن برند که کمتر شناخته شده است، این است که با کمک ساخت یک برند برای کمپانی خود می توانید پول و درآمد بیشتری کسب کنید. یعنی اگر شما کمپانی خود را به یک نام تجاری تغییر دهید سپس این کار به صاحبان کمپانی بر می گردد. مثلا اگر صاحبان کمپانی Nike تصمیم به فروش آن بگیرند خریدار باید هزینه Nike و برند آن را پرداخت کند. این یعنی داشتن برند نه تنها برای صاحبان حال حاضر کمپانی بلکه برای کسی که خریدار آن است مفید و با ارزش است. 
 

مخارج بازاریابی کمتر

 
بدیهی است که شما می بایستی برای طراحی برند خود مخارجی صرف کنید اما وقتی پس از طراحی آن می توانید سال ها بدون صرف هزینه بازار فروش خود را حفظ کنید. کمپانی ها معمولا برند خود را بدون اینکه تمام جزییات آن را هر بار در بازار بازگو کنند نگه می دارند. برای مثال برای کمپانی Coca Cola کافی است لوگوی خود را روی هر بنر، بیل بورد و یا بروشوری قرار دهد، بدون اینکه توضیح دهد Coca Cola چیست، چون این کمپانی خود را به عنوان یک برند یا نام تجاری ثابت کرده است. 
 

کاهش ریسک با کمک برند

 
داشتن برند یکی از عوامل بسیار تاثیر گذار در افزایش درآمد است. این عامل هنگامی مصرف کننده تحت بین انتخاب دو محصول قرار دارد به او در انتخاب گزینه بهتر کمک می کند. بدیهی است که ما در مورد محصولی صحبت می کنیم که مصرف کننده نام آن را قبلا شنیده است. این کار میزان ریسک را برای مشتری و میزان درآمد را برای کمپانی افزایش می دهد. 
 

تغییر گرایش مصرف کننده گان

 
 در کنار مزایای اقتصادی داشتن برند، مزایای دیگری نیز وجود دارد که معمولا به تصویر سازی ذهنی مصرف کننده نسبت به محصول کمک می کند. رویدادها و اتفاقاتی وجود دارد که تصویر یک کمپانی را تیره می کند و در قبال آن بازسازی برند کمک می کند تا گرایش و برخورد مصرف کنندگان تغییر پیدا کند. 
 

ارتباط مستقیم

 
 سال ها قبل هنگامی که مصرف کنننده قصد خرید کالا یا محصولی را داشت گزینه های زیادی برای انتخاب کردن نداشت. با پیشرفت سریع رسانه ها و تبلیغات در گوشه و کنار دنیا مردم با محصولات زیادی آشنا شده اند. در دنیای خرید و فروش امروز هیچ چیز به اندازه برند یا نام تجاری نمی تواند بین مصرف کننده و تولید کننده ارتباط موثر برقرار کند. 
 

محاسن رقابتی

 
کمپانی ها معمولا در دوران رکود و آشفتگی بازار نسبت به برند دار کردن کمپانی های خود اظهار بی میلی می کنند. به هر حال، تحقیقات نشان داده است که تبلیغات و برنددار کردن در زمان رکود اقتصادی دارای محاسن و مزایای رقابتی بین رقبا می باشد. تصمیم سازمان برای ادامه آگهی های تبلیغاتی به ترقی کمپانی و بالا بردن اعتماد به نفس افراد آن کمک می کند. این باعث می شود تا کارمندان آن سازمان اعتماد بیشتری به مدیریت آن پیدا کرده و با میل و رغبت کار خود را انجام دهند. 
دنیای تبلیغات روز به روز و لحظه به لحظه در حال رشد و پیشرفت است. قبل از اینکه روی یک صنعت سرمایه گذاری کنید باید نهایت دقت و هوشیاری را به خرج دهید. راهکارهای پیشگیرانه ای وجود دارد که باید در هنگام صرف هزینه برای برند دار کردن کمپانی آن ها را مد نظر داشته باشید. انتخاب رسانه مناسب، در نظر داشتن پیام درست و صحیح برای بازار هدف، معنادار بودن برند و استفاده از تصویر مناسب و صحیح برند، نکات مهمی هستند که باید قبل از طرح ریزی برای ساخت برند آنها را در نظر داشت و رعایت کرد. 
همه محاسن و مزایایی که در بالا از آنها یاد شد، مفهوم و هدف اصلی سرمایه گذاری در زمینه برند دار کردن به منظور کسب درآمود بیشتر است. این ها ترفندهایی در زمینه تجارت هستند که به کمپانی ها کمک می کنند خود را در میان رقبا بهتر و کارآمد تر جلوه دهند.
 

چگونه یک نام تجاری قوی ایجاد کنیم؟

 نام تجاری بخشی از ویژگی‌های عملیاتی و هیجانی (احساسی) است که مشتری به یک کالا یا خدمات نسبت می‌دهد.

- نام‌های تجاری به ما در رقابت با شرکت‌ها یاری می‌رسانند. یک ابزار کمک‌رسان به مشتری در هنگام تصمیم‌گیری برای خرید هم هستند.
- یک عامل مهم در خلق نام‌های تجاری قوی، نشان دادن توانایی یک شرکت در ارائه محصولات یا خدمات متفاوتی است که در مقابل رقبایش به مشتریان ارائه می‌دهد.
- کلید موفقیت در ایجاد یک نام تجاری، موقعیت، ساختار و هویت آن نام تجاری است.
- مدیران، ابزار‌ مختلفی را برای ارائه نام تجاری در اختیار دارند مانند طراحی تولید، بسته‌بندی و تبلیغات.
- برای شرکت‌ها سنجش قدرت نام تجاری شرکت، در طولانی مدت، مهم است، به ویژه میزان آگاهی مشتریان از نام تجاری شرکت و ارزیابی تصویری که از این نام تجاری در ذهن‌ها ساخته شده است.
- اینترنت یک ابزار رسانه‌ای قوی برای تولید و انتشار نام‌های تجاری است، اما برای مشتریان یک گفت‌وگوی دوطرفه با مالکان نام‌های تجاری ترغیب‌کننده‌تر و هیجان‌آورتر است.
 

«نام تجاری» یا «برند» چیست؟

 
نام تجاری یا برند آن چیزی است که باعث تفاوت میان ظرف حاوی شکر، آرد، آب معدنی و نوشابه می‌شود. نام تجاری نشانگر ویژگی‌های ملموس و ناملموسی است که مصرف‌کننده برای یک محصول یا یک نوع خدمات قائل است. این ویژگی‌ها در نام، علامت تجاری (مارک)،‌ نشان (سمبول)، طرح و یا ترکیبی از این موارد دیده می‌شود.
البته این تعریف بسیار گسترده است. با توجه به رشد فراگیر اینترنت، بسیاری از نام‌های تجاری که فاقد ویژگی‌های ملموس هستند، ظهور کرده‌اند. می‌توان استدلال کرد که برندهایی همچون آمازون و یاهو تنها در دنیای مجازی وجود دارند. به علاوه، مفهوم ایجاد نام‌های تجاری را دیگر نمی‌توان تنها در خدمات و کالاها محدود دانست. ستارگان سینما، سیاستمداران و مدیران شرکت‌ها نیز دریافته‌اند که پیروزی در آن است که خودشان را در قالب نام‌های تجاری، به دنیا معرفی کنند.
 

● سازمان به عنوان یک برند

 
بسیاری از شرکت‌ها، به ویژه آنهایی که دارای برند سیستم‌ها هستند، دریافته‌اند که ایجاد یک نام تجاری موفق، نیازمند بسیج کل سازمان است. هر جنبه از سازمان، از جمله رفتار و عملکرد کارکنان، به ویژه آنهایی که در زمینه ارتباط با مشتریان فعال هستند و رییسان شرکت‌ها، باید از ارزش نام‌های تجاری اطلاع داشته باشند و آن را همواره در کارشان منعکس کنند.
یک نمونه خوب از این شرکت‌ها، نام تجاری «سیج» است. سیج یک عرضه‌کننده پیشرو در زمینه نرم‌افزار‌های مالی و حسابداری است. به شکلی نامعمول در صنعت نرم‌افزاری که در آن بازاریابی عمدتا متمرکز بر قالب و ساختار محصولات است، نام تجاری سیج موید نوعی احساس اعتماد به نفس و کنترل و در نتیجه آرامش ذهنی است. اکثر مشتریانی که محصولات سیج را می‌خرند، یک قرارداد سالانه پشتیبانی تلفنی هم دریافت می‌کنند. وقتی آنها با شماره‌های اعلام شده تماس می‌گیرند، تکنسین‌هایی بسیار مجرب مشکلات آنها را حل می‌کنند. همین امر باعث افزایش قیمت این نام تجاری شده است.
 

● چرا نام‌های تجاری مهم هستند؟

 
برای اکثر شرکت‌ها، نام‌های تجاری اولین عامل رقابتی و ارزشمند‌ترین دارایی استراتژیک، محسوب می‌شود. بدون نام‌های تجاری، ما مجبور بودیم در دنیایی زندگی کنیم که محصولات تنها طبق قانون عرضه و تقاضا و براساس قیمتشان، عرضه می‌شدند. ایجاد نام تجاری به شرکت‌ها این امکان را می‌دهد که فعالانه بر بعد تقاضای فعالیت‌هایشان تاثیر بگذارند و مشتریان را ترغیب کنند تا تصمیم خرید خود را براساس عوامل دیگری به جز عامل قیمت اتخاذ نمایند.
نام‌های تجاری برای مصرف‌کنندگان هم مهم هستند. نام‌های تجاری، مصرف‌کنندگان را قادر می‌سازند تا برای خرید خود آگانه تصمیم بگیرند. در نتیجه به آنها کمک می‌کنند تا از میان چند گزینه یکی را انتخاب کنند. می‌توان گفت که نام‌های تجاری به زندگی ما غنا بخشیده‌اند. در جهانی که نیازهای اصلی ما برآورده‌ شده‌‌اند، نام‌های تجاری در تشخیص هویت فردی به ما کمک می‌کنند تا بتوانیم. البته این، یک موضوع ایدئولوژیک است و ممکن است بسیاری با آن مخالف باشند.
 

● راه‌های متفاوت‌سازی

 
متفاوت‌سازی مهم‌ترین مفهوم، در ایجاد نام‌های تجاری قوی است. نام‌های تجاری را براساس تفاوت محصولات و یا خدمات می‌توان متمایز نمود. این تمایز باعث شکل‌گیری چهار نوع نام تجاری کلی و عمومی می‌گردد که عبارتند از:
۱) وقتی آنچه عرضه می‌شود محصول یا خدمات نیست، در واقع یک کالا است. فلزات گران‌بها و مواد غذایی عمده، معمولا با نام کالا دادوستد می‌شوند، هرچند تقاضای فزاینده برای تولید محصولات طبیعی، این قانون کلی را تا حد زیادی تغییر داده است.
۲) وقتی عرضه،‌ براساس محصول و نه براساس خدمات متمایز می‌شود،‌ نام تجاری،‌ برند محصول نام می‌گیرد. برند محصولات را براساس منافع ذاتی (یا کاربردی) یا منافع خارجی (یا احساسی) آنها،‌ می‌توان متمایز ساخت. در عمل، اکثر کالاهای مصرفی برند محصول دارند،‌ یعنی منافع ذاتی و منافع خارجی را دارا هستند.
۳) هرگاه شرکت خدمات ناملموس عرضه کند، این خدمات، برند خدماتی دارد. نمونه کلاسیک آن، خدمات مالی است.
ایجاد برند‌های خدماتی پرقدرت بسیار دشوار است، زیرا بر خلاف کالاها، ارائه این نوع از خدمات به مشتریان، عمدتا متکی به انسان است و انسان هم کمتر از دستگاه‌ها و ماشین‌ها،‌ قابل اعتماد است.
۴) وقتی که شرکتی هم خدمات و هم کالا عرضه کند، در واقع باید برند سیستم داشته باشد. مثلا تجربه «مک‌دونالد» بر ترکیب کیفیت غذا، سرعت خدمات و پاکیزگی رستوران‌هایش مبتنی است.
 

● طرح ایجاد نام‌های تجاری

 
نقش نام تجاری نمایانگر منافع احساسی و کاربردی است که یک شرکت اعتقاد دارد از طریق محصولات و خدماتش می‌توانید آنها را در اختیار مشتریان قرار دهد. نقش نام تجاری «کوکاکولا» ترکیبی از مزایای کاربردی (طعم و تازگی) و منافع احساسی (عمده‌فروشی خوب) است.
تعیین جایگاه نام تجاری نشان‌گر هدف نام تجاری و جایگاه آن در عرصه رقابت است.هویت نام تجاری (یا تصویر نام تجاری) نشان‌گر تصورات و عقایدی است که مشتریان درباره نام‌های تجاری دارند. امروزه تمایل به شخصی‌سازی نام‌های تجاری بسیاری زیاد است.
شرکت‌ها از منظری شخصی و فردی درباره نام‌های تجاری سخن می‌گویند. این شیوه در بازارهای جدید نمود بیشتری دارد. در بازارهای جدید مشتریان، نام‌های تجاری را به نوعی نمایان‌گر باورها و عقاید خود می‌دانند.
 

● راهنمای سازندگان نام‌های تجاری

 
ایجاد یک نام تجاری موفق با طراحی محصولات آغاز می‌شود. اما این فقط محدود به عملکرد محصول نیست، بلکه به چهره آن نیز بستگی دارد.
در بخش کالاهای مصرفی که به سرعت در حال رشد است، بسته‌بندی یک اصل کلیدی برای متفاوت‌سازی است. بسته‌بندی ابزاری قوی برای ایجاد هویت نام تجاری و وسیله‌ای است که نام تجاری به کمک آن می‌تواند جای خود را در بازارهای بزرگ، پیدا کند.
شاید تبلیغات مهم‌ترین ابزار مدیران، برای تقویت‌ نام‌های تجاری باشد. رسانه‌های تصویری و چاپی، نه تنها ساز و کاری مقرون به صرفه برای دستیابی به مخاطبان انبوه هستند، بلکه قدرت زیادی در تاثیرگذاری بر رفتار مشتریان دارند. مطبوعات نقش بسزایی در اعلام و انتقال پیام‌های پیچیده دارند.
تبلیغات تلویزیونی، که با صدا و تصویر همراه هستند، برای ایجاد تصویر از یک نام تجاری ایده‌آل می‌باشند. در سالیان اخیر، وظایف مدیران در این زمینه، به مراتب پیچیده‌تر از قبل شده است. نام‌های تجاری متنوع، رسانه‌ها منشعب و مصرف‌کنندگان نیز دمدمی مزاج شده‌اند. مالکان نام‌های تجاری باید بیش از پیش دست به نوآوری بزنند تا بتوانند در زمینه ایجاد نام‌های تجاری همواره یک گام از رقبایشان جلوتر باشند.
 

● سنجش قدرت نام‌های تجاری

 

اگر نام‌های تجاری ارزشمندترین دارایی شرکت‌ها هستند، پس باید به دقت مراقب آنها باشیم. اگرچه نشان دادن یک رابطه آماری میان تبلیغات و فروش، به دلیل وجود متغیرهای متعدد، دشوار است، اما می‌توان رابطه میان تبلیغات و آگاهی افراد و رابطه میان آگاهی افراد و فروش را به اثبات رساند. به همین دلیل، اکثر شرکت‌ها به دنبال افزایش آگاهی عمومی مردم از نام تجاری خود هستند. آنها مشتریان خود را ترغیب می‌کنند که نسبت به نام تجاری شرکت وفادار بمانند.
همچنین، مهم است که تصویر نام تجاری به دقت بررسی شود تا تضمین گردد که عناصر مختلف در ایجاد نام تجاری کنار هم قرار گرفته‌اند و توجه لازم به آنها معطوف شده است. یک دلیل انجام این کار، تاثیر نام‌های تجاری در فروش محصولات و خدمات جدید است.
در سال‌های اخیر، بسیاری از مالکان نام‌های تجاری تلاش کرده‌اند تا یک ارزش اقتصادی برای نام‌های تجاری خود به دست آورند. آنها این کار را به کمک نرم‌افزارهای رایانه‌ای انجام می‌دهند. مشاوره در زمینه نام‌های تجاری، در راس این اقدامات قرار دارند. هر چند که هنوز هم حرفه حسابداری برای این کار مناسب‌تر به نظر می‌رسد.
 

● نام‌های تجاری در اقتصاد نوین

 
۳۸سال طول کشید تا مخاطبان رادیو به ۵۰میلیون نفر برسند در حالی که این رقم برای تلویزیون ۱۳سال بود. با نرخ فعلی رشد اینترنت، این رقم به کمتر از ۵سال رسیده است. اینترنت رویای مدیران، برای نام‌های تجاری آنان است. اینترنت مکان ارتباطات رو در رو را فراهم می‌کند، چند رسانه‌ای است و تلفیقی از متن، صدا و تصویر است.
هر چند هنوز هم خیلی از شرکت‌ها معتقدند که ایجاد نام تجاری در اینترنت آن قدر هم که به نظر می‌رسد، سریع نیست.
با این حال برخی شرکت‌های الکترونیکی، کسب و کار خوبی در این زمینه راه انداخته‌اند و در واقع در حال گذر از اقتصاد قدیم هستند. هر چند که خیلی از مشتریان هنوز هم به خرید کردن از آنها اعتماد ندارند. موفق‌ترین نام‌های تجاری الکترونیکی، آنهایی هستند که ریشه در اقتصاد قدیم دارند، اما از قدرت اینترنت برای رشد و توسعه خود بهره برده‌اند.
 

● عملی ساختن این طرح

 
- سعی کنید محصولات و کالاهایی را که به مشتریانتان عرضه می‌کنید، بهتر از رقبایتان متمایز کرده باشید.
- طرح نام تجاری خود را بر اساس منافع احساسی و کاربردی بنا بگذارید که معتقدید کالاها و خدمات شما به مشتریانتان ارایه می‌نمایند.
- از شیوه‌های پیشرفته تقسیم‌بندی مشتریان استفاده کنید، تا از الگوی بازاریابی یکی برای همه به الگوی یکی برای یکی حرکت کنید.
- باید نام تجاری تضمین کند که عناصر مختلف نام تجاری شما، به دقت مورد توجه مشتریان قرار گرفته‌اند.
- برای افزایش آگاهی مشتریان خود را از موفق‌ترین نام‌های تجاری در اینترنت استفاده نمایید.
- بر روی تمام ابعاد و جنبه‌های سازمان خود کار کنید. از رفتار کارکنان گرفته تا دارایی‌های غیرمنقول است. این امر منعکس‌کننده ارزش نام تجاری شرکت شما و باعث تقویت آن می‌گردد.
 

● آینده نام‌های تجاری

 
در حالی که بدون شک نام‌های تجاری به رشد خود ادامه خواهند داد، اما شواهدی دال بر واکنش مشتریان وجود دارند. این اینترنت است که مشتریان را به یک نام تجاری سوق می‌دهد. این امر باعث می‌شود که سازمان‌ها دیگر ارتباطات رو در رو با مشتریان نداشته باشند و در واقع مشتریان با مالکان نام‌های تجاری ارتباط برقرار کنند. به علاوه، مصرف‌کنندگان از اینترنت، برای تعیین کیفیت نام‌های تجاری استفاده می‌کنند. این در حالی است که بسیاری از این نام‌های تجاری با هزینه‌هایی گزاف توسط همان شرکت‌هایی ایجاد شده‌اند که ارتباطات رو در رو با مشتریان خود را از دست داده‌اند.

هویت برند چیست؟

هویت برند در واقع جوهر اصلی هر برند است. هر شرکت با تعریف هویت برند خود این پیام را به شرکای تجاری، مشتریان و کارکنان سازمان خود میدهد که ما چگونه سازمانی و با چه اهدافی هستیم. به بیان دیگر شرکت با تعریف این هویت تصویر ذهنی مطلوب خود را برای شکل گیری در ذهن مشتری در آینده ترسیم مینماید. هویت بخشی به هر برند فرآیندی است که مستلزم تعریف این هویت، عینیت بخشیدن به آن در نمادها و لوگوهای تجاری سازمان (رنگ، فرم و …) و نیز پایش دائم کلیه فعالیتهای عملیاتی و تبلیغاتی سازمان برای همسو بودن با آن هویت است. به طور مثال یک شرکت خدمات پرداخت الکترونیک میخواهد در ذهن مشتریان خود به عنوان شریکی قابل اطمینان نقش بسته و با توجه به اهمیت عامل اطمینان در مبادلات مالی، به انتخاب اول مشتری در فضای رقابتی خود تبدیل گردد. در واقع قابل اعتماد بودن و پایداری شرکت در شرایط مختلف اقتصادی و توان مالی آن بهعنوان اجزای تشکیلدهنده هویت شرکت عمل نموده و میبایست کلیه فعالیتهای شرکت از نحوه برخورد پرسنل مرکز تماس آن با مشتریان، نحوه و مدت زمان رفع مغایرتهای مالی ایشان، ادبیات، پوشش و نحوه ارایه خدمات کارشناسان پشتیبانی، نام و علامت تجاری و …. در ارتباطی هدفمند و یکپارچه با یکدیگر برندی را شکل دهند که این تصویر را به صورت پایدار خلق نمایند. تصویر برند: کلیه فعالیتهای سازمان در عرصه های گوناگون بازاریابی، پشتیبانی خدمات، تبلیغات و… منجر به نوع خاصی از ادراک در مشتری نسبت به شرکت میگردد که به آن تصویر ذهنی میگوییم. در واقع روح اصلی حاکم بر تصویر ذهنی مشتری از شرکت، همان ویژگیهای اصلی خدمات اوست. در مثال قبل، چنانچه ویژگی اصلی برند شرکت قابل اعتمادبودن تعریف و شرکت در توسعه و ترویج این مفهوم در نام تجاری خود موفق بوده باشد؛ ویژگی اصلی مورد اشاره همین ویژگی خواهد بود. میخواهیم در این بخش بگوییم که دوست داریم هنگامی که مشتری به ما فکر میکند و یا نام تجاری ما را مشاهده مینماید، چه چیزی در ذهن او نقش ببندد؟

مکانیسم تشکیل تصویر ذهنی در مشتری عبارت است از ترکیب پیچیدهای از کلیه علائم، نشانه ها و پیامهای ارسالی به مشتری که در کلیه فعالیتهای سازمان تجلی مییابد. اهمیت این امر از آن جهت است که از یک طرف میبایست کلیه کارکنان سازمان در تمامی سطوح با درک اهمیت ارتباط خود با مشتریان (در هر مرحله و هر سطح) نسبت به انطباق این ارتباط با تصویر ذهنی مشتریان از شرکت اقدام نموده و از طرف دیگر شرکت نیز با برقراری ارتباط مداوم و مستمر بین تمامی واحدهای مرتبط با مشتری، نسبت به هماهنگ سازی و ایجاد درک واحد از تصویر ذهنی مطلوب اقدام نماید.

شخصیت برند: هر مشتری در ذهن خود یک یا چند ویژگی از ویژگیهای شخصیت انسانی را به هر برند اختصاص میدهد. در خصوص ویژگیهای شخصیت انسانی مطالعات گستردهای صورت پذیرفته که در نهایت پنج ویژگی به عنوان اصلی ترین آنها معرفی میگردند که عبارتند از: شایستگی دلفریب خشونت صمیمیت هیجان

هفت نکته آوازه سازی برند

هفت نکته آوازه سازی برند

مگی چمبرلین هولبن*- ترجمه: بابک سلطان پور ـ
 
بزرگ ترین گناه در حوزه روابط عمومی این است که عملاً دست روی دست بگذارید و سپس از اینکه رسانه ها هیچ توجهی به شما نمی کنند، تعجب کنید. (یا برعکس هنگامی که دچار بحران شده اید از اینکه زنده زنده می خواهند شما را ببلعند، دچار شگفتی شوید.)برای اجتناب از این موارد شما دو راه پیش رو دارید:
 
به عنوان مدیر یا مالک یک کسب و کار کوچک می توانید یک نسخه از کتاب های خودآموز مانند «روابط عمومی کاملاً مستقیم: ایجاد آوازه درباره خودتان، محصول تان، کسب و کارتان» یا «روابط عمومی برای مدل ها» را تهیه و مطالعه کنید و تمام امور مربوط به روابط عمومی را خود به دست بگیرید و با یک شرکت مشاوره روابط عمومی قرارداد ببندید.
از هر طریقی که گام برمی دارید، لازم است جهت کمک به اعتبار و آوازه برند خود از تاکتیک هایی که آزمون خود را پس داده اند، استفاده کنید. در ذیل به هفت نکته به منظور بهبود و تسریع فعالیت هایتان در این زمینه اشاره شده است:
1- روی آن ویژگی هایتان تمرکز کنید که قابلیت «خبر شدن» دارند.
«جذابیت خبری» محرک اطلاعاتی نیرومندی است که مورد علاقه سردبیران و گزارشگران است.
سعی کنید به جای مواردی که تصور می کنید برای رسانه ها جذاب است روی مواردی تمرکز کنید که عملاً توجه آنها را جلب می کند. برای مثال اگر می خواهید بیانیه شرکت شما پوشش خبری پیدا کند به جای اینکه آن را مملو از اطلاعات و اغراق بکنید که فقط مورد علاقه خودتان است، لازم است در آن نکاتی را رعایت کنید که جذابیت خبری داشته باشد.
2- ابزارهای کمکی روابط عمومی خود را به روز کنید:
ابزارهای کمکی اصلی برای اینکه مورد علاقه خبرنگاران باشند عبارتند از:
¦ بیانیه های خبری که نگارش خوبی داشته باشند.
¦ بسته رسانه ای (چه به صورت مکتوب و چه به صورت ON-LINE)
¦ خلاصه اسناد، گزارشات و برگه های پرسش و پاسخ
¦ اسناد سوابق
¦ بیوگرافی کارکنان عالی رتبه و کلیدی 
¦ گاه شمار فعالیت ها و وقایع مهم شرکت از آغاز تا امروز 
¦ عکس (تصاویر با رزولوشن بالا که هنگام پرینت گرفتن کیفیت خود را حفظ کنند)
¦ مدارک فنی مثل
WHITE PAPER (برنامه ها) و CASE STUDY (تحقیقات)
هر قدر بتوانید اطلاعات بیشتری را برای یک خبرنگار علاقه مند تهیه کنید احتمال پوشش خبری کامل تر، دقیق تر و سرگرم کننده تر را افزایش خواهید داد.
3- از خدمات خبری اینترنتی
بهره ببرید:
خبرهای اینترنت (به شرطی که به طور موثر و به موقع نوشته و انتخاب شوند) حجم اطلاع رسانی رسانه ای شما را افزایش می دهند. این اطلاعات خبری می توانند هم مورد استفاده رسانه ها قرار می گیرند و هم مورد استفاده مشتری های بالقوه ای قرار گیرند که در اینترنت در جست وجوی کالایی هستند که شما تولید می کنید.
برای این منظور می توانید از خدمات بنگاه های خبرپراکنی تخصصی مانند:
,BUSINESSWIREPR PRLEAP , PR.COM , PR WEB NEWS WIRE استفاده کنید.
4- در استفاده از پست الکترونیک (ای میل) تبحر پیدا کنید:
امروزه مردم برای تبادل اطلاعات ترجیح می دهند به جای تماس های تلفنی ناخواسته نامه نگاری یا پادکست (رسانه دیجیتال اینترنتی) از پست الکترونیک استفاده کنند. بخش تماس مربوط به وب سایت های مخصوص رسانه ها را بررسی کنید. می توانید در بانک اطلاعاتی این سایت ها مشترک شوید. (برای مثال BACONS MEDIA SOURCE ، BURRELLES، یا BULLDOG REPORTER MEDIA BASE یا LUCE MEDIA CONTACT)
5- از خدمات بانک های اطلاعاتی بهره ببرید:
خبرنگاران با کمک خدمات بانک های اطلاعاتی (که یک ابزار ویژه روابط عمومی است) می توانند جهت انجام مصاحبه یا گرفتن اطلاعات به شرکت ها و افراد، دسترسی پیدا کنند برای مثال می توانید در PR NEWS WIRES PROFNET یا
PR SOURCE CODE مشترک شده و از خدمات آنها استفاده کنید. 
به یک یادداشت در این زمینه توجه کنید: در حال نوشتن داستانی برای یک نشریه کسب و کار ملی هستم. فعلاً اسمش را فروش «0.2» گذاشته ام. داستان در مورد این است که چگونه ابزارهای0.2 WEB جدیدی مثل LINKEDLN و JIGSAW باعث شده اند روش جست وجوی شرکت هایی که به دنبال فروش، ارتباط، WOO SALE و CLOSE SALE و همچنین راضی نگه داشتن مشتریان هستند، تغییر کند. من می خواهم در مورد کسب و کارهای کوچک و متوسط (کمتر از 1000 نفر پرسنل) صحبت کنم.
6- تخصص خود را از طریق مقالات فنی ارائه کنید:
مقالاتی که نام نویسنده را به همراه خود دارند (همانند همین مقاله ای که هم اکنون در حال خواندن آن هستید) جهت معرفی حوزه تخصصی شما در رسانه های مکتوب مناسبند. مقالات می توانند شامل 250 تا 2000 کلمه باشند. نویسنده در آخرین پاراگراف ( که پاراگراف کوتاهی هم است) شرکت خود را معرفی کرده و آدرس وب سایت شرکت را نیز ذکر می کند.
7- با جوایز و افتخارات شرکت می توانید جلب توجه کنید:
دریافت جوایز و کسب افتخارات یکی از جذابیت های خبری است که می تواند توجه سردبیران و خبرنگاران را به خود جلب کند و باعث پوشش رسانه ای ارزشمندی شود. اخبار مربوط به دریافت این جوایز می تواند به شرکت دریافت کننده این امکان را بدهد که با استفاده از اطلاعات اضافی و تصاویر مرتبط این واقعه را بزرگنمایی کند. غالباً اعتبار حاصل از دریافت یک یا چند جایزه صنعتی باعث کسب آوازه لازم برای به دست آوردن یک مقاله تبلیغاتی برای شرکت یا سازمان خواهد شد.
نهایتاً نباید فراموش کرد که یک مشاور کارآزموده می تواند شما را در فعالیت های مربوط به روابط عمومی و فهم تاکتیک های بی شمار مرتبط یاری کند.
آوازه سازی برای برندتان مبارک،
¦
*مگی چمبرلین هولبن بنیانگذار شرکت مشاوره روابط عمومی absolutely است که در شهر دنور مستقر است
(www. absolutelypr.com) این شرکت دارای مجوز از انجمن روابط عمومی آمریکا بوده و از اعضای آکادمی مشاوران این انجمن است. هولبن اهل کلرادو است و در انجمن علوم زیستی کلرادو عضویت دارد. او جایزه همکار سال 2006 این انجمن را از آ ن خود کرده است. وی در سال 2005 موفق به دریافت گواهینامه مشاور روابط تحلیلی صنعتی شد. مقالات تخصصی ایشان که همواره به عنوان یک متخصص روابط عمومی طرف مصاحبه رسانه ها قرار می گیرد را می توانید در سایت www.expert.411.com مشاهده کنید.

پنج استراتژی مهم برای دستیابی به یک برند جهانی موفق

نقل از سایت Marketingweek ، در ماه آوریل، موسسه تحقیقاتی Forrester در انگلیس از برندهای مختلف خواسته است تا برای مقابله با فشارهای دوران پس از رونق مجدد اقدام به جذب مشتری در سرتاسر جهان کنند. به نظر می‌رسد که برندهای مختلف برای جهانی شدن ملزم به رعایت یک سری اصول و مبانی مهم در این رابطه هستند.
برند کوکا کولا با توجه به این موضوع و با اجرای یک استراتژی برتر بین الملی در ماه می افرادی را به عنوان مدیر بازاریابی به نقاط مختلف دنیا فرستاده است. این افراد بیشتر بر روی بازارهای کشورهای اروپایی تمرکز کرده اند.
برای ورود به بازارهای جهانی رعایت پنج استراتژی مهم ضروری به نظر می‌رسد. این استراتژی ها ایجاد یک فرهنگ برند قوی و قاطع، بازاریابی بی حد و مرز، تاسیس مراکز در داخل کشور، پذیرفتن یک ساختار جهانی و تولید با توجه به نظرات مصرف کننده را در بر می‌گیرد.

1-یک فرهنگ برند قوی و قاطع ایجاد کنید.

در گذشته، یک ساختار محکم و منسجم یک عنصر مهم برای تشکیل یک برند جهانی به شمار می‌آمد. در آن زمان بازارهای داخلی مسئولیت توسعه برندهای ملی خود را بر عهده داشتند.
به هر حال امروزه ایجاد یک فرهنگ برند قوی و قاطع که بتواند مشتریان قدیمی خود را در سرتاسر دنیا حفظ کند، تبدیل به یک اولویت مهم برا شرکت ها شده است. یک برند معتبر برای کسب موفقیت جهانی نیاز به داشتن نگاهی واحد به دنیا دارد.
توسعه رسانه های دیجیتالی باعث شده است تا تاکید برندها بر ساختار جای خد را به تمرکز بر روی فرهنگ بدهد.
گسترش رسانه های ارتباط جمعی و توسعه روابط بین المللی برندهای بزرگ را متوجه این موضوع کرده است که مداومت بر عمل به شیوه های قدیمی امکان پاسخگویی به نیاز مصرف کنندگان در سرتاسر جهان را از آنها می‌گیرد.
بازتاب فرهنگ شما در برند تجاری‌تان بسیار مهمتر از آن است که به فکر اشاره به نکات راهنمای استفاده از کالا بر روی آن باشید. این امر موفقیت شما را در عرصه تجارت جهانی تضمین می‌کند.
برای اطمینان از سازگاری و مطابقت یک فرهنگ برند موفق با دیگر برندها زبان یک عنصر مهم و اساسی به شمار می‌رود. برای نمونه استفاده از اسانس های طبیعی در نوشابه های گازدار همان نشاطی را به مصرف کننده فرانسوی می‌دهد که یک انگلیسی در یک جای دیگر از آن لذت خواهد برد.
اگر فرهنگ شما واقعا در صورت گسترش در تمام کشورها برای دیگران نیز قابل درک باشد، پروسه جهانی شدن در مورد برندتان به آسانی انجام خواهد شد.

2-در بازاریابی بی حد و مرز رفتار کنید.

با توسعه رسانه های دیجیتالی دیگر پس از این امکان بکارگیری استراتژی های مختلف برای برندها در راستای پیشرفت در سطح جهان وجود خواهد داشت. درشرایط کنونی برندها ملزم به اجرای یک روش بازاریابی منسجم تر برای بقای خود هستند.
فعالان در بازار باید نگاهی دوباره به واژه جهانی شدن داشته باشند. ایده تفکر جهانی و فعالیت در داخل کشور در عصر دیجیتال کنونی دیگر کاربرد ندارد. عصر دیجیتال حد و مرز نمی‌شناسد.
برندهایی که استراتژی تجارت بی حد و مرز را نمی‌پذیرند باید خطر در حاشیه قرار گرفتن را قبول کنند. مردم کمتر از قبل از مرز بین الملی آگاهی دارند. رسانه های دیجیتالی حد ومرز نمی‌شناسند بنابراین برندهایی که از این طریق فعالیت می‌کنند احساس نفوذ بیشتری کرده و خود را بخشی از جهان می‌دانند.
با نگاهی به برندهایی نظیر نایک، آدیداس، کوکا کولا و مک دونالد در‌می‌یابید که آنها در همه جای جهان شعبه داشته و علی رغم دستیابی به موفقیتی بزرگ در کشور خود، در بازارهای جهانی نیز اسم ورسمی دارند.
تبلیغات جدید نایک برای لباس های بازی فوتبال همزمان با برگزاری جام جهانی یک نمونه عالی از بازاریابی جهانی به حساب می‌آید. در این تبلیغات شرکت نایک فوتبالیست های معروف از سرتاسر جهان را گرد هم آورده و از آنها استفاده می‌کند. این کار چند ملیتی بودن نایک را اثبات نمی‌کند بلکه آن را به عنوان یک برند بین‌المللی معرفی خواهد کرد.
سابقا یک برند می‌توانست جمعیت هدف خود را فقط مردم یک کشور خاص در نظر بگیرد اما امروزه هر کسی می‌تواند از طریق اینترنت به سایت یک برند معروف دسترسی یابد. این امکان برندهای مختلف را به این فکر وا می‌دارد که چگونه می‌توانند به بازارهای بین‌المللی راه پیدا کنند.
تمرکز برندهای جهانی امروزه از طبقه بندی به یکسان سازی تغییر رویکرد داده است. به جای تلاش برای تقسیم بندی مصرف کنندگان برندها باید به راههایی برای ایجاد نقاط مشترک میان آنها بیندیشند. در سالهای دور بازاریابی به تفاوت ها و دسته بندی ها می‌اندیشید. در دنیای امروز توجه برندها به دغدغه‌های مردم این اختلاف ها را از بین خواهد برد.

3-یک مرکز در داخل کشور برای خود ایجاد کنید.

نیاز به تشکیل یک سیستم بازاریابی متحد هم‌اکنون بیشتر از همیشه احساس می‌شود. اعمال استراتژی پوشش دادن تمام بازارها توسط یک برند جهانی یک نوع ارتباط بین‌المللی به وجود می‌آورد.
فقط ارائه یک استراتژی خاص نمی‌تواند تضمینی برای موفقیت یک برند باشد. مدیران برندها باید احساس کنند که شانسی برای اجرای آن و بحث پیرامون این سیاست به ویژه شخصا با دیگر روسای برند را دارند. به طور خلاصه آنها بایدیک نوع احساس مسئولیت و مالکیت مشترک را با دیگر مدیران برد داشته باشند.
برندهای جهانی موفق چند وقت یک بار تمام مدیران مراکز بین‌المللی خود را از سرتاسر جهان دور هم جمع کرده و این امکان را برای آنها فراهم می‌کنند تا چکیده بهترین روش‌هاٰ، اطلاعات و دانش خود را با هم به اشتراک بگذارند.

4-یک ساختار جهانی را بپذیرید.

دو برند بزرگ جهانی اخیرا ساختار بازاریابی داخلی خود را کنار گذاشته و نوعی تعادل را میان بازاریابی داخلی و بین‌المللی برقرار کرده‌اند. در حقیقت آنها برای ایجاد اتحاد بیشتر بخش عمده‌ای از فعالیت خود را بر روی اروپا متمرکز کرده‌اند.
برند کوکا کولا فعالیت مدیر بازاریابی بین‌المللی خود را با کاهش مراکز کاری وی از ده مرکز به چهار مرکز به اروپا محدود کرده است. به این ترتیب آنها تجارت جهانی خود را از اروپا هدایت می‌کنند.
تغییر ساختار بازاریابی فقط بخشی از یک فرآیند بزرگتر است. این تحولات امکان ایجاد نوآوری با شتاب بیشتر و تسریع روند افزایش هماهنگی در بازاریابی را برای ما فراهم می‌کند. این همکاری و هماهنگی قبلا در اروپا و در نتیجه در سرتاسر جهان به وجود آمده است.
کوکا کولا نفوذ در بازارهای جهانی و نیزبرقراری یک ارتباط داخلی را از صاحبان قبلی خود به ارث برده است. این برند به اهمیت ایجاد تعادل بین این دو مقوله به خوبی آگاه است.
در حال حاضر دو مدل متفاوت برای شیوه فعالیت برندهای جهانی تعریف شده است. یکی از آنها که منحصرا از مرکز اداره می‌شود روشی است که در آن فقط یک برند جهانی فعالیت می‌کند. برند HP به این شیوه عمل می‌کند. تمام شعبات HP در سرتاسر جهان نمایندگی‌های این شرکت هستند اگرچه ممکن است نوع خدمات آنها با توجه به شرایط محلی تغییر کند.
در مدل دیگر شعبات داخلی هر برند اختیار انجام هر کاری را دارند. به این ترتیب نوعی سازگاری و انعطاف پذیری را برای خود حفظ می‌کنند. این مدل بیشتر از الگوی قبلی در شرایط کنونی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
به هر حال با وجود قدرت و اختیار فراوان شعبات داخلی آنها باید تحت نظارت کمپانی اصلی قرار بگیرند. این طبیعی است که افراد در این موقعیت تمایل به آزادی یشتر برای تغییر عملکرد برند به میل خود را دارند.

5-با توجه به نظرات مصرف کننده نوع تولیدات خود را تغییر دهید.

در دنیای امروز رسانه های ارتباط جمعی کمک بزرگی به ایجاد یک محیط عالی برای برقراری روابط متقابل میان مصرف کننده و برند کرده‌اند. این شرایط امکان تبادل نظرات میان مصرف کنندگان و همچنین به همین میزان ارائه پیشنهادات به برند مورد نظر را ایجاد می‌کند. همه این کارها در سطح جهانی و به طور همزمان صورت می‌گیرد.
انتقادها و نظرات مثبت مصرف کننده ها از طریق اینترنت در اختیار دیگران قرار داده می‌شود. یک راه تازه برای مدیریت یک برند جهانی جدید توجه به عقاید و پیشنهادهای مصرف کنندگان و تقاضا برای همکاری مشترک با آنها است.
کوکا کولا معتقد است که امروزه ایجاد یک فضای باز برای مصرف کنندگان یک ضرورت به نظر می‌رسد. عملکرد این شرکت با تحول در تقاضای مصرف کنندگان خود را وفق می‌دهد. ما از توسعه خط تولید به سوی ایجاد یک فضا برای دریافت توصیه های مصرف کنندگان تغییر مسیر داده‌ایم.
در پایان ممکن است وجود ابزارهای مختلف برای مصرف کنندگان در راستای جذب برندها به سوی خود بر توسعه نقش این کمپانی‌ها در بازارهای جهانی بیفزاید.

ارزش تجاری نام و نشان تجاری

 دو اتومبيل را در نظر بگيريد كه در خط توليد يك كارخانه اروپايي توليد مي شوند. اين دو خودرو داراي شكل يكسان و مشابه هستند و روي يك شاسي مشابه سوار شده اند. تنها فرق موجود ميان آن دو، نام آنهاست. يكي از آنها نامش فيات و ديگري نامش تويوتا كرولا است. بدون درنظر گرفتن كليه موارد مشابه ميان اين دو خودرو، تويوتا گرانتر از فيات به فروش مــــــي رسد. چرا؟ براي اينكه مصرف كنندگان اروپايي به نام تجاري تويوتا اعتماد دارند و حتي حاضرند جهت دريافت آن مبلغ اضافي هم بپردازند. 

 
ايا اين سناريو، يك اتفاق نادر است؟ امروزه مصرف كنندگان از فروشگاههايي خريد مي كنند كه همه اجناس، از خودرو و رايانه گرفته تا غذاهاي حاضري و بطري هاي آب در آنها عرضه شوند. مواجه شدن با انبوه فراواني از محصولات كه به لحاظ كيفيت و شكل يكسان هستند، تصميم خريد مصرف كنندگان را بدون توجه به خصوصيات آنها به نام تجاري محصولات سوق مي دهد. در حقيقت، نامهاي تجاري آنقدر در تصميم گيريهاي خريد مصرف كننده داراي اهميت شده اند كه به عنوان دارايي شركت (سازمان) و دارايي اصلي ياد مي شود.
 
نام تجاري كوكاكولا داراي ارزشي بالغ بر 84 ميليارد دلار است، كه طبق اظهار يك شركت مشاوره جهاني در زمينه نامهاي تجاري مستقر در نيويورك، اين ميزان سهم بزرگ 59 درصدي سرمايه ها بازار شركت كوكاكولا را تشكيل مي دهد.
 
جواناسدون رئيس بخش ارزش گذاري نام تجاري مي گويد: روز به روز بيشتر مشخص مي شود كه نام تجاري به عنوان يك دارايي مثل ساير داراييها، براي شركت محسوب مي گردد، در هر زماني كه به طور صحيح در آن سرمايه گذاري شود، باعث افزايش ارزش محصول نهايي مي گردد.
 
ديويد ردهيل، مدير اجرايي ارتباطات جهاني در موسسه لاندورسان واقع در فرانسيسكو اعلام مي دارد كه نامهاي تجاري در گذشته در ترازنامه ها نمي آمدند و مديران اين اطلاعات را قبلاً در حوزه خود نداشته اند. وي همچنين مي گويد، وقتي شما نامهاي تجاري نظير كوكاكولا را مي بينيد كه از ارزش بيشتري نسبت به ساير دارائيهاي سرمايه اي شركت برخوردار هستند، متوجه خواهيد شد كه حتماً بايد چيز مهمي باشد كه مديران سازمانها به آن ارزش مي گذارند. 
 
فراتر از عنوان
احتمالاً شما با يك نگاه سطحي، در مـــــي يابيد كه چه عاملي نام تجاري را به لحاظ كليه جنبه ها توسعه خواهد داد. در اول صبح، وقتي مي خواهيد براي دويدن بيرون برويد، كفش ورزشي نايك به پا مي كنيد. وقتي به خانه برمي گرديد، دوش مي گيريد و لباس يا يك مارك معروف را به تن مي كنيد. با خودرو مدل بالاي خود كه مارك معروفي دارد، به اداره مي رويد.
 
s شما اين محصولات را به صورت اتفاقي انتخاب نكرده ايد براي اينكه آنها نيازهاي اوليه شما را براي لباس (پوشاك) و حمل و نقل (جابجايي) برآورده مي كنند. همچنين نام تجاري آنها يك كيفيت مطمئن را به شما وعده مي دهد، به شكلــــــي كه شما به آن اعتماد مي كنيد.
 
اما جداي از اين درك مبهم از تاثير نامهاي تجاري بر تصميمات مصرف كنندگان، ممكن است تعريف دقيقي از نام تجاري و يا شناخت اجزاء متفاوت (متنوع) آن نداشته باشيد كه در شناخت نام تجاري كمك كند. نام تجاري شامل شهرت محصول، وعده هاي شركت به مصرف كنندگان و ارزشهايي است كه شركت نمايندگي آن را برعهده دارد.
 
يك نـــــام تجاري قوي حداقل به مصرف كنندگان مي گويد كه چه انتظاري از يك محصول مي توانند داشته باشند. براي مثال، نام تجاري مك دونالد كيفيت هميشگي و پايدار را به همراه دارد. همچنين اكثر نامهاي تجاري مصرف كنندگان را به انتخاب محصولات برپايه شخصيت مطمئن و يا خصوصيات زندگي سوق مي دهد. در اين خصوص فكر كنيد كه: نام تجاري مارلبورو دلالت بر فردگرايي مطلق دارد و يا نايك فلسفـــه فقط اين را انجام بده را خاطرنشان مي سازد.
 
تشخيص اين امر مهم است كه بدانيم نامهاي تجــــاري صرفاً يك اسم خاص و بسته بندي محصول نيستند. نامهاي تجاري انحصاراً از طريق تبليغات جذاب يا استراتژي بازاريابي هوشمند توسعه نمي يابند.
 
ردهيل مي گويد: نام تجاري فقط يك عنوان چاپ شده نيست، شما نمي توانيد يك محصول يا خدمت يا يك سازمان را در قالب يك رنگ جديد ارائه كنيد و از مردم انتظار داشته باشيد كه هر نوع تغييري را بپذيرند. درك مشتري از نام تجاري به تاثير كليه جنبه هاي يك واحد تجاري باز مي گردد. 
 

ارزش مالي نام تجاري

نرخ بازگشت مالي يك استراتژي نام تجاري يكپارچه مي تواند فوق العاده باشد. نامهاي تجاري براي سهامداران به طرق ذيل ايجاد ارزش مي كنند.
 
1 - انتخاب مصرف كنندگان را هدايت مي كند: 
در يك محيط بازار بسيار پيچيده، نامهاي تجاري يك راه ميان بـــــر را در فرآيند تصميم گيري مصرف كننده به وجود مي آورد. در مواجهه با محصولاتي كه به لحاظ كليه جوانب برابر هستند، مصرف كنندگان غالباً برنده هايي را انتخاب مي كنند كـــــه آن را مي شناسند، محترم مي شمارند و تاييد مي كنند. هرچند كه اين موضوع مدتهاست در صنعت محصولات مشتريان مصداق داشته است - بيش از 160 سال است كه در صنعت صابون ايوري اين چنين بوده است - در حال حاضر انتخاب مصرف كننده را در صنايع مختلف مثل خدمات مالي، حمل و نقل، و تجارت الكترونيك هدايت مي كند. مركز مشاوره مديريت مرسر (MMC) اخيراً از مصرف كنندگان پرسيده است كه تمايل دارند با چه نوع شركت كار كنند، مصرف كنندگان پاسخ دادند كه شركتهايي را انتخاب مي كنند كه برند مورد تاييد دارند، به جاي شركتهايي كه تنوع گسترده اي از كليه محصولات را با قيمت پايين به مشتري ارائه مي دهند.
 
2 - بر وفاداري مشتريان مي افزايد: 
از آنجا كه مشتريان بيشتر نامهايي را انتخاب مي كنند كه مي شناسند، استنباط مي شود كه وفاداري مشتريان به شركتهايي با برند مورد تاييد، بيشتر است. در نتيجه سود مالي روشني را براي اينگونه شركتها به وجود مي آورد براي اينكه هزينه جذب مشتريان جديد، به طور متوسط 10 تا 20 برابر هزينه حفظ مشتريان موجود است.
 
3 - ورود به بازار جديد را ممكن مي سازد: شركتهايي با نامهاي تجاري قوي احتمالاً در ورود به بازار جديد به مراتب موفق تر هستند. مرسدس بنز آنقدر در زمينه مهندسي كيفيت قوي است كه وقتي وارد بازار خودروهاي سرعتي و ورزشي شد، خودرو كلاس M آن قادر شد با يك قيمت مناسب بر بازار حكمفرمايي كند، علي رغم اينكه مرسدس بنز قبلاً اصلاً وسايل نقليه ورزشي توليد نمي كرد. ديزني نتيجه مشابه همين را داشت زماني كه وارد صنعت سفرهاي تفريحي دريايي شد، نام تجاري شركت آنقدر قوي است كه خط تفريحي ديزني يكي از موفقترينها در اين زمينه شد.
 
4 - افزايش قيمت محصول را امكان پذير مــــي سازد: 
شركتهايي با نام تجاري قوي اغلب مي توانند قيمتهاي بيشتري براي كالاهاي خود درخواست كنند. تويوتا خودروهاي خود را با قيمت بيشتر از قيمت خودروهاي ژئو(GEO) مي فروشد. برعكس، يك برند ضعيف براي رقابت بايد قيمتهاي پايين ارائه دهد. ديويد روبرت معاون اول استراتژي بازار در شيكاگو مي گويد يكي از دلايلي كه نيسان ضرر داد (در سالهاي اخير) اينست كه شركت نيسان تقريباً 1000 دلار در هر خودرو به خاطر ضعيف شدن برند از دست داد. وي مـي افزايد: اين چيزي است كه رئيس هيئت مديره نيز پذيرفت.
 
5 - استخدام كاركنان را افزايش مي دهد: 
شركتهايي با نام تجاري قوي بهتر مي توانند نخبگان را جذب كنند. در سال 1998 مركز مشاوره مديريت مرسر(MMC) از فارغ التحصيلان كارشناسي ارشد مديريت بازرگاني نظرخواهي كرد كه چه عاملي بر تصميمات استخدامشان تاثير گذاشته است. پاسخ دهندگان به اين نظرخواهي نام تجاري و شهرت شركت را عامل شماره يك تاثيرگذارنده بر انتخابشان دانستند. در واقع نام تجاري شركت حداقل 25 درصد بيشتر از ساير عوامل ديگر نظير حقوق، نوع كار، فرهنگ شركت، فرصتهاي ترفيع و تشويق امتياز كسب كرد.
 
به دليل بسياري از مزاياي بالقوه يك استراتژي منسجم نام تجاري، نامهاي تجـاري در حال حاضر دوره انتقال را طي مي كنند؛ دوره اي كه به اعتقاد ردهيل، فناوري اطلاعـــات 15 سال پيش طي كرده بود. وي مي گويد: 
رايانه ها صرفاً براي خودكارسازي فرايند تجارت مورد استفاده قرار مي گيرند و تصميم گيري فناوري به كاركرد آن واگذار شده است. او گفت: جاي شك نيست كه روزي فناوري، سرمايه گــذاري مهم و پراهميتي را مي طلبد چرا كه تمام جنبه هاي تجارت و بازرگاني را درواقع هدايت خواهد كرد. مديران اجرايي نيز كار تهيه نام تجاري را كاملاً به عهده بخش بازاريابي مي گذارند ولي امروزه، نـــــام گذاري تجاري توجه مديران ارشد را نيز جلب كرده است. ايجاد و حفظ نامهاي تجاري - مثل به كارگرفتن فناوري - به سرمايه گذاري هنگفت و بينش مديران اجرايي نياز دارد. 
 

سرمايه گذاري براي توسعه نام تجاري

جهت درك چگونگي سرمايه گذاري در تهيه نام تجاري، روساي هيئت مديره بايد بدانند كه نيروهاي پيش برنده ارزش نام تجاري سازمانشان كدامند. پيرس مي گويد بين تصور نام تجاري و ارزش نام تجاري تفاوت وجـــــود دارد.وي ادامه مي دهد كه شما مي توانيد تصورهاي مختلفي از نام تجاري داشته باشيــــد اما همه آنها به فروش منجر نمي شوند.
 
براي مثال، آمريكن اكسپرس دريافـت كــه اگرچـه به عنوان يك شركت بازرگاني بين المللي توانست تاثيـر قوي بر اذهـان مصرف كنندگان در خصوص نام تجاري بگذارد، اما تلاش بخش بازاريابي اين شركت به افزايش درآمد منجر نگرديد. پيرس مي گويدمردم كارتهاي اعتباري آمريكن اكسپرس را مـي خريدند به خاطر اينكه از نظر امنيت جهاني تضمين شده بود. تلاش جهاني شركت امريكن اكسپرس اين بود كه مردم از كارتهاي اعتباري اين شركت استفاده كننـد. امـا مصــرف كنندگان از اين كارتهـا استفـاده نمـي كردند، براي اينكه آنها در نظر داشتند فقط در شرايط ضروري و امنيتي از آن استفاده كنند. با يك تحقيق، شركت آمريكن اكسپرس دريافت كه خدمت به مشتري عامل مهمي است كه به استفاده مصرف كننده از كارت آمريكن اكسپرس به جاي كارتهايي نظير ويزا و ديسكاور منجر مي شد. پيرس مي گويد: با دانستن اينكه خدمت به مشتري چيزي است كه ارزش نام تجاري را بالا مي برد، اين شركت قادر بود سرمايه گذاري بيشتري در تبليغات، روابط عمومي و خدمت گرايي به مشتريان در محيط بازار انجام دهد.
 
تبليغ يك شكل و طرح جديد براي آمريكن اكسپرس فايده نداشت، اما بازاريابي همه نيازهاي يك شركت نبود تا به توسعه و قوت بخشيدن به نام تجاري منجر شود. آژانس هاي هوايي كشور آمريكا، ميليونها دلار در ايالتهاي جديد سرمايه گذاري كردند در جايي كه خدمت به مشتري نامناسب بود. باوجود اين، شركت هيچ هزينه ديگري براي آموزش كاركنان جهت ياري كردن به تحقق وعده ها انجام نداد. در نتيجه، جايگاه خط هوايي ايالت در صنعت از رتبه سوم به رتبه دهم تنزل كرد. اگر شركت در بخش بازاريابي كمتر و در بخش آموزش بيشتر سرمايه گذاري كرده بود، نام تجاري آن چندان تحت تاثير قرار نمي گرفت.
 
وقتي كه براي توسعه نام تجاري منابعي تخصيص مي يابد، مديران اجرايي بايد بدانند كه كدام مشخصه نام تجاري، رفتار مشتري را هدايت كرده و در انتهاي فرايند توليد شركت تاثيرگذار است. اگر توسعه شبكه توزيع، خدمات رساني چيزي است مورد نياز براي تقويت نام تجاري است افزايش سرمايه گذاري براي تبليغات هيچ ضرورتي ندارد. براي اينكه نام تجاري موفق باشد زيرساخت سازمان بايد از رسالت آن حمايت كند.
 
از آنجا كه ارزش نام تجاري از عوامل متعدد تشكيل شده است، كارشناسان نام تجاري معتقدند چيزي كه همه شركتها نياز به سرمايه گذاري در آن دارند، تحقيق است. ربرت مي گويد: جاي تعجب است كه بسياري از شركتها برداشتهاي داخلي سازمان را در مقابل برداشتهاي خارج از سازمان يعني مشتريان و همچنين سهامداران و كاركنان بررسي نمي كنند. شما قبل از اينكه هر كار ديگري انجام دهيد بايد بدانيد كه شكافها و فرصتها كجا وجود دارد.
 
همچنين كارشناسان معتقدند كه نام تجاري نياز به بازنگري و سرمايه گذاري مجدد دارد. ردهيل مي گويد: شناسايي نام تجاري بايد هر ده سال مورد ارزيابي قرار گيرد. اما امروزه مديريت نام تجاري در حال پيشرفت مداوم است، شما بايد اثربخشي را اندازه گيري كنيد، برداشتها را جستجو كنيد، كالاها و خدمات جديد پيشنهاد دهيد و آن را با استراتژي بازاريابي همراه سازيد. وقتي يك واحد بازرگاني فقط در فناوري نوين، سرمايه گذاري مي كند تا اينكه بتواند رقابتي باقي بماند، اينگونه شركتها بايد دائماً در نامهاي تجاري خود سرمايه گذاري كنند و مطمئن باشند كه اين نامهاي تجاري به يك بازدهي مالي مستمر مي انجامد. 
 
محاسبه ارزش نام تجاري
سوالات ارزشمندي كه براي اكثر روساي هيئت مديره داراي اهميت است، اين است كه چگونه مي توان نرخ بازگشت سرمايه را در خصوص نام تجاري محاسبه كرد؟ و چگونه مي توان ميزان ارزش نام تجاري يك شركت را مشخص ساخت؟
متاسفانه الگوي خاصي براي محاسبه ارزش نام تجاري كه مورد پذيرش اكثريت در ايالات متحده باشد، وجود ندارد. اينتربرند كه اخيراً ارزش معتبرترين نامهاي تجاري جهان را محاسبه كرد، سودآوري اقتصادي نام تجاري براي يك واحد بازرگاني خاص را بــررسي مي كند - روشي كه شبيه به محـــــاسبه ارزش افزوده اقتصادي(EVA) است.
اين فرايند ارزشيابي سه حوزه سودآوري نام تجاري را بررسي مي كند:
1 - درآمدهاي اقتصادي آينده كه يك واحد بازرگاني داراي نام تجاري انتظار تحصيل آن را دارد.
2 - نقش نام تجاري در ايجاد اين درآمدها و
3 - ريسك درآمدهاي مورد انتظار نام تجاري. اينتربرند صورت سود و زيان نام تجاري يك واحد بازرگاني را براي تعيين ارزش دلاري نام تجاري محاسبه مي كند. مركز مشاوره مديريت مرسر در خصوص ارزشيابي نام تجاري و برداشتهاي مشتريان ديدگاه متفاوتي دارد. پيرس توضيح مي دهد كه: ما مي گوييم ارزش نام تجاري (در صورت برابربودن ساير شرايط) به ميزان تقاضا يا سهم بازار يك شركت بستگي دارد. سهم بازار نامتناسب اختلاف سهمي را ايجاد مي كند كه ارزش يك نام تجاري را تشكيل مي دهد.
 
كارشناسان نام تجاري پيش بيني مي كنند كه در چندسال آينده، واحدهاي بازرگاني ايالات متحده برروي يك الگو جهت محاسبه ارزش نام تجاري توافق خواهند كرد، چون تحليلگران وال استريت علاوه بر توجه به برنامه رشد پنج ساله يك شركت و تجربه عملي تيم مديران ارشد، شروع به درنظر گرفتن ارزش و ميزان سرمايه گذاري شركتها در نام تجاري كرده اند. طبق نشريه فيو چربرند سادون، اين اتفاق در اروپا در حال شكل گيري است.
شركتهاي انگليسي در علم و اطلاع از چگونگي محاسبه ارزش نام تجاري به مراتب جلوتر هستند چرا كه استانداردهاي حسابداري در انگلستان، شركتها را ملزم مي كند تا ارزش نام تجاري را در ترازنامه خود لحاظ كنند. صرف نظر از اينكه آيا نحوه محاسبه ارزش نام تجاري شركت خود را يافته باشيد يا خير، مي توانيد از اين امر مطمئن باشيد كه نام تجاري قوي بر ارزش بازرگاني شركت شما مي افزايد، همچنان كه يك نام تجاري ضعيف از اين ارزش مي كاهد. اگر مدير مالي هستيد كه به سود شركت خود مي انديشد، بايد به فكر ايجاد نام تجاري باشيد. يك نام تجاري قوي مي تواند نام شركت شما را در بازارهاي جديد مطرح سازد. 
 
اين مقاله برگرفته از سايتhttp://WWW.BUSINESS FINANCE.COM است.
منبع : ماهنامه تدبير _ مترجمان : علي باغبان_سيدعباس موسوي

وظايف مدير فروش در آغاز كار

متاسفانه عدم درايت در هنگام شروع كار مديران فروش در يك شركت آنها را دچار زحمت مي‌كند. آنها بعد از مدتي در مي‌يابند كه ابتداي راه اشتباه رفته‌اند.

 

● پنج اشتباه بزرگی كه ممكن است مدیر فروش مرتكب شود عبارتنداز:

 
۱ - تمركز بر كمیت مكالمات فروشندگان با مشتریان بالقوه و بالفعل به جای تمركز بر كیفیت مكالمات؛
۲ - اتلاف وقت دردفتر كار خود به جای ایجاد ارتباط با كاركنان فروش خود؛
۳ - تصور اینكه چون فردی آموزش دیده است پس می داند كه چگونه ب فروشد؛
۴ - نداشتن زبان مشترك فروش به منظور تشخیص فرصتها؛
۵ - تمركز بر روابط بسته و محدود به جای توسعه و بهبود كاركنان فروش.
 
 
 
برنامه كاري خود را بر اساس نكات زير تنظيم كنيد:
 
مـرحله اول: كاری انجام ندهید
 
وقتی برای اولین بار مسئولیت بخش فروش را به عهده گرفتید با عجله دست به كار نزنید. زمانی را برای شناخت موقعیت سازمان، جمع آوری اطلاعات درمورد افراد شاغل در بخش فروش و سایر موارد اختصاص دهید.
 
مرحله دوم: مشكلات خود را تجزیه و تحلیل كنید
برای مثال بزرگترین مشكل من این بود كه افراد بخش فروش من اعتماد به نفس و اعتقاد به خویشتن نداشتند. حتی هیچ گونه موفقیتی را تجربه نكرده بودند و هیچ الگوی موفقی را در پیش روی خود نداشتند كه ادعا كنند «شخص موفقی همچون من در سازمان وجود دارد». شاید فكر كنید كه «آیا نقش من به عنوان مدیر فروش نباید الگویی برای آنها می شد؟»، البته جواب این سوال بلی است ولی الگویی كه شما برای افراد خود تعیین كرده اید كافی نیست زیرا بسیاری از فروشندگان با دید رقابتی به اقدامات همكاران خود نگاه می كردند بنابراین، نیاز به فروشنده ای بود كه نقش رهبری را ایفا كرده و باعث شود رفتارهای موفق در بین اعضای تیم متداول شود.
 
مرحله سوم: الگوی نقش موفق تیم خود را پیدا كنید
وقتی در ورزش، شخصی نقش رهبر در تیم را ایفا می كند به او پیشرو گفته می شود. اگر درتیم خود چنین افرادی را دارید آینده موفقی در انتظار شماست. شما به عنوان مدیر فروش باید آنها را از جایگاه مهمشان در تیم آگاه كنید و از آنها بخواهید كه دانش وتجارب خود را به فروشندگان كم تجربه انتقال دهند. متاسفانه به خاطر عدم وجود شخصی كه توانایی رهبری در تیم را داشته باشد من مجبور بودم فروشنده دیگری را استخدام كنم كه الگوی موفق تیم من باشد. مطمئن بودم كه این استخدام می تواند نقش مهمی در مثبت بودن روند عملكرد تیم من داشته باشد. 
 
خلاء وجود یك الگوی موفق درتیم با استخدام «يك نفر چديد» پر شد. من به او گفته بودم كه اگر واقعاً از برنامه های من پیروی كند و دقیقاً كــــارهایی را انجام دهد كه من به او می آموزم، در این صورت فرد موفقی خواهدشد. او می دانست كه من روی او حساب می كنم بنابراین، هیچ وقت به عنوان عامل منفی در عملكرد تیم تلقی نشد. بعد از ۴ ماه از استخــدام، عملكرد او به طور فـــــوق العاده ای افزایش یافته بود. می توان گفت كه طرزتفكر در بخش فروش در مورد عملكرد ضعیف یك شبه تغییر پیدا كرده بود و همه می پرسیدند عامل موفقیت «او» چیست و او چه كارهایی انجام می دهد. عملكرد «او» باعث شد دیگران نیز به حركت دربیایند و از حالت رخوت و سستی خارج شوند و حتی بعداً به عملكرد ضعیف خود اعتراف كنند.
 
مرحله چهارم: عملكرد متوسط فروش را قبول نكنید
افرادی كه دارای عملكرد ضعیف هستند به طرق ناكارآمدی به كار خود ادامه می دهند. شاید مدیر نخواهد به یك استخدام و جایگزینی دست بزند و از مقابله و رویارویی اجتناب كند، درحالی كه این كار اشتباه بزرگی است. یك مدیر فروش موفق عملكرد فروش ضعیف را تحمل نمی كندبلكه درعوض با ارائه نقش مربیگری و آموزش به ارتقای عملكرد افراد می پردازد. یكی از كارهایی كه مدیر می تواند انجام دهد انتخاب افراد موفق از میان بخشهای دیگر است. در این صورت افرادی كه دارای عملكرد ضعیفی هستند دو را ه چاره بیشتر در پیش رو ندارند: 
۱ - یا خود را به انجام رفتارها و فعالیتهای ضروری متعهد سازند و یا اینكه
۲ - فوراً شركت را ترك كنند.
اگر فكر می كنید نیاز به شخصی دارید كه هنوز او را استخدام نكرده اید زود ست به كار شوید و این فرد را از میان بخشهای دیگر انتخاب كنید.
 
مرحله پنجم: معیارهای عملكرد را تعیین كنید
شما باید انتظارات خود را بیان كنید و معیارهای مطابق با رفتار، فعالیت و نتایج موردنظر خود را تعییـــن كنیـد. برای مثال، یك معیار رفتاری می تواند این باشد كه هر روز قبل از ساعت ۸ صبح سركار خود حاضر باشید. یكی از معیارهای فعالیت می تواند این باشد كه بایستی حداقل ۲۵ مكالمه تلفنی در روز انجام شود و یك معیار مبتنی بر نتیجه می تواند این باشد كه با افزایش تجربیات فروش كاركنان، شركت باید به ازاي هر ويزيتور هر ماه 10.000.000 تومان افزايش داشته باشد.
 
پیشنهاد می كنم كه برای معیارهای مبتنی بر نتیجه دو نوع معیار تعیین كنید. اولین معیار باید مربوط به حداقل سطح ابقاء شغل باشد. به عنــــوان مثال، فروشندگانی كه عملكرد فروش شان در سه ماه پیاپی پایین تر از حداقل سطح عملكرد باشد باید جابجا شوند و در صورتی كه در فصل بعدی فروش مربوط به‌آن شخص افزایش نیافت دراین صورت آن فرد را بایداخراج كرد و دومین معیار عملكرد می تواند رسیدن به سطح فروش بالاتر باشد.
 
مرحله ششم: افرادی كه عملكرد آنها پایین تر از حداقل استاندارد است را اخراج كنید
ممكن است كارمندان شما تعجب كنند و از خود بپرسنـــد كه «آیا شما واقعاً این كار را انجام داده اید؟» اخراج اولین نفر این پیام آشكار را به گوش همه خواهدرساند كه «عملكرد كاهش یافته است».
 
مرحله هفتم: هرچه می توانید در نقش مربی ظاهر شوید
مانند كسانی نباشید كه دلشان را به رئیس بودن و میز ریاست خوش كرده اند. از پشت میز خود بیرون بیایید و با تیم خود شروع به كار كنید، زیرا این كار تنها عامل رشد و موفقیت شركت و كاركنان شما خواهدبود.
 
مرحله هشتم: مفهوم كیفیت بهتر زندگی را ترویج كنید
این كار بسیار جذاب است. ما یك سری از مباحث را مطرح كردیم كه باعث می شد افراد بر روی اهداف تیمی متمركز شوند. برای مثال، اگــر به اهداف بخش فروش دست پیدا می كردیم برنامه ای را پیاده می كردیم كه در آن نیروهای فروشی كه به سطح استانداردهای فردی دست یافته بودند بصورت يك تيم معرفی می شدند. بنابراین، حس فعالیت و دستیابی به سطوح بالای عملكرد درمیان افراد تیم ایجاد می شد. نتیجه این اقدامات این بود كه میانگین فروش هریك از افراد دو برابر شد و جابجایی افراد در حدود ۴۵ درصد كاهش یافت.
 
مرحله نهم: خواسته های هریك از كاركنان فروش خود را شناسایی كنید
هریك از افراد عوامل انگیزشی خاص خود را دارند. شما باید خواسته های افراد خود را شناسایی كرده و به آنها كمك كنید تا به خواسته های خود دست پیدا كنند. با تك تك افراد خود بنشینید و سعی كنید مشخص سازید كه خواسته های آنها از سازمان چیست و اهداف بیرون از سازمان آنها چه چیزی است؟ چگونه می توانید دررسیدن به اهداف و خواسته ها به آنها كمك كنید؟ برای مثال، یكی از افراد فروشنده تیم درنظر دارد خانه بخرد، درحالی كه دیگری درنظر دارد در یكی از ۱۰ تیم برتر گلف درجهان بازی كند، دو هدف كاملاً متفاوت، ولی این افراد می توانند با تلاش خود و با همفكری شما به این اهداف برسند.

سه نوع استراتژي عمومي پورتر

پورتر معتقد است كه سه نوع استراتژي عمومي مي‌توان انتخاب كرد:
 
1) رهبري در هزينه(Cost Leadership):
 
هدف از اين استراتژي، كسب برتري در رقابت از طريق توليد محصول با كمترين هزينه ممكن نسبت به رقبا مي‌باشد. از اين رو، روش پيشنهادي پورتر، توليد در حجم زياد و با قيمت كم مي‌باشد، كه اصطلاحاً آنرا اقتصاد مقياس(Economy of Scale) مي‌نامند.
 
در اين استراتژي شرکت اقدام به توليد و عرضه محصولات استاندارد مي کند که بهاي تمام شده هر واحد براي مشتري کاهش يابد. 
اين موضوع در مورد شركتي مصداق دارد كه داراي نرخ برگشت بالاتر از متوسط نرخ برگشت صنعت بوده و مزيت‌هاي رقابتي قوي دارد. به‌هرحال اين استراتژي اغلب ارتباط زيادي با سهم بازار بزرگ يا ساير منافع ممتاز دارد، بطوري‌كه دسترسي مناسب به مواد خام و پول كافي براي خريد دارايي‌ها و لوازم مناسب، جزو مشخصه‌هاي اصلي اين استراتژي است. 
 
 
2) متمايزسازي(Differentiation):
 
طبق اين استراتژي، محصولات و خدماتي عرضه مي‌شوندکه در صنعت مورد نظر به عنوان محصول يا خدمتي منحصر بفرد تلقي مي‌شوند. در واقع شركت وارد ساخت و بازاريابي محصولي واحد، براي بازاري بزرگ مي‌شود. راه رسيدن به استراتژي تفاوت، شامل توسعه‌ي شكل واحدي از زمينه‌ي شغلي، استفاده از تكنولوژي واحد و سرويس واحد به مشتريان يا موارد مشابه مي‌باشد. در اين استراتژي، کسب برتري رقابتي، از طريق توليد محصولي که از ديدگاه مشتريان در مقايسه با محصولات مشابه، منحصر به فرد و داراي خصوصيات ويژه باشد، صورت مي‌گيرد. ذكر اين نكته الزامي است‌كه‌ اين محصولات يا خدمات بايستي به مشترياني عرضه گرددکه نسبت به قيمت حساسيت چندان زيادي نشان نمي دهند. بهتر است بدانيدكه اين استراتژي روشي براي دستيابي به سودهاي بيشتر است.
 
 
3) تمركز(Focus):
 
اين استراتژي اساساً تمركز بر روي يك يا چند محصول يا خدمت خاص (يا خريدار) دارد. منطق اين روش بر اين اساس بنا نهاده شده است كه توجه بر روي يك بازار و يا يك محصول، نسبت به شركت‌هايي با بازارهاي متعدد، باعث سرويس‌دهي بيشتر و دقيق‌تر خواهد گرديد. در نتيجه‌ي اين استراتژي يک برتري رقابتي نسبت به رقبا بدست خواهد آمد. براي مثال محصولاتي مانند اتومبيل‌هاي رولزرويز ، خودكارهاي كراس ، براي بازارهاي بسيار خاص طراحي شده‌اند.

چگونه یک برند واقعی باشیم؟

برند دارایی نامشهود (نهفته) یک محصول یا یک سرویس است، که شامل نام، اصطلاحات، علائم، نماد، آرم، سابقه ذهنی مشتریان و مصرف کنندگان، ماندگاری در بازار، اعتبار، اصالت (کپی صرف نبودن) است در طول تاریخ، به ویژه در عصر صنعتی توسط مخترعین، صنعت گران، تجار و سرمایه گذاران محصولات و خدمات گوناگونی به جامعه متقاضیان و مصرف کنندگان عرضه شده است، با نگاهی گذرا بر روند پدیدار شدن شکل گیری، تولید انبوه این سازه ها و سرویس ها در می یابیم که از میلیون ها پدیده پدیدار شده، فقط تعداد محدودی موفق شدند که مرزها را در نوردیده و جهانی شوند و حتی زیاد نبودند و نیستند بنگاه ها و کارخانجاتی که در بازارهای داخلی و محدوده کشورشان بیش از یک دهه تداوم فعالیت داشته باشند. می بینیم که دفعتاً محصولی به یمن تبلیغ، جایزه و طرفندهای دیگر در بازار مصرف ظاهر می شود، تعدادی مصرف کننده جذب آن می شوند ولیکن در کوتاه مدت و حداکثر در میان مدت از بازار مصرف دفع می شوند و فراموش می شوند. فاکتورهایی که می تواند به مقبولیت و حضور مستمر یک محصول یا یک سرویس در فضای کسب و کار تداوم بخشد، علمی پیچیده و مبتنی بر تخصص، تجربه و توجه به شاخه های متنوعی از فنون تولید و بازارسنجی، بازاریابی و فروش می باشد.

ارزش های غیرسرمایه ای یک محصول یا یک سرویس که تداوم حضور و توسعه آن را در بازارها تضمین می نماید در مقوله ای با نام "BRAND" متجلی می شود. برند دارایی نامشهود (نهفته) یک محصول یا یک سرویس است، که شامل نام، اصطلاحات، علائم، نماد، آرم، سابقه ذهنی مشتریان و مصرف کنندگان، ماندگاری در بازار، اعتبار، اصالت (کپی صرف نبودن) است که گاه ارزش این دارایی نامشهود BRAND VALUE چندین برابر دارایی مشهود ASET است. 
محصولی را می توان "BRAND" نامید که از ارزش اعتباری و اجتماعی بالا برخوردار باشد و با رعایت اصول متنوعی که منجر به رضایت مستمر مشتریان می شود اعتماد بازار مصرف را به خود جلب کرده باشد. 
کیفیت و ثبات کیفی، قیمت مناسب و نوسان پایین آن، دسترسی آسان به خدمات بعد از فروش، عدم نگرش سودآوری صرف مالکین در عرضه عمومی محصول و به طور کلی توانمندی و صداقت حرفه ای دست اندرکاران می تواند محصولی را به یک "BRAND" تبدیل نماید. 
امروزه، ممالکی را توسعه یافته و دارای اقتصاد قوی می بینیم که در چرخه تولید آن ها محصولات و خدماتی که به یک "BRAND" تبدیل شده باشند زیاد می شود. کشور آلمان به اتکاء برندهایی چون مرسدس بنز، بی ام و و انگلستان در سایه برندهای بیمه ای و بانکی خود چون لویدز و کره با برندهایی چون هیوندای و ال جی و سامسونگ و ژاپن با برندهایی چون تویوتا، سونی، پاناسونیک و فرانسه با برندهایی چون ایرباس، صنعت عطر و ادکلن و لباس، پژو و پورشه و آمریکا با برندهایی چون جنرال موتور، جنرال الکتریک، کاترپیلار، و کوکاکولا، مایکروسافت، آی بی ام و هلند با برندی چون فیلیپس و سوئیس با برندی چون نستله و هند بر مبنای صنعت چای و برنج خود و برندهایی از این دست، حجم عظیمی از بازار مصرف را در اختیار خود گرفته اند. از ۲۱ برند خوشنام در جهان ۱۲ برند آمریکایی، ۳ مورد ژاپنی، ۳ مورد آلمانی و بقیه متعلق به سایر کشورها است. 
BRAND VALUE کوکاکولا در سال ۲۰۰۹ شصت و هشت میلیارد دلار، دایملر بزند ۲۴ میلیارد دلار، سونی ۱۲ میلیارد دلار، آدیداس ۵/۵ میلیارد، رولکس ۵ میلیارد، شل ۳ میلیارد دلار است. 
متأسفانه ما در کشورمان به دلایل مختلف به موضوع برند و برندسازی در جهت حضور مستمر در بازار داخلی و نفوذ در بازارهای بین المللی بی توجه بوده ایم. نظر به عدم تعریف مسؤولیت برای سازمان ها و هسته های نظاره گر، به هر محصول و سرویس فاقد مختصات و مشخصات لازم فرصت داده ایم که با تبلیغ نادرست، ترتیب همایش های خودفرمایشی، خرید عناوینی چون برترین و بهترین نه تنها مصرف کنندگان داخلی را گمراه نمایند بلکه لطمه و صدمه قابل توجهی به بازارهای صادراتی محدود پیرامون خود بزنیم، که آذربایجان، ارمنستان، افغانستان و اخیراً عراق از مثال های بارز آن هستند. 
علی رغم این که هستند محصولاتی و تولیداتی که دارای مزیت های بسیار برای مطرح شدن و مطرح بودن برای عرضه بیشتر، در عرصه مصرف داخلی و خارجی هستند، لکن چون متوسل به ترفندهای تبلیغاتی صرف نمی شود، از حمایت های مالی و پشتیبانی های لازم برخوردار نیستند از دستیابی به حقوق استحقاقی خود باز می مانند و کشور را از دستیابی به کسب نام و درآمد محروم می کنند. 
برای ساماندهی و نظم بخشی به بی ترتیبی های موجود در بازار تولید و خدمات و تقویت و پشتیبانی واحدهایی که درخور برند بودن و برند شدن محصول و خدمت هستند به استناد تصمیم نمایندگان ویژه رئیس جمهور (وزیر بازرگانی، وزیر صنایع، وزیر جهاد کشاورزی، وزیر دادگستری) در کارگروه کنترل بازار که به استناد اصل ۱۲۷ قانون اساسی مشکل گرفته است، در سازمان توسعه تجارت کمیسیون به نام کمیسیون "BRAND" با حضور نمایندگان وزارتخانه های بازرگانی، صنایع، جهاد و کشاورزی، دادگستری، ثبت اسناد و املاک، صداوسیما، اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران و اتاق تعاون رسمیت یافته و جلسات منظمی را در این زمینه برگزار کرده است. 
بی تردید همکاری و همراهی اندیشمندان، دست اندرکاران وادی تولید و صادرات می تواند کمیسیون را در دستیابی به اهداف ملی خود یار و مددکار باشد. مشارکت و مساعدت خود را از کمیسیون دریغ نفرمایید. 

استراتژی نام تجاری در فرا بازار ها

مقدمه: امروزه فرآیند بازاریابی وجدان کاری تولید محسوب شده و اثر بخشی آن در گرو وفاداری مشتریان است. کوشش مبتکران و افراد خلاق در انتخاب نام تجاری ، تبدیل یک نیاز اجتماعی را به فرصتی سودآور تسریع می نماید. سرعت تحولات در این حوزه به آسانی اصول موفقیت آمیز حرفه ای دیروز را از رواج انداخته و منسوخ می کند . با توجه به تعریف ، برند معنایی جامع تر از نام تجاری داشته چرا که نام تجاری علائم و نشانه ها (لوگو) را شامل نمی شود . نام تجاری حس بینایی شرکت را تقویت کرده و در عین متانت می بایستی بعنوان یک چالش در اذهان مشتریان جلوه گری نماید که از این مرحله به بعد می توان برآمیخته بازاریابی (p 4) تاکید نمود. 
 
از نام تجاری به زبان روی بسته بندی یاد می گردد . بسته بندی و نام تجاری مکمل یکدیگر و یک همزیستی اجباری را در کنار هم تجربه می کنند.با توجه به انقلاب ارتباطات فاصله های جغرافیایی بنحوه چشمگیری کاهش یافته و بازاریابان نیز جهت معرفی محصول از این مزیت بی بهره نبوده اند . نام تجاری مناسب نوعی هم افزایی ایجاد کرده و جزئی از زنجیره ارزش شرکت محسوب می گردد.اعتماد سازی نام تجاری در بین مشتریان در تعیین جایگاه و مزیت رقابتی نقش به سزایی دارد.رقابت بین نام های تجاری امروزه شکل گسترده تری به خود گرفته به نحوی که یک شرکت به دیگران به دیده رقبایی می نگرد که کالا و خدمات مشابهی را به همان مشتریان و با قیمت مشابهی عرضه می کنند . بسیاری از فروشندگان رویکردی زیرکانه در قیمت گذاری بکار گرفته و کالاهای با نام تجاری معروف را به قیمت بسیار نازل و با حداقل سود بفروش می رسانند که این عمل گاهاً با اعتراض شرکت های تولید کننده مواجه می گردد. 
یک نام تجاری ، یک نام ، اصطلاح و یا ترکیبی از اینهاست که برای شناسایی کالاها یا خدمات شرکت و متمایز کردن آن نسبت به رقبا صورت می گیرد و شایسته است که این تمرکز همراه با آینده نگری صورت پذیرد . بطور کلی نام تجاری هویت بخش محصول و تضمین کننده فروش است.در انتخاب نام تجاری جهانی از اصول نام تجاری داخلی (کوتاه ، آمیخته با خلاقیت ، معرف ویژگیهای محصول و مناسب با فرهنگهای گوناگون با تلفظ های متفاوت ) به انضمام دقت و تیزبینی استفاده می شود . نام تجاری بین المللی حاصل استدلال مدیریتی است و نه تقاضای بازار . محصول جهانی در بازار جهانی عرضه می گردد . یک نام تجاری جهانی می تواند بعنوان چتری برای معرفی محصولات شرکت استفاده شده و نمادی از باور و ادراک مشتری می باشد . در بعضی مواقع مشتری فی نفسه در جستجوی یک نام تجاری نیست ، بلکه به دنبال یک محصول شناخته شده گشته تا بسیاری از دغدغه های خرید (اطمینان از کیفیت ، صرفه جویی در زمان خرید ) را به حداقل برساند . بدون شک برای ورود به بازارهای بین المللی ، نام های تجاری توصیفی مناسب نیستند چه بسا ممکن است در دیگر کشورها معنا و تعبیر خود را از دست داده و گاه غیر قابل تلفظ باشند . همچنین اسامی کم معنا و فاقد مفاهیم ضمنی از جمله تهدیدهای پیش روی برندینگ است . در هنگام معرفی نام تجاری باید بررسی های لازم از حیث اینکه قبلاً در هیچ کشوری به ثبت نرسیده باشد صورت پذیرد که در عین حال فراگردی پرهزینه و زمان براست .با این وجود ، مفهوم یک نام تجاری بین المللی در بسیاری کشورها هنوز بصورت یک واقعیت قانونی در نیامده است . یک نام تجاری اصیل نباید با وصل شدن به ابداعی که موفقیت آن تضمین نشده است به خطر بیفتد. تقاوت های فرهنگی در ادراکات ، عامل تاثیر گذار دیگری بر یک انتخاب جهانی است . نام تجاری شاخص سرعت عمل مشتریان در فرآیند انتخاب را افزایش داده و صرفه جویی در زمان را برای ایشان به دنبال خواهد داشت .نام تجاری ضمن شاخص بودن می بایستی قدرت سرایت پذیری و رسایی مناسبی داشته باشدیکی از وظایف بخش تحقیق و توسعه (R&D) در هر شرکت ، خلاقیت ، حفظ و اعتلای نام تجاری است . شاهد آن هستیم بسیاری از شرکتها همواره نگرشی سنتی نسبت به برجسته سازی برند و تبلیغات داشته و حداقل هزینه های بخش تحقیق و توسعه شرکت را به این قسمت اختصاص می دهند ، در صورتیکه شرکتهای توانمند ، میزان قابل توجهی از سرمایه خود را صرف برنامه ریزی در حوزه نام تجاری ، تبلیغات و ارتقاء آن می نمایند چرا که به اثر بخشی آن ایمان دارند.تبلیغات نام تجاری در مرحله معرفی در چرخه (PLC) هزینه زاست که فرآیند رمزگذاری و جایگاه یابی در بازار را به دنبال دارد .از سویی دیگر اعتقاد به برگشت سرمایه گذاری (ROE) و مزیتی که در زنجیره ارزشی بازاریابی ایجاد می کند حائز اهمیت است . نگاهی اجمالی به کانال تولید تا مصرف شرکتهای بزرگ نشان می دهد از کارگران شرکت تولیدی گرفته تا فروشندگان به جهت وابستگی و تعصبی که به نام تجاری شرکتشان دارند به خود بالیده و با رغبت ، انگیزه و وجدان کاری مضاعف به فعالیت می پردازند . علاوه بر آن میزان شناخت از نام تجاری ، کیفیت ذهنی ، شدت تداعی و روانی بین مشتریان از جمله عوامل ارزش آفرین نام تجاری بوده و مالکیت مجازی شرکت را تثبیت می نماید.یکی از مهمترین وظایف بازاریابان ایجاد ، حفظ و ارتقای نام تجاری است و بسیاری آن را هنر و بیان بازایابی دانسته که از نسلی به نسل دیگر به ارث می رسد . انتخاب نام مناسب منجر به کاهش هزینه های بازایابی ، افزایش قدرت چانه زنی و مذاکره کانال توزیع در قبال مشتریان بالقوه شده و نوعی سینرژی را در سیستم فروش بوجود می آورد. سرمایه گذاری مستمر و هدفمند ، تبلیغات آنلاین و ارائه خدمات ویژه به مشتریان وفادار مکمل برند سازی بوده و تجربه نشان داده هزینه جذب یک مشتری جدید 4تا6 برابر هزینه حفظ مشتریان بالفعل است .تمرکز بر بخش بندی بازار (STP) جهت تعیین بازارهای هدف مطابق با ذهنیتی که نام تجاری در مشتریان ایجاد می کند ، از جمله مسائل استراتژیک در تصمیم گیری جهت انتخاب نام تجاری است . بسیاری از شرکتها از طریق متنوع سازی نام تجاری ، بازارهای خود را تعیین می نمایند که با در نظر گرفتن فرهنگ ، تعبیر معانی و قدرت خرید مصرف کننده ، قیمتی متفاوت را برای یک نوع محصول لحاظ می کنند . افزایش تنوع برند های یک شرکت موجب ایجاد انعطاف در فرآیند قیمت گذاری محصول شده که در مقایسه با قیمت شرکت های رقیب آزادانه می توان قیمت خود را تنظیم نمود ولی در مقابل با تعدد نام تجاری حفظ و یادگیری آن برای مشتری آسان نیست .بسیاری مصرف کنندگان علاوه بر اینکه طرفدار کالایی با کیفیت ، کارآیی و ویژگیهای جدید هستند ، خواهان کالاهایی شخصیت آور بوده که به نوعی تمایز و برتری خود را نسبت به عامه مصرف کنندگان ابراز نمایند که شرکتها از قیمت گذاری پرستیژی استفاده می کنند که در عین حال ممکن است فایده مورد انتظار از دید مشتری و رضایتمندی فراگیر TCS حاصل نگردد.گاهی تاثیر تبلیغات و برند سازی طوری در ذهن خریدار نفوذ کرده که بجای توجه به نیاز ، به خواسته توجه کرده و دچار بیماری نزدیک بینی اجتماعی شده که یک احساس نارضایتی پس از خرید ( ناسازگاری شناختی – ادراکی ) برای مشتری حاصل می گردد.شرکت ممکن است نیازهای مشتریان را تشخیص داده و محصولی در خور ایشان تولید نماید ولی فاقد روابط عمومی مناسب جهت معرفی نام محصول باشد و توجهی به رسایی پیام نداشته باشد . در اینجاست که اهمیت کار روابط عمومی بعنوان مکمل بازاریابی نمایان گشته تا جایی که برخی صاحبنظران از آن بعنوان فرزند خوانده بازاریابی یاد می کنند . برای هر نام تجاری باید ظرفیتی در نظر گرفت تا بتواند بسمت جهانی شدن گام بردارد . بسیاری از شرکتها خیلی دیر متوجه محدودیتهای نام تجاری خود برای ورود به بازارهای خارجی می شوند . 
امروزه خدمات موسسات تحقیقات بازاریابی انجام آزمونهای شبیه سازی بازار ، آزمونهای تداعی معانی و آزمونهای یادگیری را بعهده دارند . با گذر از عصر صنعتی و سوق بسوی عصر اطلاعات ، فرآیند بازاریابی با نگرشی از دورن به بیرون دنبال می گردد. نام های تجاری موفق می توانند به آسانی در سازمانهای پولی و مالی کلان یک کشور نفوذ کرده و علاوه بر سوددهی زودهنگام شرکت ، می تواند اعتماد اقشار عمومی را به خود جلب کرده و در بورسهای داخلی و بین المللی سهیم نماید که یک نوع بازاریابی اجتماعی بوجود آمده و در واقع شرکت به نوعی خود را نسبت به مردم متعهد می نماید.
صدور مجوز برای تولید کننده از جمله راههای ورود به بازاریابی بین المللی بوده که علاوه بر فرمولها و متد تولید ، نام تجاری خود را نیز در اختیار کشور پذیرنده مجوز قرار می دهد .عملکرد شرکت پذیرنده ممکن است با حداکثر سود یا مخاطره برای کشور صادر کننده مجوز همراه باشد.فعالان در حوزه برند ، در واقع نقش کارگزار شرکت را بعهده داشته و با قیمت گذاری روی براندهای مختلف و خرید وفروش آن تجارت جدیدی برای خود دست و پا می کنند .گستره این موضوع بسمت سوء استفاده از نام های مشابه وب سایت شرکتها کشیده شده است . به محض ثبت نام تجاری شرکت و در صورت غفلت صاحبان آن ، افراد سودجو در کوتاهترین زمان ممکن آن نام را سرقت و وب سایتی به این نام طراحی نموده و منتظر مراجعه صاحبان شرکت و نوعی اخاذی از ایشان هستند که این موضوع بسی جای برنامه ریزی و گنجاندن تبصره ای در قانون ثبت نام تجاری دارد. 
نام تجاری برای شرکتها سرمایه اصلی کسب و کار و برای مشتریان بالقوه یک راهنمای مهم محسوب می گردد. از معضلات پیش رو در بازاریابی ، نام گذاری ژنریک (بدون نام ) است که همچون ویروسی کشنده در آمیخته بازاریابی نفوذ کرده و بتدریج (با در نظر گرفتن استهلاک ماشین آلات و نیروهای انسانی ) سرمایه های مادی و اجتماعی آن مجموعه را به افول می کشاند. 
این موضوع از دو جنبه بررسی می گردد . برخی مواقع با تصمیم و اراده تولید کننده و گاهی نیز علی رغم رضایت ایشان صورت می گیرد. در حالت اول بدلیل وجود آشفتگی در بازار و نوسان قیمت ، شرکتها از درج نام تجاری امتناع می نمایند تا تعهد قیمتی نسبت به مصرف کننده نداشته باشند و بصورت زیرکانه قیمت های خود را متناسب (پایین تر) از قیمت رقبا تعیین و در نهایت به فروش و سود بیشتری دست یابند . در حالت دوم محصول با کیفیت مناسب تولید شده و از طریق واسطه با نام تجاری توزیع کننده در بازارهای داخل و خارج عرضه می گردد تا آنجاکه در صورت درج هرگونه آدرس و نشانی از تولید کننده ، واسطه از خرید محصول امتناع می ورزد . در نتیجه تولید کننده نیز با دید محدود ، سود در کوتاه مدت را به جایگاه یابی در بازار و ایجاد وفاداری در مشتریان ترجیح داده و هزینه های سربار (استهلاک) را در نظر نمی گیرند. 
شرکتهای مقلد فریبکار نیز بعنوان تهدیدی برای تولید کنندگان نامدار محسوب گردیده که محصولی مشابه با همان نام و بسته بندی شرکت اصلی ، تولید و به بازار تزریق می نمایند . وجود نام تجاری قوی موجب سهولت در سفارش گیری کالا توسط بازاریابان شرکت می شود ولیکن هرچه شرکت از نظر نام تجاری قدرتمند تر باشد ، ریسک شرکت نیز در مقابل شرکتهای مقلد بیشتر است که مراقبت های قانونی از ویژگیهای منحصر به فرد کالا را می طلبد. 
محدودیت مالی شرکت و عدم آگاهی کافی استراتژیست های شرکت از اهمیت نام تجاری بخش دیگری از چالشهای این حوزه بشمار می رود . ایجاد کانونهای مشاور جهت انتخاب نام تجاری متناسب با محصول و بازار ، همچنین ایجاد پسوند مناسب در نام تجاری واحدهایی که در آنها تنوع محصول وجود دارد در ارتقاء صنعت برند اثر گذار است . 
زائد کردن فروش از جمله استراتژی های بلند مدت در بازاریابی بوده بطوری که خود محصول خودش را بفروشد (self marketing) و مصرف کننده در کوتاهترین زمان ، شخصاً مسئولیت خرید را بعهده بگیرد و نیازی به فروشنده های سازمانی و هزینه زایی نباشد . پیرو این موضوع ، توجه ویژه به غنی سازی و بسته بندی نام تجاری الزامیست چرا که پایبندی به نام تجاری غالباً در محصولات با درگیری ذهنی بالا نمایان تر است . ولی هنوز بسیاری از شرکتهای با سابقه هنوز مدیران محصول هستند و نه مدیران نام تجاری .علی رغم اینکه امروزه بسیاری از استراتژی های مورد استفاده در مدیریت بازرگانی بر پایه روشهای اقتضایی استوار بوده و بنا به شرایط محیطی متغیر است ، انتخاب نام تجاری می بایستی از این امر مستثنی شده و یکبار برای همیشه تثبیت گردد . در غیر اینصورت به سمی مهلک تبدیل شده و موجب سردرگمی مشتریان و نهایتاً شکست شرکت می گردد . ما معتقدیم محصولات یک شرکت از منسوخ شدن طبیعی می میرند ولی نام تجاری می تواند زنده باقی بماند. 
 
منابع و ماخذ : 
1-اصول بازاریابی فیلیپ کاتلر ، گری آسترانگ 
2-مدیریت راهبردی نام تجاری ژان نوئل کاپفرر 
3- کسب و کار نام تجاری جان میلر و دیوید موئیر 
 
مولف: بهنام میرزایی؛ مدرس دانشگاه و عضو اتاق فکر سازمان بازرگانی استان تهران

بیوگرافی هیلتون پایه گذار هتلهای زنجیره ایی هیلتون

پسری که در ابتدا برای امرار معاش خانواده اش تلاش کردو در نتیجه امپراطور عظیمی از خود ساخت :

پسری بنام کنراد در یک خانواده هشت نفری دومین فرزند بود و نخستین پسر ؛ پدرش فردی فعال و پرانرژی و نشاط بود و همزمان یک فروشگاه مواد غذائی دائر کرده بود ورئیس پست خانه شهرشان بود و خرید و فروش دام میکرد و مالک یک پمپ بنزین و داروخانه و اسطبل اسب بود ؛ مادرش نیز بخاطر گرفتاری پدر به روح فرزندان ایمان و احترام و عشق به حقیقت را دمید و خانواده شادمان و درستکاری بودند و پدر دوباره دست به کاری زد و معدن ذغال سنگ خرید ولی یکدفعه بحران اقتصادی باعث نابسامانی شد و قیمتها بشدت تنزل یافت و بسیار متضرر و پریشان حال گردید و ورشکستگی خود را اعلام نمود و به خانواده خود گفت که : هراس به دل راه ندهند که قبلا نیز این طعم را چشیده است و با خانواده خود در جهت امرار معاش مشورت نمود و کنراد که در آغار پیمودن راهی بزرگ بود پیشنهادی داد :« به نظر من میبایست پنج اطاق خانه را تبدیل به یک هتل کنیم و این شهر نیازمند این مکان است و شاید کسی در اوایل به ما مراجعه نکند ولی بزودی این خبر در همه جا پخش میشود ومادر و خواهر آشپزی میکنند و….. » .
خبر گشایش همه جا پخش شد و………..کنراد مابقی راه را با موفقیت ادامه داد و سپس به خرید و فروش املاک مشغول شد و در معدن طلا سرمایه گذاری کرد و در سن ۲۳ سالگی نماینده مجلس شد و در ۲۷ سالگی معاون بانک شد و سپس کار پرداز ارتش هم شد و سپس بانکی خصوصی را با سرمایه خود تاسیس کرد و هتل هایی را پی در پی خریداری و راه اندازی میکرد و دیگر او امپراطوری شده بود و سپس در سال ۱۹۶۵ تاثیر ژرفی بر صنعت هتلداری گذاشت و و دارای ۱۶۰هتل در ۱۹ کشور جهان گردید و به بیانی دیگر کنراد دارای ۴۰ هزار اطاق و ۴۰۰ هزار کارمند و کارگر داشت و کنراد هیلتون قطب هتلداری جهان بود.
سخنان کنراد هیلتون :
به خود و سرنوشت خود و خدای خود ایمان داشته باش .
وقتی که دعایت مستجاب میشود ؛ شکرش را بجا بیاور و معطل نکن .
اگر در راه رسیدن به هدف خود استقامت نشان دهید ؛ به ارزوی خود خواهید رسید .
خدمت بیشتر کن و با قیمت کمتر .
حاضر نیستم که تجربیاتم را با میلیونها دلار عوض کنم .
من آموختم که اگر راحت بنشینم ؛ هرگز راه به جائی نخواهم برد .
من بخدا ایمان دارم و معتقدم که با عبادت میتوان به عشق الهی دست یافت .
من به صداقت ایمان دارم و معتقدم که هرکس با دروغ گفتن زندگی خود را تباه میکند .
من به شور و شوق و شهامت ایمان دارم و معتقدم که بدون آنها نیرومندترین توانائیها ی انسان ؛‌ خفته و نهفته با قی میماند .
اشتیاق بود که مرا پیش میبرد و عبادت بود که از من محافظت می کرد .
کنراد هیلتون صاحب هتلهای زنجیر ه ای هیلتون ِ اهل آمریکا بود و در سن ۹۱ سالگی وفات یافته .
برگرفته از کتاب :
« توانگران چگونه می اندیشند به نویسندگی چارلز آلبرت پویسانت و ترجمه محمد رضا آل یاسین

چگونه علامت تجاری خود را طراحی کنیم؟

 در دنیای بازاریابی امروز اشکال، رنگ ها و نوشته ها نقش بسزایی رادر تسخیر ذهن مشتری ایفا می کنند. امروزه صاحبان شرکت ها و بنگاه های اقتصادی برای برقراری ارتباط موثر با مشتری و القای منافعی که از فروش محصولاتشان نصیب آنها می شود، در چالش بزرگی به نام رقابت گرفتار شده اند.

اگر قرار باشد تنها مزیت رقابتی شرکت ها، کیفیت بالا و قیمت پایین محصولاتشان باشد، مطمئن باشید آنها تا سال های متمادی سهم معینی از بازار هدفشان را در اختیار خواهند داشت و توفیق چندانی در افزایش سهم بازار خود به دست نخواهند آورد بنابراین تنها شرکت هایی در بازار مصرف حکومت خواهند کرد که بتوانند با استفاده از ابزارهای ترویجی تاثیرگذار، وفاداری مشتریانشان را نسبت به محصولات خود تضمین کنند.
همانطور که می دانید بسیاری از مصرف کنندگان دلایل معقولی برای انتخاب یک محصول ندارند و بیشتر براساس ذائقه خود محصولی را مورد آزمایش قرار می دهند و چنانچه رضایت اولیه از آن محصول برایشان حاصل شود، مشتری دائمی آن محصول خواهند شد. شکی نیست در این میان عوامل زیادی وجود دارند که در جذب اولیه توجه مشتری نقش بسزایی دارند و او را در قدم اول متوجه خود می سازند.
از این رو یکی از موثرترین راه های ارتقای نام تجاری و همین طور برخورداری از یک سهم بازار مناسب که مطمئناً ذهن مصرف کننده را با هویت سازمانی محصول درگیر می سازد، استفاده از یک لوگوی ماندگار است.
به طور کلی چهار نوع لوگو تعریف شده است که عبارتند از:
لوگوی تصویری، لوگوی متنی، لوگوی متنی – تصویری و لوگوی شعاری.
بر این اساس لوگوی تصویری به لوگویی اطلاق می شود که تنها از یک تصویر گرافیکی تشکیل شده باشد. برجسته ترین مثال این نوع لوگو، نشان المپیک است که از پنج حلقه رنگی درهم آمیخته به وجود آمده است. لوگوی متنی، لوگویی است که تنها از چند حرف شکل گرفته و در طراحی آن از هیچ تصویری استفاده نشده است. مثال بارز این نوع لوگو را می توان در لوگوی مایکروسافت دید. لوگوی متنی – تصویری که شاید متداول ترین لوگو در نزد شرکت ها باشد از ترکیب یک تصویر با یک نام تجاری حاصل شده است.
معمولاً با گذشت زمان هر دو بخش این نوع لوگو یادآور نام تجاری خواهد بود. نمونه بارز لوگوهای متنی – تصویری را می توان در نایک دید که به یک لوگوی ماندگار تبدیل شده است.
لوگوی شعاری نوع دیگری از لوگو است که در کنار تصویر یا نام تجاری، شعار سازمانی را نیز یادآوری می کند. یکی از نمونه های برجسته این نوع لوگو را می توان در لوگوی نوکیا با شعار «ارتباط با همدیگر» مشاهده کرد. به عقیده بسیاری از بزرگان کسب و کار، لوگو همان برند سازمانی است. آنها معتقدند هر چه شرکت ها در طراحی لوگوی خود از تعابیر روشنی برای ارتباط با مشتری و ثبت نام تجاری خود در ذهن او استفاده کنند، شانس بیشتری برای توفیق در بازارهای رقابتی امروز خواهند داشت.
فراموش نکنید هیچ لوگویی در ابتدا دارای اعتبار نبوده است و گذشت زمان تنها بر میزان اعتبار آن افزوده است البته به شرط آنکه نام تجاری در راستای رسیدن به رضایت اکثریت مشتریان گام برداشته باشد. اگر بگوییم لوگوها به میزان ارزش تجاری شان به شخصیت افراد شکل می دهند، چندان گزاف نگفته ایم، چرا که به ندرت می توان فردی را دید که تمایل به استفاده از محصولی بی نام و نشان را داشته باشد لذا بیشتر افراد به دنبال استفاده از محصولاتی هستند که ارزش نام تجاری و لوگوی آنها برای همگان شناخته شده باشد.
حال که با مفهوم کلی لوگو و اهمیت آن در ارتقای نام تجاری یک محصول آشنا شدیم به ۱۰ راهکار قابل توجه در طراحی هر چه بهتر لوگوها اشاره می کنیم:
● ساده، ساده، ساده
شاید مهم ترین توصیه در طراحی یک لوگو همین عبارت باشد. فراموش نکنید شما می خواهید نشان سازمانی خود را در ذهن همگان ثبت کنید و قرار نیست که چارت سازمانی تان را در قالب یک لوگو بگنجانید. لوگوهای پیچیده و ابهام برانگیز شانس زیادی در جذب توجه اولیه مشتریان نخواهند داشت و توفیق کسب و کار شما را به مخاطره می اندازند پس همیشه در معرفی یک لوگو اصل ساده نگاری را در نظر داشته باشید.
● جذاب و ارزش آفرین
توجه داشته باشید یک لوگو علاوه بر سادگی باید در جذب نگاه مشتری موثر عمل کند. لوگوهای موفق همیشه حامل پیامی بشردوستانه هستند. کم نیستند شرکت های بزرگی که در معرفی لوگوی خود به اهمیت ارتباطات انسانی می پردازند و در قالب تصویری کوچک، ارزش های بیشماری را به مصرف کننده القا می کنند. اگر رسالت یک شرکت براساس ارزش آفرینی بنا شده باشد، پس به راحتی می تواند با استفاده از تکنیک های گرافیکی مدرن مفهوم ارزش را از طریق لوگو در ذهن مشتریانش حک کند.
● منحصر به فرد
قبل از معرفی لوگوی خود ابتدا به بررسی لوگوی رقبا و ویژگی های غالب صنعت خود بپردازید. اگر رقبای اصلی شما از اشکال یا رنگ های مشابهی استفاده کرده اند و سهم بازار خوبی را در اختیار گرفته اند پس لوگوی آنها توانسته ارتباط لازم با مصرف کنندگان را برقرار کند. حال این هنر شماست که با بهره گیری از ایده های نو و ترکیب آنها با تجربیات رقبایتان به خلق یک لوگوی ماندگار نائل شوید. در این خصوص توصیه می شودکه هرگز به تقلید کورکورانه از رقبایتان تن ندهید که در این صورت بیشتر به ارتقای نام تجاری آنها کمک و تنها نقش یک حامی را در بازار ایفا کرده اید.
● برخوردار از رنگی مرتبط
رنگ ها نقش مهمی را در جذابیت یک لوگو ایفا می کنند و می توانند واکنش ها و رفتارهای متفاوتی را بر ما تحمیل کنند. به یاد داشته باشید رنگ ها بسته به سن، جنسیت و شاخص های فرهنگی مصرف کنندگان بازار هدف، تفاسیر متفاوتی دارند پس لازم است با آگاهی کامل از ویژگی های محصول و مشتریان بازار هدفتان، از رنگ های مناسب در طراحی لوگوی سازمانی تان استفاده کنید. بررسی ها نشان داده است بیشتر صنایع با یک رنگ غالب در نزد مشتریان معرفی شده اند.
اگر دقت کرده باشید رنگ لوگوی بیشتر شرکت های بیمه ای، آرایشی- بهداشتی، خطوط هواپیمایی، بانک ها و موسسات مالی اعتباری آبی است چراکه آبی القا کننده آرامش و امنیت در نزد مشتریان است. بالعکس رستوران های زنجیره ای، صنایع غذایی، پوشاک و لوازم خانگی از رنگ قرمز در لوگوی خود استفاده می کنند و از این طریق سعی در جلب توجه اولیه مشتریان خود دارند. جالب است بدانید رنگ غالب لوگوی اتومبیل سازان در سرتاسر جهان رنگ طوسی است که مفهوم استحکام و قدرت را همچون رنگ فلز تداعی می کند.
● دارای تصویری مناسب
همانطور که گفته شد لوگوی بیشتر شرکت ها متنی- تصویری است اگرچه این نوع لوگوها در صنایع پوشاک و اتومبیل سازی بیشتر مورد استفاده قرار می گیرند. استفاده از اشکال هندسی در طراحی لوگوها به منزله القای مفاهیم مشخصی به مصرف کنندگان است. مثلاً لوگوهای دایره شکل مفاهیمی چون برقراری ارتباط، امنیت، تکامل، تداوم و راحتی را منتقل می کنند یا لوگوهای مثلثی شکل بیشتر بیانگر مفهوم انرژی، قدرت، تعادل، نظم و حتی شاخصه های مذهبی هستند.
جالب است بدانید لوگوهای چهارگوش تصویری از منطق، اعتبار و دقت را تداعی می سازند البته برخی شرکت های معتبر هم در کنار نام تجاری خود تنها از یک خط منحنی استفاده می کنند که دلیل عمده آن انتقال مفهوم تحرک، شادی و لذت در نزد مشتریان است.
● انعطاف پذیر در گذر زمان
همانطور که شرکت ها با گذشت زمان دچار تغییراتی در نظام سازمانی خود می شوند. لوگوها نیز باید با توجه به تغییرات محیطی و همینطور پیشرفت های سازمانی دستخوش تغییراتی جزئی شوند از این رو اگر لوگوی شما قابلیت تغییرپذیری نداشته باشد، ممکن است با توجه به تحولات بازار و ورود رقبای سرسخت جدید، توفیق چندانی در حفظ جایگاه گذشته خود نداشته باشید ضمناً لوگوهای انعطاف پذیر این امکان را برای شرکت ها مهیا می سازند که با گسترش زمینه های کاری خود به راحتی لوگوهای جدیدی را با رعایت قالب همان لوگوی قدیمی طراحی و در نزد مشتریان بازار هدف خود ترویج کنند.
یادتان باشد اگر تغییرات جزئی در لوگوی جدید لطمه چندانی به قالب قدیمی آن وارد نکند، به راحتی می توانید مشتریان خود را با تصویر لوگوی جدیدتان همراه سازید البته به یاد داشته باشید تحول لوگوها تنها برای شرکت هایی جایز است که درصدد بازآفرینی دوباره خود نیستند. جالب است بدانید شرکت های بزرگی نظیر نایک از ابتدا تاکنون به طور متوسط در هر دهه از عمر خود تغییراتی جزئی در لوگوی خود داشته اند.
● به یاد ماندنی و دوست داشتنی
به گفته بسیاری از بزرگان کسب و کار طول عمر یک برند ممکن است بیشتر از طول عمر یک محصول باشد لذا اگر شرکت بزرگی تصمیم به خارج کردن یک محصول از چرخه تولید خود گرفت، مطمئناً نام تجاری آن شرکت همچنان در نزد مشتریان معتبر خواهد بود پس لوگوها با افول یک محصول فراموش نمی شوند از این رو توصیه می شود از تصاویر و واژگان ساده و قابل انتقال در طراحی لوگوی سازمانی خود به درستی استفاده کنید و به دنبال برقراری ارتباط دائمی با مشتریان بالقوه خود از طریق ثبت یک لوگوی ماندگار در ذهن آنها باشید.
فراموش نکنید شما تنها کسی هستید که باید در تمامی مراحل بازاریابی خود از تولید تا فروش، شرایط لازم برای ترویج هر چه بهتر نام تجاری تان را برای مصرف کنندگان مهیا سازید. از آن پس این مشتریان هستند که خود به ترویج نام تجاری شما و ثبت لوگوی ارزشمندتان در ذهن، قلب و حتی روی لباس هایشان می پردازند.
● انطباق پذیر و سازگار با تبلیغات
یکی از مهم ترین ویژگی های یک لوگوی موفق، انطباق پذیری آن با تمامی ابزارهای تبلیغاتی در سازمان است. فراموش نکنید شما می خواهید از لوگو در سربرگ، بروشور، کارت ویزیت، وب سایت، استندها، بیلبوردها، بنرها، هدایای تبلیغاتی، آگهی های روزنامه ای، دعوتنامه ها و… استفاده کنید پس باید لوگوی مورد نظرتان در تمامی این ابزار بازاریابی به خوبی قابل رؤیت باشد ضمناً لوگوهای رنگی نیز باید از قابلیت رؤیت در رنگ های سیاه و سفید برخوردار باشند چرا که بیشتر اوقات سربرگ های ارسالی از طریق فکس به صورت سیاه و سفید به دست مشتریان می رسند.
● یادآور فعالیت سازمانی
بدون شک یکی از وظایف مهم هر شرکتی، یادآوری نوع فعالیت و زمینه های کاری خود در تمامی ابزارهای ترویجی و مشتریان بالقوه بازار هدفش است. اگرچه یک لوگوی خوب باید به یادماندنی و
قابل انتقال باشد اما نباید از نمادهای شناخته شده صنعت مورد فعالیتش فاصله بگیرد پس به یاد داشته باشید لوگوی شما یادآور همان کسب و کاری است که در حال عرضه به مصرف کنندگان هستید مثلاً اگر در صنعت ارتباطات فعالیت می کنید بهتر است از لوگوهای مدور یا کروی استفاده کنید چراکه به طور نامحسوس در حال القای مفهوم ارتباط با دیگران هستید یا اگر زمینه فعالیت شما نشر کتب و مجلات است، بهتر است از تصاویر قلم و کتاب به شکلی جذاب و منحصر به فرد در لوگوی خود استفاده کنید. فراموش نکنید نوآوری به معنای زیرپا گذاشتن مفاهیم ارزشمند نیست.
● یک دوست صمیمی
امروزه برندها، لوگوها و نام های تجاری به دوست صمیمی مصرف کنندگان تبدیل شده اند. اگر کمی به اطراف خود نگاه کنید، آدم های زیادی را می بینید که در معرفی هویت و شخصیت خود به نام های تجاری محبوبشان اشاره می کنند پس یک لوگوی ماندگار باید دوست صمیمی یک مشتری باشد و او را تا پایان عمر همراهی کند البته فراموش نکنید آدم ها تا زمانی که به طرف مقابلشان اطمینان نکنند، بنای دوستی با او را پیش نمی کشند در نتیجه برای رسیدن به مفهوم دوستی با مشتریانتان بهتر است از واژگان و اشکال اطمینان بخش در معرفی لوگوی سازمانی تان استفاده کنید.

مدیریت آرم تجاری (Brand Management)

یک آرم تجاری خوب باید:

از لحاظ قانونی قابل پشتیبانی باشد


تلفظ آن ساده و روان باشد


به خاطر سپردن آن آسان باشد


شناسایی و تشخیص آن کار دشواری نباشد


توجه افراد را جلب کند


مزایای استفاده از محصول را در خود داشته باشد


پیام محصول و یا شرکت تولید کننده را به همراه داشته باشد


موقعیت محصول را در میان محصولات رقیب مشخص سازد


هزینه‌ی یک آرم تجاری خوب، بیش از هزینه‌ی سایر محصولات عادی دیگر است. یک علامت تجاری اقتصادی اغلب بخش‌های منعطف بازار را در برابر قیمت مورد هدف قرار می‌دهد. یک علامت تجاری رقابتی و جنگ‌جویانه برای مقابله با تهدیدهای رقابتی ایجاد می‌شود. زمانی که یک علامت تجاری برای چند محصول متعدد به کار برده می‌شود، به عنوان یک آرم تجاری خانوادگی شناخته می‌شود. وقتی که تمامی محصولات یک شرکت، هر کدام دارای نام تجاری مجزایی برای خود هستند، به آرم تجاری منفرد مشهور می‌شودند.


زمانی که شرکتی از یک آرم تجاری به همراه آرم تجاری دیگری که پیش از این به کار گرفته می‌شده برای معرفی محصول و یا خط محصول جدیدی استفاده کند، به یک اهرم تجاری مشهور می‌‌شود. زمانی که فروشندگان بزرگ، محصولات را از تولید کنندگان خریداری می‌کنند، نام تجاری خود را بر روی آن محصولات قرار می‌دهند که به آن، آرم تجاری خصوصی می‌گویند. علامت‌های تجاری خصوصی ممکن است با نام اصلی که تولید کنندگان برای محصولات در نظر می‌گیرند، تفاوت زیادی داشته باشند.


انطباق آرم تجاری به کاهش تعداد علامت‌های مخصوص هر شرکت می‌انجامد. برخی از شرکت‌ها تلاش می‌کنند تا آرم‌های تجاری بیش‌تری را برای محصولات متعدد و گوناگون خود ایجاد کنند. آن‌ها این کار را انجام می‌دهند تا میزان فضای اختصاصی آرم‌های تجاری رقیب را کاهش دهند. اما از آن جایی که ممکن است این اقدام، استراتژی مناسبی نباشد، بنابراین بسیاری از شرکت‌ها تصمیم می‌گیرند تا ارتباطی منطقی میان نام‌ها تجاری گوناگون خود برقرار سازند.


بسیاری از مدیران نام تجاری خود را محدود به اهداف و مسایل مالی می‌کنند. آن‌ها مسایل استراتژیک را با این تصور که مسئولیت آن بر عهده‌ی مدیر ارشد است، نادیده می‌گیرند. اکثر مدیران نام تجاری، خود را محدود به اهداف کوتاه مدت می‌کنند، زیرا بسته‌های محصولات آن‌ها برای مدتی کوتاه و محدود طراحی شده‌اند. باید اهداف کوتاه مدت را گامی مهم به سوی اهداف بلند مدت به حساب آورد.


در شرکت‌هایی که دارای متنوع سازی محصولات هستند، ممکن است هدف از ایجاد برخی از نام‌های تجاری با سایر نام‌ها مغایرت پیدا کند و یا بدتر از آن ممکن است اهداف شرکت با نیازهای نام تجاری مغایر باشند.


همچنین لازم است مدیر نام تجاری از استراتژی‌های مدیریت ارشد اطلاع داشته باشد. چنانچه مدیریت شرکت قصد داشته باشد از بازاریابی بلند مدت استفاده کند، به کارگیری جریان پرداخت هزینه‌ها به صورت کوتاه مدت، اشتباه بزرگی خواهد بود.


بسیاری از مدیران نام تجاری در زمان هدف گذاری، اهدافی را در نظر می‌گیرند که عملکرد واحد خودشان را نسبت به کل سازمان بهبود می‌بخشند.

اصول مدیریت نام تجاری

هر کسب و کاری می خواهد که به انتخاب اول مشتریان تبدیل شود. ایجاد و مدیریت یک نام تجاری می تواند نقش تعیین کننده ای در تحقق این امر ایفا کند.
مفهوم نام تجاری (brand) برای کسب و کار، بسیار گسترده تر از علامت (logo) شرکت شما است. نام تجاری به معنای ارزش اصلی کسب و کار شما و هر تعاملی که با مشتریان و عرضه کننده گان دارید است. نام تجاری شما در واقع نشان دهنده شهرت شما است و تجربه مشتریان از سازمان شما را منعکس می کند.
مشتریان و کارکنان می توانند به نام های تجاری خاص وابستگی عاطفی پیدا کنند که باعث ایجاد وفاداری قوی و حتی احساس مالکیت در آنها می شود. این امر می تواند به حفظ انگیزه کارکنان و افزایش فروش کمک کند. ولی همچنین در صورتی که همزمان با رشد کسب و کارتان نتوانید این ذینفعان را مد نظر قرار دهید می تواند باعث ایجاد مشکل شود.
یک نام تجاری قوی هر کسب و کاری را در برابر فشارها، خصوصا در بازار رقابتی پایدار می سازد.
شما اگر می خواهید یک نام تجاری را خلق و مدیریت کنید باید بر روی این موضوع تمرکز کنید که مشتریان شما چه می خواهند و چگونه شما می توانید ارائه خواسته آنها را تضمین کنید. شما باید در زمینه خدمات و هر نقطه تماس ای که با مشتریان دارید(مثلا فکس، نامه ها و تماس های تلفنی) انسجام خود را حفظ کنید.
این مقاله به شما نشان خواهد داد که چگونه یک نام تجاری را خلق کنید، برای آن بودجه ریزی کنید و آن را مدیریت کنید.

اولین گام در خلق یک نام تجاری
مدیریت نام تجاری موفق در واقع ترویج نقاط قوت شماست. با تفکر در مورد نقاط قوت و باورهای خود در کسب و کار آغاز کنید. به عنوان مثال :
· مهارت های خاص – مانند مهارت در طراحی
· خدمات مشتریان با کیفیت بالا
· فراهم کردن بالاترین ارزش در برابر پول در بازار
· نوآوری – احتمالا در یک باریکه بازار(niche)
شما باید مطمئن شوید که با استفاده از نقاط قوت خود همواره به وعده های خود عمل می کنید. موردی که گاهی ارزش های نام تجاری نامیده می شود.
مشتریان چه می خواهند :
شما همچنین باید ارزشهای نام تجاری خود را با نیازهای مشتریان خود تطبیق دهید.
چه چیز مشتریان شما را بر می انگیزد.؟ چه چیز آنها را وادار به خرید می کند؟ در بسیاری از مواقع این قیمت یا عملکرد محصول شما نیست که این کار را می کند.
از مشتریان کنونی خود بپرسید که چه چیزی را در تعامل با شما دوست دارند. و پرسیدن این سوال از مشتریان احتمالی که در تصمیم گیری خرید خود به دنبال چه چیزی هستند؛ اطلاعات مفیدی برای توسعه کسب و کار و نام تجاری شما فراهم می کند.
اگر ارزش های نام تجاری شما در مسیری است که مشتریان موجود و بالقوه در پی آن هستند، آنگاه شما در آغاز یک نام تجاری مفید قرار دارید و برای آغاز ساختن آن آماده هستید.
اما اگر اینطور نیست، باید در مورد منافعی که به مشتریان کنونی خود ارائه می کنید یا اینکه افراد مناسبی را به عنوان هدف انتخاب کرده اید؛ تجدید نظر کنید.
به عنوان مثال یک فروشگاه لباس که سبک عالی در مد را به عنوان ارزش نام تجاری انتخاب کرده در صورتی می تواند بر روی آن سرمایه گذاری کند که مشتریان کنونی و بالقوه آن خواهان خرید لباس های مد روز باشند. اما اگر مشتریان هدف او از بازنشستگان تشکیل شده باشد، این ارزش های نام تجاری در راستای نیازهای خرید آنها نخواهد بود

خلق نام تجاری خود
اگر می خواهید یک نام تجاری قوی بسازید و آن را حفظ کنید، باید بر خواسته های مشتریان خود و چگونگی برآورده کردن این خواسته تمرکز کنید. شما باید در خدمات خود و هر نقطه تماس دیگری که با مشتریان دارید(مثل تماس تلفنی، نامه ها، پست الکترونیک و غیره)، ثبات خود را حفظ کنید.
هنگامی که ارزش های نام تجاری و نیازهای مشتریان خود را تعریف کردید، می توانید با ترویج پایدار ارزش های نام تجاری خود خلق آن را آغاز کنید.
مشتریان خود را مطلع کنید
به یاد داشته باشید که هر تماسی که با یک مشتری یا یک مشتری بالقوه دارید باید ارزش های نام تجاری شما را تقویت کند.
محدوده های کلیدی که باید در نظر گرفته شوند عبارتند از :
· نام کسب و کار شما
· نام کالا ها و خدمات شما
· هر شعاری که مورد استفاده قرار می گیرد
· علامت تجاری شما
· سبک و کیفیت نوشتاری شما
· بسته بندی و قیمت گذاری کالایتان
· وعده های شما
· کجا و چگونه تبلیغ کنید
· پوشش شما و کارکنانتان
· رفتار شما و کارکنانتان
· وب سایت شرکت شما
اگر همه اینها به شکل پایدار در جهت ارزش های نام تجاری شما باشند، نام تجاری شما تقویت خواهد شد. اما اگر همه آنها هم راستا نباشند نام تجاری و کسب وکار شما به شدت آسیب خواهد دید. یک نام تجاری به مشتریان وعده هایی می دهد و اگر نتواند آن وعده ها را برآورده کند، مشتریان شما به ندرت مجددا از شما خرید خواهند کرد.
مثلا جواهراتی زیبا و شیک که به زیبایی تولید، به شکلی شیک بسته بندی و به شکلی دلفریب در مجلات گلاسه تبلیغ شده. ارزش نام تجاری آن می توان " شیک خاص و باکلاس" باشد. اما اگر کارکنان در تماس های تلفنی بی ادب یا غیر حرفه ای باشند؛ مشتریان به جواهرات زیبا و شیک فکر نخواهند کرد بلکه به بی ادبی کارکنان خواهند اندیشید. در نتیجه نام تجاری- و احتمالا کسب وکار- تضعیف خواهد شد.
نشان تجاری شما می تواند نشانه خاصی برای مشتریان شما باشد. شما باید برای استفاده از آن سیاستی تدوین کنید تا مطمئن شوید که به شکلی منسجم از ان استفاده شود و کیفیت آن همواره حفظ شود. این کار می تواند یک عامل اطمینان بخش در مواقعی باشد که مشتریان شما قصد دارند کالاهای شما را خریداری کنند یا آنها را بعد از خرید دریافت کنند. نشان تجاری شما می تواند به عنوان یک ضمانتنامه اولیه در این شرایط عمل کند.
به شکلی مشابه باید اطمینان پیدا کنید که طراحی و کیفیت فرم ها و فاکتورهای خود را که اغلب در تعامل با مشتریان ناچیز انگاشته می شود، درنظر گرفته اید. این موضوع میتواند تمایل آنها را در انجام رویه های تکراری و حتی پرداخت به موقع تقویت کند.

مدیریت نام تجاری شما
این ایده خوبی است که مسئولیت استراتژی نام تجاری خود را به فردی محول کنید. ( اگر نمی توانید خودتان این کار را انجام دهید یک کارمند واجد شرایط را برای این کار استخدام کنید)
همه کارکنان شما نقشی حیاتی در مدیریت نام تجاری شما ایفا خواهند کرد، زیرا چگونگی رفتار آنها تاثیر قوی ای بر باور مشتریان و کارکنان شما از کسب و کار شما خواهد داشت. اگر کارکنان شما به ارزش های نام تجاری شما باور داشته باشند، اعمال آنها شواهدی موثر به هنگام تعامل با همکاران و مشتریان ارائه خواهد کرد.
کارکنان تان را همواره وادار نمائید تا پیشنهاد ارائه کنند و یا به سادگی زمان خود را صرف بحث با آنها در مورد نام تجاری تان و چگونگی عملکرد کسب و کارتان کنید.
همواره این پیام را که " کاری که آنها انجام می دهند مهم است" تقویت کنید و علت این اهمیت را توضیح دهید. مطمئن شوید که آنها به این موضوع آگاهند که شکستن قولی که نام تجاری شما به مشتریان می دهد -حتی برای یک بار- می تواند صدمات جبران ناپذیری به نام تجاری شما وارد کند.
بیرون از نام تجاری شما
از مشتریان راضی خود بازخورد های متناوب بگیرید تا مطمئن شوید که کسب و کار شما آنچه نام تجاری تان وعده می دهد، ارائه می کند. به همین ترتیب می توانید از مشتریان ناراضی یا مشتریان پیشین خود اطلاعات با ارزش و حتی صادقانه تری راجع به چگونگی برداشت آنها از نام تجاری تان بدست آورید. انتقاد صادقانه و سازنده می تواند به شما کمک کند تا راه پیشرفت را بیابید.
به یاد داشته باشید که مشتریان هم مثل دیگران تغییر می کنند.

نقش نام تجاری (brand) در تشویق فروش کالا

 می گویند که نیمي از عمر را انسان به خاطر نام خود کار می کند ؛ نیمه دوم را نام به خاطر انسان کار می کند.

برند – این نام تجاری کالا است که آنرا از انبوه کل كالاها تفکیک می کند. مثلاً برای هر انسان دارای نام مشخص ، برای برند نیز لازم است که نام آن بتواند باعث احساسات مثبت زیاد در نزد اطرافیان شود تا نام کار کند.

برند – این یکی از نشانه های جامعه دموکراسی آزاد است ، جامعه ای که در آن انسان حق انتخاب را دارد. تا چند سال پیش زمانی ما به مغازه می رفتیم و در آنجا فقط شیر ، کالباس ، روغن نباتی را جستجو می کردیم. امروزه ما به مغازه می رویم به دنبال نام و علامت مشخص كالا. برند – این همیشه چیز مخصوص به خود و متفاوت از دیگري است.

توسعه برندها تسلسل و نظمی را ایجاب می کند. این فرآیند با ساخت و ساز مشابه است چون برنامه ریزی ، طراحی ، ساختمان ، هدایت ، کنترل و بی شک ، اجرای مجموعه درخواست های جامع که موفقیت کلیه کارخانه را تأمین می کند ، شامل است.

توجیه کمپانی فقط جهت تولید – این اشتباه معمولی است. در اکثریت کارخانه ها و موسسات فرآیند تولید به صورت مفصل راه اندازی شده است. چنین کارخانه می تواند مشابه موزه قشنگ باشد: در آنجا تجهیزات مدرن نصب شده است ، کارشناسان متخصص کار می کنند ، کالای مرغوب تولید می شود ولی در مرحله معین زنجیره قطع می شود و پتانسیل سازنده هنگفت به اندازه کامل مورد اجراء قرار نمی گیرد. این امر با روش های بد فروش ، نبودن تبلیغات مناسب ، بسته بندی نارساي کالا ارتباط دارد.

اکثریت کارفرمایان و توليدكنندگان می دانند که «قيمت همه چیزرا تعیین می کند». برایشان منظره افت آنی تقاضا ، در صورت ظهور در بازار کالای مشابه ولی با پایین ترین بها ، آشنا است. طوری می شود که در برابر فراخوانی رقبا با کاهش متقابل قيمت جواب داد. در نهایت امر ، این منجر به سودآوری پایین خود تولید می شود.

تجربه جهانی چندین بار به اثبات رسانده است ، رقابتی که بر اساس آن بهای محصولات نهفته است این «راهی بسوی هیچ است» . چنین برخورد از حیث ماهیت خویش نادرست است چون کاهش دایمی قيمت باعث زیان آوری تولید ، فقر بازار و در نتیجه کاهش کیفیت کالا می شود. برای آنکه این دایره محدود را قطع نمود ، لازم است از رقابت «قيمت» فاصله گرفت و برخوردهای دیگر در روابط با مصرف کنندگان و رقبا را جستجو کرد.

دیگر گمراهی معمولی - «خواهش قانع کردن همه» است. اغلب فرمول «برای ما همه مصرف کنندگان لازم اند» استراتژی تجارت را تعیین می کند. کمپانی های بازاریابی جدی و مسئول درک می کنند که تنها برند و یا محصولات نمی تواند دسته های مختلف مصرف کنندگان را به طور کامل قانع سازد.

یک استریوتیپ معمولی دیگر - این عقیده ای است که قيمت جزء ترکیبی ساخت مناسبات با مصرف کننده می باشد. در برابر سؤالی که جهت بالا بردن تقاضا چه باید کرد ، اکثریت رؤسا و مسئولان کنونی جواب می دادند- باید قيمت را پایین آورد.

تحقیقات و تجربه عملی نشانگر آن است که امروزه کمپانی موفق باید استراتژی برند متوجه شکل گیری وفاداری مصرف کننده را دارا باشد. «ارزش» برند توسط آماده بودن مصرف کننده جهت خرید کالا طبق بالاترین بها ، حین موجودیت در بازار کالاهای مشابه علامت تجاری دیگر تعیین می شود.

در هر گونه حوزه می توان برند را ایجاد کرد ، در ضمن نه فقط کالا و یا خدمات که شما آنرا ارائه می کنید بلکه خود کمپانی نیز به صورت" برند" در می آید. موضع گیری ، تمرکز ، تقسیم سازی به چند قسمت و وعده دهی – این اساس و پايه استراتژی برند است. روی هر عبارت به تفکیک مکث می کنیم.

موضع گیری :

امکان دارد ، تعاریف مختلف مفهوم «موضع گیری» موجود باشد. در واقعیت امر ، موضع گیری – این جایی است که آنرا برند در ذهن مصرف کننده اشغال می کند. هر کمپانی کوشش می کند صورت ظاهری – تصور مشخص را با کالای خویش شکل دهد. برای مثال ، یک کمپانی محصولات خود را به مثابه «رفع گرسنگی» و کمپانی دیگر «رفع تشنگی» و غیره توصیف می کند.

بر اساس موضع گیری یکی از اساسی ترین تأیید های قابل قبول بدون دلایل مبدا بازاریابی نهفته است. آن حاکی است ، «همه انسان ها از هم دیگر فرق دارند و محصولات به طور مطلق نمی تواند مورد پذیرش همه شود». کمپانی ها وادار می شوند مصرف کننده خود را انتخاب کنند. جناب لارری لایت ، کارشناس بازاریابی امریکایی ، بنيانگذار نظریه برند ، می دانست که هر گونه کمپانی باید به خاطر آن اموري سعی و تلاش ورزد تا محصولات آن بخش نه چندان زیاد مصرف کنندگان ، نه به طور ساده هر گونه توده های وسیع را بپرستد. موقع موضع گیری ضعیف کمپانی نمی تواند مقابله رقابتی را با آنانی که مساعی خود را در گروه های هر چه کوچک تر خریداران متمرکز ساخته اند ، تحمل کند. در مسابقه رقابتی آنانی که مصرف کننده خود را درست انتخاب کردند ، غالب هستند.

محصولات را مورد ارزیابی قرار داده ، مردم خود را در نکته عمده متمرکز می سازند. تولید کننده باید انسان را جهت متوجه ارزش اساسی محصولات خویش شدن ، وادار نماید. و طبق کلیه قواعد ساخت و ساز تبلیغات ، این خودویژگی باید تک و نمونه باشد. لازم است دقیق نشان داد که محصولات تان از بقیه محصولات چه فرقی دارند ، از این رو اغلب کارشناسان تبلیغات و بازاریابی مصالحه می کنند. برایشان لازم است حل نمایند که در محصولات آنان چه چیزهایی درجه اول و چه اموري درجه دوم است. برای مثال ، شما مدل جدید خودرو را تبلیغ می کنید. شما حل می کنید که در دست اول در باره کدام امرباید گفت – در با ره موتور قوی ، اطمینان ، بهای جاذب و یا ایمنی؟ این آن معنی را ندارد که همه کاركنان تبلیغات در باره عین یک چیز می گویند ، آخر که برتری عمده کالا و یا خدماتتان – این منحصربه فرد بودن است. سرانجام ، هر ماشین چرخ و موتور دارد. در هر بار روی آن فکر نمود که کدام تصور این و یا آن محصولات را شما می خواهید در ذهن و شعور مصرف کننده خود شکل دهید.

همچنین مهم است در یاد داشت : محصولاتی با کیفیت مطلق وجود ندارد. آن کیفیت مطلق در واقعیت امر نیست ! کیفیت – این فقط آن است که انسان در باره محصولات مذکور و یا برند مذکور فکر می کند. کمپانی هایی هستند که 99 درصد انرژی و پول را جهت تولید محصولات مرغوب ، در باره سیمای آن فکر نکرده ، مصرف می کنند. در نتیجه بدست می آید که کیفیت واقعی محصولات بالا است و قابل درک – پایین است. چنین برخورد یک طرفه اثر نمی کند و سودی ندارد. بدون شک ، نباید فراموش کرد که خود محصولات نیز به عنوان اس اساس باقی می ماند.

درجه مطلع بودن خریدار در باره کالا بر درک محصولات از سوی مصرف کننده تأثیر می گذارد. آزمایشات زیادی حاکی است ، بعد از دریافت از طرف انسان مقدار معیین اطلاعات تبلیغاتی ادراک محصولات از جانب وی تغییر می کند. در بازاریابی قانونمندی جالب موجود است: برند بزرگ همیشه توسعه پیدا می کند ، برند کوچک آهسته آهسته، خاموش می شود.

برند باید جزء جداناپذیر هر گونه کمپانی شود. آن وفاداری مصرف کننده را پرورش می دهد که در نوبت خود ، رقابت پذیری پایدار را فراهم می سازد. برند دایمی بودن تقاضا و عدم وابستگی آن به عوامل بازار ، از آن جمله به سطح کل قيمت در بازار را تعیین می کند. می توان با جرأت گفت که برند تولید کننده را محافظت می کند و آمادگی خریدار را جهت پرداخت زیادتر فراهم می سازد. چنین اوضاع و احوال مساعد برای کمپانی در بالا بردن راندمان مالی خویش ، بهترسازی فرآیند برنامه ریزی امکان می دهد.

عناصر تشکیل دهنده برند عبارت اند از: طراحی صنعتی ، تنظیم ظاهری ، تدابیر تبلیغاتی سنجیده شده ، تشویق فروش و تماس مستقیم با مصرف کننده. تولید کننده با عمل خود باید به مصرف کننده وعده برند را داده ، در نزد وی انتظار خوب را ایجاد کند.

وعده ایی که تولیدکننده با ساخت برای بازار این و یا آن محصولات می دهد – این نکته مهم است. هر فردی که در بخش تجارت کار می کند ، باید از خود سؤال کند:«برند بنده چه وعده می دهد؟» در اینجا صورت های مختلف ممکن است ولی چیز عمده – این تعیین شود که وعده شما کدام چیز مشخصی را ارائه می کند. محصولات مورد تولید باید دقیقاً مطابق وعده داده شده باشد وگرنه اختلافات ظاهر می گردد.

در نتیجه کارهای مربوط به ایجاد و تشویق برند کمپانی باید سودآوری تولید خود را به طور قابل ملاحظه افزایش دهد. این امر با آن ارتباط دارد که شما گروگان بازی های قيمتي رقبا نخواهید بود چون شما مصرف کننده وفادار دارید. مسلم است ، بها و وضع عمومی بازار چنین کالا و یا خدمات مشابه از عوامل مهم است ولی همانا تقاضای با ثبات قادر است در برابر نوسان قيمت در بازار مقابله کند.

کمپانی موفق نمی تواند به خود اجازه زندگی کردن «به مثابه روی آتشفشان» بدهد. کمپانی برای آنکه خرید مواد اولیه را درست انجام دهد ، تولید را برنامه ریزی نماید ، روابط مشترک شریکی را برقرار سازد ، لازم است تقاضای مصرفی را پیش بيني کند.

برند قوی و مصرف کنندگان وفادار – کلیدی است به سوی پيروزي و کامیابی ها.

استراتژی بازاریابی با هدایت چهار عنصر کلیدی خلاصه می شود – این به اصطلاح «چهار پی » (به انگلیسی Product Price Place ,Promotion – چهار پی) هستند. به زبان روسی – محصولات ، قيمت ، راه کارها ، تبلیغات و تشویق فروش. برخی از کمپانی ها یک عنصر دیگر تجارت – موضع گیری را عنوان می کنند.

همه چهار عنصر بازاریابی در ارتباط متقابل قوي قرار دارند. آنها به نحو ذیل عمل می کنند: تبلیغات و تشویق فروش انتظار از برند را فراهم می سازد که آن باید مصرف کننده را جهت خرید اول و استفاده بعدی از برند را مستدلل و توجيه کند . مثلاً ، Blend –a- med دندان های سالم را برای تمام عمر وعده می دهد ، Ariel شستن حتی پایدارترین لکه هارا بهتر از هر گونه مواد دیگر شوینده وعده می دهد.

تجارت – استراتژی کمپانی ها با آن خلاصه می شود که عناصر بقیه بازاریابی (4 پی) صحت و درستی وعده مذکور را به طور مداوم به اثبات برساند.

مهم است وعده های عمل را داد. وعده های غیر عمل را می توان در مثال برند «داو گن» بررسی کرد. نخست ، وعده ایی که به مثابه «کیفیت محافظت شده» طنین انداز بود ، شسته شده بود. به دیگر سخن ، برند شعار «نه تقلبی » را به مثابه یگانه برتری پیشنهاد می کرد. این وعده بلند مدت ویا استراتژی نبود. کیفیت محافظت شده تا زمانی که تقلبی محصولات است ، موجود می باشد. آن نمی تواند «پردوام» و پايدار باشد.

دوم ، استراتژی این کمپانی در خصوص گسترش خط تولید محصولات را در عمل به عنوان بازاریابی «خونخوار» می خوانند. در این صورت کلیه برندها ، تمام محصولات که تحت یک علامت تجاری راه اندازی می شود ، صحت و درستی «وعده برند» را به ثبوت نمی رساند بلکه برعکس ، در ضمن ارزش آنرا کاهش داده ، در برند طفیلی گری می شود.

ولی ایجاد سبک بادوام و موفقیت آمیز برند ، تشکیل و انجام تدابیر تبلیغاتی کامل ، مطالعه برند و هدایت آن ، سرمایه گذاری ها را می طلبد. معنی آن این است که کمپانی وارد راه توسعه برند باید جهت سرمایه گذاری در برند آماده باشد و این کار را پیگیرانه ، حمایت را از پروژه آغاز شده حین بروز نخستین مشکلات قطع نکرده ، انجام دهد.

کامیابی را در تشویق فروش کالا می توان تنها دارای خلاقیت ، علاقه و ریسک مشخص بوده که بدون آن تجارت خارج از تصور است ، بدست آورد و برندهای مدرن یکی از قوی ترین ابزارهای آن بشمار می روند.

منبع:هفته نامه «دلاوی پارتنر»شماره 47 مورخ 26 نوامبر سال 2008 چاپ تاشکند. انتشارات وزارت روابط اقتصادی خارجی ، سرمایه گذاری و بازرگانی جمهوری ازبکستان.

نقش نام تجاری (brand) در تشویق فروش کالا

 می گویند که نیمي از عمر را انسان به خاطر نام خود کار می کند ؛ نیمه دوم را نام به خاطر انسان کار می کند.

برند – این نام تجاری کالا است که آنرا از انبوه کل كالاها تفکیک می کند. مثلاً برای هر انسان دارای نام مشخص ، برای برند نیز لازم است که نام آن بتواند باعث احساسات مثبت زیاد در نزد اطرافیان شود تا نام کار کند.

برند – این یکی از نشانه های جامعه دموکراسی آزاد است ، جامعه ای که در آن انسان حق انتخاب را دارد. تا چند سال پیش زمانی ما به مغازه می رفتیم و در آنجا فقط شیر ، کالباس ، روغن نباتی را جستجو می کردیم. امروزه ما به مغازه می رویم به دنبال نام و علامت مشخص كالا. برند – این همیشه چیز مخصوص به خود و متفاوت از دیگري است.

توسعه برندها تسلسل و نظمی را ایجاب می کند. این فرآیند با ساخت و ساز مشابه است چون برنامه ریزی ، طراحی ، ساختمان ، هدایت ، کنترل و بی شک ، اجرای مجموعه درخواست های جامع که موفقیت کلیه کارخانه را تأمین می کند ، شامل است.

توجیه کمپانی فقط جهت تولید – این اشتباه معمولی است. در اکثریت کارخانه ها و موسسات فرآیند تولید به صورت مفصل راه اندازی شده است. چنین کارخانه می تواند مشابه موزه قشنگ باشد: در آنجا تجهیزات مدرن نصب شده است ، کارشناسان متخصص کار می کنند ، کالای مرغوب تولید می شود ولی در مرحله معین زنجیره قطع می شود و پتانسیل سازنده هنگفت به اندازه کامل مورد اجراء قرار نمی گیرد. این امر با روش های بد فروش ، نبودن تبلیغات مناسب ، بسته بندی نارساي کالا ارتباط دارد.

اکثریت کارفرمایان و توليدكنندگان می دانند که «قيمت همه چیزرا تعیین می کند». برایشان منظره افت آنی تقاضا ، در صورت ظهور در بازار کالای مشابه ولی با پایین ترین بها ، آشنا است. طوری می شود که در برابر فراخوانی رقبا با کاهش متقابل قيمت جواب داد. در نهایت امر ، این منجر به سودآوری پایین خود تولید می شود.

تجربه جهانی چندین بار به اثبات رسانده است ، رقابتی که بر اساس آن بهای محصولات نهفته است این «راهی بسوی هیچ است» . چنین برخورد از حیث ماهیت خویش نادرست است چون کاهش دایمی قيمت باعث زیان آوری تولید ، فقر بازار و در نتیجه کاهش کیفیت کالا می شود. برای آنکه این دایره محدود را قطع نمود ، لازم است از رقابت «قيمت» فاصله گرفت و برخوردهای دیگر در روابط با مصرف کنندگان و رقبا را جستجو کرد.

دیگر گمراهی معمولی - «خواهش قانع کردن همه» است. اغلب فرمول «برای ما همه مصرف کنندگان لازم اند» استراتژی تجارت را تعیین می کند. کمپانی های بازاریابی جدی و مسئول درک می کنند که تنها برند و یا محصولات نمی تواند دسته های مختلف مصرف کنندگان را به طور کامل قانع سازد.

یک استریوتیپ معمولی دیگر - این عقیده ای است که قيمت جزء ترکیبی ساخت مناسبات با مصرف کننده می باشد. در برابر سؤالی که جهت بالا بردن تقاضا چه باید کرد ، اکثریت رؤسا و مسئولان کنونی جواب می دادند- باید قيمت را پایین آورد.

تحقیقات و تجربه عملی نشانگر آن است که امروزه کمپانی موفق باید استراتژی برند متوجه شکل گیری وفاداری مصرف کننده را دارا باشد. «ارزش» برند توسط آماده بودن مصرف کننده جهت خرید کالا طبق بالاترین بها ، حین موجودیت در بازار کالاهای مشابه علامت تجاری دیگر تعیین می شود.

در هر گونه حوزه می توان برند را ایجاد کرد ، در ضمن نه فقط کالا و یا خدمات که شما آنرا ارائه می کنید بلکه خود کمپانی نیز به صورت" برند" در می آید. موضع گیری ، تمرکز ، تقسیم سازی به چند قسمت و وعده دهی – این اساس و پايه استراتژی برند است. روی هر عبارت به تفکیک مکث می کنیم.

موضع گیری :

امکان دارد ، تعاریف مختلف مفهوم «موضع گیری» موجود باشد. در واقعیت امر ، موضع گیری – این جایی است که آنرا برند در ذهن مصرف کننده اشغال می کند. هر کمپانی کوشش می کند صورت ظاهری – تصور مشخص را با کالای خویش شکل دهد. برای مثال ، یک کمپانی محصولات خود را به مثابه «رفع گرسنگی» و کمپانی دیگر «رفع تشنگی» و غیره توصیف می کند.

بر اساس موضع گیری یکی از اساسی ترین تأیید های قابل قبول بدون دلایل مبدا بازاریابی نهفته است. آن حاکی است ، «همه انسان ها از هم دیگر فرق دارند و محصولات به طور مطلق نمی تواند مورد پذیرش همه شود». کمپانی ها وادار می شوند مصرف کننده خود را انتخاب کنند. جناب لارری لایت ، کارشناس بازاریابی امریکایی ، بنيانگذار نظریه برند ، می دانست که هر گونه کمپانی باید به خاطر آن اموري سعی و تلاش ورزد تا محصولات آن بخش نه چندان زیاد مصرف کنندگان ، نه به طور ساده هر گونه توده های وسیع را بپرستد. موقع موضع گیری ضعیف کمپانی نمی تواند مقابله رقابتی را با آنانی که مساعی خود را در گروه های هر چه کوچک تر خریداران متمرکز ساخته اند ، تحمل کند. در مسابقه رقابتی آنانی که مصرف کننده خود را درست انتخاب کردند ، غالب هستند.

محصولات را مورد ارزیابی قرار داده ، مردم خود را در نکته عمده متمرکز می سازند. تولید کننده باید انسان را جهت متوجه ارزش اساسی محصولات خویش شدن ، وادار نماید. و طبق کلیه قواعد ساخت و ساز تبلیغات ، این خودویژگی باید تک و نمونه باشد. لازم است دقیق نشان داد که محصولات تان از بقیه محصولات چه فرقی دارند ، از این رو اغلب کارشناسان تبلیغات و بازاریابی مصالحه می کنند. برایشان لازم است حل نمایند که در محصولات آنان چه چیزهایی درجه اول و چه اموري درجه دوم است. برای مثال ، شما مدل جدید خودرو را تبلیغ می کنید. شما حل می کنید که در دست اول در باره کدام امرباید گفت – در با ره موتور قوی ، اطمینان ، بهای جاذب و یا ایمنی؟ این آن معنی را ندارد که همه کاركنان تبلیغات در باره عین یک چیز می گویند ، آخر که برتری عمده کالا و یا خدماتتان – این منحصربه فرد بودن است. سرانجام ، هر ماشین چرخ و موتور دارد. در هر بار روی آن فکر نمود که کدام تصور این و یا آن محصولات را شما می خواهید در ذهن و شعور مصرف کننده خود شکل دهید.

همچنین مهم است در یاد داشت : محصولاتی با کیفیت مطلق وجود ندارد. آن کیفیت مطلق در واقعیت امر نیست ! کیفیت – این فقط آن است که انسان در باره محصولات مذکور و یا برند مذکور فکر می کند. کمپانی هایی هستند که 99 درصد انرژی و پول را جهت تولید محصولات مرغوب ، در باره سیمای آن فکر نکرده ، مصرف می کنند. در نتیجه بدست می آید که کیفیت واقعی محصولات بالا است و قابل درک – پایین است. چنین برخورد یک طرفه اثر نمی کند و سودی ندارد. بدون شک ، نباید فراموش کرد که خود محصولات نیز به عنوان اس اساس باقی می ماند.

درجه مطلع بودن خریدار در باره کالا بر درک محصولات از سوی مصرف کننده تأثیر می گذارد. آزمایشات زیادی حاکی است ، بعد از دریافت از طرف انسان مقدار معیین اطلاعات تبلیغاتی ادراک محصولات از جانب وی تغییر می کند. در بازاریابی قانونمندی جالب موجود است: برند بزرگ همیشه توسعه پیدا می کند ، برند کوچک آهسته آهسته، خاموش می شود.

برند باید جزء جداناپذیر هر گونه کمپانی شود. آن وفاداری مصرف کننده را پرورش می دهد که در نوبت خود ، رقابت پذیری پایدار را فراهم می سازد. برند دایمی بودن تقاضا و عدم وابستگی آن به عوامل بازار ، از آن جمله به سطح کل قيمت در بازار را تعیین می کند. می توان با جرأت گفت که برند تولید کننده را محافظت می کند و آمادگی خریدار را جهت پرداخت زیادتر فراهم می سازد. چنین اوضاع و احوال مساعد برای کمپانی در بالا بردن راندمان مالی خویش ، بهترسازی فرآیند برنامه ریزی امکان می دهد.

عناصر تشکیل دهنده برند عبارت اند از: طراحی صنعتی ، تنظیم ظاهری ، تدابیر تبلیغاتی سنجیده شده ، تشویق فروش و تماس مستقیم با مصرف کننده. تولید کننده با عمل خود باید به مصرف کننده وعده برند را داده ، در نزد وی انتظار خوب را ایجاد کند.

وعده ایی که تولیدکننده با ساخت برای بازار این و یا آن محصولات می دهد – این نکته مهم است. هر فردی که در بخش تجارت کار می کند ، باید از خود سؤال کند:«برند بنده چه وعده می دهد؟» در اینجا صورت های مختلف ممکن است ولی چیز عمده – این تعیین شود که وعده شما کدام چیز مشخصی را ارائه می کند. محصولات مورد تولید باید دقیقاً مطابق وعده داده شده باشد وگرنه اختلافات ظاهر می گردد.

در نتیجه کارهای مربوط به ایجاد و تشویق برند کمپانی باید سودآوری تولید خود را به طور قابل ملاحظه افزایش دهد. این امر با آن ارتباط دارد که شما گروگان بازی های قيمتي رقبا نخواهید بود چون شما مصرف کننده وفادار دارید. مسلم است ، بها و وضع عمومی بازار چنین کالا و یا خدمات مشابه از عوامل مهم است ولی همانا تقاضای با ثبات قادر است در برابر نوسان قيمت در بازار مقابله کند.

کمپانی موفق نمی تواند به خود اجازه زندگی کردن «به مثابه روی آتشفشان» بدهد. کمپانی برای آنکه خرید مواد اولیه را درست انجام دهد ، تولید را برنامه ریزی نماید ، روابط مشترک شریکی را برقرار سازد ، لازم است تقاضای مصرفی را پیش بيني کند.

برند قوی و مصرف کنندگان وفادار – کلیدی است به سوی پيروزي و کامیابی ها.

استراتژی بازاریابی با هدایت چهار عنصر کلیدی خلاصه می شود – این به اصطلاح «چهار پی » (به انگلیسی Product Price Place ,Promotion – چهار پی) هستند. به زبان روسی – محصولات ، قيمت ، راه کارها ، تبلیغات و تشویق فروش. برخی از کمپانی ها یک عنصر دیگر تجارت – موضع گیری را عنوان می کنند.

همه چهار عنصر بازاریابی در ارتباط متقابل قوي قرار دارند. آنها به نحو ذیل عمل می کنند: تبلیغات و تشویق فروش انتظار از برند را فراهم می سازد که آن باید مصرف کننده را جهت خرید اول و استفاده بعدی از برند را مستدلل و توجيه کند . مثلاً ، Blend –a- med دندان های سالم را برای تمام عمر وعده می دهد ، Ariel شستن حتی پایدارترین لکه هارا بهتر از هر گونه مواد دیگر شوینده وعده می دهد.

تجارت – استراتژی کمپانی ها با آن خلاصه می شود که عناصر بقیه بازاریابی (4 پی) صحت و درستی وعده مذکور را به طور مداوم به اثبات برساند.

مهم است وعده های عمل را داد. وعده های غیر عمل را می توان در مثال برند «داو گن» بررسی کرد. نخست ، وعده ایی که به مثابه «کیفیت محافظت شده» طنین انداز بود ، شسته شده بود. به دیگر سخن ، برند شعار «نه تقلبی » را به مثابه یگانه برتری پیشنهاد می کرد. این وعده بلند مدت ویا استراتژی نبود. کیفیت محافظت شده تا زمانی که تقلبی محصولات است ، موجود می باشد. آن نمی تواند «پردوام» و پايدار باشد.

دوم ، استراتژی این کمپانی در خصوص گسترش خط تولید محصولات را در عمل به عنوان بازاریابی «خونخوار» می خوانند. در این صورت کلیه برندها ، تمام محصولات که تحت یک علامت تجاری راه اندازی می شود ، صحت و درستی «وعده برند» را به ثبوت نمی رساند بلکه برعکس ، در ضمن ارزش آنرا کاهش داده ، در برند طفیلی گری می شود.

ولی ایجاد سبک بادوام و موفقیت آمیز برند ، تشکیل و انجام تدابیر تبلیغاتی کامل ، مطالعه برند و هدایت آن ، سرمایه گذاری ها را می طلبد. معنی آن این است که کمپانی وارد راه توسعه برند باید جهت سرمایه گذاری در برند آماده باشد و این کار را پیگیرانه ، حمایت را از پروژه آغاز شده حین بروز نخستین مشکلات قطع نکرده ، انجام دهد.

کامیابی را در تشویق فروش کالا می توان تنها دارای خلاقیت ، علاقه و ریسک مشخص بوده که بدون آن تجارت خارج از تصور است ، بدست آورد و برندهای مدرن یکی از قوی ترین ابزارهای آن بشمار می روند.

منبع:هفته نامه «دلاوی پارتنر»شماره 47 مورخ 26 نوامبر سال 2008 چاپ تاشکند. انتشارات وزارت روابط اقتصادی خارجی ، سرمایه گذاری و بازرگانی جمهوری ازبکستان.

درباره عادت از زیر کار در رفتن ما ایرانی ها!

یک مدل جوگیری است، جو انجام کار، جو زندگی فعال بدون بازده مثبت، جو زندگی با انواع راههای از زیر کارت در رفتن. اسمش چیست؟ کار کردن، رسمش چیست؟ فراری از انجام کارها، احساسش چیست؟ زرنگی.

مجله چلچراغ :یک مدل جوگیری است، جو انجام کار، جو زندگی فعال بدون بازده مثبت، جو زندگی با انواع راههای از زیر کارت در رفتن. اسمش چیست؟ کار کردن، رسمش چیست؟ فراری از انجام کارها، احساسش چیست؟ زرنگی. آنها فکر می کنند با ساعت ها در محل کار پلکیدن و مدام به ساعت نگاه انداختن، وظیفه شان را انجام داده اند. وقتی می پرسی چرا درست کار نمی کنی؟ مدعی می شوند که بهترین گزینه در محل کارشان هستند و وقتی می گویی مگر دنبال پیشرفت مملکت نیستی؟ صددرصد پوزخندی می زنند که آنه بالاها دارند می ریزند و می پاسند و بدبختی اش را ما می کشیم. می گوید: پدرمان توی کار در می آید اما نمی گویند: کدام پدر؟ کدام کار؟

در زمان های دور در این کشور، مردمانی زندگی می کردند که عشق مدیرکل بودن داشتند. آدمهایی که روزی دو ساعت به محل کار سرک می کشیدند و حضوری به هم می رساندند و می رفتند پی خوش گذرانی هایشان. آدم هایی که پسر فلان خان بودند و از کارهای اداری همین اندازه را می دانستند که باید داد و دعوایی راه بیندازند و بقیه اش را به شادمانی بگذرانند. هر چند از آن زمان های دور، مدتی طولانی گذشته اما آن آدم ها همچنان همان وضعیت را دارند. آنها فکر می کنند کار کردن یعنی همان. برای همین است که وقتی در رفتارهایشان دقیق می شوی، مدل برخوردو لن رفتارشان می تواند لحظات شادمانه ای برایتان بسازد. 

می توانند از زمین و زمان شکایت کنند و نسبت به اتفاقاتی عکس العمل های تند و یکجانبه نشان دهند که دهانت وا می ماند. و خب، بدترین شانس ما این است که در کنار مردمی زندگی می کنیم که «آن بالاها» برایشان مجوزی است برای کار نکردن، مجوزی برای دست به سیاه و سفید نزدن. برای از زیر کار در رفتن. برای پوزخند زدن به پیشرفت کشور. 

نه آن که امروز باشد که ما با «آن بالاها» مشکل داشته باشیم، ما از همان دوران قاجاریه که اداره جات در ایران راه افتادند، با این مسئله روبروییم. با آدم هایی که حوصله کار کردن ندارند و فکر می کنند کسی در آن بالاها نشسته و همان بهتر که کار نکنیم.

به مرور زمان، ما شده ایم آدم هایی که با همان فرهنگ ایلی و قبیله ای با کت و شلوار یا مانتوهای بلند و مقنعه های تیره پشت میزهای کارمان می ایستیم و گوشی های هوشمند دستمان می گیریم و روزهایمان را با گپ و گفت با دیگران می گذرانیم. در اداره های خصوصی این وضعیت کمتر است اما نه به این خاطر که آن فرهنگ در روح و جانمان نباشد، به این خاطر که اینجا هرچقدر کار کنی، آش می خوری و خب، نمی شود آنطور که در زمان های دور زندگی می کردیم، همچنان به زندگی ادامه دهیم.

به واسطه آن فرهنگ، به راحتی از زیر کار در می رویم و همین مدل از زندگی باعث می شود تا رفتارهای بعدی مان هم تغییر کند. باعث می شود در امروزمان نابلد پیش برویم و رویای دو پله یکی کردن در سر بپرورانیم. باعث می شود آدم های پاچه خار و مجیزگویی شویم تا پایمان به پله های مدیریتی برسد. امتیاز بدهیم، اما صندلی مان را نگه داریم. امتیازهای اشتباه بدهیم به بالادستی مان، قربان صدقه اش برویم و در نهایت حقوق سر ماهمان را بگیریم و توی مجامع خصوصی بنشینیم و از فضایل کار کردن بگوییم و در باب اهمیت جدی بودن در کار صحبت کنیم.

خدا را شکر فضای مجازی هم فرصت بیشتری در اختیارمان می گذارد تا به دوستانمان پز بدهیم و از میزان اهمیت خودمان بگوییم. غافل از اینکه در محیط کار حرکت مثبتی انجام نمی دهیم. کارمان را درست پیش نمی بریم. ساعت می زنیم که ساعت هشت آمده ایم سر کار اما پرونده روی پرونده تلنبار می شود و ما به روی خودمان نمی آوریم. به روی خودمان نمی آوریم، چون بلد نیستیم کار را انجام دهیم؛ به هیچ کس هم نمی گوییم مبادا صندلی را از یر پایمان بکشند یا از هیچ کس کمک نمی خواهیم نکند زیرآبمان را بزنند و اگر هم کار را بلدیم که چرا باید خودمان را خسته کنیم وقتی دیگران می ریزند و می پاشند. وقتی آدم های باحال آنهایی هستندکه ادای کار کردن درمی آورند و پشت درهای بسته به مدیران امتیازهای ویژه می دهند، چه دلیلی دارد ما از آن آدم باحال ها نباشیم؟

این آدم باحال های ویژه، رفتارهای خاص خودشان را دارند، از زمین و زمان می ترسند و نسبت به هر اتفاقی واکنش منفی نشان می دهند. آنها فرزندان همان پدران هستند، چند ساعتی سر کار می آیند، غر می زنند، داد و قال راه می اندازند، و مهم ترین راه مقابله با شما را برگه های نظم و انضباطتان می دانند؛ چه ساعتی رفته اید و چه ساعتی آمده اید، آنها از شما درباره اجرای پرونده تان سوال نمی پرسند. آنها نمی گویند در این هشت ساعتی که اینجا گذراندی چه کردی، آنها تنها به ساعت شان نگاه می کنند. نکند خودشان کار را بلد نیستند که تنها به ساعت توجه می کنند؟ انجام کارها تا اندازه ای برایشان اهمیت دارد که بتوانند به بالادستی شان توضیحات لازم را بدهندو پس از آن، دیگر هیچ.

به آنها نگویید ساعت های کاری شناور در جهان مد شده است و کارمندها می توانند به جای ساعت هشت صبح در ساعت 10 صبح یا حتی 12 ظهر به محل کار بروند. آنها سوژه خنده شان را از دست می دهند، فرصتشان برای غر زدن از کف می رود، آنها که کاری به کار درست انجام دادن کارها ندارند، آنها نابلدی شان را در پوسته ای به نام انضباط پنهان می کنندو به شما می گویند که چه کنید و چه نکنید. حالا بیایید و به آنها بگویید نظریه پشت نظریه آمده است که از ویژگی های فردی کارمندان در محیط کار استفاده کنید تا محیط کاری تان پویا شود.

آنها بی توجه به نتیجه به دنبال برچسب زدن می گردندو خنده شان را در هوا پخش می کنند و هر ایرادی که به ذهنشان می رسد، به زبان می آورند. فکر نمی کنند شبیه به داستان های طنز می شوند و می بایست فکری به حال خودشان کنند؟ فکر نمی کنند دستشان رو شده از پس این سال ها؟ فکر نمی کنند از زیر کار در رفتن هایشان و به صندلی چسبیدن هایشان یک اتفاق مفرح برایمان می سازد؟ یک اتفاق مفرح بدون آنکه مجبور شویم پولی بپردازیم و روی صندلی های قرمزرنگ سینما بنشینیم؛ بزرگترین فیلم طنز امسال و سال های گذشته و احتمالا سال های آینده. تا سال هایی که تعداد آدم هایی که به این پدیده مفرح می خندند، از تعداد آدم هایی که در پاسخ به سوال پیشرفت مملکت پوزخند می زنند، بیشتر شود.

منبع: برترین ها

بهترین تبلت‌های موجود در بازار

در این مطلب چندتا از بهترین تبلت های موجود در بازار را برایتان معرفی کرده ایم که می توانید بنابر سلیقه، بودجه و نیاز خود گزینه مناسب را انتخاب و خریداری کنید. 

اپل آی‌پد ایر
جدیدترین تبلت کمپانی بزرگ اپل کیفیت ساخت بسیار عالی، صفحه نمایش با رزولوشن بالا و پردازنده بسیار قدرتمند دارد. در ضمن، بدنه تبلت بسیار باریک است و 7.5 میلی‌متر  ضخامت و 469 گرم وزن دارد. Air با همه سبکی و باریکی، همچنان یکی از مستحکم‌ترین و بادوام‌ترین بدنه‌ها را دارد. جنس بدنه آی‌پد ایر نیز همچون برادران بزرگ‌تر خود از آلومینیوم یکپارچه ساخته شده است.

این باریکی باعث حذف پورت‌ها و اتصالات دستگاه نشده است و همه اتصالاتی که در نسخه‌های پیشین شاهد آنها بوده‌اید همچون کلید پاور، کنترل صدا، قطع صدا، شبکه‌های بلندگو، میکروفون، پورت داک نوری، سوکت 3.5 میلی‌متری صدا همچنان در Air حاضر هستند. این تبلت دوربین دوم با کیفیت 1.2 مگاپیکسل در جلوی نمایشگر و دوربین دیگری با کیفیت 5 مگاپیکسل در پشت دارد. دوربین عقب قابلیت فوکوس خودکار نیز دارد. 

بهترین تبلت‌های موجود در بازار

یک نمایشگر 9.7 اینچ IPS  ال‌سی‌دی با رزولوشن 2048×1536 پیکسل از نوع رتینا که بسیار شفاف است و جزئیات تصویر به خوبی در آن دیده می‌شود. تراکم تصویر این نمایشگر 264 پیکسل در هر اینچ است. 

تبلت بسیار باریک آی‌پد Air، پردازنده دو هسته‌ای و 64 بیتی اپل A7 را دارد. حدود 800 هزار اپلیکیشن فعال نیز دارد و قیمت آن از 399 پوند آغاز می شود. 



مایکروسافت سرفیس 2


سرفیس دو نسخه اصلاح شده و ارتقا یافته سرفیس اولیه 10.6 اینچ مایکروسافت است. این تبلت، 8.1 اینچ اندازه و قلم نوری، پردازنده قوی و عمر باتری 8 ساعته دارد. در این تبلت یک کامپیوتر ویندوز کامل را می توان مشاهده کرد به بیش از 100 هزار اپلیکیشن در فروشگاه ویندوز دسترسی دارد. هنگام خرید حتما کاور صفحه‌کلید لمسی 2 را نیز خریداری کنید. قیمت این دستگاه از 719 پوند آغاز می شود. 

بهترین تبلت‌های موجود در بازار


سامسونگ گوگل نکسوس 10

یکی از مقرون به صرفه ترین تبلت های اندرویدی با رزولوشن بالا که امکان دسترسی به همه امکانات و محصولات گوگل رابه کاربر می دهد. این تبلت، آخرین نسخه سیستم‌عامل اندروید را در خود دارد که بسیار پرسرعت است و گشت و گذار در تبلت را برای کاربر آسان می کند. صفحه نمایش عریض این دستگاه، برای تماشای فیلم بسیار مناسب است. قیمت این محصول از 319 پوند آغاز می شود. 

بهترین تبلت‌های موجود در بازار


سونی اکسپریا تبلت Z
Tablet Z جدیدترین تبلت اندرودی 10 اینچی شرکت سونی است. این تبلت به خانواده اکسپریا تعلق دارد و علاوه بر طراحی زیبا، صفحه نمایشی با رزولوشن بالا نیز دارد. بدنه این تبلت ضدآب است و حدود 6.9 میلی‌متر ضخامت دارد. قیمت این تبلت از 370 پوند آغاز می شود. 

بهترین تبلت‌های موجود در بازار


آی‌پد مینی با صفحه نمایش رتینا

از دیگر تبلت های برتر بازار کنونی باید به آی‌پد مینی 2 با صفحه نمایش رتینا اشاره کرد. این دستگاه شباهت بسیاری به آی‌پد مینی معمولی دارد و البته از آن سبک‌تر ساخته شده است. بدنه دستگاه به طور کاملا آلومینیومی است و باتری آن تا 10 ساعت استفاده را پاسخ‌گو است. آی‌پد مینی 2، رکورددار میزان تراکم تصویر در میان تبلت‌های موجود در بازار است. به طوری که از این نظر در صدر همه نمایشگرهای تبلت‌های این اندازه‌ای قرار گرفته است.

بهترین تبلت‌های موجود در بازار

این تبلت 7.9 اینچ با رزولوشن 2048×1536 پیکسل نمونه واقعی رتینا است و تراکم تصویر آن نیز 324 پیکسل در هر اینچ است. به این معنا که نمی‌توانید از فاصله معمول، پیکسل‌های تصویر را تشخیص دهید. حتی چشم‌های ریزبین نیز نمی‌توانند اتصال پیکسل‌ها را ببینند. این باعث می‌شوند تا همه نوشته‌ها و آیکون‌ها در این تبلت کاملا واضح و چسبیده به هم به نظر برسند.

همچون آی‌فون 5 و آی‌پد Air، تبلت آی‌پد مینی 2 تراشه جدید 64 بیتی دارد. این پردازنده دو هسته‌ای با سرعت 1.3 گیگاهرتز و از نوع A7 اپل است و پردازنده گرافیکی PowerVR G6430 دارد. این ترکیب به نسل دوم آی‌پد مینی اجازه می‌دهد تا به بهترین شکل و بالاترین سرعت، چند کار هم‌زمان را مدیریت کند. 

این پردازنده در اجرای بازی‌های سه‌بعدی نیز بسیار عالی است. در حال حاضر، بسیاری از توسعه‌دهندگان در حال کار روی توسعه انواع بازی و نرم‌افزار برای پردازنده‌های 64 بیتی جدید اپل هستند. قیمت این محصول از 319 پوند آغاز می شود. 



گوگل نکسوس 7 (2013)


یکی از بهترین تبلت های کوچک موجود در بازار، گوگل نکسوس 7 است. این تبلت، صفحه نمایش با رزولوشن بالا، پردازنده بسیار قوی و عمر باتری 10 ساعته دارد و جدیدترین نسخه سیستم‌عامل اندروید یعنی 4.4 کیت‌کت روی آن نصب است. قیمت این دستگاه از 199 پوند آغاز می شود. 

بهترین تبلت‌های موجود در بازار


کیندل فایر HDX 7

یکی از تبلت های کوچک خانواده فایر کیندل ها، HDX 7 است. این تبلت کوچک، صفحه نمایش بسیار باکیفیت و پردازنده قدرتمند دارد و سیستم‌عامل آن نسخه شخصی‌سازی Fire OS اندورید است که آمازون ساخته است. کاربران این دستگاه به استفاده از اپلیکیشن های اپ‌استور خود آمازون محدود هستند. این فروشگاه حدود 75 هزار اپلیکیشن در خود دارد. قیمت این دستگاه از 199 پوند آغاز می شود. 

بهترین تبلت‌های موجود در بازار


Tesco Hudl

نخستین تبلت از کمپانی Tesco بسیار ارزان اما کارآمد است. این دستگاه، نسخه استاندارد آب نبات ژله‌ای اندروید را در خود دارد و کاربر می تواند آن را به دلخواه خود تغییر دهد. با این تبلت، کاربر امکان دسترسی به Play Store برای دانلود اپلیکیشن و رسانه های مختلف را دارد. قیمت این دستگاه از 119 پوند آغاز می شود. 

بهترین تبلت‌های موجود در بازار

منبع: برترین ها

چهل سال با CES، نمایشگاه فناوری های جدید

 1. نخستین نمایشگاه CES در سال 1967 در نیویورک سیتی برگزار شد. تعداد بازدیدکنندگان فقط 17 هزار و 500 نفر بود و بیش از یکصد شرکت برای نمایش جدیدترین محصولات خود در این نمایشگاه شرکت داشتند. سونی، شارپ، موتورولا و توشیبا جزو شرکت کننده ها بودند و از آن زمان تاکنون هرساله در CES حضور دارند.



2. در CES سال 1969، تلویزیون ها و رادیوها بهترین محصولات نمایشگاه به شمار می رفتند. در آن سال، قیمت رادیوهای ترانزیستوری کاهش پیدا کرد. به طوریکه یک رادیوی آمریکایی که در سال 1954 حدود 270 پوند قیمت داشت، در سال 1969 به 70 پوند کاهش پیدا کرده بود. این مساله باعث شد تا فناوری برای بیشتر مردم قابل دستیابی باشد. 



3. در سال 1969 میلادی، دستگاه های پخش کننده صدا در میان خانواده ها رواج بسیاری یافته بود. فرمت دستگاه هی وینیل در آن زمان وجود داشت که بعدها در سال 1981 توسط دیسک های فشرده جایگزین شد. اما این دستگاه ها همچنان با عنوان لوازم عتیقه و تزئینی روی طاقچه های خانه ها باقی ماند. 



4. سال 1971 بیش از 275 شرکت برای نمایش محصولات خود در نمایشگاه CES شرکت کرده بودند. سونی در CES سال 1970 دستگاه های ضبط ویدئوکاست (VCR) خود را معرفی کرد و نخستین وی سی آرهای یومتیک خود را به فروش رساند. 



5. در سال 1972، تعداد بازدیدکننده های نمایشگاه به 40 هزار نفر رسید، یعنی دو برابر تعداد بازدیدکننده های سال 1967 و حدود 300 کمپانی در آن شرکت داشتند. 



6. در نمایشگاه CES سال 1975 رشد خوبی داشت به طوریکه دوبار در سال در شیکاگو برگزار می شد. آنجا به محلی برای نمایش محصولات فناوری جدید شرکت های مختلف تبدیل شده بود. در این سال، کنسول بازی آتاری معرفی شد. وسیله ای که پایه گذار نسل جدیدی از بازی در دهه های  آینده بود. 



7. در اواخر سال 1977 میلادی، CEA تصمیم گرفت نمایشگاه های زمستان را در لاس وگاس و CES تابستان را در شیکاگو برگزار کند. CES تابستان در شیکاگو تا 17 سال ادامه داشت اما به تدریج در برابر لاس وگاس،  جذابیت خود را از دست داد.



8. در نمایشگاه زمستانه CES در سال 1980، شرکت هایی شرکت داشتند که در نمایشگاه سال 2013 نیز حضور دارند، همچون سونی، پناسونیک، یاماها، جی وی سی و کن وود.



9. در سال 1985، نینتندو سیستم سرگرمی نینتندو (NES) را معرفی کرد. بازی و کنسول های بازی به عضوی ثابت از نمایشگاه CES تبدیل شده بودند. به طوریکه در سال 2001، مایکروسافت کنسول ایکس باکس را و در سال 2013، انویدیا، Project Shield را معرفی کردند. 



10. در سال 1985، بازی تتریس معرفی شد. صرف نظر از نسخه هایدیگر این بازی که در کنسول های مختلف وجود داشت، بیش از 35 میلیون کپی از این بازی فقط در GameBoy فروخته شد.



11. در سال 1990 ، فرمت برگزاری دوبار در سال CES برداشته شد زیرا بیشتر شرکت ها از سال 1998 دیگر کمتر در نمایشگاه تابستان شرکت می کردند. به همین دلیل، فرمت برگزاری CES به یک بار در سال در لاس وگاس تغییر کرد. همین شکلی که اکنون نیز برگزار می شود. 



12. در سال 1993 ، سونی میی دیسک خود رابه جهانیان معرفی کرد. فرمتی که به سختی خواهانی در بازار داشت زیرا سی دی ها و بعدها، پخش کننده های MP3 کنترل بازار را از دست سونی خارج کرده بودند. نمایشگاه سال گذشته در سال 1992، آخرین سالی بود که اپل در آن شرکت داشت. در آن سال آنها ب مدیریت جان اسکالی، تبلت جدید خود به نام نیوتن را معرفی کردند. دستگاهی که بعدها برای ساخت آی فون و آی پد از آن الهام گرفته شد. 



13. در CES سال 2003، سونی فرمت بلو-ری را معرفی کرد. فرمتی که قرار بود جانشین DVD شود که در نمایشگاه سال 1996 معرفی شده بود. موسس و مدیر مایکروسافت، بیل گیتس نیز در آن سال سخنرانی کرد و این مساله تا سال 2012 میلادی ادامه پیدا کرد.



14. نمایشگاه CES سال 2013 بیش از 150 هزار بازدیدکننده داشت و بیش از 3 هزار شرکت از سراسر جهان در آن محصولات آینده خود را معرفی کردند. 



15. در نمایشگاه CES سال 2014 قرار است نخستین گوشی هوشمند Li-Fi معرفی شود. نمایشگاه امسال از 7 تا 10 ژانویه در لاس وگاس برپا است. این گوشی هوشمند از اتصال SunPartner's Wysips استفاده می کند که نوعی فناوری برای تبدیل امواج نوری به انرژی قابل استفاده است. این باعث می شود تا گوشی توان دریافت و کدگشایی سیگنال ها را بدون مصرف زیاد باتری انجام دهد. ال‌جی تلویزیون 77 اینچ خمیده و OLED و سامسونگ نیز تلویزیون های خمیده خود را معرفی کرده‌اند. 

دیودهای لیزری که برای چراغ جلو اتومبیل ها است را آئودی معرفی کرده است. از دیگر محصولات بارز این نمایشگاه باید به فناوری های پوشیدنی اشاره کرد.

منبع: برترین ها

آینده تاریک تجارت گوشی های هوشمند در ایران

به وجود آمدن محدودیت های تازه برای استفاده از نرم افزارهای موبایلی خرید گوشی های هوشمند را بی معنی کرده است.

روزنامه هفت صبح: در مورد فروش گوشی های هوشمند در کشور خیلی آمار دقیقی وجود ندارد اما طبق آمارهای میدانی حدود 75 درصد گوشی های فروش رفته از ابتدای سال جاری از این دسته بوده است. اگر در اطرافیان خود هم جستجو کنیم به وضوح فراگیر شدن گوشی های هوشمند را مشاهده می کنیم. میل خرید تلفن های همراه گرانقیمت دیگر فقط مختص جوانان نیست، گروه های سنی بالاتر هم با این موج همراه شده اند. 

گوشی های هوشمند مرور صفحات اینترنت را دلپذیرتر می کند و امکان استفاده از ابزارها و نرم افزارهای جالبی را فراهم می سازد. حالا تصور کنید قرار باشد دسترسی به خیلی از این نرم افزارها در کشور مسدود شود چنانچه در چند هفته اخیر همین اتفاق رخ داده و دسترسی به وی چت، کوکو، اینستاگرام، وایبر و ... محدود شده است.

حالا سوال اینجاست اگر قرار باشد همه این نرم افزارها فیلتر شود، واردات گوشی های هوشمند به کشور چه توجیهی دارد؟ اگر امکان استفاده از این نرم افزارها فراهم نباشد یک گوشی مثلا آی فون سه میلیونی با نوکیا 1100 چه فرقی دارد؟ آیا خریداران باید با انگیزه استفاده از نور صفحه این گوشی های بزرگ به عنوان چراغ قوه، چند میلیون خرج کنند؟ البته همان 1100 هم چراغ قوه مستقل زیبایی داشت. در گزارش امروز مروری خواهیم داشت به همه نرم افزارهای مکالمه متنی، صوتی و تصویری و امکانات آنها که این روزها به نوبت از دسترسی کاربران ایرانی خارج می شوند.


آیا فروش گوشی های هوشمند کم شده؟

برای اطلاع از اینکه آیا فیلترینگ چند هفته اخیر نرم افزارهای موبایلی در کاهش فروش گوشی های هوشمند تاثیر داشته است یا خیر با رئیس انجمن فروشندگان سیم کارت و گوشی گفتگو کردیم. «در چند هفته اخیر اتفاق غیرعادی در میزان فروش گوشی های هوشمند رخ نداده است. به نظر من این دسته گوشی ها همیشه مشتریان خاص خود را خواهند داشت چون اکثر افرادی که دنبال این گوشی ها می آیند راهکارهای لازم را هم پیدا می کنند. بخش دیگری از جامعه هم که بر حسب مُد و عقب نماندن از بازار سراغ این قبیل گوشی ها می روند برایشان فیلتر شدن نرم افزارها فرقی نمی کند.»

افشار فروتن لاریجانی در ادامه می گوید: «البته چون بیشتر نیاز ما در بازار از راه قاچاق تامین می شود میزان دقیق ورود و فروش گوشی ها به بازار جایی ثبت نمی شود که این روند هم تا زمانی که تعرفه واردات گوشی اصلاح نشود ادامه خواهد یافت.»

او در مورد تعرفه ها توضیح می دهد: «تعرفه واردات گوشی تلفن همراه در سال 84 از 4 درصد ناگهان به 60 درصد رسید. سپس دو مرحله کاهش داشت که ابتدا به 25 و بعد به 10 درصد رسید. البته 10 درصد الان اسمی است و با اضافه شدن ارزش افزوده، گمرک و هزینه های جانبی به همان حدود 20 درصد می رسد.»

انقلاب نرم افزارهای موبایلی علیه اپراتورها

تا چند سال پیش که سیستم عامل اکثر گوشی ها سیمبین و جاوا و ... بود دسترسی به شبکه های اجتماعی از طریق تلفن همراه برای کاربران جذابیتی نداشت اما با فراگیر شدن گوشی های هوشمند و مطرح شدن سیستم عامل اندروید و ios دسترسی به شبکه های اجتماعی علاوه بر رایانه های شخصی، با تلفن همراه و هم ممکن شد. در نهایت هم نرم افزارهای پیام رسان نسل جدید ویژه تلفن های هوشمند عرضه شدندکه در بین آنها وایبر محبوبیت خارق العاده ای پیدا کرد. قبل از آن هم whatsapp و NIMBUZZ عرضه شده بود که سرویس پیام رسان متنی بود و امکان مکالمه صوتی وایبر ویژگی ممتاز آن بود. قطعا رایگان بودن این سرویس ها دلیل اصلی محبوبیت شان بود و بعدها شرکت های دیگری را هم تشویق به ارائه نرم افزارهای مشابه کرد. جدیدترین نرم افزارهای مشابه تانگو، وی چت، چت آن، ووکسرو ... هستند.


1-وایبر

وایبر یکی از اولین نرم افزارهای عرضه شده برای تلفن های هوشمند و تبلت ها بود که امکان مکالمه صوتی و متنی و تبادل رایگان فایل را فراهم کرد. این نرم افزار به وضوح تهدیدی برای اپراتورهای تلفن همراه محسوب می شودکه سود سرشارشان از مکالمه و ارسال پیامک در معرض تهدید قرار گرفته است.

وایبر در دسامبر سال 2010 برای اولین بار برای رقابت با نرم افزار مکالمه تصویری اسکایپ عرضه شد اما کم کم با انتشار نسخه قابل نصب روی اندروید توانست بیش از 100 میلیون کاربر جذب کند. برای ثبت نام در این برنامه باید شماره تلفن همراه شخص به آن اعلام شود و توسط یک پیام کوتاه، کد ورود به برنامه به کاربر اعلام می شود. همچنین کاربران می توانند توسط همان تلفن همراه برنامه را روی کامپیوتر شخصی و یا تبلت خود نصب کنند و به صورت اشتراکی از این برنامه در همگی آنها استفاده کنند وایبر با استفاده از دفترچه تلفن موجود در تلفن همراه سایر افرادی که نرم افزار فوق را نصب کردند، شناسایی کرده و آنها را در لیست دوستان قرار می دهد.


2- تانگو

تانگو یکی از اولین نرم افزارهایی بود که امکان مکالمه ویدئویی رایگان را هم علاوه بر مکالمه متنی و صوتی فراهم کرد. این نرم افزار که در سال 2009 نسخه اولیه آن عرضه شد قابلیت نصب روی سیستم عامل های اندروید، ویندوز فون و IOS را دارد. طبق آنچه روی سایت این شرکت آمده تا مارس 2013 بیش از 130 میلیون کاربر در جهان آن را نصب کرده اند و دوازدهمین نرم افزار پرطرفدار اندرویدی ها محسوب می شود. 

تانگو از 14 زبان از جمله عربی، ترکی و چینی پشتیبانی می کند و بازی های آنلاین آن هم مورد توجه قرار گرفته است. اخیرا همه این نرم افزار با اضافه کردن امکاناتی جدید در عین حال که یک ابزار پیام رسان است ظاهری شبیه شبکه های اجتماعی هم پیدا کرده است.

3- پیر

پیر یا کوپل هم نام یک نرم افزار پیام رسان است که در فوریه سال 2013 معرفی شد. طبق ادعای سازندگان آن این نرم افزار رایگان فقط در طول یک هفته توانست بیش از 100 هزار کاربر پیدا کند. پیر برای دو سیستم عامل اندروید و IOS عرضه شده است که فضای نیمه عمومی آن را ظاهرا خیلی از کاربرها پسندیده اند.

وجه ممتاز این نرم افزار با سایرین همانطور که از نامش پیداست امکان ارتباط مستقیم فقط با یک کاربر است؛ به این معنا که فقط دو کاربر می توانند با هم گفتگو کنند و با هم فایل به اشتراک بگذارند یا حتی مشترکا روی یک صفحه سفید نقاشی بکشند.

سه برنامه محبوب

لاین، وی چت و کوکو، سه نرم افزاری هستند که تقریبا کارکردهای مشابه یکدیگر دارند. اگر بخواهیم به زبان ساده توضیح دهیم، برای استفاده از این برنامه نیاز به یک گوشی تلفن همراه دارید و قابلیت استفاده از اینترنت. این برنامه از طریق خطوط اینترنت کارهای ارتباطی را انجام می دهد و هزینه ای بابت تماس و ارسال پیامک از مشترکان کسر نمی شود. برای استفاده از این برنامه ها هر دوی فردی که خواهان ارتباط با یکدیگر هستند باید آنها را روی گوشی های خود نصب کنند.

کارکرد اصلی این برنامه ها برقراری ارتباط تلفنی، تصویری و ارسال پیام به سایر کسانی است که از این برنامه ها استفاده می کنندو هر دو فرد استفاده کننده از این دست برامه ها باید به اینترنت متصل باشند.

روش کار هم ساده است و زمانی که از طریق گوشی و یا تبلت های خود به اینترنت متصل هستید، وارد این برنامه ها می شود و با انتخاب فرد مورد نظرتان با او تماس می گیرید و یا پیام می دهید. این تماس ها و پیام ها از طریق خطوط اینترنت به آن فرد ارسال می گردد. 

سه نرم افزار لاین، وی چت و کوکو البته یک نقطه تمایز مهم با سایر برنامه های ارتباطی دارند که در واقعقابلیت شبکه های اجتماعی را نیز در درون خود قرار داده اند و همین عامل موجب استقبال گسترده از آنها شده است. نحوه کار این به این صورت است که هر فرد در این برنامه ها می تواند یک پروفایل برای خودش درست کند و همانند فیس بوک عکس و نوشته های خودش را به اشتراک بگذارد. سایر افراد هم می توانند برای آنها کامنت بگذارند. این سه برنامه البته تفاوت ها و ویژگی های مخصوص به خود را نیز دارند که به صورت جداگانه آنها را می آوریم.

1- لاین

نرم افزار لاین اولین نسخه خود را در سال 2012 عرضه کرد. دو شرکت ژاپنی با یکدیگر ادغام شدند و با تاسیس یک کمپانی تحت عنوان NHN نرم افزار لاین را عرضه کردند. این برنامه تاکنون 7 نسخه خود را منتشر کرده و در همان سال 2012 تلاش های زیادی برای ارتقای برنامه خود انجام داد و در این راه هم بسیار موفق بود.کیفیت بالای تماس های تلفنی جزو نقطه قوت این برنامه محسوب می شود که از سایر برنامه های مشابه بالاتر است.

2- وی چت

برنامه وی چت توسط شرکت تنسنت در چین ساخته شده و اولین انتشار آن در ژانویه 2011 بوده است. این برنامه بیش از 300 میلیون کاربر در سراسر جهان دارد و صاحب این شرکت در حال حاضر دومین فرد ثروتمند کشور چین است.

علاوه بر ویژگی های ذکر شده، کاربران وی چت می توانند با امکانات این برنامه افرادی که در مجاورت آنها از وی چت استفاده می کنند را پیدا و با آنها در ارتباط باشند. این قابلیت وی چت تا شعاع حدودا دو کیلومتر فعال است و کلیه کاربرانی که در این محدوده وجود داشتند را نشان می داد. «people near» نام این قابلیت بود که به همین دلیل برنامه وی چت فیلتر شد.

کمیته تعیین مصادیق مجرمانه معتقد بود که این ویژگی مصداق ورود به حریم خصوصی است. همچنین «شیک کردن» یا «تکان دادن» از دیگر قابلیت های این برنامه بود که کاربران با تکان دادن گوشی خود سایر کاربرانی که در سرتاسر دنیا به صورت هم زمان گوشی خود را تکان داده بودند نشان می داد. همین پدیده باعث شده بود بسیاری از جوانان در زمان های مختلف مشغول تکان دادن گوشی خود باشند.

3- کوکو

کوکو نرم افزاری بسیار شبیه وی چت است که پس از فیلتر شدن وی چت استقبال ها به سمت آن به شدت افزایش یافت. این برنامه نخستین بار در سال 2011 توسط گروهی از دانشجویان هاروارد طراحی شد. ایده طراحی این برنامه هم از آنجا شکل گرفت که دانشجویان این دانشگاه تصمیم گرفتند برنامه ای طراحی کنند که بتوانند با استفاده از آن با خانواده های خود در نقاط دور افتاده در ارتباط باشند. 

آنها به دنبال برنامه ای بودند که چیزی فراتر از ایمیل و متن باشد تا خانواده هایشان بتوانند با آن کار کنند و صدایشان را بشنوند و البته این ارتباط از طریق خطوط اینترنت برقرار شود تا در هزینه های بالای تماس از طریق خطوط مخابراتی صرفه جویی شود. این برنامه تقریبا تمامی قابلیت های وی چت را یکجا در درون خود دارد و البته قابلیت «people near» آن با تغییراتی روبرو بوده و به شکل جزیی تر و تخصصی تر افراد نزدیک را مشخص می کند.

آینده مبهم اینستاگرام

این برنامه در حال حاضر به یکی از پرطرفدارترین برنامه های جوانان تبدیل شده و بسیاری معتقد هستند اگر همین روند را ادامه دهد حتی از فیس بوک نیز جلو می افتد. تفاوت این برنامه با برنامه های دیگر آن است که اینستاگرام صرفا یک شبکه اجتماعی به اشتراک گذاری عکس است و قابلیت تماس و ارسال پیام در آن وجود ندارد. (البته در نسخه جدید خود برخی از این امکانات را راه اندازی کرده است.)

تفاوت این شبکه اجتماعی با فیس بوک چیست؟ نکته اصلی تفاوت این برنامه آن است که این شبکه اجتماعی مختص تلفن همراه است و روی آنها نصب می شود و باید از طریق اینترنت تلفن همراه خود به این برنامه متصل شود. (نسخه وب سایت اینستاگرام هم البته وجود دارد که قابلیت های آن بسیار محدود است.)

نکته تفاوت دوم آن با فیس بوک در اشتراک گذاری عکس است. اینستاگرام برخلاف فیس بوک تنها مختص به گذاشتن عکس است و قابلیت دیگری در آن وجود ندارد. فلسفه تاسیس این شبکه اجتماعی در واقع آن بود که هر فرد در هر نقطه ای از دنیا از تصاویر مورد علاقه اش در همان لحظه با گوشی خود عکاسی کند و آن را فورا به اشتراک بگذارد. همین ماجرا سبب شد تا اینستاگرام به محبوبیت فوق العاده ای دست پیدا کند و فیس بوک در آوریل 2012، اینستاگرام را به مبلغ یک میلیارد دلار خریداری کرد.

آیا نرم افزار جایگزین وجود دارد؟

ابتدای دی ماه که خبر فیلترینگ وی چت رسما منتشر شد، کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه در بیانیه ای اعلام کرد: «کاربران از نرم افزارهای جایگزین داخلی استفاده کنند.» اما گفته نشد آیا تاکنون برنامه مشابه داخلی معرفی شده است یا نه.

چند روز بعد یکی از نمایندگان مجلس در جایی گفت: «از زمانی هم که وی چت فیلتر شد نرم افزارت کوکو «coco» جایگزین آن شده و مردم این نرم افزار را دانلود کرده اند. من خودم همین امروز کوکو را دانلود کردم و به مردم هم توصیه می کنم تا رفع فیلترینگ وی چت از کوکو استفاده کنند.»

البته چند روز بعد coco هم به همان سرنوشت وی چتد دچار شد. این سردرگمی کاربران ادامه داشت تا اینکه عبدالصمد خرم آبادی، دبیر کارگروه فیلترینگ در جایی گفت: «به خاطر دارم که در سال های گذشته در نمایشگاه مرکز رسانه های دیجیتال وزارت ارشاد نرم افزاری با عنوان «سیم کارت مجازی» معرفی شد که دقیقا همه امکانات وی چت را داشت و در آن زمان این نرم افزار به عنوان نرم افزار نمونه معرفی شد.»

سیم کارت مجازی برنامه ای است که وقتی دو طرف آن را نصب می کنند داخل محیط برنامه می توانند برای یکدیگر پیامک رایگان بفرستند. این برنامه محدود به دو نفر نیست و تمامی کسانی که مشترک باشند می توانند به صورت رایگان برای هم پیامک بفرستند. البته از این نکتهنگذریم که برای ثبت نام اولیه این برنامه باید مبلغ 15 هزار تومان بپردازید. همین مشکل می تواند به پاشنه آشیل این برنامه داخلی تبدیل شود. طبعا کاربران قید نرم افزارهای رایگان را نمی زنند و یک نرم افزار پولی که نیاز به اشتراک ماهانه و هزینه فعال سازی اولیه دارد را نصب کنند.

در روزهای بعد از فیلترینگ وی چت هم بعضی پیشنهاد کردند کاربران از نرم افزار فارسی «دیالوگ» استفاده کنند که بعدا معلوم شد آن هم توسط برنامه نویسان ایرانی ساخته نشده و یک نرم افزار چینی است که زبان فارسی به آن افزوده اند و البته ضعف بزرگی دارد؛ این نرم افزار در سرویسی مشابه people nearby وی چت محل دقیق استقرار شما را مشخص می کند که نقض آشکار حریم خصوصی محسوب می شود و حتی ممکن است برای کاربران دردسرساز شود.

منبع: برترین ها

آموزش عکاسی: 6 عادت بد عکاسی که باید بشکنید

 عادت های بد ممکن است عکس های شما را کاملا خراب نکنند ولی آنها شما را از اینکه بهترین عکستان را خلق کنید باز می دارند. می پرسید بدترین چیز در مورد آنها چیست؟ اینکه مایل نیستیم بدانیم عادت بدی داریم تا اینکه کسی ما را نسبت به آن مطلع کند. در ادامه به ۶ عادت بد اشاره می کنیم.

لنزک:  عادت های بد ممکن است عکس های شما را کاملا خراب نکنند ولی آنها شما را از اینکه بهترین عکستان را خلق کنید باز می دارند. می پرسید بدترین چیز در مورد آنها چیست؟ اینکه مایل نیستیم بدانیم عادت بدی داریم تا اینکه کسی ما را نسبت به آن مطلع کند. در ادامه به ۶ عادت بد اشاره می کنیم.

آموزش عکاسی: 6 عادت بد عکاسی که باید بشکنید
۱ ثابت ایستادن

ثابت نگه داشتن پاهایتان هنگام عکاسی راهی قطعی برای محدود کردن خلاقیت شماست. این رسم بدی است که راحت به آن دچار می شوید مخصوصا اگر یک لنز زوم داشته باشید. به جای عکاسی یک صحنه فقط از یک زاویه، به این عادت کنید که در اطراف آن قدم بزنید، نزدیکتر شوید و به عقب برگردید. به زوم دوربین خود تکیه نکنید! از پاهایتان کمک بگیرید و ببینید که چه سریع شروع به عکاسی از زاویه های جذاب تر می کنید. نکته: اگر شما از یک سرعت شاتر دو دقیقه ای استفاده می کنید می توانید کاملا بی خیال این توصیه شوید. در این حالت بهتر است کاملا ثابت بایستید.



۲ چیمپینگ


چیمپینگ (Chimping) به عمل عکس گرفتن و پس از آن به عکس گرفته شده نگاه کردن (در حال گفتن اوووو!!!!) گفته می شود. چک کردن عکس هایتان اشکالی ندارد حتی می تواند یک راه عالی برای یادگیری و تصحیح اشتباهاتتان باشد. اما وقتی شما این کار را انجام می دهید، توجهتان از آنچه در اطراف شما رخ می دهد منحرف می شود و لحظات ناب را از دست می دهید. بنابراین از نمایشگر تنها وقتی استفاده کنید که کاملا نیاز باشد، (به طور مثال چک کردن نور در محیط کاملا بد نور) و نگاهتان را به صحنه نگه دارید و آماده عکاسی باشید.



۳ پایین آوردن دوربین برای تغییر تنظیمات


این در چیمپینگ هم اتفاق می افتاد ولی این یک عادت بد دیگر است. و حتی من که به مدت ۶ سال است حرفه ای عکاسی می کنم، هنوز این عادت را دارم. نمی دانم چرا! اما اصولا وقتی به تغییر ایزو نیاز دارم، دوربین را پایین می آورم، به صفحه نگاه می کنم، و آن را تغییر می دهم. و با انجام این، چشمانم از صحنه دور خواهند شد و لحظات مهمی را از دست می دهم. این یک نیروی ذهنی زیاد می طلبد که خودم را مجبور کنم همانطور که دوربین جلوی صورتم است تنظیمات را تغییر دهم. برای این کار لازم است که جای تمام کلید ها را حفظ کنید، ولی وقتی موفق به آن شدید، واقعا به شما کمک میکند تا دقت و تمرکز خود را معطوف به سوژه کنید. پس معطل نکنید که این را حین عکاسی تان تمرین کنید. مقداری زمان اختصاص دهید که مطمئن شوید می توانید تمام تنظیمات ضروری را بدون پایین آوردن دوربین تغییر دهید. شما حتی می توانید این تمرین را وقتی روی مبل نشسته اید و دارید درباره عادت های بد عکاسی مطالعه می کنید انجام دهید.



۴ صحبت کردن از پشت دوربین


آیا تا کنون در حال خطاب قرار دادن سوژه تان، با یک قیافه بهت زده مواجه شده اید که دارد به شما می گوید "هااا؟”، و بعد شما متوجه می شوید که دوربین صورت شما را پوشانده بوده است؟ اگر شما این عادت بد را دارید، باید جدا آنرا ترک کنید! نه تنها یک مکالمه واضح با سوژه به او کمک می کند تا آرام شود و به شما اعتماد به نفس بهتری در عکاسی تان می دهد، بلکه نشان دادن کل صورتتان (همراه با یک لبخند زیبا) به مردم واقعا به راحت بودن آن ها کمک می کند. این نکته هنگام عکاسی از کسی که به شما پول پرداخت کرده یا عکاسی از یک خارجی در کشوری بیگانه، کاملا حیاتی است.



۵ غفلت در تراز کردن


دقت کنید که ترکیب بندی کلید یک عکاسی خوب است، بنابراین عادت بد در این مورد می تواند شما را عقب نگه دارد. اول، اگر در عکستان خط افقی دارید، آن را تراز کنید. چشم انسان انتظار دارد خطوط افقی صاف باشند، و اگر نباشد حواس مخاطب را پرت خواهد کرد. اگر با این عادت بد مشکل دارید، می توانید یک شبکه (grid) روی نمایاب دوربین نصب کنید تا به شما در تشخیص تراز بودن عکس کمک کند.

نکته: برخی اوقات وجود خط افقی کج به عکس شما کمک می کند (شاید به منظور ایجاد حس حرکت)، اما این باید یک تصمیم خود آگاه باشد نه یک اشتباه! پس، هنگامی که دارید از یک دیوار یا ساختمان عکس می گیرید – چیزی که خطوط مستقیم دارد – مطمئن شوید که شما کاملا صاف مقابل آن ایستاده اید. این قانون می تواند شکسته شود، البته وقتی که تصمیم به شکستن آن می گیرید.



۶ فکر کردن به اینکه «بعدا درستش می کنم»


این عادت می تواند به هرچیزی، از عکسبرداری با نور نامناسب تا رها کردن یک تکه آشغال در گوشه کادر تصویر، تعمیم داده شود. ممکن است هنگام عکس گرفتن به این فکر کنید که بعدا این مشکل کوچک را با کامپیوتر درست خواهم کرد و به این عادت بد دچار شوید. خواهید توانست، ولی ترک این عادت به ارزش ارتقا دادن مهارت های شما و یک عکاس بهتر شدن خواهد بود. آسان است. تا آنجا که می توانید در عکاسی خوب شوید. اجازه ندهید پردازش دیجیتالی مانعی شود که شما را از قوی شدن در توانایی هایتان باز دارد. وقتی که می فهمید اشکالی را که در چند ثانیه می توانستید رفع کنید با کامپیوتر باید ساعت ها روی آن وقت بگذارید، از خودتان شاکی خواهید شد. این اشتباهی است که امیدوارم تنها یک بار مرتکب شوید.



جمع بندی

عادت های بد راحت به وجود می آیند و سخت از بین می روند. اما اگر روی کسب عادت های خوب کار کنید، و از شر عادت های بد خلاص شوید، مطمئنا خواهید دید که تکنیک هایتان و عکس هایی که می گیرید بهتر و بهتر خواهند شد.

منبع: برترین ها

10 چراغ برتر خودروهای 2013

قدیم‌ترها بیشتر دایره‌ای شکل بودند. شیشه‌شان گرد و کدر بود و وقتی از نزدیک به آن‌ها نگاه می‌کردید شکست‌ها و زائده‌های مختلفی به چشمتان می‌خورد که جهت شکست و هدایت هرچه بهتر نور رویشان وجود داشت.

مجله تخت گاز: قدیم‌ترها بیشتر دایره‌ای شکل بودند. شیشه‌شان گرد و کدر بود و وقتی از نزدیک به آن‌ها نگاه می‌کردید شکست‌ها و زائده‌های مختلفی به چشمتان می‌خورد که جهت شکست و هدایت هرچه بهتر نور رویشان وجود داشت. چراغ‌های عمدتا گرد خودروهای قدیمی، به اتفاق این حس را به بیننده القا می‌کردند که گویی خودرو با چشمانی خیره در حال تماشای آدم‌ها و دنیای اطراف است.

با گذر زمان و تغییرات مختلف در طراحی خودروها، این بخش نیز به تبع سایر قسمت‌ها دستخوش تغییر هندسه شد. دیگر الزامی به شکل گرد وجود نداشت و سایر اشکال هندسی هم در طراحی چراغ‌های جلو خودروها به‌کار گرفته شدند، اما همچنان چین‌وشکن شیشه آن‌ها موجود بود. 

با ورود به هزاره جدید، باز هم چراغ‌ها تغییرات بسیاری به خود دیدند. شیشه و طلق بیرونی آن‌ها شفاف شد و چراغ اصلی درون پایه‌ای قرار گرفت که خود شکست صحیح نور را صورت می‌داد. کم‌کم فرم‌های عجیب‌تر آمدند و چراغ‌های ال‌ای‌دی روشنایی در روز و نئون‌ها به بخش اصلی روشنایی جلو خودروها افزوده شدند...

پس از معرفی 10 مورد از اجزا برتر طراحی داخلی و خارجی خودروهای سال در شماره‌های قبلی مجله تخت‌گاز، این‌بار به سراغ 10 چراغ برتر خودروهای 2013 رفته‌ایم. با ما در ادامه همراه باشید.

Jeep Wrangler 2013


حتی اگر فکرمان سمت دنیای خودروها نباشد، وقتی دو چراغ دایره‌ای شکل با فاصله‌ای مشخص از هم را می‌بینیم ناخودآگاه به یاد چراغ‌های کلاسیک جیپ می‌افتیم. هر چه به عقب برمی‌گردیم و خودروهای نسل‌های قبل این خودروساز را بررسی می‌کنیم به اصالت این طرح بیش‌تر پی برده و احترام بیشتری برایش قائل می‌شویم.


 چراغ‌هایی که اغلب با حباب‌های کدر پوشانده شده‌اند، حالا دیگر رنگ و بویی قدیمی گرفته و ما را به یاد پیرمردهای سر حالی می‌اندازد که هنوز هم حرف‌های زیادی برای گفتن دارند. وقتی نشان Jeep را می‌بینید مطمئن باشید که در شعاعی نزدیک به آن دو دایره تمام عیار در انتظار روشن کردن فضای پیش رویتان هستند. 


BMW M5 2014


چشمان زیبای BMW همیشه یکی از جزئیات تحسین برانگیز خودروهای این برند هستند. چراغ‌هایی کشیده که با اولین نگاه به آن‌ها متوجه حضور یک آلمانی جذاب در چند قدمیتان می‌شوید. بهره‌گیری از تازه‌ترین فناوری در انعکاس بهتر نور و نوار ال‌ای‌دی مختص ب‌ام‌و، این طرح را به یک فرم منحصر به فرد در چراغ‌های اتومبیل‌های امروزه تبدیل کرده‌است.


 فرمی که آنقدر جذاب است که برای بسیاری از خودروسازان نوپا تزریق تکه کوچکی از ب‌ام‌و در چهره خودرویشان آرزویی است دست نیافتنی! یادمان نرود که ب‌ام‌و، ب‌ام‌و است. 


Mercedes Benz S class 2014


اس‌کلاس مرسدس بنز آن قدر زیباست که شاید اگر ساعت‌ها برای تماشای جزئیات اتاق مجللش وقت بگذاریم، کافی نباشد. مقابلش که می‌ایستید ضربان قلبتان دو برابر می‌شود و نمی‌دانید از کجا شروع کنید. ما سعی می‌کنیم که حواسمان را به چراغ‌های جلویش معطوف کنیم. طراحی حجیم، ترکیب نور سفید و آبی و نوار سفید رنگ حیرت‌انگیز چراغ‌ها دیدنی هستند.


 نوار بالایی‌اش هم که وقتی راهنما را روشن می‌کنیم، با نور نارنجی رنگ چشمک‌زن می‌شود در افزایش جذابیتش نقش موثری دارد. ابهت و بزرگی مرسدس از چشمان این مخلوق پرآوازه‌اش می‌بارد.


SsangYoung Actyon


نتوانستیم از کنار چراغ‌های عجیب این پیرمرد گوژپشت و باوقار اهل کره جنوبی به راحتی عبور کنیم. ابعاد غریبی دارد. هم دایره در طرح چراغ‌هایش دیده می‌شود و هم مثلث! 


با این که هر وقت نام این مدل سانگ یانگ را می‌آوریم همگی در متفاوت بودن طراحی‌اش اتفاق نظر دارند، طرح چراغ جلویش یک طرح کم‌نظیر است و می‌توان گفت نسبت به خودروهای آسیایی فرم جالبی داشته و راننده را از روشنایی مناسبی بهره‌مند می‌کند.


Bentley Flying Spur 2014


چهار چراغ گرد و خیره مزین به نوار دایره‌ای ال‌ای‌دی و برش‌های ظریف درونی برای انعکاس بهتر نور، نوید نزدیک شدن به یک بریتانیایی اصیل را می‌دهد. 


بنتلی را هم می‌توان مثل جیپ از روی چراغ‌هایش شناخت. این چراغ‌ها نمادی از بنتلی شده‌اند و در کنار جلو پنجره همیشگی‌اش در همه نسل‌های این برند خودنمایی می‌کنند. این که این چهار دایره با دو شعاع متفاوت از هم طراحی می‌شوند یک فرم منحصر به فرد را برای این خودرو به وجود آورده‌است. 


Ford Mustang GT 2013


چهره خشن فورد موستانگ را همه ما می‌توانیم در ذهنمان تصور کنیم. چراغ‌های خشمگینش یکی از عوامل اصلی برای هرچه خشن‌تر نشان دادن سیمای آن هستند.


این چراغ‌ها نمادی برای قدرت، اصالت و از همه مهم‌تر موستانگ بودن به حساب می‌آیند. دو نورافکن با نور سفید رنگ هم در کنار این چراغ‌های سفید و نارنجی طراحی شده‌اند که در مجموع یکی از مجهزترین نوع چرا‌غ و روشنایی را در اختیار مالک خود می‌گذارند.


Pininfarina Cambiano 2013


طرح‌های پینین‌فارینا هر کدام ایده‌ای دارند که همه را متعجب می‌کنند. در میان چراغ‌هایی که انتخاب کردیم تا به این‌جا به طرح نامتعارفی اشاره نشد؛ اما حالا موقع آن رسیده که شما هم از دیدن این شکاف عجیب برای چراغ این خودروی کانسپت تعجب کنید.


اگر چراغ‌هایش خاموش باشند و شما هم منتظر تماشای یک طرح غیرمعمول نباشید تصور خواهیدکرد که چراغ جلویی برای این خودرو طراحی نشده‌است. اما وقتی به منظره چراغ‌های روشن آن می‌نگریم متوجه یک نوار بسیار باریک به عنوان چراغ‌های جلو می‌شویم که در نوع خود ایده جالب توجهی است. هر چند که به نظر نمی‌رسد که از نظر کاربردی چنگی به دل بزند. 


Audi S3 2015


آئودی همیشه در طراحی چراغ‌های جلوی خودروهایش از طرح‌ها و المان‌های بسیار ساده‌ای استفاده می‌کند. اما این سادگی دلیلی بر نبود جذابیت در طرح‌هایش نیست.


با وجود سادگی، نگاه‌ها را به سمت خود می‌کشاند و برای اتومبیل‌هایش جذابیت خاصی را ایجاد می‌کند. این محصول تازه آئودی هم از این نوع طراحی مستثنا نیست و با نگاهی گذرا به چراغ‌هایش می‌توان دریافت که این خودرو ساخته دست آلمانی‌هاست. 


Lexus IS 2014


ژاپنی‌ها را به استفاده از خطوط کشیده در طراحی بدنه اتومبیل‌هایشان می‌شناسیم. خطوطی که گاهی اوقات هم زیاده‌روی در آن‌ها چهره اغراق‌آمیزی برای خودروهایشان به وجود می‌آورد. اما این بار در این لکسوس با این که طراحانش در طراحی چراغ‌های عقب دست از این عادتشان برنداشته‌اند و شاید هم در آن افراط کرده‌اند، طراحی چراغ‌های جلو شکل کم‌نظیری دارند. 


نور سفید رنگ و نواری که اکثرا درون چراغ جای دارند، جدا شده و به شکل یک تیک که در راستای جلوپنجره زیبایش قرار گرفته و زیر چراغ اصلی برای خود جایی باز کرده‌است.  


Cadillac Elmiraj Concept


کادیلاک همیشه در طراحی چراغ‌های جلو سنت‌شکنی کرده و به جای این که چراغ‌ها را به صورت افقی طراحی کند، سعی دارد تا از طرح‌های عمودی بهره بگیرد. این کمپانی در طرح مفهومی جدیدش با نام Elmiraj به نظر می‌رسد که به دنبال ایجاد تغییر جدیدی در سبک چراغ‌هایش بوده و با حفظ اصالت از عرض چراغ‌ها کاسته‌است تا شکل جدیدی به خودروی خود ببخشد. 


کادیلاک نشان می‌دهد که چراغ‌های جلو و عقب خودروها حتما نباید فرمی افقی داشته باشند و چراغ‌های عمودی هم در نوع جذاب، گیرا  در عین حال کارآمد خواهند بود، هر چند ساختارشکنی‌های اینچنین را تنها از کمپانی با اصالتی چون کادیلاک می‌توان انتظار داشت. 


رانندگی موفق زمستانی در شب

شش ماهه سرد سال آغاز شده و بارش برف و باران چهره شهرها و جاده‌ها را دگرگون ساخته‌است. در زیبایی روزهای دل‌انگیز برفی و بارانی شکی نیست، اما این زیبایی بی‌نهایت تا حد زیادی می‌تواند خطر آفرین نیز  باشد.

تصور کنید زمانیکه در یک شب برفی یا بارانی قصد رانندگی دارید، چراغ‌های سالم خودروی شما تا چه حد می‌توانند به دید مناسب و تصمیم‌گیری‌های صحیح در زمان بروز سوانح کمک کنند. جهت بهره‌گیری هرچه بهتر از نور مناسب حین رانندگی، سلامت چراغ‌های جلو و عقب خودرویتان را به‌صورت منظم بررسی و جهت تعویض لامپ‌های سوخته حتما از قطعات اصلی استفاده کنید.

پاکیزگی و شفافیت شیشه یا طلق بیرونی چراغ‌ها مخصوصا در جلو نقش بسزایی در روشنایی هرچه بهتر آن‌ها خواهند داشت، پس اگر خودرویتان را زود به زود به کارواش نمی‌برید، دست‌کم هر چند روز یکبار سطح رویی چراغ‌های آن‌را با یک دستمال نرم تمیز کنید.

در خودروهای جدید، زاویه نوردهی و خط افقی چراغ‌ها قابل تنطیم است. همیشه حین رانندگی در شب و خصوصا در یک رانندگی شبانه زمستانی، علاوه بر تنظیم آینه‌ و صندلی، افق نور چراغ‌ها را نیز متناسب با دید خود تنظیم کنید تا کمتر مجبور به بهره‌گیری از نوربالا و کور کردن دید سایر رانندگان شوید.

از تغییر فرم استاندارد چراغ‌ها و تغییر رنگ نور آن با نورهای زننده و نامتعارف یا تعویض رنگ آن‌ها به رنگ‌هایی چون آبی جهت حفظ ایمنی خود و سایرین خودداری کنید. استفاده از عینک‌های مخصوص رانندگی در شب نیز می‌تواند دید شما را با از میان بردن هاله نورانی چراغ‌ سایر خودروها؛ بهبود بخشیده و از خستگی چشمانتان جلوگیری کند... در هر کجای نیم‌کره شمالی که هستید رانندگی پاییزی و زمستانی آرام، لذت‌بخش و ایمنی را برایتان آرزو داریم. 


منبع: برترین ها

آموزش عکاسی: یک شبه عکاس بهتری شوید!

 بیایید تا نکته هایی را یاد بگیریم که عکاسی شما را به سرعت بهبود می بخشد.

لنزک: عکاسی، حرفه ای مادام العمر است. پیشرفت و ترقی در آن معمولا سال ها به طول می انجامد – اگر دهه ها طول نکشد! و این چیز خوبی است! شما هرگز چیزهای شگفت انگیز برای یادگیری را تمام نخواهید کرد! 

اما همه ی ما میدانیم که این همه زمان صبر کردن برای بهتر شدن چه قدر سخت است. فرآیند های سریع می تواند روحیه ی شما را بهتر کند، و شما را برای حرکت با انگیزه نگه دارد. بنابراین بیایید تا نکته هایی را یاد بگیریم که عکاسی شما را به سرعت بهبود می بخشد.

 ۱ در ساعت طلایی عکاسی کن


عکاسی در ارتباط با نور است، پس بهترین نور روز را برای عکاسی انتخاب کنید تا لایه ای ضخیم از جادو به عکس شما اضافه کند. ساعت طلایی به یک ساعت قبل از غروب خورشید و یک ساعت بعد از طلوع آن گفته می شود. همین امروز در یکی از این ساعات بیرون بروید و عکس بگیرید و بگیرید و بگیرید. شما از اینکه چه طور نور عکس شما را زنده می کند شگفت زده خواهید شد.

10 راه برای اینکه یک شبه عکاس بهتری شوید
۲ از تکنیک ترکیب بندی چهارگوشه استفاده کن

شما به راحتی می توانید با استفاده از فن ترکیب بندی چهار گوشه، چیزها را جور دیگری ببینید و ایده های ترکیب بندی جدیدی را کشف کنید. این به راحتی آب خوردن است. همینطور که دوربین جلو چشم شما قرار دارد، سوژه را در چهار گوشه کادر قرار دهید و یکی یکی عکاسی کنید (همچنین اگر به نظرتان جذاب می آید می توانید سوژه را دقیقا در وسط کادر قرار دهید). این روش به شما کمک می کند تا هر عادتی دارید را بشکنید و در پیدا کردن کادر بندی های خلاقانه جدید موثر خواهد بود.

۳ یک حلقه فیلم عکاسی کن


یکی از ارزشمند ترین نکته ها در مورد عکاسی آنالوگ این است که شما محدودیت دارید. شما فقط می توانید ۲۴ یا ۳۶ عکس بگیرید، همین. این شما را مجبور می کند تا در مورد تک تک عکس ها با دقت فکر کنید و بعد عکس بگیرید. پس یک دوربین آنالوگ تهیه کنید و بروید قدم بزنید تا ببینید که چه خلق خواهید کرد! اگر دوربین آنالوگ ندارید، از دوربین دیجیتال استفاده کنید، اما خودتان را محدود کنید تا بیشتر از ۲۴ عکس نگیرید. شما حتی می توانید LCD را بپوشانید که نتیجه عکس هایتان را تا قبل از رسیدن به خانه نبینید.

10 راه برای اینکه یک شبه عکاس بهتری شوید
۴ به یک نفر عکاسی یاد بده

تقریبا باور نکردنی است که چه طور فرآیند آموزش یک مفهوم به دیگری می تواند آنرا فورا در ذهن خود شما ساده سازی و روشن کند. علاوه بر این، به اشتراک گذاشتن علاقه شما در عکاسی، دوز زیادی از رضایت و انرژی را به شما تزریق خواهد کرد! یک دوست یا یکی از اعضای خانواده که به عکاسی علاقه مند است را پیدا کنید، بنشانید و به او درس بدهید! آنها احتمالا از شما سوالاتی میپرسند که ذهنتان را به کار خواهد گرفت!

10 راه برای اینکه یک شبه عکاس بهتری شوید
۵ دفترچه راهنمای دوربین را بخوان

در رابطه با هر عکس دو تصویر وجود دارد: تصویری که شما در ذهنتان می بینید، و تصویری که دوربین خلق می کند. یاد گرفتن اینکه دوربینتان چگونه کار می کند و چگونه باید آنرا کنترل کنید، چیزی است که به شما امکان می دهد به آن تصویر ذهنی جان ببخشید! پس بنشینید و کتاب راهنمای دوربینتان را از اول تا آخر بخوانید. این بخش ضروری یادگیری این است که گجت دوست داشتنیتان چگونه کار می کند. شما حتی ممکن است خودتان را در حالی که دارید می گویید "خدای من، اصلا فکرش را نمی کردم این گونه کار کند” پیدا کنید. پس برای خود یک نوشیدنی بریزید و بنشینید و کتابچه ی راهنما را بخوانید.

۶ یک مستند ببین


عکاسی شما یک نمایش بصری است از اینکه شما چگونه دنیا را می بینید، پس تغییر طرز تفکرتان به تغییر نحوه عکاسی شما کمک خواهد کرد! یکی از سریع ترین راه ها برای انجام این کار، تماشای مستند است. نه تنها چیزهای جذابی یاد می گیرید، بلکه شانس این را پیدا می کنید که در مورد اطرافتان به گونه ای دیگر فکر کنید و به نحوی دیگر مشاهده کنید. علاوه بر اینها، گاهی از هنر فیلمبرداری الهام گرفته و استفاده خواهید کرد.

۷ محدودیت ایجاد کن


گاهی اوقات مشکل اینجاست که شما زیاد عکس می گیرید و این منجر به آبکی شدن کارتان می شود. ممکن است ممکن است به نظر حسابگری بیاید ولی محدود کردن خودتان به خلاق شدن کارتان کمک خواهد کرد. وقتی شما به عکسبرداریتان محدودیت می دهید، خودتان را مجبور می کنید تا به سبکی دیگر فکر کنید و واقعا تمرکز کنید.

موارد مختلفی وجود دارد که بتوانید این نکته را به کار بگیرید، اما در اینجا چند ایده مطرح می شود. کل یک روز را با یکی از این ایده ها عکاسی کنید و ببینید چه ساده عکاسی شما پیشرفت خواهد کرد:

    فقط با دوربین گوشی موبایل عکاسی کنید
    به صورت سیاه و سفید عکس بگیرید
    فقط از خودتان (self-portrait) عکاسی کنید
    از غریبه ها عکس بگیرید
    تنها از دوستانتان عکاسی کنید
    از فضای داخلی ساختمان عکس بگیرید
    فقط در خارج از ساختمان عکاسی کنید

۸  یک تکنیک جدید یاد بگیر


یکی از جذابیت های عکاس بودن، اضافه کردن یک تکنیک جدید به دانسته هایتان است. برخی اوقات تنها یک حقه ساده می تواند برای بقیه عمر عکاسی شما را تغییر دهد! پس روزی را به آموختن چیز های جدید و تمرین آنها بپردازید.

10 راه برای اینکه یک شبه عکاس بهتری شوید
۹ مقابل چیزهای جذاب بایست

ساده است؟ بروید بیرون و سوژه های جذاب پیدا کنید! اما منظور از جذاب چیست؟ این کاملا به شما بر میگردد. و قطعا نیاز نیست نصف کره زمین را بگردید. هزاران سوژه جذاب در شهر شما وجود دارد. کلید کار این است که شما سوژه را جذاب ببینید و این باعث می شود که عکس های بهتری از آن بگیرید!
این یک نقل قول جالب از یک عکاس نشنال جئوگرافیک است:

اگر می خواهید عکاس بهتری شوید، در مقابل چیزهای جذابتری بایستید. – جیم ریچاردسون

یک عکاسی پیاده به سادگی قدم زدن در یک بخش تازه شهر است (یا قسمتی تکراری که شما با دیدی تازه به آن نگاه می کنید!) راه های زیاده هست ولی کافی است به دنبال محلی برای عکاسی بگردید، دوربینتان را همراهتان ببرید، خودتان یک سوژه جالب پیدا کنید و مقابل آن بایستید و عکاسی کنید.

۱۰ به عکس های قدیمی ات نگاه کن


راهنمایی آخر این است که زمانی را به نشستن و مرور عکس های قدیمی اختصاص دهید. این کار از چند جهت به شما کمک می کند. شما را هیجان زده می کند، و به یادتان می آورد که چرا عکاس هستید. این همچنین به شما کمک می کند که نقاط ضعف و قوت خود به عنوان یک عکاس تشخیص دهید. شما را متوجه می کند که برای بهتر شدن به چه آموزش ها و چه تمرین هایی نیاز دارید!

10 راه برای اینکه یک شبه عکاس بهتری شوید
منبع: برترین ها

تجارت و کسب‌ و کار بدون موبایل میشه؟

در سال 2011 میلادی، شرکت مایکروسافت تخمین زده بود د سال 2014 میلادی تعداد کاربران اینترنت گوشی های تلفن همراه بسیار بیشتر از کاربران اینترنت کامپیوترها خواهند بود. اکنون که در سال 2013 میلادی قرار داریم این افزایش را می توانیم ببینیم و لمس کنیم.

در سال 2011 میلادی، شرکت مایکروسافت تخمین زده بود د سال 2014 میلادی تعداد کاربران اینترنت گوشی های تلفن همراه بسیار بیشتر از کاربران اینترنت کامپیوترها خواهند بود. اکنون که در سال 2013 میلادی قرار داریم این افزایش را می توانیم به خوبی ببینیم و لمس کنیم. 63 درصد از کاربران موبایل، از آن برای فعالیت های آنلاین استفاده می کنند. تعداد کاربرانی که اینترنت موبایل برایشان اولویت دارد نیز حدود 21 درصد است. 

با اینکه در سال آینده میلادی دسک‌تاپ همچنان وسیله ای برای دسترسی به اینترنت باقی خواهد ماند، اما نقش اصلی این نمایش را موبایل ها به عهده می گیرند. اسمارت‌فون، به ویژه در زمینه تجارت و کسب‌وکار بسیار مناسب کارمندان است زیرا می توانند همیشه و همه جا به داکیومنت ها و فایل های موردنظر خود دسترسی داشته باشند. 

تعداد کاربران اینترنت موبایل در سال 2014 میلادی از این که هست نیز بیشتر خواهد شد. این موضوع نیز بر کسب‌وکار تاثیر مستقیم دارد. برای این ادعا، 7 دلیل داریم که در ادامه مطرح کرده ایم. 

امنیت BYOD

اگر هنوز از سیاست BYOD استفاده نمی کنید باید بدانید از دنیای دیجیتال عقب هستید. BYOD در واقع مخفف عبارت «وسیله الکترونیک خودت را بیاور» است. به این مفهوم که کارمندان می توانند از وسایل شخصی خود همچون لپ‌‎تاپ، اسمارت‌فون یا تبلت برای دسترسی به اطلاعات شرکت و انجام کارهای آنها استفاده کنند. کسب‌وکارهای امروزی بیشتر به این سمت پیش رفته است که نرم‌افزارهای کدگذاری شده روی موبایل ها نصب شوند و موبایل هر فرد به محل کار مجازی او تبدیل شود. هنگامی که همه کارمندان از راه دور به اطلاعات کاری دسترسی داشته باشند، شرکت ها نیز می توانند خط‌مش نوشته و امضا شده برای کارمندان تعیین کنند. 


ارتباط دایمی


فاصله میان زندگی شغلی و شخصی افراد پس از زیاد شدن اضافه کاری ها در بعدازظهر یا روزهای تعطیل در حال از بین رفتن است. کاربران گوشی های هوشمند که نیروی کار شرکت های مختلف هستند می توانند همیشه و همه جا به اطلاعات و پانل پروژه های کاری دسترسی داشته باشند. این اتفاق بسیاری خوبی برای کارمند و کارفرما است زیرا ساعات کاری کارمند تغییرپذیر است و می تواند در بازه های گسترده ای تغییر کند. این مساله برای کارفرما نیز سود دارد زیرا پروژه هایشان حتی در روزهای تعطیل نیز پیش می رود. 

افزایش اپلیکیشن‌های سیستم ابری

برای دسترسی به اطلاعات، برخی از شرکت ها کارمندان را به سمت سیستم ذخیره ابری هدایت می کنند. راهکارهایی همچون آفیس 365 یکی از نرم‌افزارهایی است که اطلاعات شرکت را در خارج از شرکت ذخیره می کند و ماهانه هزینه بسیار کمی نیز برای کارفرما دارد. ارایه دهنده های سرویس ها ابری از جمله شرکت هایی هستند که از انتقال محل کار روی موبایل های هوشمند بیشترین سود را خواهند برد. البته باید همیشه راه حل های مناسب برای هر مشکل احتمالی را نیز داشه باشند تا شرکت های تجاری به استفاده از تیم برنامه نویس برای برطرف کردن مشکلات خود مجبور نشوند. 

بازاریابی مبتنی بر موبایل

حتی گوگل نیز دریافته دنیای جست‌وجوی کاربران تغییر کرده است. در این زمینه نیز الگوریتم جدید Hummingbird را ارایه کرده است. کاربران امروزی بیشتر تمایل دارند از گوشی خود سوال بپرسند تا اینکه سوال خود را تایپ کنند. به همین دلیل، بسیار مهم است شرکت ها کمی عقب بایستند و از دید وسیع تری با خود فکر کنند و حدس بزنند کاربران چه سوال هایی از آنها خواهند پرسید و پاسخ آنها را از قبل آماده کنند. به طور مثال، ممکن است کاربری بپرسد: «از کجا می توانم یک لوله کش خوب پیدا کنم؟» یا «بهترین رستوران ایتالیایی کجاست؟» و ... .این کار قابل اجرا است و به تدریج پاسخ ها کامل تر و دقیق تر خواهند شد. 

تنوع گسترده اپلیکیشن‌ها

نیاز نیروی کار به ابزارهای کاری در حال تغییر است. روزی بود که کارفرماها فقط به بسته های آفیس و نرم افزار اختصاصی شرکت خود نیاز داشتند. اما امروز آنها اپلیکیشن‌های بیشماری در اختیار دارند که قیمت بسیاری از آنها از نرم‌افزارهای سنتی بسیار کمتر است. تمایل به استفاده بیشتر از موبایل برای انجام کارها باعث می شود تا افراد به نرم‌افزارهای متنوع بیشتری توجه نشان دهند. این اپلیکیشن ها از نرم‌افزارهای مدیریتی گرفته تا مبتنی بر اینترنت و سیستم ابری تنوع دارند. به این ترتیب، شرکت های کوچک نیز می توانند با کمپانی ها بزرگ وارد رقابت شوند. 

کیف پول موبایل

هر چه سال ها جلوتر می روند احتمال اینکه کیف پول خود را در خانه جا بگذاریم بسیار کمتر خواهد شد زیرا شرکت های تجاری به اهمیت برنامه های موبایل در زمینه تجارت پی برده اند. به جای اینکه از کارت های اعتباری برای خریدهای خود استفاده کنید، می توانید از یک اپلیکیشن واحد موبایل بهره بگیرید. کاربران در سال 2014 میلادی به طور گسترده تری می توانند از طریق موبایل هوشمند هزینه ها و قبض های خود را پرداخت کنند.  

استفاده از موبایل در فروشگاه ها

سیستم پوز موبایلی در فروشگاه ها به فروشنده ها کمک می کند تا هزینه های نقد کردن پول را تا حد زیادی کاهش دهند. در سال 2014 میلادی، کاربران بیشتری از این سیستم برای پرداخت هزینه ها در فروشگاه های مختلف استفاده خواهند کرد. 
منبع: برترین ها